واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > پورمحبی، فرزین - ما برای بررسی موضوع فوق، نیازمند تحلیل برخی چیزهای مرتبط با موضوع فوق هستیم.پس در ابتدا، برخی چیزها را تحلیل کرده و بعد هم می رویم سراغ موضوع فوق! بارها شنیدهایم که کشور عزیزمان ایران، دارای جاذبه های بالقوه گردشگری است.این جاذبه ها،به نوبه خودشان در شقوق گوناگونی بوده که از جمله آنها هم، می توان به موارد ذیل اشاره داشت:-جاذبه های باستانی اگر قرار بر گرفتن جشن تولدی برای تمدن کهن مان باشد، میبایست بدون هیچ کسر شأنی(از آن بابت که ایران نامی زنانه است!) ، قریب به 2570 شمع روشن کنیم. خوشبختانه در طی 2570 سال گذشته، وضعیت هم به گونهای بوده است که اجداد همیشه در صحنهمان، با هنرنمایی هرچه تمامتر، مبادرت به ساخت "در" و "دیوار" و "کاسه" و "بشقاب"،نمایند. ما هم در شرائط فعلی، به قرارگرفتن این اشیاء (معروف به" آثار باستانی") در موزههایمان نازیده و با افتخار به دیگران چنین گفته ایم: "مااین بودیم...البته، بی خیال آنچه هستیم!" به همه مسایل فوق هم، در اصطلاح گفته می شود: "جاذبه های باستانی گردشگری". توضیح ضروری: وضعیت و جایگاه شاهانمان در این ساخت و سازها تا حدودی متفاوت می باشد. چرا که با توجه به منابع تاریخی موجود ـ بر روی کلمه "موجود"، تأکید موکد میکنیم ـ آنها از میان اینهمه چیزهایی که میتوانستند سازندهاش باشند، ترجیح دادند، در گوشهای خلوت نشسته و حداکثر با حضور یک شخص دیگر و تنها برای دل خودشان، بچههای زیبایی را ساخته و پرداخته نموده و آنها را در طول تاریخ،یکی یکی، تحویل اجتماع نمایند. چه بسا لقب سردار سازندگی، بیشتر برازنده آنها بوده و...!توضیحی بر توضیح ضروری: پس با اوصاف فوق، مشخص می گردد که شاهان پیشینمان، مشکلاتی از قبیل گفتگوی تمدنها ( چون، تمدن دیگری نبوده که با آن گفتگو کنند!) تغییر نام خلیجفارس ، هدفمند کردن چیزهای هستهای و یا محکوم کردن کشورهای دور و اطرافشان، نداشتند!-جاذبه های آب و هوایی ما معروف به کشوری چهار فصل به لحاظ آب و هوایی هستیم و همین مسئله هم کافیست تا یکی دیگر از جاذبههای گردشگری ما، برای توریستهایی که میخواهند، در آن واحد، گرما و سرمایمان را یکجا بچشند و حالش را ببرند، شکل بگیرد.-جاذبههای طبیعی جاذبههای طبیعی سرزمینمان هم، آنقدر هست که اگر بخواهیم، حتی به نام تک تکشان اشاره نمائیم ممکن است حالمان بهم بخورد! مثلاً همین مجاورت دریای خرز با جنگلهای سرسبز شمال کشورمان موقعیتی را پدید آورده که بدون شک میتواند هر کرمی را به تنبان اجنبیها برای بازدید از نقاط فوق بیندازد. بزرگترین کویر،غار،دریاچه شور و شیرین،تالاب و... جهان هم، جاذبهاشان بقدری هست که بتوانند، برای جذب توریست های خدانشناس،کافی باشند و همچنین است: آبشارها،کوهها،مراتع و هزاران چیز بی سر و ته دیگر، که هیچ کدامشان در این کشور، تمامی ندارد!خب ...تا اینجای کار امیدواریم متقاعد شده باشید که کشورمان دارای جاذبه های فراوانی است.اما طرح یک سوال: با داشتن اینهمه جذبه و جاذبه،چرا هیچ توریستی (یعنی چیزی که می بایست در اثر جاذبه جذب شود.)به کشور عزیز مان ایران، نمی آید؟ اگر می گویید به خاطر حجاب و مشروب و بعضی از موارد مورددار و مزخرف دیگر است، باید بگوییم سخت در اشتباهید،چون یک توریست، همواره به دنبال مسائلی است که در کشورش، آنها را نداشته و ندارد. پس راه مواجهه با این جماعت عقده ای(!) تامین نداشته هایشان هست نه ارضای نیازهایشان! پس مشکل ما کجای این ماجراست؟ همانگونه که می دانیم کشور اصیلمان،علاوه بر چیزهایی که ذکر گردید، محسنات دیگری هم دارد.بعنوان مثال: ایران عزیزمان، مهد علم و دانش و زادگاه دانشمندان بزرگ و متوسط است.متاسفانه برخلاف توقع، مشکل ما هم از همین نکته حساس آغاز می گردد.باز هم می پرسید چگونه؟در یک سرزمین مملو از علم و دانش، با شنیدن کلمه ای مانند "جاذبه"،انتظار دارید، چه چیزی برای مردمان و ایضاً مسئولین خدمتگزارش، تداعی گردد؟حتما تایید می نمایید که در چنین محیطی، ذهن هر تنابنده ای، بجای آنکه برود سراغ، گردش و تفریح و یللی و تللی برخی از افراد، بنام "توریست"،طبیعی است که برود سراغ امور علمی و حوادث مربوط به این امور!...یکیش هم، همان حادثه معروفی است که برای شخص شخیص "نیوتن" پیش آمد.(نیوتن همان کسی است که با اصابت یک سیب به پس سرش یک چهره علمی شد و از آن به بعد هم رسم شد، هر چیزی را که درست و حسابی کار نمی کند با زدن چند ضربه به پس سرش درستش می کنند!)در طی این حادثه، نیوتن اثبات کرد، "جاذبه" باعث سقوط اجسام معلق در هوا از جمله،سیب، هواپیماو... می شود.حال، بدون هیچ مقدمه ای میرسیم به بخش نتیجه گیری این ماجرا:-کشور عزیز مان ایران، پر است از جاذبه های فراوان .-کشور عزیز مان ایران، مهد علم و دانش است.-در این راستا، نگرش مسئولین دلسوز ما هم به هر چیزی کاملاً علمی و بدور از احساسات است.-هواپیما ها هم، معمولاً در جاهایی سقوط میکنند که قریب به اتفاق ساکنینش نخبه و غیر احساسی بوده و در ضمن، از جاذبه های متفاوتی هم بر خوردارند. حال فهمیدید که چرا در کشور عزیز مان ایران، معمولاً هواپیما سقوط می کند؟ و چرا از این گوشت "جاذبه ها" تنها استخوانهایش (یعنی سقوطش) به کشورمان می رسد؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 440]