محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844858113
پله پله تا ملاقات خدا 3
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پله پله تا ملاقات خدا (3)
اشاره:گزيده اى از سخنان حضرت آيت اللّه مصباح يزدى(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبرى كه در تاريخ 3/8/1384 مصادف با شب 22 رمضان المبارك 1426 ايراد فرموده اند. از نظر و محظرتان گذشت .در مقالات گذشته در باره دو مفهوم"كدح" و"لقاء الهي" به تفصيل سخن به ميان آمد. مجمل آنچه كه گفته شد اين بود كه انسان با حركتي اختياري كه توام با رنج و زحمت است به سوي مقصدي نهايي (خواه قرب حق تعالي باشد خواه جهنم ) روان است اگر نهايت و غايت خط سير او به سوي حق تعالي باشد پروردگارش را درك خواهد كرد اما نه درك جسماني و نه حتي درك ذهني بلكه حضور شهودي خداوند را درمي يابد. درمقاله حاضر بحث پيرامون مفهوم "لقاء حق تعالي" و انواع آن بسط بيشتري يافته است: گفتيم كه صاحب نظران درباره ملاقات با خدا دو نظر كلى دارند:1. ملاقاتى عمومى كه كافر و مؤمن با ورود در عالم آخرت آن را درك خواهند كرد. 2. ملاقاتى كه با رؤيت الهى و حتى وصال همراه است.اگر بخواهيم در همه مواردى كه اين تعبير آمده معناى دوم را تطبيق دهيم با ظاهر آيات سازگار نيست ; ولى مى توانيم اين معنا را به عنوان مدلول اشاره استفاده كنيم. به هر حال، بر اساس مدلول ظاهرى آيات، مراد از لقاء الهى اين است كه انسان با ورود در عالم آخرت حضور خدا را درك مى كند ولى لزومى ندارد كه حتماً از آن لذت ببرد مانند نابينايى كه با شخصى ملاقات مى كند ولى چون او را نمى بيند، لذتى هم از اين ديدار نمى برد. آيات فراوانى داريم كه كفار در قيامت نابينا محشور مى شوند: قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى1 (مىگويد: «پروردگارا! چرا نابينا محشورم کردى؟! من که بينا بودم!» مىفرمايد: «آن گونه که آيات من براى تو آمد، و تو آنها را فراموش کردى؛ امروز نيز تو فراموش خواهى شد!»)اگر بر اساس استظهار ما، لقاء عام مراد باشد، معناى اين آيه چيست: فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً2 (پس هر که به لقاى پروردگارش اميد دارد، بايد کارى شايسته انجام دهد، و هيچ کس را در عبادت پروردگارش شريک نکند!) كسانى كه به لقاء الهى اميد دارند بايد عمل صالح انجام دهند و هيچ شركى به خدا نورزند. معنا ندارد كه بگويند: اميدواريم به آن نائل بشويم، بلكه بايد يقين به ملاقات داشته باشند; يعنى ممكن است كسانى هم اميدى به اين ملاقات نداشته باشند. پس اين مى تواند تأييدى بر همان لقاء عرفانى باشد كه مخصوص اولياى خدا است و همه نمى توانند اميدى به نايل شدن به آن داشته باشند. ولى اين تنها نمى تواند دليل قاطعى براى مطلب باشد; زيرا در بسيارى از آيات درباره آخرت و همين طور لقاء الهى، تعبير به ظن شده است: قالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللّهِ كَمْ مِنْ فِئَة قَلِيلَة غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ3(آنها که مىدانستند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز رستاخيز، ايمان داشتند) گفتند: «چه بسيار گروههاى کوچکى که به فرمان خدا، بر گروههاى عظيمى پيروز شدند!» و خداوند، با صابران و استقامتکنندگان) است.) بر اساس ديدگاه بسيارى از مفسران ظن در اين موارد به معناى علم است، چرا كه انسان بايد نسبت به آخرت يقين داشته باشد: وَ بالاخره هُمْ يُوقِنُونَ.4(و به رستاخيز يقين دارند.) انَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً5.( گمان، هرگز انسان را از حقّ بىنياز نمىسازد (و به حق نمىرساند)!) اين معنا مقدارى تحكم آميز به نظر مى رسد; چرا كه ظن در مقابل علم است. وَ ما أَظُنُّ السّاعَةَ قائِمَةً6(و باور نمىکنم قيامت برپا گردد!) إِنْ نَظُنُّ إِلاّ ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ7 (ما تنها گمانى در اين باره داريم، و به هيچوجه يقين نداريم!» ) مراد از لقا الهى درك حضور خدا است ـ آن هم نه درك ذهنى ـ به گونه اى كه مراتب عاليه شهود را نسبت به ذات الهى داشته باشد، همان كه از آنِ اولياى خداست وُجُوهٌ يَوْمَئِذ ناضِرَةٌ إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ13 (آرى) در آن روز صورتهايى شاداب و مسرور است، و به پروردگارش مىنگرد! اين آيه ظن را ثابت و يقين را نفى مى كند. تعبير ظن به قيامت در اين جا از اين باب است كه مى خواهد اقل مراتب احتمالى را كه در رفتار انسان مفيد و مؤثر است، مطرح كند، زيرا ظن، احتمال راجح است، خواه به حد علم برسد و خواه نرسد. مى خواهد بگويد: همان رجحانش كافى است، ولى بدين معنا نيست كه نبايد علم داشته باشيم قالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللّهِ8 (آنها که مىدانستند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز رستاخيز، ايمان داشتند) گفتند...)يعنى اگر آدم به آخرت ظن هم داشته باشد، بايد رفتارش با ديگران فرق كند. ظن به حساب هم كافى است تا انسان دست و پايش را جمع كند. بنابراين ظن در اين جا همان احتمال راجح است، البته با اين ويژگى كه قيدِ به حدّ يقين نرسيدنِ آن را در نظر نگيريم ; به عبارت ديگر ظن در اين آيه احتمال راجح است اعم از ظن اصطلاحى و علم; بنابراين كسى اميد به آخرت دارد كه دست كم به آخرت ظن داشته باشد و همين براى خروج انسان از بى بند و بارى و بى اعتنايى كافى است. ممكن است آيه، دلالتِ اشاره هم داشته باشد. توضيح اين كه: گاهى معناى آيه، ذو مراتب است; در آغاز مرتبه اى از آن به نظر مى آيد كه البته صحيح است و نمى توان انكار كرد، ولى كسانى كه اهل دقت هستند، از همان معنا لطايف ديگرى برداشت مى كنند كه بطن آن به شمار مى آيد. براى نمونه با توجه به معناى ظاهرى عبادت، كسى را خداپرست مى دانيم كه نماز مى خواند و در برابر خدا تعظيم مى كند. «اياك نعبد»9 يعنى نمازمان را براى تو مى خوانيم، نه براى بت ها، هر چند نمازى دست و پا شكسته و بى روح باشد. اين معنا از عبادت، سطحى ولى صحيح است. با تأمل در مفهوم عبادت، به معناى لطيف ترى مى رسيم; يعنى حركات و سكنات شخص نبايد حيثيتى غير از عبادت خدا داشته باشد. چه طور ممكن است انسان در انديشه ديگرى باشد، ولى بگويد: من دارم خدا را عبادت مى كنم! اين ادب است يا اهانت؟ عبادت، بطن ديگرى هم مى تواند داشته باشد: إِلاّ لِيَعْبُدُوا اللّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ10(و به آنها دستورى داده نشده بود جز اينکه خدا را بپرستند در حالى که دين خود را براى او خالص کنند); وجود عبد بايد سراپابندگى باشد و هر حيثيتى براى خودش غير از بندگى قائل شود، با عبادت ناسازگار است; يعنى بايد خدا را عبادت حقيقى كند; چنان كه نه تنها نماز خواندن، بلكه همه كارهايش براى خدا باشد، همان طور كه حضرت ابراهيم(عليه السلام)فرمود: قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ11(بگو: «نماز و تمام عبادات من، و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانيان است.) وگرنه اگر دنبال دل برود، به واقع هواى نفسش را عبادت كرده است: أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هواه.12(آيا ديدى کسى را که هواى نفسش را معبود خود برگزيده است؟!) كسى مى تواند بگويد جز خدا را نمى پرستد كه هواى نفس و مردم را هم نپرسند. اگر دقت كنيم پى مى بريم كه گاه هنگام مطالعه هم در حال پرستش مردم هستيم! اگر مطالعه من پيش از سخنرانى براى كسب رضايت خدا باشد، عبادت او شمرده مى شود; ولى اگر در انديشه اين باشم كه به گونه اى منبر بروم تا مردم ذوق زده شوند، عبادتِ مردم است. البته ظاهر قضيه اين است كه ما در حال تبليغ دين و ارشاد بندگان خدا هستيم . به هر حال، دست كم بخشى از بطون آيات از اين قبيل است. حال، اگر مراد از لقاء، همان لقاء عمومى باشد، هر كس كه دست كم احتمال قوى بدهد كه قيامتى هست، حواس خود را جمع مى كند: اولا بايد بكوشد شرك نورزد و ثانياً عمل صالح انجام دهد و گناه نكند. معناى سطحى لقاء اين است كه انسان با كسى روبه رو شود، هر چند صدايش را نشنود، او را نبيند و مورد لطف وى قرار نگيرد. اين لقاء حقيقى نيست. مراد از لقا الهى درك حضور خدا است ـ آن هم نه درك ذهنى ـ به گونه اى كه مراتب عاليه شهود را نسبت به ذات الهى داشته باشد، همان كه از آنِ اولياى خداست وُجُوهٌ يَوْمَئِذ ناضِرَةٌ إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ13 (آرى) در آن روز صورتهايى شاداب و مسرور است، و به پروردگارش مىنگرد! )همان كه امام زين العابدين(عليه السلام) مى فرمايد: «أستغفرك من كل لذة بغير ذكرك و من كل راحة بغير انسك»14 خدايا! از هر لذتى كه جز از راه انس با تو بردم استغفار مى كنم. چنين كسى آن گاه مى گويد: «و لقائك قرّة عينى و وصلك مُنى نفسى»15 آرزو دارم كه به لقاى تو نايل شوم. لقاى حقيقى آن است كه هيچ فاصله اى بين محب و محبوب نماند; مانند عاشقى كه پس از سال ها جدايى و نگرانى از اين كه آيا به وصل محبوب خود خواهد رسيد يا نه، ناگهان خود را در آغوش او ببيند!صاحب نظران درباره ملاقات با خدا دو نظر كلى دارند:1. ملاقاتى عمومى كه كافر و مؤمن با ورود در عالم آخرت آن را درك خواهند كرد. 2. ملاقاتى كه با رؤيت الهى و حتى وصال همراه است.راه رسيدن به اين لقاء چيست؟ قرآن مى فرمايد: فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً16.( بايد کارى شايسته انجام دهد، و هيچ کس را در عبادت پروردگارش شريک نکند!)عمل صالح به چه معنا است؟ رسيدگى به يتيمان ، يارى رساندن به زلزله زدگان، انجام كارهاى عام المنفعه، نماز خواندن و... عمل صالح است. ولى به راستى آيا در اين كارها هيچ قصد ديگرى همراه با قصد اطاعت از خدا نيست؟! بسيارى از كسانى كه گمان مى كنند اعمالشان خالص است، خود را فريب مى دهند. اگر انسان دقت كند پى مى برد در صورتى كه خيلى چيزها نبود فلان كار خير را انجام نمى داد. حداقل دلش مى خواهد دوستان و نزديكانش بپسندند و از او تعريف كنند. يكى از خواسته هاى طبيعى جوان اين است كه در ميان اقران خودش مورد تحسين باشد. نماز مى خواند، كارهاى خير هم مى كند، ولى ته دلش اين هم هست كه در ميان دوستانش شخصى شايسته تلّقى شود. جوان كه به جاى خود، پيرمردهاى ما هم پس از هفتاد سال اين گونه اند. اگر به جاى اين جمعيت حاضر، فقط تعدادى انگشت شمار بودند آيا واقعاً من نشاطِ حرف زدن داشتم؟! اگر سخنرانى من براى خدا است، نبايد فرقى بكند. اگر از اين مجلس كه بيرون روم، چند فحش هم به من بدهند آيا ديگر حاضر هستم اين جا بيايم و همين حرف ها را بزنم؟ اگر خالص براى خدا است نبايد بينديشم كه مردم فحش مى دهند و يا تعريف مى كنند. اگر دقت كنيم مى بينيم كه بايد از بسيارى از كارهايمان توبه كنيم! خداوند متعال مى فرمايد: أَنَا خَيْرُ شريك17 من بهترين شريك ها هستم، هر كس براى من در كارى شريك قرار دهد، سهم خودم را هم به او واگذار مى كنم! اگر يك درصد نماز انسان هم براى رضايت ديگران باشد، مى فرمايد: من آن نود و نُه درصد را هم به آن شريك مى دهم! من كار خالص مى خواهم. با اين وصف چه تعداد از عمل هاى من و شما پذيرفته مى شود؟ به همين جهت است كه فرموده اند: «حسنات الابرار سيئات المقربين»18.(آنچه براي نيكان اعمال نيك تلقي مي شود براي مقربان به منزله گناه به شمار مي رود) بله مؤمنان عادى كه اين مسائل كم تر به ذهنشان مى آيد نمى توانند تصورى درست از آن داشته باشند، از اين رو اكثراً اهل بهشت هستند و به آن ها ابرار مى گوييم، ولى همه كارهايى كه آن ها به خاطرش اميد ثواب دارند و بهشت مى روند، براى كسانى كه فهم بيش تر و مرتبه بالاترى از ايمان دارند، نه تنها ثواب و موجب ترقى نيست، بلكه به يك معنا گناهى است كه بايد از آن استغفار كنند. بسيارى از اوقات گمان مى كنيم خدا را عبادت كرده ايم، ولى پس از تأمل پى مى بريم كه فقط شرك ورزيده ايم! يك سهم آن براى خدا و بقيه براى هواى نفس، خانواده، بستگان، حزب، گروه و ... است. مى داند فلانى كارهايش خلاف شرع است، ولى مى گويد: چون در جبهه ما قرار دارد بايد او را تأييد كنيم! اين در حقيقت، شرك است نه عبادت. پس اگر خواهان لقاء حقيقى هستيم، بايد عمل ما هم عمل صالح حقيقى باشد، يعنى خداپسند بوده، در آن هيچ انگيزه اى جز رضاى خدا نباشد. و لا يشرك بعبادة ربّه احداً19(و هيچ کس را در عبادت پروردگارش شريک نکند!) بنابراين با فرض اين كه معناى ظاهرى آيه همان لقاء عامى باشد كه براى مؤمن و كافر حاصل مى شود، آيه با دلالت اشاره مى رساند كه اگر كسى لقاء حقيقى مى خواهد بايد ايمانش هم حقيقى و عبادتش هم خالص باشد و انگيزه ديگرى جز رضاى خدا در آن نباشد. خوب است در اين شب ها متضرعانه به اولياى خدا متوسل شويم تا آن ها براى ما دعا كنند كه خدا چنين ايمان، معرفت، عبادت و دورى از شركى را نصيبمان كند.پى نوشت ها:1 طه، 125 و 1262 كهف، 1103 بقره، 2494 بقره، 45 يونس، 366 كهف، 367 جاثيه، 328 بقره، 2499 فاتحه، 510 بيّنه، 511 انعام، 16212 فرقان، 4313 قيامت، 22 و 2314 بحار، ج91، ص15115 مفاتيح الجنان، مناجات خمسه عشر، مناجات مريدين16 كهف، 11017 مستدرك، ج1، ص10018 بحار، ج81، ص25619 كهف، 110
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 476]
صفحات پیشنهادی
پله پله تا ملاقات خدا 3
پله پله تا ملاقات خدا 3-پله پله تا ملاقات خدا (3)اشاره:گزيده اى از سخنان حضرت آيت اللّه مصباح يزدى(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبرى كه در تاريخ 3/8/1384 مصادف ...
پله پله تا ملاقات خدا 3-پله پله تا ملاقات خدا (3)اشاره:گزيده اى از سخنان حضرت آيت اللّه مصباح يزدى(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبرى كه در تاريخ 3/8/1384 مصادف ...
پله پله تا ملاقات خدا
پله پله تا ملاقات خدا (3) پله پله تا ملاقات خدا اشاره:گزيده اى از سخنان حضرت آيت اللّه مصباح يزدى(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبرى كه در تاريخ 3/8/1384 مصادف با ...
پله پله تا ملاقات خدا (3) پله پله تا ملاقات خدا اشاره:گزيده اى از سخنان حضرت آيت اللّه مصباح يزدى(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبرى كه در تاريخ 3/8/1384 مصادف با ...
پله پله تا ملاقات خدا. (( بحث خواندن کتاب مسئله حجاب ص 61 ...
پله پله تا ملاقات خدا. (( بحث خواندن ... تصمیم بر این گرفتیم تاپیکی با عنوان پله پله تا ملاقات خدا ایجاد کنیم. .... برای همین امسال ماه رمضون فق 2-3 روز روزه گرفتم.
پله پله تا ملاقات خدا. (( بحث خواندن ... تصمیم بر این گرفتیم تاپیکی با عنوان پله پله تا ملاقات خدا ایجاد کنیم. .... برای همین امسال ماه رمضون فق 2-3 روز روزه گرفتم.
پله پله ، تا آسمان
پله پله ، تا آسمانتربیت دینی کودکان ضامن سلامت روح کودک(3) .... پله پله تا ملاقات خدا اشاره:آن چه پيش رو داريد گزيده اى از سخنان حضرت آية اللّه مصباح يزدى (دامت ...
پله پله ، تا آسمانتربیت دینی کودکان ضامن سلامت روح کودک(3) .... پله پله تا ملاقات خدا اشاره:آن چه پيش رو داريد گزيده اى از سخنان حضرت آية اللّه مصباح يزدى (دامت ...
پله پله تا رسیدن به صبر
پله پله تا رسیدن به صبر-آموختن صبر و بردباری باعث خواهد شد حرکت عقربه های ساعت سریع تر از زمانی که ... مقصود، يکي پس از ديگري به نيروي عشق بپيمايند و از "مقامات تبتل" درگذرند و "پله پله تا ملاقات خدا" (همان، . ... 3 گام تا رسیدن به موفقیت .
پله پله تا رسیدن به صبر-آموختن صبر و بردباری باعث خواهد شد حرکت عقربه های ساعت سریع تر از زمانی که ... مقصود، يکي پس از ديگري به نيروي عشق بپيمايند و از "مقامات تبتل" درگذرند و "پله پله تا ملاقات خدا" (همان، . ... 3 گام تا رسیدن به موفقیت .
ملاقات پیامبر با 360 فرشته!
راز بگشا ای علی مرتضی(4) خاطرهای از زبان حضرت علی علیه السلام ملاقات ... محض هستند بر مرکب شب سوار شوند و از آرامش شب، پله پله تا ملاقات خدا ره بپویند. ... (3) سپـس با پرداختـن به ارزش خانواده, آسايـش, هدايت و احسان در ايـن كانـون مـورد بحث قرار ...
راز بگشا ای علی مرتضی(4) خاطرهای از زبان حضرت علی علیه السلام ملاقات ... محض هستند بر مرکب شب سوار شوند و از آرامش شب، پله پله تا ملاقات خدا ره بپویند. ... (3) سپـس با پرداختـن به ارزش خانواده, آسايـش, هدايت و احسان در ايـن كانـون مـورد بحث قرار ...
مولوي و شيخ صنعان در مکتب عشق(2)
3ـ زرين کوب ، عبدالحسين، پله پله تا ملاقات خدا، انتشارات علمي ،چاپ 26، 1384. 4ـ سروش، عبدالکريم، قمار عاشقانه، مؤسسه فرهنگي صراط،چاپ اول، 1379. 5ـ شريعتي، ...
3ـ زرين کوب ، عبدالحسين، پله پله تا ملاقات خدا، انتشارات علمي ،چاپ 26، 1384. 4ـ سروش، عبدالکريم، قمار عاشقانه، مؤسسه فرهنگي صراط،چاپ اول، 1379. 5ـ شريعتي، ...
معرفت با بال تهجّد
... که بندگان خداجویی که طالب کمال و حقیقت محض هستند بر مرکب شب سوار شوند و از آرامش شب، پله پله تا ملاقات خدا ره بپویند. در نوشتار با تکیه به متون اصیل دین.
... که بندگان خداجویی که طالب کمال و حقیقت محض هستند بر مرکب شب سوار شوند و از آرامش شب، پله پله تا ملاقات خدا ره بپویند. در نوشتار با تکیه به متون اصیل دین.
امان از تخم مرغ نیم پزها!
صاحبدلان آئینه خدانمایند، این مردان خدا، با پای دل و چراغ خرد، پله پله تا ملاقات حضرت آفتاب، ره میپیمایند و در این ضیافت عشق، دیگرانی از اهل زمین را با خود به دیدار ...
صاحبدلان آئینه خدانمایند، این مردان خدا، با پای دل و چراغ خرد، پله پله تا ملاقات حضرت آفتاب، ره میپیمایند و در این ضیافت عشق، دیگرانی از اهل زمین را با خود به دیدار ...
8 مهر ماه سالروز بزرگداشت مولانا
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید. تبلیغات ... منبع : کتاب پله پله تا ملاقات خدا – عبدالسحین زرین کوب ... تا آخر خط» با بازی درو باریمور با 8/3 میلیون دلار در ردههای چهارم و پنجم قرار گرفتند.
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید. تبلیغات ... منبع : کتاب پله پله تا ملاقات خدا – عبدالسحین زرین کوب ... تا آخر خط» با بازی درو باریمور با 8/3 میلیون دلار در ردههای چهارم و پنجم قرار گرفتند.
-
گوناگون
پربازدیدترینها