واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سينماي کودک و نوجوان ديگر خاطرهساز نيستبه بهانه آغاز جشنواره فيلم کودک سينماي کودک و نوجوان در آستانه برگزاري بيست و دومين جشنواره بينالمللي فيلمهاي کودکان و نوجوانان در همدان رسالت ذاتي خود را که همان سرگرم کردن قشر وسيع مخاطبان است از دست داده و ديگر مثل گذشته خاطرهساز نيست. به گزارش خبرنگار مهر، جشنواره بينالمللي فيلمهاي کودکان و نوجوان امسال بيست و دو سالگي خود را به ميزباني شهر همدان جشن ميگيرد. جشنوارهاي که داعيه حمايت از گونه سينمايي را دارد که با سابقهاي روشن و قابل دفاع مهجور مانده و در واقع به حال خود رها شده است.
از آمار و ارقام اين چنين برميآيد که اين جشنواره پنج سال پس از جشنواره فيلم فجر متولد شده که اين وقفه زماني براي پي بردن به نياز حياتي شکلگيري يک جشنواره مستقل براي فيلمهاي کودک و نوجوان در سال 1365 ـ با توجه به اوجگيري نگاه يکسويه در سينماي ايران بود ـ منطقي و توجيه پذير به نظر ميآيد.گذر 22 سال از سن اين جشنواره سينمايي يک پرسش حياتي را بدل به وجهي مهم در ساختار و جايگاه آن ميکند. اينکه جشنواره فيلمهاي کودک و نوجوان چه هدفي را در سينماي کودک ايران تأمين ميکند و چه نقشي در چرخه توليد، اکران و جايگاه اين گونه سينمايي مهجور دارد؟تجربه نشان داده که جشنواره فيلم کودک هر سال برگزار ميشود تا صرفاً برگزار شده باشد والا تأثيرگذاري آن بر روند توليد و اکران، ساخت و ساز و احتمالاً رونق اين گونه سينمايي چيزي در حد صفر است. اين نتيجه تلخ نه در پي يکسويه نگري بلکه حاصل تأملي کوتاه بر بازتاب جريان سازي اين جشنواره در توليدات يک سال سينماي ايران است.اگر فيلمهاي سينماي کودک هر سال با رفتن به حاشيه از توليد و اکران دور ماندهاند، اگر امروز بايد با حوصله زياد در انتظار نمايش يک فيلم کودکانه در طول يک سال سينمايي بود و اگر ... ، يکي از دلايلش ميتواند جايگاهي باشد که جشنواره کودک پس از 22 سال نتوانسته به خود اختصاص دهد.سينماي کودک و نوجوان ما سالهاست از دوران طلايي خود فاصله گرفته و نگاه آسيبشناسانه هم نتوانسته چرايي اين رکود را به طور محض رديابي کند. جز اين است که فيلمهاي شاخص اين دوران همچون "گلنار"، "شهر موشها"، "دزد عروسکها"، "الو، الو، من جوجوام"، "يکي بود يکي نبود"، "کلاهقرمزي و پسرخاله"، "کلاهقرمزي و سروناز" و ... هنوز هم در خاطره جمعي کودکان ديروز و امروز به گونهاي پررنگ نقش بسته و بسياري از آنها علاوه بر گيشه مناسب با نقد و نظر مثبت مواجه شدند؟در چنين شرايطي يافتن پاسخي براي دليل مهجور ماندن اين گونه سينمايي پرمخاطب به نظر مشکل ميآيد. سالهاست که يک نوع دسته بندي در سينماي کودک و نوجوان ما باب شده که هر چند برخي به آن قائل نباشند و يا کهنهترين مبحث در اين گونه سينمايي بدانند، همچنان نمودي برجسته دارد.بخصوص جشنواره بيست و دوم بر ريشهدار بودن اين تقسيم بندي و حرکتهاي صورت گرفته بر اساس آن صحه ميگذارد. واقعيت اين است که دسته بندي فيلمهاي کودک به دو گروه براي کودک و درباره کودک بيشتر از حيث آسيب شناسي مخاطب اهميت دارد و اتفاقاً همين وجه حياتي است که به نظر ميآيد در اين سالها ناديده گرفته شده است.در طول اين سالها نگاه يکسويه به توليد فيلمهاي درباره کودک که در آنها ارجحيت با نگاه بزرگسالان به جهان، فضا، مسائل و دغدغههاي کودکان و نوجوانان است، موجي تدريجي به راه انداخت که امسال در جشنواره بيست و دوم تأثير گسترده آن خودنمايي ميکند.از 9 فيلم بلند سينمايي که براي حضور در بخش مسابقه فيلم بلند ايراني معرفي شدهاند، همه اين آثار با محوريت قهرمان کودک / نوجوان واجد نگاه سنگين بزرگسالان به مسائل و دغدغههاي اين گروه هستند. مهمترين ويژگي اين وجه هم پرداختن به وجوهي است که ميتواند از نگاه مخاطب بزرگسال جالب توجه باشد نه لزوماً مخاطب کودک و نوجوان که بيش از آسيب شناسي و ارزيابي نياز به سرگرم شدن و بال و پر دادن به روياهاي ذهنياش را دارد، البته نه به هر قيمتي.تجربههاي موفق اشاره شده ميتوانند نمونههايي موفق و قابل ارجاع به عنوان الگوي فيلمهاي براي کودک محسوب شوند. آثاري که با در نظر گرفتن علايق و جذابيتهاي مورد نظر مخاطب اين گروه سني، به نوعي جذابيت، فانتزي، پيام رساني و سرگرمي را توأمان در بر گرفته و در شکلي ايدهآل حتي ميتوانستند کودک درون مخاطب بزرگسال را هم درگير کرده و آنها را راضي از سالنهاي سينما بدرقه کنند.اما چگونه است که سينماي کودک ما امروز فقط و فقط تعبيري است از آثاري که تنها اين گروه سني را بهانهاي قرار ميدهند براي طرح حرفها و مسائلي فراتر از نيازها و مسائل به نسبت به عامتر آنها؟ آيا اين گروه مخاطبين گسترده نيازمند اين مهم نيستند که در ميان زاويه ديد بزرگسالان گوشه چشمي هم به دنيا، علايق، دغدغهها و حتي روياهاي خود داشته باشند؟ آيا اين احساس نياز غيرمنطقي است؟
در ميان ابرها (فيلم درباره کودک)در چنين موقعيتي چقدر ميتوان از برگزاري يک جشنواره مستقل براي فيلمهاي کودک و نوجوان احساس رضايت کرد و بيست و دو سالگي آن را به فال نيک گرفت؟ آيا سهمي از محروميتهايي که امروز گريبان اين گونه سينمايي را گرفته بر گردن اين جشنواره 22 ساله و کارآمدي يا ناکارآمدي آن نيست؟هر سال سينماگران، هنرمندان، فعالان و مسئولان حوزه سينماي کودک به بهانه جشنواره دور هم جمع ميشوند، هر سال همين مباحث و تحليلها با کمي شدت و ضعف در آسيب شناسي اين گونه سينمايي مطرح ميشود، هر سال ... و هر سال کميت فيلمهاي سرگرم کننده براي اين گروه سني به تحليل ميرود و جاي خود را به حجمه فيلمهاي جدي و تلخ و واقعگرا ميدهد که دنياي کودکان را در دايره بسته رئاليسم به تصوير ميکشند.روياهايي که سرکوب ميشوند، آرزوهايي که هيچ وقت مجال حضور پيدا نميکنند، فانتزي که زير سايه واقعيت رنگ ميبازد و فرصتهايي که از دست ميرود، براي سينماي کودک و نوجوان و مخاطبانش قابل جبران است؟ در اين ميان مخاطب کودک بيشتر ضرر ميکند که به رسانه هاي خانگي روي ميآورد يا سينماي کودک؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 247]