واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: يکى از مسائلى که همواره از سوى اولياى دين وامامان معصوم مورد تاکيد بسيار قرار گرفته بحث تربيت فرزندان از سوى والدين است. به گفته معصومين يکى از حقوقى که بچهها بر گردن والدين دارند علاوه بر انتخاب نام نيک، زمينهسازى براى تربيت مناسب فرزندان مىباشد. از اين رو کارشناسان مسائل خانواده و تربيتي، بحث آموزش ارزشهاى اخلاقى به فرزندان و آشنا کردن آنها با مباحث تربيتى و ارزشى را مهمترين وظيفه والدين وحتى بالاتر از تامين خوراک و پوشاک آنان مىدانند. در دوران نوزادى فرزند، والدين تنها کسانى هستند که در کنار کودک قرار دارند و کودک ازهر رفتار والدين نکتهاى مىآموزد، از نوازش کردن محبت مىآموزد و از توجه والدين، درک کردن وتعامل با جهان پيرامون را ياد مىگيرد. کودک وقتى به يک سالگى مىرسد ياد مىگيرد که والدين و اطرافيان احساس و نيازهايى دارند. او حالا آماده است که بياموزد نيازهاى او با ديگران فرق دارد و اين همان الفباى زندگى و اخلاقيات است. کارشناسان امور تربيتى معتقدند: فرد بايد قلبابه مواردى متقاعد شود تا تمايلات درونى نسبت به آن پيدا کند. به بيان ديگر عادت به انجام کارهاى صحيح پيدا کند چه اينکه کسى او را در حال انجام آنها ببيند يا نبيند. به تدريج اين فرد به انسانى تبديل خواهد شد که با اختيار خود راستگويى را انتخاب مىکند حتى اگربه ضررش باشد يا به خاطر آن تنبيه شود. انسانى که علاوه بر نيازهاى خود به احتياجات ديگران نيز توجه دارد. بدينترتيب او ياد مىگيرد که در کنار ديگران زندگى کند و زندگى اجتماعى را به خوبى پيش ببرد. والدين مىتوانند با ارتباط دادن ارزشها با مفاهيم معنوى اين اراده را در وى تقويت نمايند اما اگر مفاهيمى که مطرح مىکنند در رفتار و اعمال روزمره قابل لمس نباشد تبديل به پند و موعظه شده و تاثيرى نخواهد داشت. از اين رو شيوه رفتار و گفتار والدين در شيوه زندگى فرزندان اهميت بسيارى دارد. کودک نياز دارد بداند آن قدر خوب و با ارزش است که والدين او را دوست بدارد حتى اگر غذايش را روى زمين بريزد و يا با آزار و اذيتهايش همه را معذب کند.نخستين گام براى احترام به ديگران ارزش قائل بودن براى خود است. وقتى او مىپذيرد که مهم است درک مىکند که اعمال و رفتارش به ديگران تاثير دارد. در غير اين صورت او مىپندارد وقتى خودش با ارزش نيست پس رفتار خوب يا بدش نيز تاثير ندارد و مهم نيست. بدين ترتيب مسئوليت رفتارش را نيز نمىپذيرد. در مورد کودک رفتارهاى اشتباه در برخى شرايط امرى عادى است اما با قرار دادن برخى محدوديتها ياد مىگيرند که رفتار خود را کنترل کنند. البته نياز به تنبيه شديد در هنگام گذشتن از مرزهاى مشخص شده وجود ندارد اما بايد قوانين روشنى وجود داشته باشد که عمل نکردن به آن عواقبى را در پى داشته باشد. براى مثال محروميت از تماشاى تلويزيون يا نرفتن به پارک و زمين بازى مىتواند عواقب اين قانونشکنى محسوب شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 344]