واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > عبدالهی، شیرزاد - مهندس نوید ادهم، دبیر شورای عالی وزارت آموزش و پرورش به ایسنا گفت:" سند ملی آموزش و پرورش به عنوان سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به تصویب و به امضای رییس جمهور به عنوان رییس شورای عالی آموزش و پرورش رسید." حالا این سند برای بررسی و تصویب نهایی به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارسال خواهد شد. این یک سئوال تکراری است که چرا شورایعالی انقلاب فرهنگی؟ در زمستان 88 نیز اسناد مربوط به تغییر ساختار مقاطع آموزشی برای تصویب، به شورای عالی انقلاب فرهنگی فرستاده شد و اعتراض برخی از نمایندگان را برانگیخت. آنها می گفتند بر اساس بند 2 ماده 6 قانون تشکیل شورایعالی آموزش و پرورش، اسناد تحولی آموزش و پرورش باید به مجلس شورای اسلامی فرستاده شوند. آنچه که از محتوای سند در رسانه ها از قول مقدمات منتشر شده این است: نظام آموزشی به دو دوره شش ساله ابتدایی و شش ساله متوسطه تقسیم میشود، اضافه شدن ششم ابتدایی، حذف دوره پیش دانشگاهی. همین و بس! آخر کجای دنیا این تغییرات را به عنوان تحول بنیادین معرفی می کنند؟ حاجی بابایی وزیر و نوید ادهم دبیر شورایعالی آموزش و پرورش در توضیحات خود به سوابق طرح تهیه سند ملی و تاریخچه پر فراز و فرود آن اشاره نمی کنند. آنها تنها درباره کم و زیاد شدن طول دوره های تحصیلی سخن می گویند در حالی که طراحان و مجریان اولیه سند اهداف بلندی را نشانه رفته بودند و در فکر تهیه یک سند استراتژیک بودند. نام هایی هست که باید فراموش شوند. حتی نام مجری طرح سند ملی! فکر تهیه سند در سال 82 و دوره وزارت مرتصی حاجی و از دل جلسات مشورتی صاحب نظران حوزه آموزش و پرورش که به ابتکار وزیر شکل گرفت، بیرون آمد. ایده اصلی این بود که با تصویب سند ملی، برنامه دراز مدتی برای آموزش و پرورش تهیه شود تا با عوض شدن هر وزیر کل سیاستگذاری و برنامه ریزی وزارتخانه دستخوش تغییرات سلیقه ای و سیاسی نشود. ابتدا قرار بود سازمان مدیریت و برنامه ریزی متولی طرح شود که ستاری فر رئیس وقت سازمان با این استدلال که تهیه سند ملی از وظایف تخصصی دستگاه آموزش و پرورش است از قبول آن خودداری کرد. بعد از کلی نامه نگاری و پاس کاری در نهایت مطابق ضرب المثل " مال بد بیخ ریش صاحب " شورایعالی آموزش و پرورش در سال 83 به عنوان متولی طرح انتخاب شد. تدوین سند چشم انداز 20 ساله کشور موجب شد که تدوین سند ملی آموزش و پرورش به عنوان یک ضرورت مطرح شود، زیرا مبنای اصلی چشم انداز، تربیت نیروی انسانی و توسعه دانایی محور است و آموزش و پرورش فعلی با آموزش و پرورش در خدمت توسعه فاصله زیادی دارد. کج فهمی ها و کارهای سلیقه ای باعث اتلاف منابع این وزارتخانه شده است. در سال 83 شورای راهبردی سند ملی متشکل از صاحبنظران آموزش و پرورش از جمله آقایان دکتر حسن حبیبی، آیت الله ابراهیم امینی، حجت الاسلام علیرضا اعرافی، علی محمد کاردان، مجتبی صدیقی، زهرا شجاعی، مهدی نوید ادهم ( معاون وزیر) محمدعلی نجفی، محمد باقریان، مرتضی حاجی ( وزیر)، دکتر علی اصغر فانی( معاون)، مهدی نوید ادهم، سید مختار موسوی ( معاون وزیر)، اصغر کاکو جویباری ( رئیس پژوهشگاه)، شهاب الدین غندالی ( معاون وزیر) و خانم پریرخ دادستان تشکیل شد. اجرای طرح تدوین سند ملی آموزش و پرورش به تیمی از متخصصان به سرپرستی دکتر محمود مهر محمدی که نامی آشنا در عرصه تحقیق و اجرا است سپرده شد. گفته می شود در تدوین متن سند ملی آموزش و پرورش در مرحله اول بیش از ٥٠٠ نفر از استادان و صاحب نظران نظام تعلیم و تربیت مشارکت داشته اند. کار تهیه سند از 83 تا 89 به درازا کشید و بخش عمده ای از طولانی شدن کار به دلیل برخورد سلیقه ای دو وزیر قبلی با سند بوده است. در تشکیلات اجرای طرح تدوین سند ملی افراد زیر با عنوان شورای علمی عضویت داشتند: مهدی نوید ادهم، محمود مهر محمدی، عزیزاله تاجیک اسماعیلی، غلامرضا گرایی نژاد، زهرا گویا، محمدحسن خوشنویس، عباس صدری، عبدالحسین نفیسی، عفت پلوسی، حسین خنیفر، محمد رضا بهرنگی، محمد جعفر جوادی، خیریه بیگم حائری زاده، محمد حسین شوکت فدایی، حجت الاسلام علیرضا صادق زاده. حدود 90 درصد کار تدوین سند انجام شده بود که به دنبال مهم ترین چرخش سیاسی بعد از انقلاب، مرتضی حاجی رفت و محمود فرشیدی به جای او آمد. محمود فرشیدی و تیم همراه او به عملکرد مدیران قبل از خود نگاهی سرشار از سوء ظن سیاسی و عقیدتی داشتند. او در سخنرانی 8 اسفند 85 خود در تالار فرهنگ که نگارنده نیز حضور داشت گفت که آموزش و پرورش قبل از او دست فراماسونها و لیبرالها بوده است. فرشیدی در نشستی با مجریان طرح سند که همگی کارشناسانی متعلق به گذشته بودند، مسیر دیگری را پیش پای آنها گشود و گفت: اول باید فلسفه آموزش و پرورش اسلامی را تهیه و بر مبنای آن سند ملی را بنویسید. آنها درست متوجه منظور وزیر نشدند! مهرمحمدی چندی بعد، با خوش بینی، متن جامعی را که حجت الاسلام صادق زاده قمصری مسؤول کمیته مطالعات نظری طرح تدوین سند ملی نوشته بود به عنوان فلسفه تعلیم و تربیت به فرشیدی ارائه داد. اما وزیر آن را نپسندید و خود کارگروهی از افراد معتمد را مامور تهیه طرح فلسفه آموزش و پرورش کرد. معلوم شد که کار تدوین فلسفه به این آسانی نیست. حالا باید نویسندگان سند منتظر پایان کار کارگروه فلسفه می شدند تا کار سند را از نو شروع کنند. به نظر می رسد سند ملی مصوب شورایعالی، تلفیقی از طرح سند ملی به مدیریت مهرمحمدی و یافته های کارگروه های فلسفه و تحول بنیادی در دوره فرشیدی و علی احمدی باشد که در جلسات شورایعالی به ضرب و زور با هم ترکیب شده اند. آیا این اجزا با هم همخوانی دارند و یا صرح سند چیزی شبیه شتر گاو پلنگ از آب در آمده است؟ به گمان من تافته های کارگروه ها و مجریان طرح سند مثل روغن و آب می ماند. باید منتظر ماند و دید. نوید ادهم، معاون پژوهشی مرتضی حاجی، در سال 83 با تاکید بر این که تحولات فرهنگی بخشنامه ای و دستوری نیست گفت:" همکاری نکردن مردم از مهم ترین دلایل شکست و به نتیجه نرسیدن برخی طرح ها بوده است. در این طرح ( سند ملی ) ما بنا داریم تا در برخی برنامه های آموزش و پرورش، تغییراتی ایجاد کنیم که می تواند با مقاومت هایی از جانب معلمان و خانواده ها مواجه شود." آیا نوید ادهم که تنها بازمانده از یک دوران سپری شده است و هنوز از اسب نیفتاده، هشدار خود را به یاد می آورد؟ آیا طرح سند ملی هم مانند طرح تغییر نظام جدید متوسطه در باتلاق بی اعتمادی معلمان و خانواده ها فرو می رود و نابود می شود؟ این پرسش را چه کسی پاسخ می دهد: چرا پیش نویس این طرح قبل از تصویب برای آگاهی افکار عمومی معلمان و خانواده ها و اظهار نظر کارشناسان منتشر نشد؟ با محمود مهر محمدی مجری پروژه سند ملی که حالا دیگر نامی از او برده نمی شود، تماس می گیرم و می پرسم آیا آنچه که شورا تصویب کرده همان متنی است که شما تهیه کرده اید؟ با احتیاط می گوید:" ما حاصل کار خود را به شورایعالی آموزش و پرورش دادیم و تا دو هفته دیگر طرح سند ملی را از طریق اینترنت منتشر می کنیم، شما می توانید با مقایسه آن با طرح مصوب شورایعالی نقاط مشترک و تفاوتها را ببینید. اسناد تهیه شده در جلسات شورایعالی مسلما تغییراتی کرده است." از مهر محمدی می پرسم سر فصل هایی مورد توجه شما در تهیه سند کدامها بودند؟ می گوید: برابری فرصت های آموزشی، نقش بخش خصوصی، تمرکز زدایی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و آثار آن در آموزش و پرورش، تنوع قومی، فرهنگی و اقلیمی، منزلت اجتماعی معلم، آموزش های فنی و حرفه ای، جایگاه آموزش ریاضیات، جایگاه آموزش زبان خارجی، آموزش پیش دبستانی، استاندارد سازی و طول مدت تحصیلات اجباری از جمله مسائل راهبردی است که در سند ملی آموزش و پرورش به آنها پاسخ داده ایم. مهر محمدی درباره فرآیند تهیه سند می گوید: تا اواخر سال 84 بیش از 90 درصد کار تهیه سند انجام شده بود. اما آقای فرشیدی نگاه مثبتی به کار ما نداشت، شاید از افراد گروه ما خوشش نمی آمد، ایشان کارگروه هایی برای تهیه طرح تحول بنیادی به صورت موازی تشکیل داد. در دوره علی احمدی هم استقبالی از تدوین سند نشد. اما آقای حاجی بابایی به سند ملی علاقه نشان داد و کارها در این دوره سرعت گرفت. مهرمحمدی به عنوان یک متخصص از دغدغه های خود سخن می گوید: دو بد فهمی تاریخی همواره در مورد آموزش و پرورش وجود داشته که بسیار آسیبزا بوده است. اول اینکه شاید در مقام شعار و لفاظی خیلی دم از جایگاه آموزش و پرورش بزنیم اما نگاه ما به آموزش و پرورش به عنوان دستگاه مولد نیست و همواره آموزش و پرورش به عنوان دستگاه هزینهای و وبال گردن نگاه میشود. بدفهمی دیگر تاریخی این است که آموزش و پرورش مسئول تمام مسائل تربیتی می دانیم و هر نقصان که در جامعه وجود دارد را باید پاسخگو باشد. در حالی که تربیت تنها در مدرسه اتفاق نمیافتد. باید کل حاکمیت نسبت به اهداف و استانداردهای تربیتی متعهد باشد. در حالی که سکون و رکود بر مدارس حاکم است و گفتمان اصلی در بین فرهنگیان گفتمان معیشت محور است و مدیران هم برای خرید محبوبیت دائم طرح های رفاهی و طلایی را به رخ معلمان می کشند، طرح تحول بنیادین و سند ملی و کتاب ملی با شتاب در جا های خیلی بالا، مراحل تصویب را می گذرانند. ظاهرا این طرح ها قرار است در مدرسه اجرا شوند اما وزارتخانه راه خودش را می رود و مدرسه راه خودش را. این دو خط در نقطه ای به نام اجرای طرح سند ملی به هم می رسند بی هیچ مقدمه و بی هیچ آشنایی و معارفه قبلی.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 416]