واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > بخشایشی، احمد - انتفاضه و مقاومت در فلسطین اهرم فشاری است که دولت اسرائیل را به مذاکرات سریالی و سازش غیر واقعی مجبور می سازد. برنامه صلح خاورمیانه، مقاومت یا مذاکرهبا پذیرش سناریوی صلح خاورمیانه توسط آمریکا و فشار بر اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین برای مذاکرات مستقیم و مخالفت حماس با مذاکرات سازش چند نکته حائز اهمیت است. ۱ - اگر بپذیریم که ایالات متحده آمریکا، اسرائیل را عمق استراتژیک خود می داند و همواره برای چالش های موجود بر سر راه این رژیم چاره اندیشی می کند و این وضعیت از ابتدای تاسیس رژیم اسرائیل پس از جنگ دوم جهانی وجود داشته است. یعنی از زمانی که سفیر انگلیس به هندرسون، معاون وقت وزارت امور خارجه آمریکا در ۱۹۴۶ مراجعه و از ناتوانی انگلیس در مدیریت جهان و یا به عبارت بهتر ژاندارمی جهان صحبت کرد و این نقش بر عهده ایالات متحده آمریکا گذاشته شد تا بالاسر نظام بین الملل باشد، اسرائیل در چشم انداز استراتژیک آمریکا قرار گرفت و همواره تقویت این رژیم از طریق حمایت های معنوی و مادی نکته اساسی و کانونی در سیاست های راهبردی آمریکا در منطقه خاورمیانه شد. پذیرش این نکته اساسی، آمریکا را با چالش ها و مشکلات اساسی میان اعراب منطقه خاورمیانه و افکار عمومی عرب قرار داد. چگونه آمریکا می توانست با کشورهای عربی کنار آید به طوری که گرفتن جانب اسرائیل به غرور آن ها لطمه ای وارد نکند و انتقاد اعراب را موجب نشود. ۲ -آمریکا برای آن که مشکلات اساسی خود در خاورمیانه را حل کند، ابتدا باید از نقطه صفر مشکلاتش را شروع کند. نقطه صفر مشکلات آمریکا در خاورمیانه، اسرائیل است. وقوع ۸ جنگ در منطقه خاورمیانه که یکی از طرف های آن، اسرائیل بوده، حاکی از این نکته است که چالش بین اسرائیل و دولت های عربی خیلی عمیق است. حال اگر ایالات متحده بخواهد نقطه کانونی تهدید را در چشم اعراب منطقه از اسرائیل به سوی ایران تغییر دهد، پس باید مشکل فلسطینی ها را حل کند. این معضل به خودی خود حل نمی شود، بلکه به نظر می رسد بین انتفاضه و مقاومت مردم فلسطینی با طرح های صلح نوعی رابطه مستقیم وجود داشته باشد. هر چه مقاومت مردم فلسطینی بیشتر و پررنگ تر باشد، طرح های صلح برای سازش بیشتر روی میز قرار می گیرد. در واقع تشکیلات خودگردان و ابومازن که همواره موافقت خود را برای مذاکره صلح با اسرائیل بر مبنای دو دولت در یک سرزمین اعلان می کنند مرهون انتفاضه و مقاومت است. فشار زیاد مقاومت بر اسرائیل باعث می شود آن ها از ایالات متحده و کشورهای عضو جبهه سازش در خاورمیانه بخواهند طرح صلح خود را ارائه کنند، در غیر این صورت دولت اسرائیل برای تشکیلات خودگردان کمترین ارزشی حتی در حد ابزاری نگریستن به آن هم، قائل نیست. ۳ -وجود دولت حماس، باعث شده است امروز اسرائیل حاضر به مذاکره بی ثمر با ابومازن شود. مذاکراتی که به طور جدی از ۱۹۷۸ شروع شده است یعنی از زمان انورسادات که در معاهده کمپ دیوید خواستار وضعیت خودمختاری برای فلسطینی ها شد. قرار گردید طی ۵ سال وضعیت خودمختاری برای فلسطینی ها به سرانجام برسد و حداقل در ۱۹۹۳ دولت خودمختار فلسطین شکل گیرد. این مسئله نه تنها جنبه کاربردی به خود نگرفت، بلکه در ۱۹۹۳ در اسلو بار دیگر همین وضع ادامه یافت و به یک باره در ۱۹۹۹ با ساخت دیوار حایل توسط اسرائیل که در واقع به نوعی ایجاد زندان بزرگ برای فلسطینی ها بود، همه چیز متوقف شد. در سال ۲۰۰۳ موضوع نقشه راه مطرح شد و کمیته چهارجانبه آمریکا، روسیه، اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد تولد یافت. آن ها وعده دادند کشور مستقل فلسطینی تا سال ۲۰۰۵ تشکیل می شود. این وعده، متحقق نشد و یک بار دیگر اعراب در کنفرانس آناپولیس در ۲۰۰۷ گرد هم آمدند و شروع به مذاکره مستقیم با اسرائیل کردند. در زمانی که انتفاضه در این مرحله دوره دوم خود را پشت سر می گذراند شرکت کنندگان کنفرانس در این شرایط به طور غیرمستقیم به این نکته رسیده بودند که در دوره ریاست جمهوری بوش یعنی پایان ۲۰۰۸ کشور مستقل فلسطینی تشکیل تا مردم فلسطینی و منطقه بفهمند که بالاخره صاحب دولت و کشور شده اند و دیگر چالش بس است. لیکن دوران جورج بوش به پایان آمد و اوباما با شعار تغییر روی کار آمد و هیچ کاری برای فلسطینی ها انجام نگرفت. اوباما به اعراب قول داد شهرک سازی های اسرائیلی را متوقف خواهد کرد و حتما دو کشور مستقل فلسطین و اسرائیل را در کنار یکدیگر به تفاهم می رساند. وعده و قول اوباما نه تنها تحقق نیافت بلکه تلاش کرد تا موضعش را با مذاکره اصلاح کند. بنابراین در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۹ نامه تهدیدآمیز دوازده بندی به ابومازن نوشت و گفت باید با اسرائیل مذاکره کند در غیر این صورت ابومازن منزوی می شود و کمکی از آمریکا دریافت نخواهد کرد. ۴ -سریال مذاکره و سازش بین تشکیلات فتح به رهبری ابومازن که در حال حاضر با رقیب سرسختی به نام حماس در اقناع افکار عمومی نزد فلسطینی ها دست و پنجه نرم می کند، با اسرائیل همچنان ادامه دارد و یادآور بازی داستان موش و گربه عبید زاکانی است. زیرا اسرائیل در هنگام مذاکرات قول می دهد، متعهد می شود و به محض آن که از سالن مذاکره خارج شد، همه چیز را فراموش می کند. اصولا دو جناح موجود در اسرائیل یعنی نه راست گرایان به رهبری نتانیاهو و نه جبهه دیگر در اسرائیل به دنبال دو دولت مستقل فلسطینی و اسرائیلی نیستند، بلکه آن ها علاقه مندند تا مشکل فلسطینی ها را در کشورهایی مانند لبنان، اردن و سوریه حل و فصل کنند یعنی فلسطینی ها از فلسطین به سرزمین های عربی بروند و آن جا سکنی گزینند. این که آ ن ها حاضر به مذاکره بدون پیش شرط می شوند فقط به دلیل مقاومت حماس در انتفاضه است . چون اسرائیل ظاهرا فقط زبان زور را می فهمد و از طرفی فشار آمریکا به اسرائیل که خواهان سلطه و گسترده کردن هژمون خود بر منطقه است. پس برای آن که این هژمون و نظام سلطه در منطقه کامل شود ابتدا باید مشکل اصلی که دعوای بین اسرائیل و فلسطینی ها باشد حل و فصل شود. به زعم آمریکا و کمیته چهارجانبه شاید در میز مذاکره قدم هایی برای حل و فصل پیدا شود، ولی چون اسرائیل اعتقاد به مذاکره و سازش ندارد و معتقد است فلسطینی خوب، فلسطینی مرده است حاضر شده است در این مذاکرات سریالی و تکراری آن هم از نوع ملال آورش شرکت کند تا به افکار عمومی بفهماند که خواهان صلح و مسالمت می باشد. به نظر نمی رسد مذاکره اخیر که با دعوت هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا در واشنگتن برای طرفین اسرائیلی و فتح فرستاده است، راهکاری در آن به وجود آید و به سرنوشت مذاکرات گذشته دچار خواهد شد. اگر چه حماس اعلام کرده است اولا هیچ کس از طرف ملت فلسطین حق مذاکره با اسرائیل را ندارد و ثانیا اگر موافقتی هم صورت گرفت، نوعی خیانت به ملت فلسطین است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 336]