واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > موسوی، سیدعبدالجواد - تبریک عرض میکنم انتشار روزنامه «روزگار» را. به دو دلیل: اول اینکه سردبیر آن سیدعلی میرفتاح است. روزنامهنگار و نویسنده باسابقه و خوشذوقی که از او بسیار آموختهایم. او به گردن من و خیلیهای دیگر حق دارد. کارنامه درخشانی هم دارد. امیدوارم اینبار هم در مقام سردبیری یک روزنامه خوش بدرخشد و بارش بر زمین نماند و کاری کند کارستان. دوم اینکه در همین چند شمارهای که من دیدم، به نظرم رسید روزنامه بیش از آن که بار سیاسی داشته باشد، سمت و سوی فرهنگی دارد و این در روزگار سیاستزده ما یعنی کیمیا. بد نیست حالا که صحبت از روزنامه به میان آمد،این یادداشت را به سخنان چند روز پیش آقای محمدزاده، معاون محترم مطبوعاتی وزارت ارشاد اختصاص دهم. البته در سخنان ایشان نکته بدیعی دیده نمیشود اما در شرایط کنونی همین که یکی حرفهایی بزند که در آن نشانه درشتگویی و نامهربانی نباشد، باید خدا را شکر کرد. آقای محمدزاده گفته است: «در زمان من هیچ رسانهای توقیف نشده است، اگر شده، نام ببرید.» باور کنید با خواندن همین جمله ساده و به ظاهر معمولی حالم عوض شد. بس که در این سالها با روزنامهنگاران و اصحاب مطبوعات با زبان ارعاب و تهدید سخن گفتهاند، گوشهایمان با شنیدن چنین جملات نامتعارفی زنگ میزند. مگر معاون مطبوعاتی نباید مدام برای مطبوعات خط و نشان بکشد و از تعطیلی و توقیف و وابستگی مطبوعات به سازمانهای جاسوسی سخن بگوید؟ پس چرا این آقا میگوید: «به نظر بنده توقیف رسانهها امری خوشایند نه برای من، نه اصحاب رسانه و نه مردم است.» متأسفانه در سالهای اخیر آنها که مسئولیت رسمی در حوزه مطبوعات داشتهاند، یک طرف بودهاند و مطبوعاتیها در طرف دیگر و طبیعی است که دو متخاصم هرچقدر هم بخواهند مراعات حال همدیگر را بکنند، بالاخره یک جایی کار از دستشان درمیرود و میشود آنچه نباید بشود. معاون مطبوعاتی مدام مترصد فرصتی بود تا خبط و خطایی چه به سهو یا عمد از سوی یکی از مطبوعاتیها سر بزند تا دودمان مطبوعهچی و مطبوعهاش را درهم پیچد و مطبوعهچی بام تا شام در کمین تا حرفی یا فعلی نامربوط از معاون مطبوعاتی شنیده یا دیده شود تا آن را در بوق و کرنا کند و عرض آن مقام محترم را برباد دهد. فرجام چنین رابطه عاشقانهای پیش از پیش معلوم بود. بگذریم. یک نکته دیگر هم در سخنان آقای محمدزاده بود که دلم نمیآید آن را طرح نکنم. ایشان راهکار توقیف نشدن یک رسانه را اینگونه ارائه دادهاند: «نویسنده باید طوری بنویسد که چهارچوبهای قانون رعایت شود، مدیرمسئول باید روی محور و مدار قانون حرکت کند و هیأت نظارت و دستگاه قضایی باید چهارچوب قانون را نگه دارند. با این روند هیچ رسانهای توقیف نخواهد شد.» طبیعی است اگر نویسنده، مدیرمسئول و هیأت نظارت و دستگاه قضایی، همه و همه تعریف واحدی از قانون داشته باشند، اصلاً مشکلی پیش نمیآید. مشکل آنجا پیش میآید که هرکس تعریف خود را از قانون تعریف درست و بینقصی میداند وگرنه گمان نمیکنم هیچ روزنامهنگاری با علم به اینکه در حال قانونشکنی است، اقدام به نوشتن مطلبی بکند و یا قاضی حکمی صادر کند که به زعم خودش خلاف قانون است. باید این چهارچوبها دقیقتر و شفافتر شود.60
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 204]