واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > صالحی، سید عباس - شاید بخشى از مسامحههاى روحانیت در رویارویى با خرافهها، از حافظه تاریخى حوزه برخاسته است. در سده معاصر، روشناندیشان و مصلحان حوزوى با رخدادهایى تلخ در مبارزه با تحریفها و انحرافها رویارو شدند. غوغاسالاران، در درون و برون حوزه برایشان تاختند و هتک حیثیتها داشتند. این وقایع ناخوشایند، هماره در فرادید است و داستانهاى آن نقل محافل و مجالس! از برخوردهایى از اینگونه با مشاهیر دانش حوزه، به دو نمونه بسنده مىکنیم:1- سیدمحسن امین جبل عاملى (نویسنده اثر ارجمند اعیان الشیعه و دهها تالیف دیگر) به نگارش رسالهاى با عنوان «التنزیه» پرداخت و در آن بدعتها و خرافات سوگوارى را مورد نقد و ایراد قرار داد.او در آغاز رساله یاد شده، نگاشت:«خداوند، نهى از منکر را به مقدار توان واجب کرده است، مبارزهاى با سویداى جان یا دست و زبان. از مهمترین منکرات، آن است که بدعت، سنت نشود و سنت، به بدعت تبدیل گردد و این تغییر و تبدیل، مورد تبلیغ و ترویج قرار گیرد.»(1)سپس ایشان در این رساله، نمونههاى فراوان از نکات و آداب ناروا در مراسم سوگوارى سالار شهیدان(ع) را یادآور مىشود و از آن جمله:- دروغهایى که در منابر و محافل ارائه مىشود و ریشهاى در روایات معتبر و کتابهاى معتمد ندارد و دروغ از گناهان کبیره است. بویژه اگر دروغ بر خدا، رسول و امامان(ع) باشد.- اضرار به جان با قمهزنى و زنجیرهاى آهنین و... که با مفاهیم عقلى و احکام شرعى ناسازگار است.- فریادها و صیحههاى ناشایست.- طبلکوبى و صداى سنج و. . در مواکب عزادارى.و بالاخره هر آنچه که موجب هتک و شناعت به مذهب شیعه تلقى مىشود.(2)وى، در همین رساله، یادآور مىشود که اینگونه رفتار ناشایست را، در نمایشنامهها و روزنامهها و... مطرح مىکنند و موجب تنقیص تشیع را فراهم مىآورند. با آنکه امامان به ما دستور دادهاند :«کونو زینالنا ولا تکونو شیناً علینا»و نیز امام صادق(ع) توصیهمان فرمود که به گونهاى رفتار کنید که معاشرانتان بگویند:«رحم اللّه جعفر بن محمد ما احسن ما ادب اصحابه»(3)سیدمحسن امین، در این رساله که در تداوم نگاشتههاى اصلاحى ایشان چون «المجالس السنیّه» و... بود، به روشنى خواستار محو بدعتها و خرافات در مناسک عزادارى شیعى شد.پس از انتشار این رساله، غوغاها برخاست. خطیب توانمند آن روزگار، سیدصالح حلى، به خطابههاى شورآفرین علیه او پرداخت و مردمان را بر او برآشوباند. به گونهاى که به تعبیر استاد جعفر خلیلى (مدیر روزنامه هاتف عراقیه) مردم، به دو گروه تقسیم شدند: امویان و علویان! امویان، لقبى بود که غوغاسالاران به موافقان مرحوم سیدمحسن امین دادند و آنان، در مجموع اندک دیده مىشدند، چه اینکه اکثریت موافقان او، از ترس غوغاگران، باور خود را اظهار نمىکردند. بازار تهمت و افترا چندان گسترده شد که به حوزه مرجعیت پرنفوذ زمان یعنى سیدابوالحسن اصفهانى نیز کشیده شد چه اینکه او نیز با قمهزنى مخالفت کرده بود و فرموده بود:«قمهزنى، به کارگیرى ابزار آهنین، طبل و شیپور و... که در مواکب عزاى عاشورا مرسوم شده، حرام و غیرمشروع است.»این بازار پرهیاهو، تنها با اتهامات بیانى و نوشتارى محدود نشد، به ضرب و شتمها انجامید و حتى به تهدید به قتل و... منتهى شد.جعفر خلیلى - که به گفته خود در زمره مدافعان سیدمحسن امین در نجف بود و با مقالات، با نام مستعار، از آن افکار حمایت مىکرد - مىنویسد:«در مواردى بسیار، دو نامه - و گاه بیشتر به من مىرسید که به زیر درافکنده شده و من را تهدید به قتل کرده بودند.»(4)در همان سال، شهر نجف و برخى از شهرهاى دیگر، تحت تأثیر غوغاسالاران، به گونهاى دیگر درآمد:«در آن سال عدد قمهزنان و به کاربران طبل، سنج، شیپور و... افزایش یافت و در ضمن نوحهها، مطالبى را علیه اصلاحگران بر زبان مىراندند. به گونهاى که به تعبیر آن روز، امویان (پیروان سیدمحسن امین و... ) ترسیدند و از خیابانها گریختند.(5)در این مجال مختصر، قصد آن نیست که به تفصیل آن واقعه غمانگیز روایت شود. اما همین اشارات کوتاه، نشان مىدهد که نشر یک اثر علمى مستدل، از سوى یکى از برجستگان و مفاخر حوزههاى دینى، چگونه سالیان سال، تحریکات پیوسته بلواسازان را در پى داشت؟2- از رسومات شیعیان در مناطق مختلف، آن بود که مردگان خویش را به عتبات مىبردند. این رسم، با آفات و پیامدهایى همراه بود. انتقال جنازه با وسائل آن روز، در هواى گرم مناطق عربى - و از جمله عراق - از یک سو موجب درهمریختگى جسد میت مسلمان مىشد و هتک آن را به همراه داشت و از سوى دیگر زمینهاى براى نقل و انتقال بیماریها بود.سید هبةالدین شهرستانى، با صدور فتوایى در1911 م. تحریم نقل جنازه را اعلام کرد و اظهار داشت:«مردگان را نقل و انتقال مىدهند، هرچند در این جابهجایى، اجزاء و رگ و پى آن درهم ریزد و فروپاشد و پیکرهاش فاسد گردد و به مسلمانان مناطقى که جنازه از آن عبور مىکند، ضرر برسد. جنازهاى که با بوى ناخوشایندش، در هوا و فضاى آن مناطق، انواع وبا، مرض و... را مىپراکند... . »(6)این فتوا، نیز چونان مورد پیشین، غوغاهایى را برانگیخت و فضایى سخت و سهمگینى را علیه آن عالم روشنبین پدید آورد.(7)دو مورد یاد شده، نمونهاى از موارد متعدد در سده اخیر است. و همانگونه که مىبینید، هر دو شخصیت، از ناموران فقاهت و دانش دینى بهشمار رفته و در میان حوزهها، از جایگاه و مقبولیت برخوردار بودهاند. اما در عین حال، چون با خرافات و بدعتها درآویختند، مورد هجمههاى عوام - به پشتیبانى زرّاد خانه خواص حوزوى - قرار گرفتند.این وقایع تلخ، تابلوى حافظه تاریخى حوزویان است و چونان علایم هشدار دهنده، محافظه کارى و مسامحه را در برابر موج خرافات توصیه و تبلیغ مىکند. (ادامه دارد)پینوشتها:1- اعیان الشیعه، سیدمحسن امین، ج10، 373، دارالتعارف بیروت.2- همان.374 - 3733- همان.4- همان.5- همان.3796- الاختلاف والنقد ثم الاصلاح، مختار اسدى173/ مؤسسة الاعراف،.14/87- همان.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2260]