واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آیا وحی از جنس شعر است؟
برسی نظریه شعری بودن جنس وحی و شاعری پیامبر اسلام بعضی میگویند كه وحی همان تجربه شاعرانهای است که شاعران احساس میکنند و تفاوت اساسی بین این دو وجود ندارد؛ و برخی این اندیشه را فراتر برده و میگویند كه پیامبر اسلام تولید کننده قرآن است و هر چند محتوا از خداست ولی الفاظ ساخته ذهن پیامبر است. علم رسول خدا خطاپذیر و در اندازه دانش مردمان هم عصر خود اوست.این فكر و این كلام حرف تازهای نیست و در طول تارریخ بارها به شكلهای مختلف بیان شده است. اكنون این نوشتار بر آن است تا به نقد این اندیشه بنشیند و آن را واكاوی كند.شاعر شمردن رسول خدا:پردازندگان این شبهه میگویند: « وحی «الهام»ی از جنس همان تجربهای است که شاعران و عارفان دارند؛ هر چند پیامبر این را در سطح بالاتری تجربه میکنند.شعر ابزاری معرفتی است که کارکردی متفاوت با علم و فلسفه دارد. شاعر احساس میکند که منبعی خارجی به او الهام میکند؛ و چیزی دریافت کرده است. و شاعری، درست مانند وحی، یک استعداد و قریحه است». نقد1- این سخن، که قرآن به منزله شعر توصیف شود، حرف تازهای نیست و قرآن نگران این نیست که آن را نقل کند. شاعر دانستن پیامبر و شعر دانستن، یا به منزله شعر گرفتن قرآن، از آنجا سرچشمه گرفت که عدهای در عصر نزول قرآن، این سخنان را در ساختار و مقوله شعر دانسته و این نسبت را به پیامبر دادند؛ و مشرکان به این دلیل که وی را دارای فکری عالی و خرد والا و کلماتی آهنگین میدانستند، شاعر میگفتند. در صورتی که ماهیت شعر که نوعی دریافتن، دانستن و آگاهی و زیرکی و از قوه خیال بهرهبردن باشد؛ امر بشری است. با وحیی که شعور مرموز، دریافتی لَدُنّی، قدسی و ادراکی باطنی، و مهمتر بیرون از شخصیت پیامبر و دانستنیهای اوست، متفاوت است.در این شبهه وحی و الهام را مترادف هم قرار داده شده در حالی که این دو متفاوتند چنانکه خود وحی نیز در قرآن به چند معنی به کار رفته است و آنچه هم اکنون مورد بحث است وحی رسالی است. 2- قرآن هم به شدت مقوله شعری و بشری بودن آن را نفی کرده است: وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ. (الحاقه/41). مشرکان پیامبر را شاعر میدانستند: بَلْ قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَراهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ فَلْیأْتِنا بِآیةٍ کَما أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ. (انبیأ/ 5 ).وَ یقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ.(صافات/ 36 ).ام یقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیبَ الْمَنُونِ.(طور/ 30 ).دراینجا قرآن با قاطعیت این برداشت را در شکلهای گوناگون آن رد میکند و میگوید: إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ 40.وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِیلاً ما تُؤْمِنُونَ. 41. وَ لا بِقَوْلِ کاهِنٍ قَلِیلاً ما تَذَکَّرُونَ (الحاقه/40- 42). به همین دلیل، قرآن مرزبندی میکند و میگوید: نه تنها تو شعر نیاموختهای، بلکه درخور برای شعر و شاعری هم نیستی. این کتاب ذکر و قرآن مبین است:وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما ینْبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِینٌ.(یس/ 69 ).و خلاصه این که آنان، پیامبر را با شعرا در یک صف قرار داده بودند، محتوای نظریه مورد بحث نیز بیش از این نیست، هرچند کلمه «در سطح بالاتری» را به آن افزوده است، ولی مجموعاً از یک منشأ سرچشمه میگیرد. 3- هر ادعایی باید دلیل و برهانی درپی داشته باشد که این براهین میتواند عقلی یا نقلی و یا علمی و وجدانی باشد ولی خیالبافیها و مطالب بیاساس و بیسند هرگز نمیتواند دیدگاه عالمانهای باشد که قابل طرح و نیازمند پاسخ باشد و مطالب ارائه شده چنین است و مستند به هیچ دلیلی نیست. 4- اگر وحی همچون شعر باشد باید همه شعرا پیامبر باشند. چه کسی میتواند ادعا کند همه شاعران پیامبرند درحالی که در بسیاری از مواقع محتوای اشعار بسیاری از شعرا را مطالب غیر معقول و موهوم تشکیل میدهد و اصولا شعر هر چه از واقعیت تهیتر باشد زیباتر و بلندتر است ولذا قرآن میفرماید: وَ الشُّعَرأ یتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ(شعرأ224) و شاعران را گمراهان پیروی میکنند. 5- اگر منشا وحی منشا الهامات هنری است چرا در بین انواع هنر تنها شعر انتخاب شده است؟ تصویری که نقاش خلق میکند، موسیقی که موسیقی ساز میسازد،رمانی که نویسنده مینویسد و... همگی باید از مقوله وحی باشد به عبارت دیگر باید همه نقاشان، موسیقی دانان، نویسندگان و...در یک کلام باید تمام هنرمندان پیامبرباشند!! 6- در این شبهه وحی و الهام مترادف هم قرار داده شده در حالی که این دو متفاوتند چنانکه خود وحی نیز در قرآن به چند معنی به کار رفته است و آنچه هم اکنون مورد بحث است وحی رسالی است. محمد علی محمدی؛ با تصرف و تلخیص
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 517]