واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به نقل از مرکز خبر حوزه: طلوع در ذيقعده سال 1306 قمري ميرزا مهدي پا به عرصه وجود گذاشت و بعد از سپري کردن دوران خردسالي و طفوليّت، فراگيري مقدمات علوم را آغاز کرد.از همان اوان کودکي آثار هوش و استعداد در وي آشکار بود، طوري که درسن پنج سالگي به تلاوت کامل قرآن مجيد موفق گرديد. [1] تبار پاک ميرزا مهدي پدر و نياکان ميرزا مهدي همه از علماي بزرگ اسلام بودهاند. در رأس اين خاندان آيتاللّه العظمي حاج ميرزا حسن آشتياني (ره) معروف به ميرزاي آشتياني است. ايشان از شاگردان برجسته علامه شيخ مرتضي انصاري (ره) ، و صاحب کتاب گرانسنگ «بحر الفوائد في شرح الفرائد» ميباشد. ميرزاي آشتياني بعد از درگذشت استاد، نجف را ترک کرد و به تهران آمد و حوزه درسي را پايه گذارد.او را اولين کسي ميدانند که نظرات و آراي شيخ انصاري را در ايران گسترش داده است. محفل علمي وي ميعادگاه جويندهگان معرفت بود و تعداد زيادي از بزرگان در اين محضر به فيض ميرسيدند که از آن جملهاند: حضرات آيات عظام حاج ميرزا فيض قمي، حاج شيخ محمد علي شاه آبادي، حاج شيخ محمد علي حائري قمي، حاج شيخ محمد کبير قميو... ميرزا حسن آشتياني( جد آيتالله مهدي آشتياني) به عنوان رئيس علماي تهران در جنبش شکوهمند تحريم تنباکو نقش فوق العادهاي را ايفا ميکرد. ايشان نماينده ميرزاي بزرگ شيرزاي نيز بود و در انجام رساندن هدف قيام و رهبري مردم دخالت مستقيم داشت.[2] آن بزرگوار در سال 1319 قمري درگذشت. اساتيد ميرزا جعفر آشتياني(پدر)، آقاشيخ حسن طالقاني، آخوند ملا عبدالرسول، شيخفضلالله نوري ( خارج فقه و اصول ) و آقاسيدعبدالکريم ( خارج فقه و اصول ) ميرزاجهانبخش بروجردي منجّم، حکيم و فيلسوف عالي قدر، مرحوم آقا ميرزا حسن کرمانشاهي، فيلسوف فرزانه سيد الحکماء آقا مير شهاب نيريزي، حکيم آقا ميرزا هاشم اشکوري، آيتاللّه آخوند خراساني، «صاحب کفايه»، آيتاللّه سيدمحمدکاظم يزدي؛ صاحب عروه الوثقي، آيتاللّه سيد محمد فيروز آبادي، آيتاللّه ميرزا حسين نائيني، آيتاللّه آقا ضياء الدين عراقي، آيتاللّه آقا سيدابوالحسن اصفهاني و... با اينکه وي در مجموع، مدت کوتاهي در درس عالمان نجف حضور يافت، اما به دليل مهارت علمي و دانشي که طي سالها اندوخته بود، به گفته خودش، از همة استادان ياد شده به دريافت اجازة روايت و اجتهاد نايل آمد .[3] تدريس آيتاللّه آشتياني حدود 30 سال در مدرسه سپهسالار و مدرسه ميرزا محمدخان قزويني تدريس داشت. معمولاً روزي سه ساعت و گاهي چهار ساعت تدريس ميکرد. علامه سيد جلال الدين آشتياني در اين خصوص نوشتهاند: دوازده دوره الهيات شفا و چهار دوره طبيعيات اين کتاب عظيم را تدريس نمودهاند. تمهيد القواعد را پنج بار و شرح فصوص را تا قبل از سال 1316ش در طول هجده سال، شش دوره و مجلدات اسفار را در دورههاي متوالي درس دادهاند.»[4]تسلط ايشان به مباني حکمت و عرفان و تبحر در آثار ملاصدرا باعث ميشد تا محفل درس او مورد توجه اهل فضل قرار گيرد. آثار علمي آيت اللّه آشتياني آثار متعددي در فقه و اصول و فلسفه و حکمت و عرفان از خود به يادگار گذاشته است که بسياري از آنها هنوز به چاپ نرسيده است تأليفات ايشان به اين شرح است: حاشيه بر مکاسب شيخ انصاري (ره)، حاشيه بر کفاية الاصول، حاشيه بر فرائد الاصول، تعليقه بر حکمت منظومه سبزواري، تعليقه بر منطق منظومه سبزواري، تعليقه بر اسفار اربعه، تعليقه بر اشارات بوعلي، تعليقه بر فصوص فارابي، تعليقه بر شفاء بوعلي، تعليقه بر فصوص ابن عربي، تعليقه بر مصباح الانس، اساس التوحيد، رسالهاي در علم اجمالي و طلب و اراده، رساله در اثبات معراج جسماني، رسالهاي در اثبات معاد جسماني، رسالهاي در شق القمر، شرح حديث عمران صابي، شرح بر مشکلات حافظ، ترجمهاي بر اشارات بوعلي، ترجمه اسفار اربعه، رسالهاي در حقيقت کتاب و ميزان به مذاق عرفا، رسالهاي در جبر و تفويض شاگردان استاد علامه ميرزا مهدي آشتياني در طول حيات طيبه خويش اساتيد و بزرگاني را تربيت کردند که هر يک جزو نام آوران عصر خويش بودند و هستند ؛ در اينجا به تعدادي از سرشناسان شاگردان ايشان اشاره ميشود : آيتاللّه سيد علي سيستاني. آيتاللّه ميرزا ابوالحسن شعراني. آيتاللّه علامه سيد جلال الدّين آشتياني. آيتاللّه دکتر مهدي حائري يزدي. آيتاللّه علامه محمد تقي جعفري. آيتاللّه آخوند ملا علي همداني. آيتاللّه شيخ ابوطالب تجليل تبريزي. آيتاللّه شهيد مرتضي مطهري. پرفسور عبدالجواد فلاطوري، استاد بديع الزمان فروزانفر، دکتر محمد تقي دانشپژوه، دکتر مهدي محقق، دکتر ابراهيم آيتي. دکتر محمد صادقي. دکتر محمد جعفر لنگرودي. دکتر موسي جوان. دکتر سيد صادق گوهرين. حکيم حاج شيخ علي محمد جولستاني. حکيم شيخ محمدرضا رباني تربتي. شيخ عبدالکريم روشن تهراني. آقا شيخ جعفر خندق آبادي. آقا ميرزا محمد علي اديب تهراني. آقا شيخ علي محقق کاشمري. آقا سيد مهدي لاجوردي کاشاني. آقا سيد هوشنگ ميرمطهري. آقا سيد محمد تقي نقوي و...[5] اخلاق و کرامات آيتاللّه آشتياني علاوه بر اين که از بزرگترين فلاسفه عصر به شمار ميآيد، عارف کم نظيري است که مراتب ورع و تقواي باطني و ارتباطش با دستگاه اهل بيت (ع) ، مورد اذعان همه کساني است که محضر نيک او را درک کردهاند. آقا شيخ محمد رازي صاحب گنجينه دانشمندان، در جلد چهارم اين مجموعه مکاشفهاي را از آن بزرگوار نقل کرده است بدين شرح: مکاشفه عجيب در ماه ذيحجه سال 1368 ه . ق در منزل مرحوم آيتاللّه حجت (ره) بودم و مرحوم ميرزا مهدي آشتياني در آنجا وارد بودند. مرحوم آيتاللّه العظمي بروجردي و آيتاللّه سيد محمد تقي خوانساري براي ديدن ايشان آمدند و بعد از تعارفات و تشريفات، آيتاللّه حجت به آيتاللّه بروجردي گفتند آقاي ميرزا مهدي آشتياني مکاشفه عجيبي دارند و مناسب است خودشان نقل کنند. مرحوم آشتياني فرمودند: من مبتلا به يرقان هستم و براي همين مسافرت به خارج هم نمودهام ولي علاج نشده است. در سال 1365 ق که تودهايها نهايت تسلط را در شمال و غرب ايران داشتند به مشهد مشرف ميشدم. در اتوبوس حالم منقلب شد به طوري که مسافرين و راننده خيال کردند من سکته کردهام. ماشين را متوقف کردند و مرا بيرون آوردند و در آن حال ديدم که در عرفات هستم و انوار بسياري از آسمان به زمين ميآيد و ديدم که مردم به يک طرف متوجه هستند. پرسيدم چه خبر است؟ گفتند: حضرت رسول (ص) تشريف آوردهاند. من به آن طرف رفتم و ديدم چهارده خيمه در کنار يکديگر نصب است. خيمه بزرگي بود که متعلق به حضرت رسول (ص) بود من در آن خيمه مشرف شدم و حضرت را زيارت کردم. خواستم از کسالت خود و حوائج ديگرم بگويم. گفتند: چون زائر فرزندم رضا (ع) هستي برو به خيمهايکه متعلق به اوست. پس من به خيمه آن حضرت شرفياب شدم و سه حاجت خود را اظهار کردم. اول راجع به کسالتم، فرمودند مقدر شده که اين کسالت با تو باشد تا از دنيا بروي، دوم راجع به فتنه تودهايها، فرمودند به همين زودي شر آنها مرتفع خواهد شد و تا شما با قبور و مجالس سوگواري ما ارتباط داريد در امان هستيد و سوم راجع به حاجت شخصي بودکه فرمودند: اين حاجت هم رواست.»[6] علامه سيد جلال الدين آشتياني در مورد خلقيات آن بزرگوار نوشتهاند: آقا ميرزا مهدي (ره) شخصي آرام و مؤدب و بي ادعا و داراي خلق ملکوتي بود و در عمر خود هرگز با کسي معارض يا تعارض در علميات نداشت و خويشتن را از احدي برتر نشان نميداد. از عادات آن مرحوم اين بود که از ديگران صحبت نميکرد و اگر صحبت به ميان ميآمد به جرح کسي نميپرداخت.» [7] مسافرتها محدود به مکان نبود از ويژگيهاي مرحوم ميرزا مهدي آشتياني ، اين بود که در محدوده جغرافيايي ايران و عراق و نيز در دايره کتاب و مدرسه ماندگار نشد و به سير و سياحت نيز پرداخت و از اين رهگذر تجربههاي فراوان به دست آورد. وي پيش از سفر اول به نجف به بخارا رفت و يک سال در آنجا ماند و ضمن آشنايي با مردم و عالمان آن ديار، به تدريس پرداخت و دوبار به مصر سفر کرد. هندوستان و نيز بسياري از کشورهاي اروپايي مانند فرانسه، ايتاليا، بلژيک و انگلستان را ديد و در اين جهانگردي با متفکران و فيلسوفان آن کشورها آشنا شد و بحثها و برخوردهاي علمي وفکري داشت [8] غروب خورشيد سرانجام بعد از سالها تحقيق و تدريس و عمري سراسر پارسائي مرغ روح آن عارف فرزانه و فيلسوف و حکيم عاليقدر، پس از يک بيماري طولاني در حوالي ساعت ده صبح روز پنجشنبه، نهم شعبان 1372 ق در تهران و در حالي که مشغول افاضه مطالبي در مسئله «شق القمر» بود و گاه گاه بلند ميفرمود: يا رحمن و يا رحيم يا ارحم الراحمين»، به عالم قدس پرکشيد و خطه خاک را از انوار آن وجود تابناک محروم ساخت.[9] پيکر مطهر آن مرحوم به قم منتقل شد و پس از تشييع با شکوهي، در جوار کريمه اهلبيت (ع) ، حضرت فاطمه معصومه (س) ، نزديک مرقد مرحوم آيتاللّه حاج شيخ عبدالکريم حائري (ره) در مسجد بالاسر مبارک به خاک سپرده شد. منبع: مرکز خبر حوزه -------------------------------------------------------------------------------- [1] - علماء معاصرين، ص 257. [2] - ر.ک: تاريخ دخانيه، شيخ حسن کربلائي و تاريخ بيداري ايرانيان، ناظم الاسلام کرماني. [3] -(خياباني تبريزي، ملاعلي، علماءمعاصرين، تهران، مطبعه اسلاميه، 1366ق، صص 257-258؛) [4] - علماء معاصرين، ملا علي واعظ خياباني تبريزي. [5] - به نقل از حوزه نت [6] - زندگينامه رجال و مشاهير، حسن مرسلوند. [7] - دايرة المعارف تشيع. [8] - خياباني تبريزي، ملاعلي، علماءمعاصرين، تهران، مطبعه اسلاميه، 1366ق، صص 257-258. [9] - اساس التوحيد، مقدمه آقاي صدوقي، ص 15
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 509]