تبلیغات
تبلیغات متنی
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راهاندازی کسبوکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
دلایل ممنوعیت استفاده از ظروف گیاهی در برخی کشورها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1860726332
![archive](https://vazeh.com/images/2archive.jpg)
![نمایش مجدد: پروین غفاری؛معشوقه محمدرضا پهلوی refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
پروین غفاری؛معشوقه محمدرضا پهلوی
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: پروین غفاری؛معشوقه محمدرضا پهلوی محمدرضا تمری
![](http://www.asriran.com/files/fa/news/1387/11/11/105327_415.jpg)
داستاه شاه و پری ، حكایت دختری است كه با وساطت فردوست و مادرش به دربار راه یافت و رؤیای ملكه شدن در ذهن میپروراند و مدتی انیس و مونس شاه شد. سرانجام شاه پس از ازدواج با ثریا اسفندیاری وی را همچون تفالهای به بیرون پرت كرد، و رویای كاخ آرزوهایش مثل حباب تركید. پروین غفاری در واقع مأمور سرگرم كردن شاه در روزهای جدایی شاه و فوزیه بود.پدر پروینپروین فرزند میرزا حسن غفاری همدانی ، كه خودش اهل تفرش بود، وی در جوانی در مجلس شورای ملی كاری كرد و آخرین سمت وی مشاور رییس بازرسی مجلس بود. به گفته پروین او مردی دقیق و آزادیخواه خوش نام بود و همیشه به مبارزات علیه استبداد فخر میكرد. به همین دلیل پس از آشنایی پروین با شاه و رفت و آمدش به دربار ؛ همواره درباره خطری كه در كمین وی بود، به او هشدار میداد.میرزا حسن غفاری میگفت: «دخترم پری، من عمری در مبارزه علیه استبداد گذراندهام ، آیا پاداش من بایستی این باشد كه دخترم طعمه سگ مستبد دیگری باشد؟» اما پری رویای ملكه شدن و راه یافتن به دربار و شركت جستن در شب نشینیهای با شكوه داشت. و به هیچ چیز دیگر فكر نمیكرد و تصور میكرد شاه سرانجام با وی ازدواج خواهد كرد.فردوست دلال آشنایی شاه و پریپری دختری 16-17 ساله، مو بور، بلند قامت و زیبا بود؛ كه فردوست در یك مهمانی در باشگاه افسران وی را همراه مادرش دید. فردوست در همین مهمانی به مادر و دختر نزدیك میشود و خود را معرفی نمود؛ فردوست را شناختند و با هم گرم گرفتند.فردوست در كتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی مینویسد:«.... تصور كردند كه برای ازدواج خود آمدهام، به هر حال آدرسشان را گرفتم و ماجرا را به محمدرضا گفتم، محمدرضا گفت: مادر و دختر ار به سرخ حصار بیاور؛ آنها را به سرخ حصار بردم، پس از مدت كوتاهی محمدرضا آمد، شاه را معرفی كردم، پس از معرفی، شاه مدتی با دختر قدم زده و پس از یك ساعت نزد من آمدند و محمدرضا گفت: كه با پری قرار گذاشته است...»فردوست یكی دو بار پری را به كاخ میبرد ولی بعد راننده محمدرضا این كار را نجام داد. فردوست میگوید: «محمدرضا مبالغ زیادی پول به او داد كه در جریان نبودم».از آشنایی تا جداییخانهی پری غفاری در «نظامیه» حوالی میدان بهارستان بود. وی دوران ابتدایی را در مدرسهی «نوروز» و دوره دبیرستان را در دبیرستان «شاهدخت» كه در خیابان شاه آباد بود، سپری نمود. پری هنوز پانزده سال بیش نداشت كه با تبانی مادرش و خانواده اسعدی نظام، بر سفره عقد نشاندند ، وی كه دوشیزهای دبیرستانی و بیخبر بود به عقد علی آشوری ـ پسر اسعدی نظام ـ در آمد.عقد نافرجام پری و علی آشوری كه بر اثر توطئه چینی ـ مادر پری و پدر علی ـ طراحی شده بود؛ پس از گذشت چهار ماه استحكام خود را از دست داد، و مادر پری فهمید كه این پلكان ترقی محكم نیست ، پس از طریق دیگری سعی نمودكه در بدبختی دخترش كوشا باشد ... پری از همان ابتدا با اكراه به عقد علی آشوری در آمده بود. مادر پری هم با وساطت حسین فردوست تلاش كرد كه طلاق او را بگیرد.نمایش فردوست و مادر پروین برای دیدار با شاه بسیار جالب است. پری در خصوص اولین دیدار با شاه گفت : «... احساس كردم كه بروی ابرها گام بر میدارم، از اینكه در كنار شاه قدم میزنم خود را خوشبخت احساس كردم و غافل از اینكه همچون صیدی دست و پا بسته اسیر یك سفاك شدهام».شاه و پری با هم قرار بعدی گذاشتند؛ فردای روز ملاقات ، شاه ساعت یازده صبح زنگ زد و گفت : «... من تمام شب به یاد تو بودم، میخواهم امشب در كاخ میهمان من باشید، تا بیشتر با هم آشنا شویم».آن روزها همه میدانستند كه فوزیه ایران را ترك كرده است و خیال بازگشت هم ندارد. از سوی دیگر مادر پری با همدستی فردوست و گرفتن وكیلی به نام ارسلان خلعتبری، طلاق او را از علی آشوری گرفتند، مادر پری فكر میكرد كه از این پس دخترش ملكه ایران خواهد شد.پری با فسخ عقد با علی آشوری، آزادی خود را به دست آورد، رویای هر شب وی دربار و در كنار شاه بودن بود. پدر پروین (پری) مخالف رفتن دخترش به دربار بود و زنش را مؤاخذه میكرد . (10)ساعت هفت صبح بود كه امیرصادقی(راننده شاه) آمد و ماشین وی را به سوی كاخ برد.پری به همراه امیرصادقی به كاخ رسیدند ... امیرصادقی رفت و وی را تنها گذاشت، دستی از پشت به شانهی پری خورد، برگشت، شخص شاه بود ... بوی گند شراب و ادكلن در هم آمیخته بود ... برای اولین بار در نزد شاه شراب گیلاس را سركشید ،گلویش سوخت ... سرش گیج رفت ... دومین جام را نیز شاه برایش ریخت ، این بار آرام آرام به گلویش سرازیر كرد .... پس از مدتی به زمین افتاد ... وقتی صبح كه از خواب بیدار شد، دوران كودكی و دوشیزهگی را از دست داده بود ... احساس پلیدی به وی دست داد ... هنوز با اعلیحضرت عقد زناشویی نبسته بود.شاه از پری میخواهد این ماجرا را به كسی ـ حتی پدر و مادرش ـ نگوید تا زمانی با یك تشریفات رسمی مراسم عقد اجرا شود.اكنون از ماجرای شبی كه در كنار شاه بود یك ماه میگذرد ، وی در این یك ماه دیگر هیچ شبی را در كاخ نخوابیده بود.شاه دستور داده بود در خیابان كاخ، خانهای برای وی خریداری شود تا نزدیك شاه باشد و هر ماه پنج هزار تومان نیز به مادر پری قرار بود پرداخت نماید تا هزینه زندگی وی تأمین شود.شاه پری را از پرخوری و نوشیدنی زیاد بر حذر میداشت تا همیشه زیبا و خوش اندام بماند ... وی هفتهای سه روز در كنار شاه بود؛ روزهای شنبه، دوشنبه، چهارشنبه ... به سفارش شاه ، خیاط و آرایشگر او را هم چون عروسكی در میآوردند تا ساعتی از لحظات شخصی شخص اول مملكت را سرگرم خود كند.پروین غفاری در خصوص هم نشینی با شاه میگفت :«.. هنگام صرف شاه آرام آرام مشروب میخورد و گاهی گیلاس مرا هم پر میكند ... گاهی دور از چشم محافظان و زیر درختان بر روی زمین یا نیمكتی مینشستیم ؛ او در چنین مواقعی دست مرا میگرفت و چشم در چشم من میدوخت و سعی میكند مرا به سبك هنرپیشگان آمریكایی ببوسد .. حدود ساعت یازده شب سرگرمی صاحب عروسك تمام شده است و عروسك بایستی به گنجهاش باز گردد.»پری میگوید: «من همچون فاحشهای كه پس از انجام وظیفهاش، دستمزد میگیرد، هدیههای او را در كیفم میگذاردم ... حداقل فایده این طلاجات دلخوشی مادرم بود».مادر پری فكر میكند؛ شاه و پری دوران نامزدی خودشان را میگذرانند، پری یقین دارد كه ازدواجی در كار نیست.شاه به پری میگوید: «میخواهم زیبا و خوش اندام بمانی ... تو نبایستی حامله شوی ... آشفته به سویش برگشتم و فریاد زدم، تو سه ماه است؛ هر چه خواستهای ... حال میگویی نباید حامله شوی ... اعلیحضرت عزیز من حاملهام ... حامله ... تو نمی توانی با خریدن یك خانه خرابه مرا گول بزنی ... بایستی با من ازدواج كنی ... شاه برگشت و گامی به سوی من برداشت، در چشمانم نگریست ... دستش را بالا برد و بر گونهام فرود آورد .... احمق دیوانه چرا گذاشتی حامله شوی؟گفتم تو این طفل را در شكم من كاشتی ... حال میگویی چرا حامله شدهام ... شاه دستانش را روی شانه من گذاشت... گفت : ببین پروین تو بایستی این جنین را سقط كنی».پری اصرار میكند كه چنین را سقط نخواهد كرد ... اصرار میكند كه شاه او را عقد كند، شاه وی را با طپانچه تهدید به مرگ میكند، ... اما شلیك نكرد ... با طپانچه ضربهای به شقیقهی وی زد و فورا به زمین افتاد ... به دستور شاه به خرابهاش برگشت.بعد از برگشت به خانه روز بعد شاه تلفن زد و پری محكم گوشی را به زمین كوبید، و ارتباط شاه و پری قطع شد ... مادر پری از این حركت نگران شد و پری را مؤاخذه نمود كه این چه حركتی بود كه با شاه مملكت كردی ... چهار روز از این جریان درگیری شاه و پری گذاشت، پری بستری بود ، دیگر از دربار صدای تلفن شنیده نمیشد ... ساعت شش عصر زنگ در خانه به صدا در آمده ، امیرصادقی با یك دسته گل با شكوه از طرف شاه به دیدن وی آمد. و گفت: «اعلیحضرت نگران حالتان هستند».شیطنت زنانه در وجود پروین دوباره گل كرد ... صحنه سازی كرد ... میدانست كه امیرصادقی این نمایش را به اربابش گزارش خواهد كرد ... پس صحنه را داغتر كرد ... میان گریه گفت: « به اعلیحضرت بگویید دیگر مرا نخواهید دید ... من خودم را خواهم كشت».هدیهای كه شاه فرستاده بود كلید و سند یك خانه در خیابان كاخ بود ... به هر حال پری مغلوب شاه شد، سعی كرد او را برای خودش حفظ كند ... و یا این كه از قبل دربار ثروتی برای خود فراهم كند ...پری مجددا از شاه خواست كه وی را عقد كند، شاه هم با یك شرط حاضر شد كه او را به عقد خود در آورد و آن این كه كورتاژ جنینی بود كه در شكم داشت. ... پری شرط شاه را پذیرفت منوط به این كه قبل از عمل به عقد یك دیگر درآیند.شاه با شنیدن این حرف پری به شدت وی را بوسید و گفت :«در یك میهمانی شام تو را عقد خواهم كرد، اما این مجلس خصوصی خواهد بود و به جز نزدیكان من كسی نباید از این سند بویی ببرد».[دراین] زمان فردوست مأمور بود كه در كنار پری باشد و حوائج وی را برآورده كند، وی در میان زنان میلولید و شوخی میكرد.شب موعد فرا رسید میهمانان بسیاری در مجلس عقد حاضر شدند، از نزدیكان شاه : اشرف و شمس ، احمدرضا و حمید رضا و محمود رضا از دعوت شدگان بودند؛ اشرف در آن مجلس گفت : «صیغه شدن كوس و نقاره نمیخواهد ».پس از صرف شام اعلیحضرت اجازه دادند كه عاقد حاضر شود، عاقد حسن امامی، امام جمعه تهران بود، چند جملهای را خواند ... كه پری در آن عالم مستی نفهمید و بعد راهش را كشید و رفت...شاه در آن مجلس به پری گفت :«به كوری چشم فوزیه امشب میخواهم خود را در میان امواج گیسوان پروین غرق كنم ... بعد به دست گره گیسوان مرا رها كرد و موهای انبوه من پریشان شد .... من هم كه نیمه مست بودم دست به گردن او انداخته و .....فردای آن روز پری و محمدرضا با هواپیما به بابلسر پرواز كردند، شاه هنگام سفر به این شهر از وی خواست كه در بازگشت از سفر، تا دیر نشده این جنین را از بین ببرد، چرا كه ترس شاه از اشرف بود، اگراشرف از جریان حاملگی بویی میبرد تمام دنیا را خبردار میكرد، او نمیخواهد هیچ زنی در كنار شاه باشد ... اشرف فكر میكرد كه شاه ، پری را برای پر كردن اوقات تنهایی و در غیاب فوزیه به كاخ آورده است. شاه گفت : «چون ترا صیغه كردهام، اشرف نمیتوانست بر چسب هوسبازی و زن بارگی به من بزند ... تو نگران نباش به محض اینكه وضع فوزیه روشن شود ازدواجها رسمی خواهد شد . شاه گفت : ملكهی كشوری سراغ داری كه زیباتر از تو باشد " پری به شاه قول داد كه پس از بازگشت از بابلسر نسبت به سقط جنین اقدام خواهد كرد ... شاه تبسمی كرد و گفت : " قبلا سفارش این كار را به پروفسور عدل كردهام و خود این كار را سر و سامان خواهد داد ... به شاه گفتم یونایی موطلایی تو در خدمت توست ... "پس از بازگشت از سفر ، فردوست به خانه پری در خیابان كاخ رفت و مأموریت داشت كه وی را به نزد پروفسور عدل جهت عمل كورتاژ ببرد .با این عمل ، پری سلامت جسمانی و روانی خود را از دست داد به قول خودش آثار و عواقب آن را هنوز كه هنوز است تحمل میكند ، پس از عمل كورتاژ به دلیل عفونت اعضای داخلی تا لب مرگ پیش رفت و فردوست و ایادی پزشك مخصوص شاه و خود شاه به عیادت وی آمدند .پری هنگام عیادت شاه از وی، به او گفت : " ببین عدل شما با من چه كرده است " شاه منظور پری را از این جمله دو پهلو فهمید و تبسمی كرد و دستان وی را گرفت و از جیب بغلش ، از درون یك جعبه شیشهای كوچك ، انگشتری با نگین درشت یاقوت كبود بیرون آورد و در انگشتان وی كرد ... و گفت : " پروین سعی كن زود خوب شوی ... یونایی زیبای من هستی ... خانه قلبم سرد و تاریك است و بیا و گرمش كن ...پس از سقط جنین ، رابطه پری و شاه مستحكمتر شد ، و ماه عسل دوباره شروع شده – عشق شاه زن و هواپیما و رانندگی بود – بزمها و میهمانیها برقرار است و جامها هم به سلامتی شاه و پری تهی میشد ...پری دیگر در صرف مشروبات الكلی حرفهای شده بود ... محمدرضا بعضی شبها تریاك پهن میكند ؛ و پری نیز گاهی بستی میزند ... آخرین هدیه شاه به پری یك انگشتر با نگین زمرد در شب تولدش بود .شاه از اینكه پری در محافل و مهمانیها گرم میگرفت ، ناراحت میشد و میگفت : " بعضی وقتها میبینم تو در محافل و مهمانیها گرم میگیری و آنها بر دستت بوسه میزنند ؛ اگر روزی بدانم با كسی به جز من رابطه داشتهای زنده نخواهی ماند ، چشم و گوشهای من ، كوچكترین حركت تو را به من گزارش میكنند ، همان طور كه از كار فوزیه با خبر شدم هم از كارهای تو با خبر خواهم شد .پس از طلاق فوزیهبا رسمیت یافتن طلاق فوزیه در سال 1327 ، روزنهی امیدی برای ازدواج پروین با شاه دوباره گشوده شد ، اما محمدرضا دو هفتهای پس از اعلام رسمی طلاق به گوشه انزوا خزید ، و زمان آن رسیده بود كه پری با تمام قوا وارد میدان شود و به هر صورت جای فوزیه زن اول شاه را پر كند ، اما چه خیال عبثی بود . اولین ملاقات پس از دوره انزوا كه پیش آمد ؛ شاه همچنان مغموم بود ... شاه در حالت ناراحتی به پری گفت : " اگر روزی به من خیانت كنی تو را خواهم كشت " . شاه به پری گفت كه فوزیه به وی خیانت كرده است .به مروز زمان شاه نسبت به پروین بدبین شده بود و رفتار وی را زیر نظر داشت ، به طوری كه با وجود این كه مسافت بین خانه پری و شاه زیاد بود ، در یك شب تابستانی ... مردی از دیوار خانه او پایین پرید ، شخص شاه بود ؛ اتاق وی را جستجو كرده و به حیاط بازگشت ...پری به شاه گفت : " آیا صحیح است كه شخص شاه از دیوار منزل كسی بالا برود؟"شاه پاسخ داد : "به من گزارش داده بودند كه مردی در خانه شماست."بعدها چندین بار شاه از طریق دیوار به خانه پری آمده و قصدش این بود كه در كنار وی باشد : البته پری از این طریق آمدن شاه احساس شعف میكرد .البته در بدبینی شاه نسبت به وی نباید از نقش اشرف غافل بود ؛ پروین در كتاب «تا سیاهی...» نقل میكند :"در شبی من بیرون زیر آلاچیق كنار خواهرم خوابیدم ، یك دفعه از درون اتاق خوابم صدای انفجار نارنجك آمد ، من متقاعد شدم كه اشرف قصد از بین بردن مرا دارد ."اشرف در یك مهمانی سعی كرد از طریق قهوه پری را مسموم كند كه این دومین سوء قصد به جان وی بود و پری تصمیم گرفت رابطه خود را با اشرف قطع كند. با دسیسههای اشرف كم كم شاه باور كرد كه پری به وی خیانت میكند و شبهایی كه با او نیست با دیگران سر میكند ، این گونه شد كه زمینه اختلاف و درگیری بین شاه و پری پیش آمد .روزی شاه به پروین گفت : " پروین از من سیر شدهای و دلت برای مردان دیگر پر میكشد " اشرف میگفت این دختر خوشگل است و باید بمیرد ، زیبایی شومی دارد .به هر حال ارتباطات و مهمانیهای پری با مردان دیگر و بوسیدن دستهای وی به وسیله دیگران شاه را رنج میداد و باعث این اختلاف شد ؛ شاه حتی ایادی را نزد وی فرستاد تا از این اعمال دست بردارد ، پری با شیطنت زنانه سعی كرد توجه ایادی را به خود جلب كند و به حالت غش خود را به آغوش ایادی انداخت ، پری از ایادی خواست كه حامی او باشد ؛ دوستی شاه و پری به روزهای پایانی آن رسیده است . وی از ایادی خواست گاه گاهی به عیادتش بیاید و گیلاسی با هم بنوشند .شاه از پری قهر كرده بود ، به مدت دو ماهی نه تلفنی و نه حضوری ، ارتباطی با هم نداشتند. پری هم هیچ تلاشی برای تماس با وی نكرد ، برای اینكه میخواست شاه را اذیت كند ؛ مجالس شبانه بر پا بود و شبهای پری در كنار دوستانش سپری شد . و تا سپیدهدم بانگ نوشانوش بلند بود ؛ بساط قمار و تریاك نیز برقرار و پری هم شمع محفل دوستان بود .مطب دكتر ایادی در خیابان كاخ ، نزدیك خانه پروین بود ، به بهانه عیادت به خانه وی رفت و آمد میكرد ... ایادی پس از اظهار لطف و علاقه و عشق پری به خود ؛ با بی پروایی به خانه وی میآمد ... و جواهراتی به وی داد ... از وقتی كه ایادی مبالغی به پری میداد ، مادرش از وی اظهار رضایت میكرد .در این آشفته بازار قهر شاه و پری ، برادر محمدرضا ، غلامرضا ، پروین را به باغ دعوت كرد ، پری هم دعوت وی را اجابت كرد و به باغ رفت و درون اتاقی بزرگ ... روی میز انواع اغذیه و اشربه به چشم میخورد ... در نگاه غلامرضا تمنا موج میزد ... پری به غلامرضا گفت اگر برادرت من و شما را در یك باغ و در یك اتاق ببیند چه خواهد كرد ؟ غلامرضا گفت : هیچ كاری نخواهد كرد . خوشحال هم خواهد شد ؛ به او گفتم : نه چنین نیست ، من و شما را خواهد كشت .پری با وجود این كه از قیافهی غلامرضا و ایادی بدش میآمد ، اما به خاطر پول و موقعیتشان آنها را در میان مشتهای خود حفظ كرد .پروین ماجرای فراهم شدن زمینههای ازدواج شاه ثریا را از زبان غلامرضا شنید ، مادر پروین هم این خبر را از طریق فردوست شنیده بود . سرانجام بر اثر تلاشهای شمس ، محمدرضا به ازدواج با ثریا تشویق شد ، و در یكی از روزهای مهر ماه 1328 فردوست به خانه پری آمد . او " پیك جدایی " بود ، مقادیری وجه نقد با خود آورده بود و پیغامی از شاه كه همه چیز بین شاه و پری تمام شده است . با شنیدن این خبر پری ، به این حقیقت پی برد كه مأموریت این عروسك موطلایی به سر آمده و حال بایستی لال شود و چیزی از این رابطه و رفت و آمد به كاخ نگوید .آخرین دیدار شاه و پری در مراسم ازدواج محمدرضا با ثریا بود ؛ كه مادر پری دو كارت دعوت را از طریق فردوست به دست آورده بود ؛ و پری سعی كرد با بهترین آرایش در مراسم شركت كند و با همه گرم بگیرد و شاه را رنج بدهد ... شاه با دیدن پری اخمی كرد و تعجب میكند چه كسی او را دعوت كرده است ...سرانجام داستان پری و شاه با ازدواج ثریا به پایان رسید و پری روزهای پس از جدایی را با افرادی چون غلامرضا برادر شاه ، ایادی پزشك مخصوص شاه و خاتم خلبان مخصوص شاه سپری نمود و بعد وارد عرصه سینما شد و به بازیگری پرداخت.پینویسها :1. غفاری ، پروین ، تا سیاهی ... در دام شاه ، مركز ترجمه و نشر كتاب ، تهران 1376 ، ص 102. همان3. حسینیان ، روحالله ، چهارده سال رقابت ایدئولوژیك شیعه در ایران (1356-1343) ، مركز اسناد انقلاب اسلامی ، تهران ، 1383 ، ص 454. فردوست ، حسین ، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست ، ج 1 ، اطلاعات ، تهران ، 1370 ، ص 2065. همان6. غفاری ، پروین ، پیشین ، ص 13-167. همان صص 22 و 21 و 20 و 178. همان ، ص 239. همان صص 24-2310. همان ، ص 2611. در تهران آن روزگار شایع بود كه پس از طلاق فوزیه برای شبهای تنهایی شاه دختران زیبا را شكار كرده و به دربار میبردند ( ر. ك : حسینیان ، روحالله ، پیشین ص 45 ) ، غفاری ، پروین ، صص 33و 30 و 29 و 2712. غفاری ، پروین ، ص 35-3413. همان ، ص 3414. همان ، ص 3515. همان ، صص 39و 38و 3616. همان ، ص 42-4117. همان ص 43و4218. همان ، ص 45-4419. فرح دیبا در كتاب اسرار زندگی شاه و فرح در خصوص پروین غفاری و ارتباط وی با شاه میگوید : " دختران جوان و نوجوان حتی گاهی با توصیه خانوادهشان سراغ محمدرضا آمدند ... تا او را مفتون خود سازند ... معروفترین این دختران " پروین غفاری "یك زن زیبا موطلایی بود كه دختر یكی از كارمندان ارشد مجلس شورای ملی بود و از نوجوانی معشوقهی محمدرضا بود . اما علیرغم آنكه محمدرضا هم به او علاقه داشت ، والاحضرت اشرف و ملكه مادر او را از كاخ سلطنتی بیرون راندند و من حتی شنیدم از محمدرضا حامله هم شده بود كه دكتر یحیی عدل بچه او را سقط كرد .فرح دیبا در ادامه میگوید : من چون داستان روابط این زن زیبا با محمدرضا را مشروحا از زبان چند تن از نزدیكان شنیده بودم خیلی كنجكاو شدم تا او را ببینم ، این زن زیبا در حقیقت قربانی زیبایی خودش شد با سادهاندیشی فكر میكرد ملكه آینده ایران خواهد شد و نمیدانست كه ملكه شدن علاوه بر زیبایی و وجاهت به علم و دانش و تحصیلات عالیه و تبحر در سیاست هم نیاز دارد . ( ر. ك : آتابای ، ابوالفضل ، اسرار زندگی شاه و فرح ، انتشارات راه ظفر ، تهران ، 1382 ، ص 228 ) غفاری ، پروین ، پیشین ، ص 46.20. غفاری ، پروین ، پیشین صص 47-4621. همان ، صص 52و 51 و 50 و 4722. همان ، صص 58و 57و 55و 5423. پس از طلاق فوزیه شاه مجددا به زندگی پر عیش و نوش شبها در كلوبهای دانس ... ادامه داد شایعات زیادی درباره اسم خانمهایی بود كه در این رفت و آمدها با اعلیحضرت دیده میشدند . " شاه در این دوران " حتی آپارتمانهایی در تهران دست و پا كرد تا بتواند با زنان جوان خلوت كند كه معروفترین معشوقه شاه در این دوره پروین غفاری بود ( حسینیان ، روحالله ، پیشین ، ص 45)24. غفاری ، پروین ، پیشین ، ص 6725. همان صص 67و68و70و7426. همان صص 82و 79و 7727. فرح دیبا عامل اصلی اخراج پروین غفاری از دربار را اشرف پهلوی و ملكه مادر میداند ( ر. ك : آتابای ، ابوالفضل ، پیشین ، ص 228) . غفاری ،پروین ، پیشین ، صص 89و86و85و83-8228. غفاری ، پیشین ، ص 8929. فرح دیبا درباره زندگی پروین غفاری پس از جدایی از شاه میگوید : " این زن زیبا و موطلایی بعد از جدایی از محمدرضا ستاره فیلمهای سینمایی شد . و چون مردم ایران میدانستند سالها معشوقه پادشاه آنها بوده است ، برای دیدنش به سینماها هجوم میآوردند و همین استقبال از وی سبب شد به زودی به ستاره سینمای ایران مبدل شود . ( آتابای ، ابوالفضل ، پیشین ، ص 228)ثریا اسفندیاری نیز در كتاب «زیبای تنها» به ارتباط شاه و پروین غفاری اشاره دارد كه پس از ازدواج ثریا با شاه ، پروین دیگر شاه را ندید . ثریا برخی از مطالب پروین غفاری را در كتاب «تا سیاهی ...» را اغراقآمیز و غیر واقعی میداند .ثریا ادعا پروین را در خصوص اینكه شاه برای دیدن او از دیوار خانهاش بالا رفته و به داخل حیات پریده و نیز این مطلب را كه اشرف پهلوی دوبار قصد كشتن او را داشته بعید و اغراقآمیز میداند . ( ر. ك : طلوعی ، محمود ، زیبای تنها ، علم ، تهران ، 1384 ، صص 23-22 )* مرکز اسناد انقلاب اسلامی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26207]
صفحات پیشنهادی
پروین غفاری؛معشوقه محمدرضا پهلوی
پروین غفاری؛معشوقه محمدرضا پهلوی-پروین غفاری؛معشوقه محمدرضا پهلوی محمدرضا تمری داستاه شاه و پری ، حكایت دختری است كه با وساطت فردوست و مادرش به دربار راه ...
پروین غفاری؛معشوقه محمدرضا پهلوی-پروین غفاری؛معشوقه محمدرضا پهلوی محمدرضا تمری داستاه شاه و پری ، حكایت دختری است كه با وساطت فردوست و مادرش به دربار راه ...
عکس های دیدنی و نایاب از ایران قدیم
پروین غفاری در 17 سالگی ( معشوقه محمد رضا پهلوی آخرین پادشاه ایران) [تصویر: 21.jpg] ساختمان شهرداری رشت 1305 [تصویر: 22.jpg] ساختمان راه آهن تهران [تصویر: ...
پروین غفاری در 17 سالگی ( معشوقه محمد رضا پهلوی آخرین پادشاه ایران) [تصویر: 21.jpg] ساختمان شهرداری رشت 1305 [تصویر: 22.jpg] ساختمان راه آهن تهران [تصویر: ...
زندگی نامه اشرف پهلوی(7) همکاري با مافيا
محمدرضا دستور داد که به او بگوييد اين کار را نکند.همين ...» (178) «پروين غفاري» هنر پيشه معروف سينما و يکي از معشوقه هاي محمدرضا پهلوي در خاطرات خود ضمن اشاره به ...
محمدرضا دستور داد که به او بگوييد اين کار را نکند.همين ...» (178) «پروين غفاري» هنر پيشه معروف سينما و يکي از معشوقه هاي محمدرضا پهلوي در خاطرات خود ضمن اشاره به ...
احمد شاملو(بخش چهارم)
پروين غفاري يكي از بازيگران فيلمفارسي قديمي و معشوقه محمدرضا در بيان ... انتشار هفتهنامه «بارو» را به عنوان سند اقدامات مبارزاتي خود عليه رژيم پهلوي ارائه كردند و ...
پروين غفاري يكي از بازيگران فيلمفارسي قديمي و معشوقه محمدرضا در بيان ... انتشار هفتهنامه «بارو» را به عنوان سند اقدامات مبارزاتي خود عليه رژيم پهلوي ارائه كردند و ...
زندگی نامه اشرف پهلوی(4) تداوم مفاسد سیاسی و اخلاقی
زندگی نامه اشرف پهلوی(4) تداوم مفاسد سیاسی و اخلاقی-زندگی نامه اشرف ... يکي از معشوقه هاي شاه که در فاصله مسافرت «فوزيه » همسر اول محمد رضا پهلوي به مصر و ورود ... (89) «پروين غفاري » در ادامه از توطئه هايي پرده بر مي دارد که توسط اشرف و با هدف حذف ...
زندگی نامه اشرف پهلوی(4) تداوم مفاسد سیاسی و اخلاقی-زندگی نامه اشرف ... يکي از معشوقه هاي شاه که در فاصله مسافرت «فوزيه » همسر اول محمد رضا پهلوي به مصر و ورود ... (89) «پروين غفاري » در ادامه از توطئه هايي پرده بر مي دارد که توسط اشرف و با هدف حذف ...
هزار پيشه!
به محمدرضا گزارش کردم، محمدرضا در حضور من از او ايراد گرفت که 80 شغل را براي چه ميخواهي ... کتابي نوشت که: آيا ايادي بهائي بر ايران سلطنت ميکرد يا محمد رضا پهلوي؟ ... مهم قرار گرفتند» .3اظهارات پروين غفاري (معشوقه شاه) نيز مؤيد اظهارات فوق است: ...
به محمدرضا گزارش کردم، محمدرضا در حضور من از او ايراد گرفت که 80 شغل را براي چه ميخواهي ... کتابي نوشت که: آيا ايادي بهائي بر ايران سلطنت ميکرد يا محمد رضا پهلوي؟ ... مهم قرار گرفتند» .3اظهارات پروين غفاري (معشوقه شاه) نيز مؤيد اظهارات فوق است: ...
زنان ايراني در كاباره های چین
زندگی نامه اشرف پهلوی(7) همکاري با مافيا (178) «پروين غفاري» هنر پيشه معروف سينما و يکي از معشوقه هاي محمدرضا .... نويسد: «بدون ترديد دکتر فيليکس آقايان ...
زندگی نامه اشرف پهلوی(7) همکاري با مافيا (178) «پروين غفاري» هنر پيشه معروف سينما و يکي از معشوقه هاي محمدرضا .... نويسد: «بدون ترديد دکتر فيليکس آقايان ...
روانشناسي شخصيت محمدرضا پهلوی (3)
(42) اين در حالي است كه محمدرضا پهلوي پس از فرار از ايران مينويسد تا سال 1926 در ... فيروزه، ديوسالار، گيتي خطير، پروين غفاري، طلا، آذر صنيع، دختر اسدالله علم، ... و طلا آورده است: «اين حق پسرم بود كه همسر و معشوقه را توأمان داشته باشد، اگر انسان ...
(42) اين در حالي است كه محمدرضا پهلوي پس از فرار از ايران مينويسد تا سال 1926 در ... فيروزه، ديوسالار، گيتي خطير، پروين غفاري، طلا، آذر صنيع، دختر اسدالله علم، ... و طلا آورده است: «اين حق پسرم بود كه همسر و معشوقه را توأمان داشته باشد، اگر انسان ...
نميدانست باردار است فكر ميكرد مسموم شده
پروین غفاری؛معشوقه محمدرضا پهلوی حدود ساعت یازده شب سرگرمی صاحب عروسك تمام شده است و عروسك بایستی به .... اشرف در یك مهمانی سعی كرد از طریق قهوه پری را ...
پروین غفاری؛معشوقه محمدرضا پهلوی حدود ساعت یازده شب سرگرمی صاحب عروسك تمام شده است و عروسك بایستی به .... اشرف در یك مهمانی سعی كرد از طریق قهوه پری را ...
خصوصی سازی به سبک از این جیب به آن جیب
پروین غفاری؛معشوقه محمدرضا پهلوی پری شرط شاه را پذیرفت منوط به این كه قبل از عمل به عقد یك دیگر درآیند. ... شام تو را عقد خواهم كرد، اما این مجلس خصوصی خواهد بود و ...
پروین غفاری؛معشوقه محمدرضا پهلوی پری شرط شاه را پذیرفت منوط به این كه قبل از عمل به عقد یك دیگر درآیند. ... شام تو را عقد خواهم كرد، اما این مجلس خصوصی خواهد بود و ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها