تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات دانش، آموزش به كسانى كه شايسته آن‏اند و كوشش در عمل به آن است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803730562




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وضعیت جامعه شناسی در ایران


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > آزاد ارمکی، تقی  - متن سخنرانی در مورد وضعیت جامعه شناسی در ایران به لحاظ نظری در جهاد دانشگاهی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران.  خوشحالم که در خدمتتان هستم و امیدوارم که شروع این بحث با داوطلبی من به بحث آسیبی نرساند . دوستان هم بعداً این بحث را دنبال کنند . خدمت آقای دکتر بابایی هستیم که بزرگواری کردند تشریف آوردند و نشستند و دوستان دیگری که حاضرند. آقای دکتر ایمانی و بقیه اساتید فردای علوم اجتماعی. آنچه که قصد گفتگو هست تحت عنوان " جامعه شناسی ایرانی: الزام های مفهومی و نظری اش" می باشد. این بحثی که الان می کنم دغدغه خودم هست . یعنی این رو دیگه نمیخونم که نوشتم ، بحث شما را دنبال می کنم . مختصات جامعه شناسی ایرانی به لحاظ مفهومی و نظری . غدغه ام جامعه شناسی ایران هست و جامعه شناسی ایرانی و در این زمینه سعی کردم یه جاهایی هم نشون بدم که به این فضا علاقه مندم. فرض اصلی: بیعی است که با یک فرض اساسی بحثم را طرح می کنم که ممکن است بعضی در جامعه ایرانی با آن موافق نباشند: فرض اصلی ام این است که ما با یک هستی تحت عنوان هستی جامعه شناختی در جامعه ایرانی روبرویم یعنی یک واقعیت نه خیلی روشن و شفاف ولی واقعیت در دست و در اختیار رو بروییم که اسمش رو می گذاریم جامعه شناسی در ایران که می تونه یک ساحتش هم جامعه شناسی ایرانی باشد و ساحت دیگرش به یک معنا جامعه شناسی باشه و هر چیز دیکه هم می تونه باشه . ولی یه چیزی در جامعه ایرانی وجود دارد تحت عنوان جامعه شناسی که یه جمعیت کثیری هم باهاش درگیرند یعنی سازمان جامعه شناسی وجود داره و استاد و دانشجو و پژوهش و انجمن و کتاب و مقاله و تحقیق و پژوهش و مشاوره و امثالهم و خیلی ازون چیزهایی هم که تولید می شه ، به درد می خوره و به کار می آید خصوصاً توی جریانات اخیر ، توی جنبش سبز نشان داد که خیلی از بخش هایی که جامعه شناسان می گفتند صادق درآمد درست درآمد تحلیل های جامعه شناختی که جامعه شناسان ایرانی در باب تحولات اجتماعی دوره معاصر می گفتند ،‌ عرض کنم که صادق بود و مطلب درست بود .  این نشانه این هستش که این جامعه شناسی هم هست ، هم کار می کنه و عرض کنم که توی مناسبات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی هم داره اثر گذار می شه و تأثیر هم می پذیره من با این دو فرض بحثم را دنبال می کنم . یعنی اصرار در اثبات این جامعه شناسی هست یا این که جامعه شناسی نیست ، نیستم اون رو باید به کسی بگی که یه بحثی داره ، مناقشه داره ، مطرح کنه و دوستان دیگر هم در موردش اظهار نظر کنند . این جامعه شناسی که در ایران هست چندین گفتمان یا به اصطلاح فضای مفهومی و وجه نظری داره من این را با دقت مفهومی به کار بردم این دو تا مفهوم را چند تا فضای مفهومی و وجه نظرانه وجود داراه طبیعتاً من خیلی از این جامعه شناسی اعتقاد ندارم که چارچوب نظری و نظریه های خیلی معین و مشخصی وجود داره ، تو این جامعه شناسی همه چیز هست ولی در عین حال عرض کنم یک سامان مفهومی و وجه نظری خاصی پیدا کرده که طرح اونها بد نیست و بعد نهایتاض وقتی که من بحثش را خدمتتان بگم خواهید دید که اساساً نقشه جامعه شناسی ایران چگونه است و ما کجا قرار گرفتیم . رویکردهای متعدد مفهومی در جامعه شناسی ایران: 1- یکی از جهت گیری ها یا فضای های مفهومی و وجه نظرانه اش رو من اسمش رو گذاشتم آسیب شناسانه . جامعه شناسی آسیب شناسانه و آسیب شناسی که اساساً با فرض با این که کانون مجموعه نظریه ها و بینش هایش سنت آمریکایی هست ، داره بحث می کنه در باب مشکلات و نابسامانی های اجتماعی که این یه چیزی معادل آمار اجتماعی در ایران شده و فی الواقع خیلی جایگاه و موقعیت نظری و بینشی پیدا نکرده و این جامعه شناسی با رویکرد یا جهت گیری عرض کنم آسیب شناسانه خیلی پیوست پیدا کرده با نظام سیاسی و با نظام اجتماعی و خیلی هم کار داره می کنه و به اصطلاح و راه حل هم تا حدودی می ده که شاید دانشکده علوم اجتماعی ما و شهید بهشتی و علامه حوزه های اصلی و قالب توش حوزه آسیب شناسانه است و استادان مبرز و خیلی مهمی هم در این زمینه داریم و کارهای مهمی هم کردند و آثار خیلی مهم هم داره . من داوری ام در کلانش این است که این نوع جامعه شناسی خیلی تولید مفهوم نکرده تولید ایده و نظریه و دیدگاه نکرده و بیشتر عرض کنم که در حد ساخت آمار اجتماعی باقی مانده و در نهایت شاید بشه گفتش که شاید به سطح مدلینگ و این ها هم یه جاهایی تونسته برسه و یه راه حل هایی رو هم برای رفع بعضی از مشکلات در سطوحی بازگو کرده و به اصطلاح رسیده اون وقت تو این جا گفتم اگه بخواهیم این نوع جامعه شناسی رو در کلیت جامعه شناسی جهانی قرار بدیم می تونیم بگیم که فی- الواقع دیدگاه نظری اش کارکردگرایانه است ، ساخت گرایانه و سیستمی و این ها هم نیست بیشتر کارکردگرایانه است و اون هم خیلی قدیمی پارسونزی اش هست مرتنی هم نیست و عرض کنم که نیوکارکردی هم نیست . در همان ساحت خیلی خیلی مقدماتی بحث کارکردی باقی مونده . 2-  نوع جهت گیری مفهومی و جهت گیری دومش یک به اصطلاح تعبیری ازش میشه گفت که معادل یه چیزی تحت عنوان روشنگری و روشنفکری است . جامعه شناسی که اساساً متعهد اصلاح جامعه ایرانی است و کانون توجه اش هم نقد دین و دولت است و سعی کرده که با تقلیل جامعه ایرانی به دولت و به حوزه دین به یکی از این دوتا ، به یکی از این دو تا نه تعامل بین این دو تا ، عرض کنم که یکی از ساحت های گفتمانی را تولید کنه که گفتمان چپ گرایانه ، راست گرایانه اساساً توی جامعه شناسی ایرانی از این جا به در می آید ، این هایی که متمرکزند بر فهم دین و تحولاتش ، یه جوری گفتمان راست گرایانه را ایران دنبال می کنند و اون هایی که متمرکزاند بر عرصه دولت و تحولاتش و مشکلاتش ، گفتمان چپ گرایانه روشنفکری جامعه شناسان را دنبال کردند . پس ساحت دوم جامعه شناسی ایران به لحاظ مفهومی و وجه نظری ساحت روشنفکرانه و روشنگرانه است که گفتم با دو جهت و دو سطح راست گرایانه و چپ گرایانه اش که باز توضیح مجدد می دم راست گرایانه اش با تمرکز بر دین و تحولاتش و چپ گرایانه اش حوزه نظام سیاسی دولت و تحولاتش . اون چیزی که از این جامعه شناسی به لحاظ بک گراندش back ground یعنی به اصطلاح خلوتش و پیوستگی اش با جامعه جهانی در می آید . یه جوری ، با جامعه شناسی مارکسی و جامعه شناسی وبری تناسب داره ، راست گراها با جامعه شناسی وبری تناسب دارند چپ گراها با جامعه شناسی مارکسی با تعابیر و تفاسیر متعدد . ولی تو این جامعه شناسی اصلاً وبر وجود نداره اصلاً مارکس نیست ، یعنی این نیستش که فی الواقع جامعه شناسان ایرانی مارکس شناسان بزرگی هستند و بعد این گفتمان اندیشه فکری و روشنفکری رو راه انداختند و نقد نظام سیاسی و دولت می کنند اصلاً مارکس رو به این معنا شاید بتونم بگم که مارکس رو شناخته شدنش نیست و عرض کنم که اگر این بود آن وقت یه اتفاقات نظری تو جامعه شناسی ایران می افتاد . فقط یه استفاده خیلی خیلی خیلی به اصطلاح دست دومی و حاشیه ای از مارکس برای نقد حوزه نظام سیاسی و دولت شده و اون هایی هم که وبری بحث می کنند درک روشنی از خود وبر و جامعه- شناسی وبر اتفاقاً ندارند . من فکر می کنم که تنها اون هایی که وبری بحث می کنند وبر رو آثار وبر رو هم نخوندند . حالا یه تلخیصی از ریتزر یا کوزر یا عرض کنم آرون و امثال این ها نقل شده ولی کسی تو زمینه وبر کار جدی و اساسی عرض کنم که نکرده ، این جهت گیری دوم به لحاظ مفهومی که دو ساحت متفاوت دارد . 3- یک جهت گیری دیگری وجود داره که به نظر من وجه غالب بر جامعه شناسی ایران به لحاظ نظری هست به لحاظ مفهومی هست یا وجه نظر هست که من خودم به عنوان یک فرد تو جامعه شناسی ایران خیلی سعی کردم این را خوب بشناسم و در عین حال در جهت نقادی اش عمل بکنم ، بحث جامعه شناسی با کانونیت عقب ماندگی است که مفهوم مرکزی در این نوع جامعه- شناسی ایرانی ، عقب ماندگی است . فرض بر این هستش که عرض کنم که جامعه ایرانی ، جامعه عقب مانده است و با هر وضعیتی که درش وجود داره دولت ، نظام عشیره ای ، ساختار سیاسی ، دین ، خانواده ، هر چی که هر تعبیری که در مورد جامعه به اصطلاح ارائه شده و فرهنگ در ایران ارائه شده است به اصطلاح کانونش بحث عقب ماندگی است و یک تأخر به اصطلاح تاریخی و سیاسی و اجتماعی و معرفتی و عرض کنم نهایتاً همه کسانی که در مجموع توی این نوع جامعه- شناسی کار می کنند اعم از جامعه شناسی توسعه ، جامعه شناسی سیاسی ، جامعه شناسی دین ، جامعه شناسی تاریخی ، جامعه شناسی خانواده و تحولات اجتماعی و امثالهم دارند توضیح می دهند مفهوم عقب ماندگی رو و نه بیشتر از آن .  چیزی از این چنبره به اصطلاح چیزی که تولید شده به لحاظ مفهومی ،‌ از این نتونستند خارج بشوند و در همین باقی موندند و دارند سیر می کنند که ، اون وقت محصول یعنی نتیجه اون چیزی که این جا وجود داره فی الواقع تشریح و توضیح موانع و مشکلات عمل اجتماعی است ، تغییر اجتماعی است . این یک به اصطلاح ما به ازا یا این که یک نتیجه از این نوع جهت گیری مفهومی در جامعه شناسی ایران . ما به ازا دوم آن اسلامی کردن است . در حقیقت بحث اسلامی کردن جامعه شناسی از این جا درآمده است . یعنی یکی بدل دومی است از گفتمان عقب ماندگی در جامعه شناسی ایران که اگر گفتمان عقب ماندگی در جامعه شناسی ایران نبود نه گفتمان موانع عمل اجتماعی در این جا وجود داشت نه گفتمان اسلامی کردن در جامعه شناسی وجود داشت که البته حرف دیگرم این هستش که اگر چنان چه کسانی که در گفتمان حوزه اسلامی کردن علم و دانش و علوم اجتماعی و جامعه شناسی در آن عمل می کنند با همین ساحتی که دارند عمل می کنند فی الواقع عمق می بخشند به گفتمان عقب ماندگی در جامعه شناسی ایران و جامعه شناسی که خودش پدیده ای عقب مانده می شود در عین حال از توش راز و رمز عقب ماندگی جامعه ایرانی در می آید تا یه چیزی تحت عنوان عرض کنم که حرکت و این حرفا . همون اتفاق همون سرنوشتی که گفتمان یا محصول چیزی تحت عنوان موانع عمل اجتماعی ، کنش اجتماعی ، متأثر از جهت گیری عقب ماندگی در جامعه شناسی ایران برای ما فراهم کرده ، مشخصاً مثلاً من این جا به ادبیاتی که در توسعه ایجاد شده دوستان ما در توسعه تا حالا دنبال کردند نگاه می- کنیم به نقطه صفر جامعه شناسی توسعه در ایران همین بحث عقب ماندگی است و چیزی نیست یعنی فراتر از این نیست . همه به کارگیری همه متفکرانی که در توسعه از مارکس ، وبر و دورکیم و غیره .  یعنی از اون ها متأثر و ...... ، در ادبیات توسعه جامعه ایرانی ، جستجو در باب موانع توسعه در ایران است که چرا توسعه نشد و بعد به طور ضمنی که توسعه در ایران نمی شود محقق شود یعنی وجه سیاسی اش و نتیجه اخلاقی و عملی و برنامه اش این است که توسعه در ایران امکان پذیر نیست مثل بحث حکومت قانون که دیروز با یکی از دوستان بحث می کردم این جاست . معطوف به این جاست که فی الواقع از اون در می آید که حکومت قانون امکان ندارد یا دین در جامعه ایرانی نمی تواند ، جامعه استعداد استقرار نظام اجتماعی را نداره دموکراسی در ایران اتفاق نمی افتد و این ها الزام های به اصطلاح حاشیه ای و پنهان این ماجرای عقب ماندگی است . خوب پس بیان مفهومی و وجه نظرانه سوم جامعه شناسی ایران که از مختصات اون هست . عرض کنم که همین ماجرای عقب ماندگی است . در کنار اون دو وجه نظر و نظام مفهومی آمدند و فی الواقع یک اکثریتی از جامعه شناسی ایران باقی مونده است که اون ها رو من جامعه شناسی ایران می دانم ولی اساساً اون چیزی که نهایتاً به ما کمک می کند که نهایتاً اگر خواستیم تحت عنوان حرکت دستیابی به جامعه شناسی ایران و ایرانی عمل بکنیم شاید این چهارمی خیلی به اصطلاح خیلی بهتر باشد من خیلی حامی نسل اول جامعه شناسی در ایران نیستم ، ولی ازین منظر همیشه ازشون خیلی یاد کردم . 4- رویکرد دیگری هم در جامعه شناسی ایران وجود دارد که می توان آنرا تحت عنوان جامعه شناسی ایران یاد کرد. این نوع جامعه شناسی ریشه در مطالعات اجتماعی متکثر و اولیه دارد. بهتر است وضعیت این جامعه شناسی را با ارجاع به علائق و کارهای موسسان جامعه شناسی در ایران بازگو کنیم. از صدیقی و نراقی کسانی که بنیان مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران رو با توجه به عنصر فرهنگ و جامعه مدرن ایرانی طراحی کردند . همون جایی که مؤسسه اول شروع شد در ایران بحث مونوگرافی ها و توصیف وضعیت جامعه ایرانی که اون وقت از توی اون هی می تونست جامعه شناسی های متعددی تولید بشود و در بیاد تا این که ما جامعه شناسی قلوه سنگ جامعه شناسی پست مدرن و جامعه شناسی عرض کنم که مثل من که الان public sphere را بحث می کنم و این ها چیزهای بی ربطی به جامعه ایرانی بیاد اون جامعه شناسی فی الواقع ایلات و عشایر روستا ، حاشیه نشینی و گداها و نمی دونم ماجراهایی که توی ایران و جامعه شناسی قدرت ، دین و ولایت فقیه و نمی دانم همه چیزهایی که توی جامعه جاری است . این ها از جامعه شناسی مطالعاتی تحقیقاتی در می آمد اون وقت اون مفاهیم مرکزی یعنی اون خودش یک نوع حساسیت های مفهومی و وجه نظری هم داره و اون دغدغه های ایرانی بودن ، متفاوت بودن از کلیت نظام اجتماعی و مسائلی که در جامعه ایرانی وجود داره متفاوت از مسائلی است که در جامعه به اصطلاح جهانی وجود داره . این ها ۱۳۳۹ و ۴۰ یک سمیناری رو نراقی گذاشت در دانشکده ، مؤسسه که کتابش رو من دارم مجموعه مقالات هست هر کسی هم سه صفحه بیشتر حرف نزده ، همه مدیران و همه جامعه شناسان یک کتاب حدود چهارصد صفحه ای است من گرفتم و دارم اون جا شما نگاه بکنید فی الواقع نمی گه تحلیل سوسیولوژیک تان رو در باب مسائل به ما بگید می گه که بگید چه مسأله- ای وجود داره مسئله جامعه ایران کدام است ؟ مدیر ، جامعه شناس ، سیاستمدار ، محقق بگو مسأله چیست ؟ نهایتاً از اون ور هم Base چیزی تحت عنوان مونوگرافی ها و توصیف وضعیت نظام اجتماعی رو فراهم کرده بودند که البته اگر چنانچه ادامه پیدا می کرد یعنی نه این که انقلاب اسلامی نمی شد ،‌ بلکه اون ها خوب عمل می کردند اگر خوب اون ها عمل کرده بودند که پیوند بین این دو جهت گیری و دو حساسیت حتماً می تونست یک فضای مفهومی و وجه نظرانه قدرتمند معطوف به جامعه ایرانی را فراهم بکند که اون وقت اجازه رشد به این سه رویکرد یک مقدار مسأله آفرین بر جامعه شناسی ایران را فراهم نمی کرد یعنی منتقد وجه نظر آسیب شناسانه ، روشنگرانه ، روشنفکری و عقب ماندگی می شد و نهایتاً می تونست یک جامعه شناسی ایرانیه بهتری ما رو برسونه . خب این تعابیر چهارگانه ای که من از مختصات جامعه شناسی ایران به لحاظ دیدگاهی و نظری دادم که هر کدام از این ها ، حالا من هم جای دیگری به طور تفصیلی بحث کردم ، جای بحثش هم در عین حال وجود داره ، با هم دیگه یک چفت و بست هایی هم پیدا کرده اند . تاملی در روند توسعه جامعه شناسی در ایران: این گونه نیست که ما مثلاً فرض کنید که اگر بخواهیم به جامعه شناسی به طور رسمی نگاه کنیم ، به دانشکده علوم اجتماعی نگاه کنیم . مثلاً این جا گفتمان یا جامعه شناسی آسیب شناسانه و روشنفکرانه وجود داشته باشد عقب ماندگی توی علامه باشد . مثلاً مطالعات تحقیقات اجتماعی دست دکتر رفیع پور شهید بهشتی قدیم و جدید باشد ، این طوری نیست فی الواقع تو هم یه جوری با هم ترکیب شدند . همه جا همه این ها جاری و ساری هست که این هم به یک معنایی عیب جامعه شناسی ایران که این شفافیت رو پیدا نکرده که من مثلاً پیشنهادم به خودم و دوستانم این است که بیان منتقل بشن از دانشکده ها به جاهایی که همگروه های خودشان رو پیدا می کنند و این که ما همه مثل هم و یا متضاد با هم عمل می کنیم .  یعنی پیشنهاد سازمانی این است که ما بیاییم یه جوری همه مان بیاییم یه جایی وایسیم بعد تقسیم بشویم به تناسب نوع پیوستگی و علائق اندیشه ای و فکری و متدولوژیک داریم که بتونیم جامعه شناسی رو یک تفکیک بدیم و بعد یک انسجام اتفاق بیفتد یعنی یک جداشدگی و بعد یک بازگشت مجدد پیدا کنیم و این به لحاظ پیشنهاد سازمانی است ، به لحاظ گفتمانی هم ، به لحاظ مفهومی و نظری هم ما یک گرفتاری ای که در جامعه شناسی همین بحث مقالات علمی پژوهشی ISI و امثالهم داریم که یک به اصطلاح گرفتاری هم برای دانشجوی ایران داره درست می کنه درد سر هم داره درست می کنه این هست که اجازه شفاف شدن این فضا رو ، نمی ده چون ما اجازه وارد شدن به این بحث های مفهومی نداریم ، همین الان بحثی که من کردم اگر در خارج از کشور بکنم ، حتماً یک مقاله بسیار خوب و ISI است ولی این جا حتماً یک سخنرانی جلوه می کنه و در همین جا تمام می شود ، یعنی بحث بسیار مهم و خوبی است در جامعه آکادمی جهانی ، ولی ما ،‌ خود من الان سر دبیر مجله ام ، تا ۷۰ ، ۸۰ % درصد ش جدول و مطلب نباشه چاپ نمی کنم . فی الواقع شاید اون جا یا یک اختصاصی یا یک اقدام پژوهشی بتواند به تمایز و تفکیک بین این به اصطلاح سطوح متفاوت جامعه شناسی ایران به لحاظ مفهومی و وجه نظری کمک بکند که آن وقت حاصلش احتمالاً می تونه یک چارچوب دستیابی به یک نظام مفهومی و نظری باشه . ما مجاز نیستیم تو جامعه شناسی ایران بحث از نظریه های جامعه شناسی بکنیم ، اصلاً توی جامعه شناسی ایران نظریه های جامعه شناسی وجود نداره . اصلاً وجود نداره هیچ کس مجاز نیست .  من به عنوان یک استاد این رشته می گم هیچ کس مجاز نیست که بگه جامعه شناسی ایران ، من این نظریه و جامعه شناسی ایران این نظریه رو دارم چرا ؟ به خاطر این که به این زایش نظری هنوز دست پیدا نکرده و چون به این زایش نظری هنوز دست پیدا نکرده ، از الزام های مفهومی و نظری ما سخن می گوییم یا مفهومی و وجه نظر . ما در بازی با مفاهیم هستیم و اقدام در باب دستیابی به وجه نظر ، تا بعد نهایتاً بتونیم به چارچوب نظری دست پیدا بکنیم ، اون وقت چه کار می کنه اون یه بحث تفصیلی دیگری داره که حالا خوشبختانه من کتابی نوشتم به نام نظریه پردازی در جامعه شناسی که دیشب مجوزش رو گرفته ان شاا..... چاپ می شه امسال میاد بیرون ، تا بیست روز دیگه . اون جا می تونید بحث من رو به طور تفصیلی ببینید که چه جوری می شه نظریه پردازی کرد تو جامعه شناسی و الزام های نظریه پردازی تو جامعه شناسی چگونه است و چه هست و این ها .  در هر صورت ، ما تو جامعه شناسی ایران اصلاً نظریه نداریم ، نظریه نداریم به معنای ضعف ما نیست ، اتفاقاً ضعف نیست ، چون جامعه شناسی که در دوره تأسیس اگر نظریه داشتش که تأسیس نمی شد ، اصلاً کسی تأسیس نکرده ،‌ من یک گزارشی از جامعه شناس آمریکایی بدم چون اونجا جامعه شناسی را خوب می شناسم . عرض کنم که ببینید جامعه شناسی آمریکایی وقتی تأسیس شد که اتفاقاً داعیه نظریه پردازی اش دست برداشت ، وقتی جامعه شناس تولید کرد که اتفاقاً به نقد جامعه شناسی نپرداخت . وقتی تونست کار جامعه شناسانه یعنی بررسی مسائل جامعه شناسانه رو انجام بده که این نوع دعواهایی که ما تو نظام آکادمی برای خودمون داریم ، درست می کنیم رو نداشت . اولین کار اسمال بابا یا گیدینگیز یه خورده دورتر برم ، ۱۸۸۰ اون موقع ها که هنوز در اروپا دعوا داشتن سر جامعه- شناسی هست یا نیست کنت و دورکیم ، هنوز دعوا داشت ، تو آمریکا جامعه شناسی تأسیس شده بود ،‌ اون جا میاد و میگه ببینید ، ۲ تا مسأله وجود داره به لحاظ تام و تمام اتفاق نیفته یه جوری اصلاح هم بشویم یعنی فرآیند اصلاحاتی هم اتفاق بیفته چه بسا این معنایی که امروز ما رشد و عدالت می زاریم تو جامعه خودمان و توسعه و عدالت ، یه همچین چیزی نزدیک به همین دغدغه اساسی و اصلی ترین مسأله جامعه شناسان جامعه شناسی آمریکایی است . خیلی خوب ، ‌می گن چه کار کنیم ؟ خیلی خوب ما کجا کار می کنیم ؟ می گن تو یه جامعه ای که صنعتیه و مسأله اساسی که اون چیزی که وجود داره سازماندهی جامعه سازمان یافته است . این جا یه جامعه بی حساب نیست ،‌ بلکه سازمان های اجتماعی بر آن حاکم اند . خوب ببینید جامعه شناسی از یک طرف داعیه اش می شود . اصلاح و تغییر و پیشرفت ، از طرف دیگر فربه کردن نظام اجتماعی به لحاظ سازمانی و بوروکراتیک وضعیت بوروکراسی کردن جامعه ، همین دو سه تا دغدغه ساده ای که گفتم همه جامعه شناسی آمریکایی رو می سازه ، نخواستند خواستند دینی بکنند جامعه شناسی کریستین سوسیالوژی خواستند این کار رو بکنند ، ولی خیلی زود دست برداشتند ازش نخواستند ، جامعه شناسی انتقادی بیاورند همه جامعه شناسان آمریکا رو شما نگاه بکنید تا ۱۹۳۸ - ۱۹۳۷ که پارسونز شروع می کنه به ادا درآوردن تو جامعه شناسی دوره طولانی اون وقت این هستش که این کارو می کنند و جامعه شناسی آمریکایی ساخته می شود . خوب ، پس ببینید این که من می گم جامعه شناسی ایران اتفاقاً مجاز نیست که بگه من نظریه دارم و اتفاقاض مجاز نیست که نظریه پردازی بکنه ، به دلیل یک تجربه خیلی خیلی ناب معین تاریخی توی جامعه شناسی دنیاست . از بابت دیگر شما نگاه کنید ببینید من صادقانه می گم ، من کتاب های وبر رو خوب می خونم و خیلی هم روش کار می کنم .  کتاب های مارکس رو هم خوندم و کار می کنم ،‌ هیچ وقت ندیدم که وبر و مارکس ، بگویند نظریه من این است و من این نظریه رو می گم و آمده ام که نظریه بسازم ، هرگز ، کتاب وبر وقتی که شما می خونید ، می بینید که از خاله و عمه و دایی اش داره نقل قول می کنه در مورد نظام اجتماعی جامعه آلمانی و جامعه اسلامی اصلاً این ادا و اطوارهایی رو که ما در می آوریم رو در نمیاره ، شما یکبار دیگه با این نگاهی که من میگم آثار وبر رو بخوانید اگر غیر از این بود . وبر وقتی که در مورد اقتدار داره حرف می زنه فقط و فقط به مجموعه اطلاعات پیرامونی اش ولی با این عقلی که او پیدا کرده و مسئله ای که داره عمل می کنه یعنی خودش رو درگیر ماجرای بوروکراتیک پژوهشی نکرده از اون طرف مسائلش هم خیلی معینه و بعد هم قراره که فی الواقع کاری انجام بده و عمل بکنه و چیزی بنویسه و تولید بکنه و این که اتفاقاً وبر دیوانه ، جامعه شناسی تولید می کنه وبر هوشمند جامعه شناسی تولید نمی کنه مارکس بدبخت بیچاره است که جامعه شناسی تولید می کنه نه مارکس خیلی عاقل . این که ما بحث جامعه شناسی می کنیم یه عده شیک و پیک برن تو یک جایی بنشینند و نظریه پردازی بکنند از توش هیچی به جز هجویات در نمیاد بعد یه جوری بی هدف ، غیر هدفمندانه ، یعنی تو عمل اجتماعی عرض کنم که آورده ، کتاب اقتصاد ، کتاب کپیت ( سرمایه ) مارکس و همه کتاب های ناب جامعه شناسانه و همه کتاب های ناب جامعه شناسانه دوره تأسیس این گونه نوشته شده است و این گونه به اصطلاح تعریف شده و تأسیس شده حالا پس یه سری الزام های اجتماعی و مفهومی ، معنایی و مفهومی برای بحث نظریه پردازی وجود داره ولی نهایتاً جامعه شناسی ایران ،‌ یه سرمایه خیلی خوبی هم غیر از این بحث مفهومی داره و اون این هستش که عرض کنم که کانون پیدا کرده و جامعه شناسی ایران ، کانونمند هست ببینند ما مفتخریم توی دنیا که جامعه شناسی مان ، جامعه شناسی دینش ، جامعه شناسی سیاستش دولت و نظام سیاسی و جامعه شناسی عرض کنم که توسعه اش و جامعه شناسی خانواده اش ، توسعه رو هم به خاطر شما گفتم من می خواستم خانواده ، دین و دولت رو بگم . تاریخی هم به خاطر دکتر جمشیدی ها می گم ، ولی واقعاً همون سه حوزه اولیه جامعه شناسی کانون اصلیشه ، یعنی جامعه شناسی توی ایران نمی تونید ببینید که در مورد دین تحقیق نکرده باشه در مورد خانواده و در مورد حوزه سیاست ، پس این جامعه شناسی به یه معنایی نحوه عمل ، کانون داره ، مشخصات سازمانی و عملی و جهت گیری و این حرفاشه ،‌ رساله هایی که الان شما دوستان دارید کار می کنید نگاه بکنید ، ‌ ولی در عین حال ، اون اتفاق تو جامعه شناسی ایران ، تو جامعه شناسی آمریکایی افتاده ، انگلیسی ،‌ فرانسوی ، افتاده ، نیفتاده که باید این نوع ما ، ما فقط نه حوزه سیاست ، ما کسانی که کنشگران اصلی این عرصه هستیم ، باید این جا بکنیم باید تبدلیش به یک فهم بین گفتمانی تا نهایتاً بتونه جامعه شناسی ایران به حوزه و عرصه نظریه پردازی و به اصطلاح نظریه سازی برسه ما از عرصه نظریه پردازی و نظریه سازی نیستیم و حالا برای این که اون کارم انجام بدیم یه الزام هایی داره که وارد بحث و گفتگو نمی شم .




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 592]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن