تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هر کس اندوه و مشکلى را از مومنى بر طرف نماید خداوند در روز قیامت ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821028112




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سيماي غيرواقعي يك نويسنده


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سيماي غيرواقعي يك نويسنده  
دانيال حکيمي
جيراني در آخرين ساخته خود بعد از فيلم سينمايي «پارك وي»، كمي از فضاي جنايي- روانكاوانه اين فيلم با آن صحنه‌هاي صريح جنايت و خشونت فاصله گرفته و در سريال «مرگ تدريجي يك رويا» تلاش خود را به كار بسته تا دست به تجربه ديگري بزند.او با وجود تجربه، سن و سال و كارنامه هنري‌اش ( فيلم‌هايي مثل شام آخر، قرمز، سالاد فصل، آب و آتش، پارك وي، ستاره مي‌شود و...) كه مدام از خوب به متوسط در نوسان است، هنوز اين ويژگي چشمگير را دارد كه در روندي كلاسيك حركت نمي‌كند و هر بار نمي‌توان پيش‌بيني كرد كه كار جديدش چگونه خواهد بود. سريال« مرگ تدريجي يك رويا» شايد در برداشت اول، فيلم سه اپيزودي «ستاره مي‌شود» و «ستاره است»و... را به خاطر بياورد و شايد اين بار هم جيراني بر مبناي دغدغه شخصي ديگري به جاي بازيگر سينما، سراغ پشت صحنه نويسندگان و رمان‌نويسان از نگاه خودش رفته است.
نمايي از سريال مرگ تدريجي يك رويا
آنچه در نگاه اول در ساختار سريال «مرگ تدريجي يك رويا» جلب توجه مي‌كند تكنيك به كار رفته در تصاوير آن و روش استفاده از چند تصوير در يك قاب است. ظهور چنين تصاوير چهل تكه‌اي در سريال‌هاي داخلي كار جديدي محسوب مي‌شود (هرچند تجربه‌هاي ساختاري از اين دست در سريال‌ها و فيلم‌هاي خارجي امري تكراري و نسبتا پيش پا افتاده است.)
نمايي از سريال مرگ تدريجي يك رويا
 اين تكنيك اگر چه توجه مخاطب را جلب مي‌كند و حتي در موارد زيادي كارايي دراماتيك خوبي در پيشبرد روايت دارد اما گاه استفاده مكرر و بي‌دليل از آن كار را به افراط مي‌رساند؛ به‌عنوان مثال اين تكنيك درمواردي كه در راستاي تعليق در داستان است و يا نشان دادن دو نفر با يك مسئله مشترك، به شكلي همزمان و در دو نقطه مختلف مكاني، كاركرد مناسبي دارد و يا در شرايطي كه دو كاراكتر در حال گفت‌وگويي دو نفره‌اند وبا اين تكنيك، به جاي قاب مديوم شات و يا كات زدن از يكي به ديگري تصوير هر دودر دو كادر كنار هم نشان داده مي‌شود (و همزمان ميميك هر دو نفر را در تصوير داريم )، سبب تنوع و جذابيت مي‌شود ولي به كاربردن آن بدون منطق داستاني و صرفا به‌دليل استفاده از اين فرم در ساختار، سبب تكراري شدن آن و حتي اختلال در روند داستان است.
ستاره اسکندري
 داستان سريال آغاز پرسش بر انگيزي دارد و از همان ابتدا كنجكاوي مخاطب را تحريك مي‌كند كه بداند داستان از چه منظري پيش خواهد رفت. نويسنده جواني به نام مارال عظيمي كتابي نوشته است، كتابي كه ظاهرا هيچ ناشري حاضر به چاپ آن نيست. سر و كار مارال به وزارت ارشاد مي‌افتد و او با لحني طلبكارانه به چاپ نشدن بخش‌هايي از كتابش اعتراض مي‌كند تا اينكه در برخوردي اتفاقي، توجه حامد به او جلب مي‌شود و وقتي براي بار دوم مارال را در دفتر انتشاراتي‌اش مي‌بيند به او علاقه‌مند شده و حاضر مي‌شود كتابش را چاپ كند.
نمايي از سريال مرگ تدريجي يك رويا
خط‌كشي‌ها از همين جا به وضوح شروع مي‌شوند دو دسته آدم داريم كه در دوسوي خط ايستاده‌اند مارال و اطرافيانش در يك سو و حامد و خانواده و عقايدشان در سوي ديگر. تنها شخصيتي كه كمي در مرز حركت مي‌كند مارال است كه از او هم كاراكتري سست مزاج تصوير شده كه با وجود چهره سرد و فاقد ميميك‌اش مدام در نوسان بين اين دو قطب است.داستان دوم مارال (بي‌اينكه سريال وارد جزئيات آن شود) ظاهرا بي‌پرواتر و خط شكن‌تر از داستان اول اوست (در جايي مارال در توصيف كاراكتر كتاب دومش اشاره‌اي كه البته بسيار بلا تشبيه است به هستي شخصيت كتاب سيمين دانشور مي‌كند اشاره‌اي كه شايد مي‌خواهد مخاطب را به ياد مقايسه دو كتاب سووشون و جزيره سرگرداني بيندازد و...)و باز هم حامد به‌دليل بزرگواري و احترام گذاشتن به عقايد مارال ضمن اينكه شخصا كتاب او را قبول ندارد حاضر به چاپش مي‌شود. همين جا نكته‌اي قابل ذكر است؛ براي چاپ داستان دوم، كه مضمون آن حتي از نظر حامد هم مسئله دار است چطور ديگر ارشاد نقشي ندارد و آيا تنها رضايت يك ناشر در كسوت يك شوهر عاشق براي چاپ يك كتاب كافي است و... اين كتاب و نويسنده جوان آن با استقبال روبه‌رو شده و مارال مشهور مي‌شود؟
نمايي از سريال مرگ تدريجي يك رويا
مارال و خانواده‌اش آدم بدهاي سريال‌اند و در نيمه سياه داستان قرار گرفته‌اند، اما اتفاقي كه در اينجا افتاده اين است كه ( مثل اغلب سريال‌هايي كه حضور سازندگان در كار مشهود است و جانب يك طرف را از پيش گرفته‌اند) درست بر خلاف نظر سازندگان، اين شخصيت‌هاي منفي قوي‌تر از كار در آمده‌اند.
نمايي از سريال مرگ تدريجي يك رويا
 هر چند نويسنده زن و اطرافيانش كه منتسب به روشنفكري اند، متصف به صفاتي چون  فاسد و لاابالي شده‌اند اما گره‌هاي شخصيتي اين آدم‌ها و به تصوير كشيدن اين گره‌ها و شايد بازي‌هاي خوب كساني مثل ستاره اسكندري، باعث شده كاراكتر‌ها، جاندار‌تر باشند و مخاطب بيشتر درگير آنها شود. تماشگر بيشتر مشتاق است تا آنها را دنبال كند و از رازهاي زندگي و خلوت‌شان سر در بياورد و اين اتفاقي است كه گاه ناخواسته مي‌افتد و مثلا كاراكتري منفي آنقدر واجد جزئيات روانكاوانه است و فيلم يا سريال آن‌قدر به درونيات او نزديك مي‌شود كه به طبع سرنوشت او براي مخاطب جالب خواهد بود. در اين سريال هم همينطور است و صرف‌نظر از مارال كه هميشه سرگردان است (و معلوم نيست علاقه‌اش به حامد از روي حساب و كتاب است يا علاقه‌اي واقعي و بالاخره هم مسلك اطرافيانش هست، يا نه و اصلا كدام طرف خط ايستاده است؟) باقي آنها نسبتا از تيپ‌هاي معمول فاصله گرفته‌اند درست به عكس حامد و خانواده‌اش، كه طبعا اين با روند سريال متناقض است. حامد و خانواده‌اش نيمه سفيد سريال‌اند. خوب‌هايي كه هميشه در معرض آزار و فشار و تحقير آدم‌هاي منفي اند، اما آنقدر با وجدان و شريف‌اند كه باز هم صبوري و تواضع به خرج مي‌دهند. حامد خانواده‌اي سنتي دارد و همه اين چند خانوار در يك ساختمان زندگي مي‌كنند، تا اينجا همين چند مولفه كافي است كه هزاران سؤال را در ذهن مخاطب ايجاد كند.
ستاره اسکندري
آنها خانواده‌اي هستند كه با وجود اين همه تداخل در زندگي همديگر، هيچ مشكلي ندارند و هيچ مسئله شخصي و خصوصي را هم از يكديگر پنهان نمي‌كنند، همه بي‌نهايت مهربان و بي‌آزارند و مدام در طول سريال درجه انسان دوستي و مهرباني شان بالاتر مي‌رود.اين همه افراط كافي است كه از حامد و خانواده اش به جاي شخصيت، تيپ‌هايي مصنوعي و غيرقابل باور بسازد؛ تيپ‌هايي كه هيچ مخاطبي را ترغيب به پيروي از آنها و خوب بودن اينچنيني و در واقع خنثي بودن نمي‌كند. به جز پدر كه شخصيت نسبتا متعادلي دارد در هيچ كدام از اين آدم‌ها به جز كليشه‌اي سنتي هيچ ويژگي خاصي نمي‌بينيم.آنها آدم‌هايي بي‌نهايت پاستوريزه‌اند؛ نه كنجكاوي خاصي دارند و نه نظر بخصوصي و تنها تلاش مي‌كنند  به همديگر و به حامد در صلح و صفايي كه شبيه مدينه فاضله است ( نه، به روابط آدم خوب‌ها در سريال‌هاي دهه60 شبيه تراست!)كمك كنند و مارال كه نماد يك زن روشنفكر امروزي است قرار است وصله ناجوري در اين وسط باشد.
نمايي از سريال مرگ تدريجي يك رويا
هر رسانه‌اي در هر كشوري به تبع اهداف برنامه‌ريزي شده خود كه در ساخت سريال‌ها تابع آن است، صرف‌نظر از پركردن اوقات مخاطب تلاش مي‌كند، پيام رساني كند اما پيام رساني در اين سريال كاركردي نسبتا معكوس دارد. البته شايد سريال در بخش‌هاي بعدي طبق تكه‌هايي كه از آن مي‌بينيم و به تعقيب و گريز و فرار مارال مي‌رسد، به سبك دلخواه جيراني و فضايي اكشن و پرتحرك نزديك شود اما آنچه تا به حال گذشته و حتي توصيف كاراكتر مارال چندان گويا نيست. استفاده از بازيگر تازه واردي در نقش مارال به‌عنوان كاراكتر محوري سريال شايد انتخاب چندان مناسبي نباشد چرا كه خواسته و ناخواسته بازي او در برابر بازي‌ها ي خوب دانيال حكيمي، ستاره اسكندري و... طبعا بيرنگ مي‌شود.
ستاره اسکندري
در مجموع سريال «مرگ تدريجي يك رويا»، با بازي خوب بعضي بازيگرها، ساختار نسبتا جديد آن، گذشتن از يك سري خط قرمز‌ها در نمايش مسائل ممنوعه مثل مشروب خوردن خواهر مارال و مضمون چالش برانگيزي كه دارد توانسته در بين مخاطبين جلب توجه كرده ونظرات متفاوت زيادي را برانگيزد، اما بايد ديد در قسمت‌هاي بعدي سريال، كار به كجا مي‌رسد و شايد سرانجام سريال، مقصود نويسنده و سازندگان آن را بر آورده كند.منبع : همشهري





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 289]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن