واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حیدری: در المپیك كشتى مى گیرم
بازتاب اعزام تیم منتخب ایران به كاپ على اف هنوز فروكش نكرده. خصوصاً اعلام مصدومیت علیرضا حیدرى كه 17ماه از تشك مسابقات دور بود. به موازات خبر نیمه تمام ماندن كشتى او با ابراگیم ساگیدوف، شایعه خداحافظى اش هم كوه هاى قفقاز را درنوردید و از ماخاچ كالا به تهران رسید. گفتگوهایى هم از مدیر تیم هاى ملى، سرمربى تیم ملى و نماینده فیلا در این مسابقات منتشر شد اما كسى متوجه نشد بالاخره حیدرى همچنان كشتى خواهد گرفت یا مثل حضور نیمه تمام رسول خادم در كاپ لایپزیك ،حیدرى هم در على اف براى همیشه با كشتى خداحافظى خواهد كرد. ماجراى انتخابى ها هم داغ ترین بحث روز در ورزش ایران است. انتخابى میران و رودكى در جودو. انتخاب فوق سنگین هاى وزنه بردارى براى المپیك. انتخابى براى هادى ساعى و البته هیجان انگیزترینش: رقابت علیرضا حیدرى با سعید ابراهیمى و دیگر مدعیان وزن ششمآقاى حیدرى رسیدن به خیر، چه خبر از جام على اف؟خبر خاصى نبود. كتفم مصدوم شداین را كه همه شنیده اند اما نه از زبان خودت. یكى مى گوید كتف حیدرى خونریزى كرده و دیگرى خبر از كبودى اش مى دهد! خودت بگو دقیقاً چه اتفاقى افتاد؟من طى ماه هاى گذشته لحظه اى به خودم استراحت نداده ام. دقیقاً بعد از باكو با انرژى و انگیزه اى كه ضرورت المپیك است به روى تشك آمدم و در تهران و كرج و شمال دنبال حریف تمرینى بودم. زحمت كشیدم و تلاش كردم. خیلى زودتر از این ها باید مى رفتم تورنمنت كه نشد و دیگر زمان هم به عقب برنمى گردد. پس اشاره اى هم نمى كنم اما سه روز قبل از سفر به روسیه، داشتم تمرینات پلى متریك انجام مى دادم كه عضله سینه به بازویم چخ صدا داد. مصدومیت در واقع آن جا اتفاق افتاد. پس چرا رفتى روسیه؟از هر نظر كه حساب كنید رفتنم بیشتر به صلاحم بود. نرفتنم حرف و حدیث هایى ایجاد مى كرد كه نه به سود من بود و نه به سود كشتى. رفتم. باید مى رفتم. باید پایم به تشك مسابقه مى خورد. تحت هر شرایطى مى خواستم كشتى بگیرم و این عطش در من بود كه دوبنده مسابقه بپوشم و در روسیه به روى تشك بروم.
اما حرف و حدیث ها با رفتنت هم از میان نرفت؟به هر حال یا باید مى رفتم یا نمى رفتم. راه سومى كه در میان نبود!بعد چى شد؟یك مرور فن با میثم جوكار داشتم كه لبم شكافته شد اما طورى نبود. با كوراماگومدوف 120 كیلویى سرشاخ شدم و به صورتى جدى تمرین كردم. از آمادگى من جا خورد. یواش یواش كركرى هم خواند. تمرین خم گیرى انجام دادیم. مى گفت نمى توانى خاك كنى اما گرفتم و نشاندم. خودش ولى نتوانست خاكم كند. دستم را كشید و همان موضع مصدومم دوباره كش آمد و صدا داد اما من مصمم به كشتى گرفتن بودم. گفتم الان وزن كم كرده ام. شب غذا مى خورم و استراحت مى كنم تا صبح سرحال به روى تشك بروم. اما صبح سرحال نبودى؟چرا بودم. خیلى راحت رفتم روى تشك. خوردم به ابراگیم ساگیدوف كه خودش در همین مسابقات اول شده. مى دانید كه او گاتسالوف را هم برده است. بردن كه نه اما پارسال با ناداورى به گاتسالوف باخت. یك اخطار بى دلیل در ثانیه هاى آخر تایم سوم گرفت و نتیجه را واگذار كرد.آن كشتى را كه فیلمش را خودم دیده ام. منظورم همین امسال است كه داغستانى ها مى گفتند او گاتسالوف را برده اما به هر حال توى دستم بود. بازى بازى كردم و سرشاخ در كنترل من بود. تایم را نگاه كردم. 15 ثانیه مانده بود فقط.نشستم و زیرش را گرفتم. راحت خاكش كردم. یك امتیازم را گرفتم. آمد رو دست كند كه مجدداً نشستم براى دوخم كه دوباره كتفم صدا داد. مى توانستم آن كشتى را به هر طریقى ادامه دهم اما هدف من على اف كه نبود. من این كتف را براى المپیك لازم دارم. اگر یادت باشد در جایزه بزرگ باكو هم مدت ها از تشك دور بودى. كشتى ات با گوگشلیدزه كه تمام شد مى گفتى بدنم نمى كشد و از خودم راضى نیستم. این جا چطور از تشك كه بیرون آمدى از خودت رضایت داشتى؟كاملاً راضى بودم. محبى سرمربى پیشین تیم ملى گفته مى دانسته حیدرى در جام على اف تنها قادر به انجام یك كشتى است ولى چون چنین كشتى گیرانى سال هاى متمادى با كادر فنى آشنایى دارند با چراغ سبزى كه كادر فنى به آنان نشان مى دهد در جام على اف حضور یافتند.بهتر است من پاسخى به این صحبت ها ندهم.به هرحال این شائبه وجود دارد كه صرفاً مى خواستى در یك كشتى به میدان بروى؟پس لطفاً به عكاس روزنامه بگویید بیاید عكس كتف مرا بگیرد. چاپش كنید تا خیال همه راحت شود و دیگر شائبه نداشته باشند! الان هم در فیزیوتراپى هستم.
چطورى سر وزن رسیدى؟خیلى راحت. حدود نیم كیلو هم آمدم زیر وزن. سر وزن كشى این ساگیدوف خیلى دست دست كرد تا به من نخورد. عبدالبكوف یك قرعه هم داده بود توى دستش كه با من برخورد نكند اما دوبار تلاشش ناكام ماند و خورد به من. واكنش بقیه نسبت به حضورت چه بود؟ كورتانیدزه كه خیلى ذوق كرده بود. مى گفت فینال المپیك را با هم مى گیریم. مگر مى خواهد برگردد ?? کیلو؟بله. خیلى هم آماده بود. در خم گیرى به رودریگز باخت. مى گفت در انتخابى هاى گرجستان گوگشلیدزه را شكست خواهم داد. شاهمرادوف هم وقتى دید كه چگونه با كوراماگومدوف تمرین مى كنم خیلى ابراز رضایت كرد. پس در جام تختى كشتى مى گیرى؟بلهو قهرمان مى شوى؟- ببینید، من مى خواهم بروم المپیك. مدت هاست كه سكوت كرده ام. حرفى نزده ام و نمى زنم چون مى خواهم كشتى بگیرم. من هم اگر حقم بیشتر از بقیه نباشد، اندازه بقیه كه حق دارم از این به بعد هم سفت مى ایستم و پافشارى مى كنم و عقب نشینى هم توى كارم نیست. به هر حال گذشته ها برنمى گردد اما آینده را مى شود رقم زد. بقیه حریفان چطور بودند؟من با موتالیموف هم تمرین كردم. نتوانست از من پوئن بگیرد اما دیدید كه در 120كیلو هم بلال ماخوف را برد و هم رودریگز را. با تسلط طلا گرفت. رضا یزدانى چطور بود؟كارش سخت است. به هر حال از میدان دور بوده. زمان هم زیاد نداریم تا المپیك. فقط به خودت فكر مى كردى یا تجربیات سرمربیگرى در باكو را هم به كار گرفتى؟ در خدمت بچه ها هم بودم. هركمكى از دستم بر مى آمد به میثم جوكار كردم. سعید احمدى هم خوب كشتى گرفت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 563]