واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > خسروی فرد، سام - رسانههای مالزی از دستگیری قاچاقچیان ایرانی مینویسند اما به دستاوردهای عملی و سرمایهگذاریهای ایرانیان در کشورشان اشارهای نمیکنند. در گفتوگوهای این روزهای ایرانیان در مالزی جملهای تکرار میشود مرتب: «این جا دیگر، جای زندگی نیست.» چنین حرفها و اظهار نظرهایی را کسانی به زبان میآورند که اخبار مختلف مربوط به ایران و ایرانیان در مالزی را دنبال میکنند و نگرانیها در اعماق جانشان ریشه دوانده است. چرا نگران نباشند این گروه وقتی میبینند که دستگیری قاچاقچیانی که گذرنامه ایرانی دارند، به تیتر یک صفحه حوادث مطبوعات بدل میشود؟ چرا نگران نباشند، وقتی هر گاو گند چاله دهانی با طعنه یادآوری میکند که ایرانیان به خلافکاری مشغولند و همه را با یک چوب میرانند و برچسب قاچاقچی بر همگان میزنند؟این بار مالایمیل (روزنامهای شبیه جامجم خودمان) در صفحه دومش با تیتر درشت در دو خط نوشته است: «زن ایرانی با مواد مخدر دستگیر شد.» خبرنگار در ادامه شرح داده است که ارزش محموله قاچاق این زن ۳۵۰ هزار رینگیت بوده و در فرودگاه دوم کوالالامپور به دام افتاده است. نویسنده این خبر، فقط دو خط آخر را به دستگیری قاچاقچی نیجریایی اختصاص داده که ارزش محموله کشف شده از او ۵۰۰ هزار رینگیت بوده است. دردآور این که نویسنده خبر، زن بودن قاچاقچی را عامل دانسته تا آن را به تیتری درشت بدل کند و لابد بگوید که در میان ایرانیان قاچاقچی زن هم هست و یا زنان ایرانی هم قاچاقچی هستند. سایت ایرانمالزی در بازتاب و تحلیل خود پس از ترجمه و انتشار این اخبار مینویسد ارزش مواد مخدر در لحظه مشخص نمیشود و بر اساس مقررات مالزی باید به آزمایشگاه فرستاده و درجه خلوص آن تعیین شود. اما نویسنده خبر مالای میل، بدون آن که منتظر جواب آزمایشگاه باشد، مواد مکشوفه را تخمین زده و نتیجه آن را منتشر کرده است. به طور معمول در چنین شرایطی، مسئولان کنسولگری بلافاصله در جریان قرار میگیرند. شگفتآور این که این افراد نیز از دستگیری زن قاچاقچی با گذرنامه ایرانی بیاطلاع بودهاند. سایت ایرانمالزی در ادامه تحلیل خود به نقش سفارت جمهوری اسلامی در کاهش چنین برخوردهای مخرب رسانهای پرداخته است و به نکتهای دردآوری نیز اشاره کرده است؛ رسانههای مالزی، خلیجفارس را خلیج مینامند و رسانهای دیگر نوروز را که آیین باستانی پارسیزبانان است به مردم قزاقستان نسبت دادهاست. و البته واضح است که نویسنده این گزارش اطلاعی نداشته است از این که نوروز را در فهرست میراث جهانی سازمان ملل ثبت است و املای آن درست همان چیزی نیست که او نوشته است. به هر حال بیاعتنایی رسمی به چنین برخوردهایی را میتوان تاییدی دانست بر آنچه این روزها برای تخریب چهره ایرانیان به کار گرفته میشود.در حالی که ایرانیان میلیونها دلار سرمایه به مالزی منتقل کردهاند و هر ساله تعداد کثیری به عنوان گردشگر راهی این کشور میشوند. دانشجویان ایرانی –که بسیاری از ساکنان این سرزمین گرمسیری آنان را چهار سال شبیه صددلاریهای متحرک میبینند- نه تنها سرمایههای مالی که اعتباری علمی برای بسیاری از دانشگاههای مالزی به ارمغان میآورند. در چنین شرایطی عجیب است که دستگیری سوداگران مواد مخدر رسانهای میشود اما از ایرانیانی نام نمیبرند و اشارهای نمیکنند که مثلا مقالههای علمی در ژورنالهای معتبر بینالمللی چاپ کردهاند. کسی حرفی نمیزند از ارقامی که توریستهای ایرانی در مالزی خرج میکنند. مرتب تکرار نمیشود سرمایهای که آوردهاند ایرانیان برای خانه دوم و اقامت طولانی مدت در این خطه از استوا در مطبوعات و سایتهایشان در دسترس عموم قرار نمیگیرد. چنین برخوردها و تخریبهای رسانهای که هویت مردمانی را نشانه گرفته شبههبرانگیز است. عدم واکنش رسمی به چنین رفتارهایی، میشود تاییدی بر ادامه آن. و اینجا سوالی جدی پیش میآید که چرا واکنشهای رسمی صورت نمیگیرد؟ و یا اگر واکنشی هست چرا رسانهای نمیشود. در آن سوی آینه، ایرانیان خورسند میشوند و خندان تا کسی از هویت و آثار باستانیشان میگوید یا کلامی را به فارسی بیان میکند. مصاحبهای منتشر میشود از فردی مالزیایی که به ایران رفته است ۱۱ بار و او از فرهنگ ایرانیان گفته است. جای چنین مصاحبههایی در رسانههای مردم مالزی خالی است چه ایرانیان خود میدانند (یا باید بدانند) که جغرافیای طبیعی و فرهنگیشان کجا بوده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]