واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > داوریاردکانی، رضا - ما خوب کاری می کنیم که گاهی اوقات به فکر علوم انسانی می افتیم و از عیب و حسن آن می گوئیم، به شرط آنکه در آنچه می گوئیم بیندیشیم و چنانچه عادت ما شده است هنوز گفته ها و گفتارها به جایی نرسیده، آن را رها نکنیم. قضیه علوم انسانی بر خلاف آنچه در ابتدا به نظر می آید، معضل بزرگ تاریخی و حتی سیاسی در کشور ماست. ما نه فقط در باب ماهیت علوم انسانی تحقیق نکرده ایم، بلکه در پژوهش های علوم انسانی هم در ابتدای راه قرار داریم. البته دانشمند و درس خوانده در علوم انسانی داریم و اینکه می گویند علوم در ایران هم سطح نیستند و در علوم انسانی کمتر پیشرفت کرده ایم، جای تامل دارد و شاید از آنجا برآمده باشد که ما در یکصد و پنجاه سال اخیر همواره به علوم انسانی بی اعتنا و کم اعتنا بوده ایم و تعداد تحصیل کردگان ما در این علوم کمتر است. این هم هست که در جامعه ما علوم در نظر مردمان ارزش مساوی ندارند و توزیع استعدادها در دانشگاه ها و دانشکده ها یکسان نیست، چنانکه بهترین استعدادها به دانشکده های فنی و پزشکی می روند و به ندرت دانشجوی مستعد از ابتدای تحصیل دانشگاهی تصمیم می گیرد که مثلا روانشناسی یا ادبیات و فلسفه بخواند و این نشانه بی اهمیت دانستن علوم انسانی است. متاسفانه در جهان توسعه نیافته به بعضی رشته های علمی بیشتر وقع گذاشته می شود و کارهای سیاسی و فرهنگی را هم به صاحبان آن رشته ها می سپارند و چه بسا که رای غیر تحقیقی آنها سیاست علم کشور شود. طبیعی است که مثلا کسانی که درباره زبان و فرهنگ و تاریخ چیزی نمی دانند خیال کنند که اگر کسی به اندازه آنها زبان خارجی بداند، می تواند در تاریخ و انسان شناسی و اقتصاد و فلسفه و نقد ادبیات و حقوق و معارف دینی هم نظر دهد و مقاله بنویسد و اگر این نکته را به آنان تذکر دهند، شاید بگویند که اولا این علوم اهمیت ندارد و اصلا به وجودشان نیازی نیست، ثانیا اگر دانشمندان علوم انسانی می خواهند عنوان دانشمند داشته باشند بروند شرایط آن را فراهم آورند. اینکه دانش آموزان ما رشته تحصیلی را به حکم شهرت انتخاب می کنند و علم در جامعه و در میان مردم و مسئولین درجه بندی می شود، مطلب مهمی است که جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی باید به جوانب آن بپردازند. در اینجا همین قدر می گویم که وجود این نظر بازاری و درجه بندی علم بر حسب شهرت، نشانه خوبی نیست. هر چند که شاید این روحیه، مظهر وضع علم در کشور ما باشد. در هر صورت محرز است که بهترین استعدادها دنبال علوم انسانی نمی روند و پیداست که دانشجویان مهندسی و پزشکی درسخوان تر هستند. مع هذا اختلافی که در ابتدای ورود به دانشگاه میان رشته های مختلف علمی وجود دارد به تدریج تقلیل می یابد و در پایان به صفر می رسد. یعنی بر خلاف آنچه می پندارند، سطح علوم انسانی در کشور ما پائین تر از سطح رشته های دیگر نیست. اگر اینجا هنوز پژوهش مهمی صورت نگرفته است، در آنجا هم راه تازه آغاز شده است. تعداد در ارزشیابی علم ملاک خوبی نیست و علم را به مقاله نویسی تحویل نباید کرد و تقلیل نباید داد. زیرا که ممکن است در هزار مقاله یک مطلب مهم علمی نباشد و با یک مقاله تحول بزرگ در علم پدید آید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 442]