تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دعايى كه با بسم اللّه  الرحمن الرحيم شروع شود، رد نمى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813267134




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تمدن اسلامی، تمدن کتاب است


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > جعفریان، رسول  - پایه تمدن اسلامی «کتاب» است و این نیز از آن روست که رسول (ص) فرمود: علم را با «کتابت» در «بند بکشید». (قیدوا العلم بالکتابه) علم بدون کتابت، تجربه ای هدر رفته است که انتقالش به نسلهای بعد دشوار و محدود است. اما وقتی به بند کشیده شد، پایدار می ماند و دانش های بعدی ضمیمه آن می شود. تمدن اسلامی را از یک زاویه می توان تمدن کتاب نامید. بیشتر به این دلیل که بسیاری از تجارب بشری را از حالت شفاهی به حالت مکتوب درآورد. کاری که در یک تمدن امری بسیار اساسی است. البته این کار در برخی از تمدن های گذشته هم مانند تمدن یونان انجام شده بود. چنان که در تمدن مسیحی نیز. اما در تمدن اسلامی چندان گسترش یافت که باید آن را تمدن کتاب نامید.یک نکته جالب آن است که از پیامبر (ص) نقل شده است که «قیدوا العلم بالکتابه» علم را با «نوشتن» در بند بکشید. این در بند کشیدن یعنی پاسداری و نگاهبانی کردن. اگر علم به صورت «نوشته» در نیاید، از دست می‌رود و اگر بخواهیم آن را به بند بکشیم، باید آن را به شکل «نوشته»‌ و «کتاب» در آوریم.آینه ای که ما می توانیم از آن برای نشان دادن «تمدن کتاب» استفاده کنیم کتاب «الفهرست» از ابن ندیم است که در میان قرن چهارم هجری که به آن قرن تمدن اسلامی می گویند نوشته شده است. وی که شغل وراقی داشته و کتابفروش بوده و در عین حال یک عالم، برای نخستین بار در شکل گسترده فهرستی از کتابهای برجسته ای را که در تمدن اسلامی بوده، از تألیف یا ترجمه، به دست داده است. البته در تمدن اسلامی قبل از کتاب فهرست ابن ندیم،  فهرست دیگری هم وجود داشته است که اگر بود می‌توانست ما را با عمق و گستره میراث مکتوبمان آشنا کند ولی متأسفانه هیچ کدام از این فهرست‌ها باقی نمانده است و اکنون فهرست ابن ندیم تنها یار و یاور ما در این باره است. از مجموع بیش از شش هزار عنوان کتاب و رساله که ابن ندیم از آنها یاد کرده بخش عمده از میان رفته و شاید بین دویست تا سیصد عنوان از آنها برای ما باقی مانده است که این خود فاجعه دیگری را در عرصه میراث مکتوب به ما نشان می دهد. کسانی مانند مدائنی که دهها کتاب داشتند، جز چند رساله کوچک و بخشهایی از آثارشان در منابع دیگر، اثری از آنان بر جای نمانده است. واقدی چندین کتاب داشته است که ما تنها کتاب مغازی او را در دست داریم. نقلهایی هم از او در طبقات الکبری شاگردش ابن سعد است.توجه داشته باشید وقتی می گوییم از قرون اولیه، از عناوینی که ابن ندیم ذکر کرده دویست عنوان باقی مانده، نه این که عین آن خط مانده است. ما از قرن دوم و سوم تنها شماری قرآن داریم. اما نوشته مکتوب بسیار بسیار نادر. آنچه هست از اواخر قرن چهارم و ییشتر بعد از آن است. آنچه از رساله ها و کتابهای آن دوره داریم، نسخه های آنها در قرون بعد کتابت شده است. اما شماری قرآن داریم که از قرن دوم و سوم است و اینها کمک شایسته برای شاخت وضعیت خط عربی به ما می کند. برخی از اینها به امامان ما منسوب است که نیاز به تحقیق دارد و بیشتر آنها راهی برای اثباتش هم نیست و حدسی و مشهور است. البته از اواخر قرن اول مقداری هم نوشته روی سنگها داریم که در عربستان سعودی باقی مانده و اخیرا آن سنگنبشته ها که دقیقا هم نمی توان نام سنگنبشه روی آنها گذاشت چاپ شده است. روی اینها آیاتی از قرآن و اسامی افراد آمده است که همین مقدار مغتنم است. اغتنام آنها به این دلیل است که تاریخ خط عربی را در قرن اول نشان می دهد. ممکن است سنگ نبشته هایی هم در قبرستان معلات مکه باشد که اکنون زیر خاک رفته است. گفته اند که تاکنون به لهجه قریش نوشته ای از پیش از اسلام یافت نشده است.به ابن ندیم برگردیم که منبع اصلی اطلاعات ما در باره تاریخ کتاب در سه چهار قرن اول هجری است. ابن ندیم جدای از فهرست کتابها که به صورت موضوعی به دست داده اطلاعات مذهبی و دینی و فلسفی و آموزشی زیادی دارد که قابل استفاده است. برای اولین بار بحث تاریخ خط در این کتاب مطرح شده و اطلاعات ذی قیمتی که در قرن اخیر مورد بررسی و نقد قرار گرفته آمده است.برخی در اصالت کتاب فهرست ابن ندیم تردید می کنند و آن را ساختگی می دانند. این افراد اساسا با سنخ کتاب نویسی در تمدن اسلامی آشنا نیستند. برخی در حیات علمی خود نان انکار کردن را می‌خورند و این حرف هم از همان حرفهاست. نه یکی و دو تا بلکه هزاران شاهد بر درستی اطلاعات ابن ندیم داریم. بسیاری از این اطلاعات از طرق دیگر هم به دست ما رسیده است. این که گفته شود ما اطلاعات مستقل از این کتاب در باره ابن ندیم نداریم، دلیل بر نادرستی کتاب نیست. بسیاری از میراث ما از طریق تک نسخه های خطی به دست ما رسیده است. مهم این است که ما اطلاعات درون آنها را در منابع دیگر بیابیم. این انکار دلایل یا بهانه های تحلیلی دارد که مثلا عده ای شعوبی آن را جعل کرده اند و حرفهایی از این قبیل که ارزشی ندارد. به هر حال فهرست ابن ندیم از معدود کتابهایی است که در باره نخستین کتابخانه در صدر اسلام یعنی بیت الحکمه اطلاعات ذی قیمتی را در اختیار ما می گذارد.از دلایل گسترش کتاب بحث ترجمه از سریانی و یونانی بود. مسلمانان از دوره منصور به بعد از طریق شما عراق با فرهنگ یونانی آشنا شدند. آنها شروع به ترجمه آثاری در علم نجوم، ریاضی و طب کردند. اهمیت این مساله آن بود که ارزش کتاب را به عنوان یک اثر مستقل علمی بیشتر کرد. از قرن دوم تا قرن چهارم که فهرست ابن ندیم نوشته می شود تمدن اسلامی در حوزه کتاب خیلی پیشرفت کرد. یک پرسش این است که مسلمانان اول بار کتابخانه را در کجا دیدند. پاسخ دادن به این پرسش سخت است اما می شود به عنوان یک پاسخ اولیه گفت که آنان در عربستان کتابخانه ای نداشتند. بنابرین باید در شام یا عراق به خصوص در مراکز مسیحی ها و کلیساها کتابخانه دیده باشند. آن زمان آنها هم کتابهای زیادی نداشتند اما به هر حال در برخی از کلیساها کتابخانه های کوچک بود. محافل مسیحی عراق کسانی که ادبیات سریانی داشتند و به خصوص منطقه حران دارای کتابخانه هایی بوده است. اینها باید روی تاسیس بیت الحکمه تاثیر گذاشته باشد.تمدن اسلامی از زاویه کتاب، قدم های بزرگی برداشت که البته این گامها آرام آرام برداشته شد. این طور نیست که مسلمانان یک مرتبه مفهوم روشنی از کتاب داشته باشند. اوائل یادداشت بود. بعد جزوه و سپس کتاب. این تحول بیش از یک قرن طول کشید. تازه این بعد از آن بود که قرآن میان آنان وجود داشت. مفهوم کتاب فراوان به کار می رفت و قرآن از مردم خواسته بود تا برای داد و ستدهای مالی خود از نوشته و سند استفاده کنند.در قرن سوم نوشتن اوج گرفت. کتابهای چند جلدی، آثار دایره المعارفی در حوزه های مختلف ظهور کرد. توجه داشته باشید که نگارش در حوزه کتاب آن هم یک موضوع مشخص، شعور خاص خود را می خواهد. ممکن است هزار سال کسی در باره کشاورزی چیزی ننویسد و فکر کند که تجربه های معمولی و نحوه انتقال آنها از پدر به پسر کافی است. اما روزی که کسی به فکر می افتد که کشاورزی هم علمی است که باید اطلاعات را به صورت کتاب درآورد، روز بسیار مبارکی است. مسلمانان در برخی از علوم زود به این نتیجه رسیدند و در برخی دیر. و در برخی هم هیچ گاه نرسیدند. برای همین است که تنوع علوم و تقسیم آنها بسیار مهم است. این چیزی است که ابن ندیم در فهرست به آن توجه کرده است. ابن ندیم فقط یک فهرست الفبایی نداده است بلکه علوم را تقسیم بندی کرده و ذیل هر عنوان لیست کتابهای مربوطه را آورده است.ما فهرست های دیگری هم از آثار قرون اولیه داریم. یکی از آنها فهرست نجاشی است که آثار نویسنده شیعه را نوشته است. از نزدیک به 1200 عالم شیعه تا زمان خودش که مؤلف بوده اند یاد کرده و آثارشان در رشته های مختلف علمی فهرست کرده است. این هم کتاب مهمی است اما در دایره شیعه است. متاسفانه ما فهرست های تفصیلی دیگر نداریم. این علم یعنی علم فهرست نویسی کتابها در دنیای اسلام چندان جدی گرفته نشد. بیشتر به صورت پراکنده و در قالب شرح حالها به آنها پرداخته می شد. یاقوت حموی در معجم الادباء شرح حال علما را به همراه فهرست تالیفاتشان نوشت که بسیار مهم است. متاسفانه این علم تا قرنها مورد غفلت واقع شد. در قرن یازدهم حاجی خلیفه کشف الظنون را نوشت. آقابزرگ در قرن چهاردهم کتاب الذریعه را نوشت. اینها اولیات در تاریخ کتاب در تمدن اسلامی است.اگر در نوشته های برجای مانده از قرن دوم نگاه کنیم می توانیم دریابیم که نخستین آثاری که بتوان اسم آنها را کتاب گذاشت در میانه قرن مذکور پدید آمده است. البته معنای این حرف این نیست که پیش از آن نوشته نبوده است. بلکه از همان عصر پیامبر مطالب یادداشت می شده است. کسانی بودند که پای منبر امام علی (ع) خطبه ها را می نوشتند. حدیث های پیامبر (ص) هم نوشته شد. اما این آثار طوری نبود که نظم و نسق کتابی داشته باشد. مسلمانان از اواسط قرن دوم به دقت مفهوم کتاب و رساله را دریافتند و همان طور که گفتم بخشی از این دریافت از طریق آثاری درک شد که بیرون جهان اسلام به درون آن انتقال یافت.مقصودمان در این جهت بیشتر شکل کتاب است و الا از لحاظ محتوا نوشتن قرآن، حدیث، و نیز اخبار سیره و تاریخ از میان خود مسلمانان درآمد. مقصودم از شکل گیری مفهوم کتاب، جنبه شکلی آن است که شما بحث را از جایی شروع کنید، به صورت موضوعی ادامه دهید و به پایان برسانید. حتی در قرن دوم بسیاری از کتابهای حدیث، فقط انباری از احادیث متفرق بود. موضوعی شدن امری بود که به تدریج پدید آمد. نوشتن تک نگاری حدیثی در باره یک موضوع به آرامی حاصل شد و به دست آمد. این پدیده خیلی زود رشد کرد. وقتی انسان به سیره ابن اسحاق که در نیمه قرن دوم نوشته شده می نگرد حس می کند کار تا کجا پیشرفت کرده است. در اواخر این قرن کتاب مغازی واقدی اوج گیری جریان نگارش کتاب را نشان می دهد.به هر حال ما باید بگوییم از این زمان یعنی میان قرن دوم «کتاب» به معنای دقیق آن شکل گرفت. اما متأسفانه درتمدن ما که تمدن کتاب است فهرست کامل کتابها را از یک طرف و فهرست کامل مؤلفان را از طرف دیگر نداریم. ما نمی دانیم مسلمانان تاکنون چه عددی بوده اند و چه مقدارشان مولف بوده اند. اینها کار دشواری نیست اما بسیار لازم است.آنچه در باره کتاب عرض کردم که بخشی متاثر از فرهنگ های بیرون اسلام بود، از جمله آنچه در بیت الحکمه به عنوان اولین کتابخانه شکل گرفته بود، نشان می دهد که تمدن اسلامی در حوزه کتاب با «مشارکت» پدید آمد. فرهنگ های بیرونی همیشه تاثیر منفی ندارند بلکه جنبه های مثبت هم دارند. داشت های بشری که متعلق به همه انسانهاست می تواند در رشد یک تمدن در یک مقطع خاص تاثیر بگذارد. دنیای اسلام در دوره تمدنی خود، مدیون مشارکت ملتها هم هست. با بستن درها و پنجره ها نمی توان تمدن درست کرد. حتی یک انحراف ورودش می تواند قدرت دفاعی ما را که خود محصول تفکر است بالا ببرد. نگه داشتن یک طفل در شرایط کاملا پاک پاک همیشه به نفع او نفع او نیست. زیرا وقتی در معرض خطر قرار بگیرد سریعتر آسیب می بیند. آمدن آثار یونانی بخشهای مادی تمدن اسلامی را تقویت کرد. طبیعی است که دنیای اسلام باید خود به تفکر می نشست و این کار را تا حدودی انجام داد.اوج نگارش هم به لحاظ کمی و هم کیفی قرن پنجم و ششم هجری است. بهترین آثار اسلامی مربوط به این دوره است. زیرا در آن تفکر وجود دارد. قرن چهارم را هم باید علاوه کنیم. در واقع از قرن چهارم تا ششم ما در اوج هستیم. آثار درجه یک داریم. اما متاسفانه در حمله مغول میراث مکتوب ما در شرق اسلامی آسیب جدی دید. بسیاری از کتابها و کتابخانه ها از بین رفت. بعد از آن ما قد علم نکردیم. نقش کتاب در تمدن اسلامی در شرق طی قرنها هفتم تا نهم کاهش یافت. اصلا علم آسیب دید. تصوف هم به علم آسیب زد. در دوره صفوی دوباره فرهنگ کتاب تقویت شد. هم در ایران هم در هند و هم در عثمانی. عصر کتاب از نو آغاز شد. اما تفکر جدی نبود. اساسی نبود. باز هم بهترین های ما از دوره صفوی است. شاید نیمی از نسخه های خطی موجود در ایران که شاید بالغ بر پانصد هزار نسخه باشد از دوره صفوی است. دوره صفوی دوره زایش تمدن اسلامی بر اساس کتاب است. اما فرهنگ کتاب و کتابداری علمی و جدی نشد. این دوره هم آسیب دید. آسیبی که دیگر قد علم نکرد. در دوره قاجار ما هیچ گاه جدی فکر نکردیم. آثار علمی ما انگشت شمار است. هرچند هست. با این حال به صورت سنتی اوج کتاب داری و کتاب نویسی ما دوره قاجار است. در دوره رضا شاه کتاب در ایران تعطیل می شود. دوران سکته است.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 602]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن