تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هنگامى كه مؤمن بر صراط مى‏گذرد، و مى‏گويد: بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. ناگاه زبان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834889895




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وقتی امام توبه روحانیت را شكست


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: وقتی امام توبه روحانیت را شكستشرح کوتاه 15 خرداد و نکاتی درباره آن چکیده: امام خشمگین از این وضعیت، بیانیه «شاهدوستی؛ یعنی غارتگری» را صادر کرد. ماجرا به محرم، که مصادف با خرداد بود، کشیده شد. سخنرانی شگفت امام در عصر عاشورا در فیضیه با حضور صدها هزار نفر، آغازی بر مخالفت‌های عمومی بود. دستگیری امام در شب 15 خرداد، دامنه مخالفت‌ها را بیشتر کرد و تظاهرات بر ضد رژیم و این بار شخص شاه در بیشتر شهرها بر پا شد که طی آن، صدها نفر به شهادت رسیدند. در تهران، بازار مرکز این تظاهرات و شعارهای اصلی ضدسلطنت و در دفاع از امام بود...
پانزده خرداد سال 42
داستان 15 خرداد از آنجا آغاز شد که شاه، پس از بیرون کردن علی امینی از میدان، به آمریکایی‌ها تعهد داد که خود اصلاحات مورد نظر آنان را انجام دهد. درگذشت آیت‌الله العظمی بروجردی در فروردین ماه 40 راه را برای این حرکت آغاز کرد.نخستین اقدام آن بود که در مهر 41 در تعطیلی طولانی مجلس شورای ملی و سنا، هیأت دولت، مصوبه انجمن‌های ایالتی و ولایتی را تصویب کرد که ضمن آن، اولا شرط اسلام از انتخاب کنندگان برداشته شده و ثانیا قسم خوردن به کتاب مقدس، جای قسم خوردن به قرآن را گرفته بود. مرجعیت قم، که این زمان، میان چند نفر تقسیم شده و بخشی هم به نجف منتقل شده بود، وضعیت روشنی نداشت. در این زمان، امام خمینی با جمع کردن مراجع و توضیح مشکل، زمینه را برای تلگراف‌های مخالفت آغاز و جو عمومی هم زمینه را فراهم کرد تا آن که اسدالله علم در پاسخ مراجع – بدون یاد از امام – خواسته‌های آنان را پذیرفت.اما برای این که این عقب نشینی به معنای شکست نباشد، بحث لوایح ششگانه در دی ماه همان سال 41 مطرح شد و به دنبال آن، طرح رفراندم. این بار امام، علمای بیشتری را جمع کرد و مخالفت‌ها عمومی تر شد. رژیم که یک بار عقب نشینی کرده بود، مقاومت کرد. رفراندم برگزار شد و شاه برای اهانت به علما در 4 بهمن 41 به قم آمد و در حرم اعلام کرد که تنفر او از ارتجاع سیاه، بیش از ارتجاع سرخ است.این توهین مقاومت‌های قم را بیشتر کرد. نوروز عزای عمومی اعلام شد و رژیم که مصمم به سرکوبی بود در 2 فروردین، به مجلس عزای امام صادق (ع) با حضور آیت‌الله گلپایگانی در مدرسه فیضیه حمله کرد. امام خشمگین از این وضعیت، بیانیه «شاه دوستی؛ یعنی غارتگری» را صادر کرد. ماجرا به محرم، که مصادف با خرداد بود، کشیده شد. سخنرانی شگفت امام در عصر عاشورا در فیضیه با حضور صدها هزار نفر، آغازی بر مخالفت‌های عمومی بود. دستگیری امام در شب 15 خرداد، دامنه مخالفت‌ها را بیشتر کرد و تظاهرات بر ضد رژیم و این بار شخص شاه در بیشتر شهرها بر پا شد که طی آن، صدها نفر به شهادت رسیدند. در تهران، بازار مرکز این تظاهرات و شعارهای اصلی ضدسلطنت و در دفاع از امام بود.امام تا مرداد ماه در زندان بود و سپس در منزلی تحت نظر، تا آن که در فروردین 43 آزاد شد. به مناسبت ورود امام به قم، جشن بزرگی برگزار شد. در مهر ماه 43 بار دیگر لایحه کاپیتولاسیون مطرح شد که امام به مخالفت با آن برخاست و به دنبال آن، در آبان 43 به ترکیه تبعید و یازده ماه بعد به نجف منتقل شد.
پانزده خرداد سال 42
درباره 15 خرداد چند نکته مهم و قابل اشاره است:1. در هشت سال که از نهضت ملی شدن صنعت نفت گذشته بود، مبارزه با شاه، به طور کامل، برای کمونیست‌ها، ملی‌ها، و ملی ـ مذهبی‌ها با بن بست رو به رو شد. در هشت سال ، از کودتای 28 مرداد سال 32 تا سال 41، استبداد، چنان استوار شده بود که گویی، شکست دادن آن، امری محال می نمود. جبش خرداد این جو را شکست و نه تنها با دولت، که با شخص شاه آن هم بدون واهمه در افتاد.2. مبارزه در قالب ادبیات مشروطه و مجلس آزاد بی نتیجه مانده بود. سه سال مبارزات ملی شدن صنعت نفت که اوج قدرت ملی گرایان بود، در حالی که آنان، و همه چیز، حتی ارتش و نیروی انتظامی را در اختیار داشتند، شکست خورده و مردم را هم سرخورده کرده بود. این سرخوردگی، معلول آن هم بود که آن جناح؛ یعنی رهبران ملی، طی مدت‌ها، متدینان را به بازی گرفته بودند و پس از استفاده از آنان، ایشان را به بیرون از دایره قدرت پرتاب و حتی بدنام هم کردند.3. در این دوره، مبارزه سیاسی بدون اعتقاد مذهبی، امری بی محتوا شده بود. البته برای کمونیست‌ها، همان باورهای خودشان کارساز بود، اما دیگر اقشار جامعه، نمی توانستند مبارزه سیاسی طولانی مدت با چنین استبدادی را بدون پشتوانه فکری ـ دینی انجام دهند؛ بنابراین، خلأ فکری بزرگی وجود داشت که تنها پر کردن آن، می توانست راه را برای توده‌ای کردن مبارزه با شاه هموار کند. جنبش اسلامی خرداد، این خلأ را پر کرد و اسلام، دوباره مبنای سیاست شد. از آن پس هم سازمان‌های اسلامی متعددی پدید آمد.رهبری این جنبش در اختیار یک مرجع تقلید قرار گرفت و این یک استثنا در حرکت‌هایی بود که پس از مشروطه ایجاد شده بود.4. در جنبش خرداد، فقط مذهبی‌ها آمدند و ملی‌ها از حرکت بازماندند. جبهه ملی که اصلا قابل ذکر نبود. این جبهه آن قدر گرفتار اختلافات داخلی و در طمع ریاست و خواب دیدن‌های پنبه دانه‌ای بود که ذره‌ای امید به آن نبود، اما ملی ـ مذهبی‌ها که همان نهضت آزادی‌ها بودند، قدری با تأمل به میدان آمدند و البته مورد استقبال روحانیت قرار گرفتند. اما مهم این بود که جنبش خرداد، این بار، روی پای خود ایستاد و حرکت کرد و آنان را هم به دنبال خود کشاند. برای نخستین بار، دانشجویان دانشگاه تهران به قم آمده و به دیدن آیت‌الله خمینی رفتند. زان پس، جنبش دانشجویی، راهی برای پیوستن به روحانیت پیدا کرد و امام با هدایت این جریان، آنان را در کنار نهضت نگاه داشت (حیف که در سال‌های اخیر، بخشی از جنبش دانشجویی، که مدعی هم هست، نه تنها از مرجعیت، که راه خود را از تدین هم جدا کرده است).5 . راستش آن که روحانیت و جناح متدین جامعه، تا این زمان، دو بار کلاه سرش رفته بود؛ بار نخست در مشروطه که روحانیت، آن هم در حد مرجعیت، با تمام قوا به میدان آمد و دست خالی که سهل است، لت و پار میدان را ترک کرد یا به زور ترکش داد. روحانیت در مشروطه به میدان مبارزه آمد تا شریعت را زنده کند. استبداد را محدود سازد و استعمار را از میان ببرد، اما با کمال شگفتی دید، هم استبداد ماند، هم استعمار بازگشت و هم شریعت و روحانیت به نام تجدد، مورد حمله قرار گرفت.
پانزده خرداد سال 42
بار دومی که در نهضت ملی کلاه به سرش رفت؛ این بار خوشبختانه با تمام قوا نیامد و آیت‌الله بروجردی به مصدق اعتماد نکرد و روحانیت همه چیز خود را فدای نهضت ملی نساخت، اما همان چند نفری هم که در تهران و اصفهان به ملی‌ها اعتماد کردند، ناظر بودند که چگونه کنار گذاشته شدند. این جماعت هم توبه کار شدند. اکنون روحانیت جنبش جدیدی را آغاز کرده و این بار، تا انقلاب 57 حتی یک زمینه ساده هم برای حضور ملی‌ها در صحنه جنبش اسلامی نوین فراهم نشد. البته یک اشتباه کوچک رخ داد که میدانی برای ملی ـ مذهبی‌ها فراهم شد که آن هم خیلی زود جبران شد.6. رهبری این جنبش در اختیار یک مرجع تقلید قرار گرفت و این یک استثنا در حرکت‌هایی بود که پس از مشروطه ایجاد شده بود. مرجعیت در قم که در زمان مرحوم آیت‌الله حائری یزدی با چراغ کاملا خاموش حرکت کرد و در زمان مرحوم بروجردی، با چراغ فتیله‌ای ـ و این از روی اجبار و سیاستمداری بود ـ این بار در جنبش خرداد، با نورافکن به میدان آمد. آیت‌الله خمینی درک می کرد که دوران سیاست مرحوم حائری و بروجردی گذشته است و این بار، باید روحانیت با تمام قوا به میدان بیاید، برای همین، اعلام کرد «تقیه حرام است، ولو بلغ ما بلغ». و بدین ترتیب همه روحانیت را خواسته و ناخواسته به میدان کشاند. سال‌ها بود که حوزه علمیه، جایش در صحنه رهبری جامعه خالی مانده بود و این بار با چنان قوت و قدرتی آمد که کسی تصورش را نمی کرد. زمانی که آیت‌الله خمینی در مدرسه فیضیه «آقای شاه را نصیحت می کرد»، شاه گمان نمی کرد که به دست همین مرد و در اثر نشنیدن نصایح او، این چنین مفتضحانه از کشور خارج شود. به طور مسلم، هیچ کس جز امام نمی توانست این حرکت را ایجاد و رهبری کند. چنان که هیچ کسی هم جز او سهم اساسی ندارد. اگر کسانی سهم دارند، شاگردان او هستند که با تمام قوا در آن سال‌ها در کنارش بودند.7. اگر انقلاب اسلامی در سال 57 رخ نداده بود، گمان می شد که نهضت خرداد به هدر رفته است، اما نهضت اسلامی در همان سه سال، چندان استوار شده بود که نابود کردن آن کار ساده‌ای نبود که هیچ، روشن بود به زودی، دوباره شعله ور شده و آتش به خرمن سلطنت پهلوی، که همه میراث مشروطه و نهضت ملی را نابود کرده بود، خواهد افتاد. پهلوی‌ها چندان به نابود کردن دستاوردهای نهضت‌های ملی و اسلامی پرداختند که کمترین مدافعی در میان ملت نداشتند و همان اندازه که مردم از رفتن رضا شاه خوشحال شدند، این بار از رفتن فرزندش خشنود شدند. مرجعیت دینی و در رأس آن امام خمینی، سرافراز از این مبارزه بیرون آمد و با شجاعت تمام، دولت نوین اسلامی را تأسیس کرد. اما یک سند شگفت هم در باره 15 خرداد بخوانید:موضوع:ابراهیم فخاری ، پدیده ای شگفت در قیام پانزده خرداد قمعنوان:تظاهرات مردمی 15 خرداد 1342 در قمتاریخ:25 خرداد 1342توضیحات:
یکی از اسناد موجود درباره پانزده خرداد
[متن سند:]وزارت كشورشهربانی كل كشورپرونده 5/957به پیوست سه برگ پرونده ابراهیم فخاری نیز همراه استبه تاریخ 25/3/1342گزارشمحترمآ به عرض می رساند گزارش مامورین حاكی است كه در روز 42/3/15 شخصی به نام شیخ ابراهیم بزاز ( به این نام معروف است )در حالی كه گل به صورت خود مالیده و كفن به گردن انداخته در خیابان آذر همچنین دروازه كاشان اظهار نموده كه[:]من امام زمان را به خواب دیده و [ایشان] گفته است من خودم كار را تمام كرده ام و آقای خمینی را جانشین خودم قرار داده ام [،]و [شیخ ابراهیم ] جمعیت را تحریك به اغتشاش و تظاهر نموده و چندین هزار نفر را با خود به صحن مطهر برده و در راه نیز در جلو[ی] جمعیت با شعار یا مرگ یا خمینی حركت می نموده سپس در صحن مطهر خود را به بلندگو رسانده و جریان خواب خود را با اظهارات تحریك كننده بیان [كرده] و گفته است[:] مادری دارم نابینا [،] صبح رفتم به مادرم وصیت كرده ام و این كفن را مادرم به من پوشانده و من با او و پدر پیرم وداع كرده ام و اكنون آماده فداكاری هستم [.] و ضمنآ در خیابان به مردم گفته است [:] امروز روز جهاد است و روز غیرت است[.]و در ضمن نیز مردم را به قیام و مقاومت و حمله به مامورین تحریك می نموده است[،] لزومآ برای دستگیری شخص مزبور اقدام [گردید] در ساعت 18 روز 24/3/42 [ به ] وسیله مامورین دستگیر [شد] از ابراهیم فرزند اصغر شهرت فخاری اهل و ساكن قم [،] گذر یعقوب بیگ [،] منزل شخصی [،] شغل كارگر كوره پزخانه [،] معروف به شیخ ابراهیم بزاز [،] دارنده شناسنامه شماره 29717 [،] سن درحدود 35 سال [،] دارای عیال و اولاد [،] دارای سواد جزئی [،] بازجوئی [شد] اظهار می دارد [:]عصر روز 42/3/14 به مسجد جمكران رفته شب را آنجا بوده خواب دیدم كه سیدی به من گفت ما كار آقا (منظورش خمینی است) [را] اصلاح می كنیم [.] صبح برای نماز می خواستم چائی بخورم از طرف آبادی سروصدا بلند بود و فریاد می زدند كه آقا را بردند [،] من با دوچرخه فوری آمدم [،] جمعیت هم زیاد بود از زن و مرد از جمكران به طرف قم می آمدند [،] آمدم دم دروازه كاشان كه رسیدم دیدم جمعیت زیاد است و آنها هم می گفتند آقا را گرفته اند [،] همانطور كه روی دوچرخه سوار بودم با صدای بلند گفتم [:] من امام زمان را به خواب دیدم كه گفت كار آقا [=امام خمینی] را درست می كنم [.] با دوچرخه آمدم منزل [،] خریت مرا گرفت [،] سر و صورت خود را گل مالیدم یك تكه چلوار در حدود سه چارك به گردنم انداختم [،] مادرم گفت نمی خواهد بروی [،] با او خداحافظی كردم و بیرون منزل هم با پدرم خداحافظی نمودم [.] در خیابان آذر نزدیك حسین آباد با صدای بلند خوابم را به مردم گفتم [،] آمدم صحن دیدم پسر حاجی وكیلی پشت بلندگو صحبت می كند [،] من هم رفتم پشت بلندگو چون دهانم خشك بود با اشاره آب خواستم و گفتم من از مسجد جمكران می آیم و خواب دیدم كه سیدی به من گفت خودم كار آقا را اصلاح می كنم [،] و موضوع مادرم را هم گفتم[.]ولی [وی] از گفتن بقیه اظهارات خود خودداری می نماید و اظهار می دارد[:] من اشخاصی كه در صحن بودند نشناختم ولی [مردم] می گفتند از پائین شهر جمعیت دارد می آید مسلح است -چون با اعتراف خود شخص مزبور كه به جمعیت اظهار نموده من امام زمان را خواب دیده ام و همچنین گزارش مامورین كه در باره وی داده اند و نحوه رفتار و حركات وی مسلم است كه در تحریك جمعیت و مردم بسیار موء ثر بوده و گرچه در مقابل سئوالی كه در باره محرك وی شده اظهار می دارد خریت خودم[،] ولی قدر مسلم این است كه با اعمال وی جمعیت در صحن مطهر و همچنین در خیابان آذر به شدت تحریك شده اند [،] چون برای تحقیق از وی وقت بیشتری لازم است [،] پرونده كار با خود متهم تقدیم [می شود] در صورتی كه اجازه فرمایند به سازمان محترم اطلاعات و امنیت شهرستان قم ارسال و اعزام گردد -رئیس شعبه اطلاعات [امضاء][پی نوشت در حاشیه بالای سمت چپ :]پرونده و متهم به سازمان اطلاعات و امنیت شهرستان قم ارسال و اعزام گردد - رئیس شهربانی قم - سرهنگ سید حسین پرتو [امضاء و مهر] منبع: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایرانپژوهشگر: رسول جعفریان  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 791]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن