تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر که ما را پس از مردنمان زیارت کند گویا ما را هنگام زنده بودنمان زیارت کرده است....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834862735




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تعبیر علوم انسانی تقریباً جدید است


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > اعوانی، غلام رضا  - علوم انسانی همیشه بوده ولی این اسم و عنوان برای آن جدید است. مثل این‌که ما آشپزی داشتیم و همه مردم غذا می‌خوردند ولی در یک زمانی، فن آشپزی به صورت کتاب نوشته شد و تبدیل به علم شد.این به آن معنا نیست که آشپزی وجود نداشت و مردم غذا نمی‌خوردند.علوم انسانی هم همیشه بوده است ولی تعبیر علوم انسانی تقریباً جدید است. نهضت پوزیتیویسم سعی می‌کرد روش علوم طبیعی را در علوم انسانی به کار ببرد و این باعث تخریب علوم انسانی می‌شد.بنابراین دریافتند: این‌ها دو نوع از علم هستند و دو روش مختلف دارند. نمی‌توانیم روش علوم طبیعی را در علوم غیرطبیعی به کار ببریم. بنابراین روش‌های دیگری را کشف کردند مثل هرمنوتیک و...که در علوم دیگر به کار نمی‌رود.این روش‌ها تقریباً یکی دو قرن است که به وجود آمده و به جاهای دیگر هم سرایت کرده است.اما علوم انسانی به معنای حقیقی وجود داشته است.  علوم انسانی را در دو سطح می‌توانیم تعریف کنیم: در سطح اول همه علوم به معنای بسیار عام آن انسانی هستند. اگر انسان را از وجود حذف کنیم، اصلاً علمی وجود ندارد.علم، فهم انسان از هستی است. اما در سطح دوم، می‌توان معنای خاص‌تری بیان کرد؛ و آن‌ این‌که موضوع علوم انسانی، انسان است.اما اگر این را هم بپذیریم، از سویی تعریف دقیقی است و از سوی دیگر، نیست؛ چون برخی علوم درباره انسان است ولی ما آن را انسانی نمی‌گوییم.به طور مثال بخشی از زیست‌شناسی درباره انسان بحث می‌کند، ولی ما به آن علوم انسانی نمی‌گوییم.چون با جسم انسان سر و کار دارد و حیوانات دیگر هم در این مسئله اشتراک دارند. بنابراین اگر بخواهیم معنای دقیق‌تری ارائه کنیم، باید تصریح کنیم علوم انسانی: علومی است که با انسان به‌ طور کلی و با تمام وجوهش ارتباط دارد؛ نه فقط با جسم او. هر علمی انسان را به یک اعتبار و یک وجه خاص که با کل وجودش ارتباط دارد، مورد بررسی قرار می‌دهد.مثلاً جامعه‌شناسی جزء آن دسته از علوم انسانی است که با رفتار اجتماعی او سر و کار دارد.یعنی انسان را به عنوان یک موجود اجتماعی و از حیث رفتار اجتماعی مورد مطالعه قرار می‌دهد. اخلاق از آن جهت با انسان ارتباط دارد که یک موجود اخلاقی است؛ یعنی فضائل و رذائلی دارد که قابل اکتساب است.همه این‌ها یک وجه اشتراک دارند و آن این است که با کلیت وجود انسان سر و کار دارند، نه با جسم او.افتراق آن‌ها هم در این است که هرکدام با یک حیثیتی سر و کار دارند.اگر جز این باشد، دیگر نمی‌توان آن را علم نامید.علم باید دقیق باشد و مسائل هر علمی باید در پیرامون همان موضوع باشد و از آن خارج نشود. در فلسفه می‌گوییم علم با وجود سر و کار دارد.یعنی علم با معدوم سر و کار ندارد و معدوم موضوع هیچ علمی نیست، مگر بالعرض.اما همه علوم از موجود، به یک اعتبار بحث نمی‌کنند؛ بلکه همان‌طور که گفته شد به اعتبارات مختلف بحث می‌کند. علوم انسانی هم همین‌طور است؛ ما باید دقیقاً این علوم را تعریف کنیم.این کار شاید کم‌تر صورت گرفته باشد ‌که مثل روش قدما موضوع و حدود علم تعریف شود تا ببینیم اصلاً تعریف این علم چیست و موضوع را از چه حیثی بررسی می‌کند؟ علوم انسانی باید به روش قدما تعریف شود.هر تعریفی از دیدگاه خودمان ارائه کنیم، یک جنس دارد و یک فصل.جنس، کل وجود انسان است اما هر علمی فصلی دارد که آن را متمایز می‌کند.وقتی جنس و فصل علوم انسانی تعریف می‌شود، موضوع و مسائل آن نیز مشخص و دقیق می‌شود.به نظر من این خیلی واضح است و قدما هم این کار را می‌کردند. آن‌ها به هر علمی که می‌پرداختند، اولین کاری را که می‌کردند، تعریف آن بود.در حال حاضر بسیاری از علوم، ترکیب و مرزهایشان مخدوش شده است.باید حد هر علمی را مشخص کنیم و تعریف و موضوع و مسائل و نسبت بین موضوع و مسائل را به دست بیاوریم. تصورها از انسان، خیلی فرق می‌کند و این‌که انسان را در چه مرحله‌ای نگاه می‌کنیم و او را چگونه می‌بینیم، در علوم انسانی مؤثر است.انسان، خودش را و عالم را و خدا را و همه‌چیز را تفسیر می‌کند.داده‌های علم هم قابل تفسیرهای مختلف است.شما چه تفسیری می‌کنید؟ فیزیک را یک نفر ماتریالیست، یک‌جور تفسیر می‌کند، یک حکیم الهی مثل افلاطون هم همین فیزیک را الهی می-بیند.اگر این علم را به دست افلاطون بدهید، فیزیک بودنش را رد نمی‌کند اما می‌گوید تفسیرش این نیست که مادی باشد.حکیم، همین داده‌ها را از یک مرتبه بالاتر بررسی می‌کند.عقل بالاترین قوایی است که داده‌های حس را تفسیر می‌کند.عقل هم مراتبی دارد.عقل قدسی، عقل الهی، عقل جزئی، عقل کلی و...در جهان‌بینی وحیانی، عقل الهی است.وحی هم ما را به عقل الهی هدایت می‌کند. البته تلقی‌های مختلفی از وحی وجود دارد.خیلی از تلقی‌ها اصلاً پذیرفتنی نیست.خیلی دگماتیک است یا به اصطلاح امروزی‌ها ایدئولوژیک است.وحی را نباید ایدئولوژیک دید. وحی به عنوان علم، به عنوان دانش، به عنوان راه شناخت، به عنوان آگاهی مطلق است.وقتی آن را ایدئولوژیک کردید، یعنی راه علم را بستید.ایدئولوژی آفت علم و دین است. دین مبانی الهی و علمی و حکمی عجیبی دارد.وقتی ایدئولوژی شد، راه حکمت و علم بسته می‌شود.دانش هم نباید ایدئولوژیک شود؛ اگر دانش است، باید درباره‌اش بحث کنیم. علم هم مراتب دارد.وقتی علم مشکک است، نمی‌شود گفت قابل تفسیر نیست و همین را بگیریم و بس کنیم.در قدیم امثال افلاطون، ابن‌سینا و ملاصدرا و...بوده‌اند که پیش از این‌که دانشمند باشند، عالم الهی بوده‌اند و می توانسته‌اند علم را تفسیر الهی کنند.اما در غرب علم الهی وجود ندارد.چیزی که در غرب اتفاق افتاده این است که علوم را در حد وسیع دارند اما عالم الهی ندارند که مفسر آن‌ها باشد، یا هستند اما ضعیف‌اند. انسان، دارای یک حقیقت واحد است.نمی‌توانید بگویید انسان فقط حس یا خیال است.این همان اشتباهی است که غربی‌ها می‌کنند.علوم با عقل جزئی سر و کار دارند.هر علم انسانی و غیرانسانی، به عقل جزئی برمی‌گردد اما دین بیشتر با عقل کلی سر و کار دارد.چون با عقل جزئی نمی‌توان خدا و معاد و...را اثبات کرد؛ اما با عقل کلی می‌توان.در یک جهان‌بینی وحیانی، نمی‌توان علوم را که همگی با عقل جزئی سر و کار دارند، از عقل کلی بُرید. علوم انسانی‌ای که ما امروز مطالعه می‌کنیم، علوم جزئی است.قدما علم کلی داشتند.آن‌ها علوم را به ادنی، اوسط و اعلی تقسیم می‌کردند.علم ادنی همین علومی است که مطالعه می‌کنیم.علم اوسط علم ریاضی و علم اعلی، علم الهی است.این علوم پیوستگی دارند.نمی‌توان این خط پیوستگی را برید. به هر حال چیزی که اتفاق افتاده این است که در مراتب علم، خدشه وارد شده است.در غرب علم ادنی را گرفتند و بقیه را انکار کردند.فلسفه‌های جدید هم به این مسئله کمک کردند.بیشتر فلسفه‌های جدید علم اعلی را منکر هستند.بنابراین علومی که مانده، بدون اتصال به علم اعلی است.علم اعلی باید با سطوح دیگر علم پیوند بخورد.اگرنه مضرات زیادی برای انسان دارد.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 351]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن