واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > بخشایشی، احمد - عدم تشکیل دولت باعث میگردد نفوذ بیگانگان در عراق افزایش یافته و مردم به این نتیجه خواهند رسید که تأمین امنیت نیازمند دمکراسی استبدای و دیکتاتور افرادی مانند صدام حسین است و گروههای سیاسی در عراق لیاقت، مردمسالاری در تشکیل دولت را ندارند. خاورمیانه دو جبهه را در خود میپروراند: یکی جبهه مقاومت که از دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران بوده و نفرت از آمریکا و فرهنگ سلطه و خواست ملتها را دنبال میکند.اعضای این جبهه عبارتند از : ایران اسلامی (که رهبری جبهه را در دست دارد)،عراق که پس از اشغال در مدیریت گروههای شیعه به شکل مدل دمکراسی انجمنی به سر میبرد و همچنین حزبالله لبنان و حماس در غزه.دراین میان جبهه سازش به رهبری عربستان سعودی نیز تلاش میکند به مدد ارسال چندین دلار میلیارد دلار به عراق و راهاندازی گروههای ترور و افراط، روند سیاسی عراق را مطابق منافع خود بپیچد. جبهه اخیر بقاء خود و حفظ موازنه ثبات در خلیجفارس را در حمایت ایالات متحده آمریکا میبیند.این جبهه به دنبال حضور ایالات متحده آمریکا در منطقه بوده ،از رشد جبهه اسلامگرا در مقام عمل ناراحت است و علاقهای به مردمسالاری و انتخابات ندارد. اعضاء این جبهه عبارتند از: عربستان سعودی ،اردن،مصر،کویت و امارات. اعضاء این جبهه به دنبال سازش و صلح در خاورمیانه با اسراییل هستند . آنها اعتقاد دارند مقاومت اسلامی به جز خشونت، ترور و ناامنی دستاورد مثبتی برای منطقه به ارمغان نمیآورد. در مقابل جبهه مقاومت بر این باور است که حتی طرحهای صلح خاورمیانه به واسطه مواضع مقاومت و انتفاضه بوده است به نحوی که از دیرباز رابطه مستقیمی بین مقاومت و طرحهای صلح وجود داشته است. به عبارتی هر چه میزان مقاومت و انتقاضه بیشتر باشد، طرحهای صلح بیشتری روی میز مذاکرات قرار میگیرد. در مجموع آنکه این دو جبهه یعنی سازش و مقاومت در حوزههای مشترک یعنی عراق و لبنان و حتی فلسطین به دنبال تأمین منافع خود هستند. در حال حاضر عراق به عنوان یکی از مهمترین کانونهای بحران در خاورمیانه از عدم تشکیل دولت رنج میبرد.شش ماه از انتخابات پارلمانی در اسفند ماه 1388 میگذرد و هنوز دولت جدید در این کشور شکل نگرفته است. دلایل ذیل را میتوان برای بحران عدم تشکیل دولت ذکر کرد: 1-انتخابات عراق نشان داده است که سرنوشت مردم منطقه به دست خودشان تنظیم میگردد. درست است که هر دو جبهه مقاومت و سازش به همراهی نیروهای اشغالگر یعنی ایالات متحده آمریکا به عنوان مانع در تشکیل دولت عمل میکنند ولی هیچکدام از دو جبهه و به خصوص نیروهای آمریکایی و جبهه سازش نتوانستهاند معادلات خود را بر مردم عراق تحمیل کنند. این در حالی است که در پنجاه سال گذشته هر طرحی را که نیروهای آمریکایی اراده مینمودند، میتوانستند به راحتی در منطقه پیاده کنند. لیکن تاکنون نیروهای اشغالگر توسط جو بایدن معاون رییسجمهوری آمریکا طرحهای متعددی را برای تشکیل دولت عراق به نخستوزیری ایاد علاوی رهبر فراکسیون العراقیه در ائتلاف مالکی با یکی از دو ائتلاف شیعه یعنی دولت قانون به رهبری نوری مالکی و ائتلاف ملی به رهبری حکیم مطرح نمودند اما همگی با شکست مواجه شده است.یعنی آمریکا نتوانسته طرح خود را بر عراق تحمیل نماید. اگر چه در تشکیل دولت میتواند مانع ایجاد کند. 2-با عنایت به مدل حاکم بر کشور عراق که مدل دمکراسی قومیتی نامیده میشود و در ادبیات سیاسی با عنوان دمکراسی انجمنی شناخته میشود،اولاً:این مدل برای کشورهای ناهمگن از لحاظ قومی و نژادی بسیار باارزش است و در درازمدت میتواند نوعی ثبات سیاسی را به ارمغان آورد.ثانیاً،طبق این مدل ریاست مجلس به اهل سنت ،ریاستجمهوری به کردها و نخستوزیری به گروههای شیعی میرسد.طبق این مدل، مجلس با حضور نمایندگانی از گروههای متفاوت و به نسبت جمعیت شکل میگیرد.دوسوم اعضاء مجلس، رییسجمهور کرد را انتخاب میکنند و رییسجمهور نیز رهبر فراکسیون شیعه را که نیم به اضافه یک کرسی از مجلس را به صورت فراکسیونی و یا ائتلافی دارد را به عنوان نخستوزیر به مجلس معرفی میکند تا با اخذ رأی اعتماد به ایفاء تعهدات خود بپردازد. در بین گروههای چهارگانه فراکسیونی ،ظاهراً فراکسیون کردها ،علیرغم اختلافات خود یکصدایی را حفظ کردهاند. آنها 57 کرسی دارند و چهار هدف را دنبال میکنند. الف- تثبیت موقعیت خود در ریاستجمهوریب-حل و فصل منطقه نفتخیز کرکوک به نفع بخش شمالیج-اجرای ماده 140 قانون اساسی عراق برای بازگشت گروههای مهاجرکرد به کرکوک.د-چانهزنی برای اخذ کرسیهای وزراتی در کابینه. 3-مرجع شیعه یعنی آیتالله سیستانی علاقمند است از وضعیت حساس حاکم بر گروههای شیعی کاسته و هر چه زودتر این خلأ حاکمیتی پر شود. این خواست مرجع شیعیان توسط ایران به عنوان رهبر جبهه مقاومت حمایت میشود. ایشان تلاش میکنند تا فراکسیون شیعی یعنی دولت قانون و ائتلاف ملی(موسوم به همپیمانی ملی) به اجماع نسبی برسند و به نحوی نوعی عقلانیت سیاسی در آنها دیده شود. 4-ایالات متحده آمریکا نیز بین خروج تدریجی تا مرز مدیریت تثبیت حضور تا ده هزار نفر و سناریوی افزایش ناامنی به طور طبیعی سناریو اول را دنبال میکند.لیکن علاقمند است نخستوزیر از گروه العراقیه باشد،چون در راستای اهداف آمریکا عمل مینماید ولی عربستان سعودی به دنبال افزایش ناامنی است تا از دل ناامنیها بتواند فرصتی مهیا سازد تا دولتی را بر عراق مسلط سازد که در جهت سازش حرکت کند. 5- آنچه که از وضعیت فعلی حاکم بر گروههای چهارگانه عراق یعنی العراقیه ، دولت قانون،ائتلاف ملی و کردها پیداست،این مسئله باید به دمکراسی انجمنی بینجامد و ایستار حاکم بر این گروهها که از نوع احساسی- عاطفی است باید به ایستار عقلی تبدیل گردد. یادآوری دوره استبداد صدام حسین برای این گروهها طی نیم قرن حاکمیت میتواند رهگشا باشد. ثانیا، لازم است که این گروهها تا حد امکان خود را از گرایش به آن سوی مرزها جدا ساخته و تصمیمات خود را بر اساس منافع فراکسیونی و حتی شخصی و ملی خود اتخاذ نمایند و قانون اساسی عراق را به عنوان معیار سیستم ملی جهت حرکت به سوی عراقی بهتر، آزادتر و باسعادتتر نصبالعین قرار دهند.کوتاه سخن آنکه دمکراسی انجمنی مدلی بسیار منطقی و مناسب برای عراق ناهمگن از لحاظ قومیتی است که آیندهای درخشان را برای مردمسالاری در منطقه نوید میدهد. در غیر اینصورت عدم تشکیل دولت باعث میگردد نفوذ بیگانگان در عراق افزایش یافته و مردم به این نتیجه خواهند رسید که تأمین امنیت نیازمند دمکراسی استبدای و دیکتاتور افرادی مانند صدام حسین است و گروههای سیاسی در عراق لیاقت، مردمسالاری در تشکیل دولت را ندارند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 369]