واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: فوتبال تهاجمي و زيباي يك مرد ديوانه
جام جم آنلاين: موفقيتهاي فصل جاري «مارچلو بييلسا» در تيم نهچندان پرمهره اتلتيك بيلبائو تاكيد تازهاي بر ارزشهاي اين مربي سرشناس آرژانتيني بوده و حالا خيليها او را براي فصل آينده ميخواهند.
به واقع در ميان خواستاران جدي ماههاي اخير بييلسا تيم بزرگ بارسلوناي اسپانيا هم قرار داشته كه چون از پپ گوارديولا ، مربي موفق سالهاي اخيرش حركتي روشن و صريح در راه تمديد قراردادش در طول فصل نميديد فهرستي از كانديداهاي بالقوه را براي جانشيني او در اواخر زمستان گذشته و اوايل بهار امسال رديف كرد و در بالاي اين فهرست نام بييلسا هم به چشم ميخورد، هرچند در نهايت اين پست را به دستيار اول او تيتو ويلانووا سپرد.
حتي قبل از اين كه اين مربي 56 ساله كمي تا قسمتي غيرعادي سرمربي تيم باسكي بيلبائو شود اينترميلان نيز وي را ميخواست و چون او نيامد، در سردرگمي حاصله مجبور به رويكرد به سه مربي متفاوت در اين فصل شد و از جان پيهرو گاسپريني، كلوديو رانيهري و آندريا استراماشيوني استفاده كرده و از هيچيك هم راضي نبوده است.
حتي خود بييلسا هم شروعي موفق در استاديوم «سن مامه» نداشت؛ مردي كه بعد از چهار سال هدايت موفقيتآميز تيم ملي شيلي و رساندنش به مرحله نهايي جام جهاني 2010 براي اولين بار از اواخر دهه 1990 به بعد به صحنه فوتبال باشگاهي و ليگ اسپانيا بازگشته بود، در شروع فصل جاري در هيچ يك از پنج بازي اولش تحت عنوان سرمربي بيلبائو طعم برد را نچشيد و معلوم بود كه در حال فراگيري اوضاع و امكانات است و شاگردان وي نيز مشغول تطابق يافتن با ايدههاي او هستند.
يكي از مهمترين قسمتهاي تصورات و برنامههاي بييلسا روش غيرمعمول دلخواه او يعني 3 ـ 1 ـ 3 ـ 3 بود كه او با موفقيت با تيم ملي شيلي در صحنههاي ملي به اجرا نهاده بود و حالا بايد در صحنههاي باشگاهي هم امتحان پس ميداد.
محدوديت در انتخاب
بييلسا كه به خاطر شور و عشق خيرهكنندهاش به ورزش فوتبال و بخصوص تحركها و دويدنهاي عصبي و دائمياش كنار خط و نشستن چهارزانويش در آنجا و غصهخوردن بابت آنچه در زمين و در جريان مسابقه روي ميدهد «ال لوكو» (مرد ديوانه) نامگذاري شده، در واقع تيمي را براي هدايت انتخاب كرده بود كه از خاصترين باشگاههاي اسپانياست.
طبق يك روال و رسم قديمي در باسك، بيلبائو به عنوان يكي از دو باشگاه اصلي اين منطقه استقلالطلب و جداييخواه اسپانيا فقط از بازيكناني سود ميجويد كه ريشه در همين ايالت داشته و متولد آنجا يا وابسته به آن باشند و با اين حساب بيلبائو معمولا از تقويت خود به شكلي بايسته و آنطور كه در توان رفتاري و مالي ديگران است، بازميماند.
با اين حال اين نيز عاملي براي نپذيرفتن پيشنهاد بيلبائو توسط مرد ديوانه نشد و او كه يك دوران ناآرام شش ساله را در سمت سرمربيگري تيم ملي كشورش (آرژانتين) هم سپري كرده بود، به تيمي آمد كه هنوز هم كمي تا قسمتي معتقد به سيستم فوتبال دهههاي 1920 و 1930 اين باشگاه و مجري آن است.
در آن دوران طي دو مقطع مربيگري يك انگليسي به نام فرد پنتلند، بيلبائو به سمت نمايشهايي مبتني بر پاسكاريهاي سريع و بلند و برخوردهاي فيزيكي رفت و اينها به عادتش تبديل و اين روش به لوس لئونس مشهور شد.
اگر مدعي شويم كه اينك در اواسط سال 2012 يعني 90 سال بعد از آن تاريخها نيز گونهاي از همان سبك و سيستم در «سن مامه» در حال اجرا و روشهاي كار متفاوت با سيستمهاي بسيار تكنيكي رايج در اسپانياست، سخني بهگزاف نگفتهايم.
بيشتر از حد
بييلسا سابقه كار در لاليگا را داشته، اما حضور او در باشگاه اسپانيول در سال 1998 بسيار كوتاهتر از آن بود كه تجربهاي عظيم را براي او به ارمغان بياورد.
با اين اوصاف بييلسا كارش را در تابستان سال پيش در بيلبائو مثل يك آدم كاملا تازهكار شروع كرد و حالت مربياي را داشت كه براي اولين بار گذارش به ليگ اسپانيا افتاده و دقيقا به همين سبب است كه موفقيت او در رساندن بيلبائو به فينال جام حذفي اسپانيا و همچنين ديدار نهايي «ليگ اروپا» (جام يوفاي سابق) در پايان اين فصل بسيار عجيب و موفقيتي عظيمتر از حد و اندازههاي توصيف نشان ميدهد.
او در شرايطي خودش و تيمش را در مسير فتح دو جام معتبر قرار داده كه هر مربي ديگري به جاي او بود دستكم سه ـ دو فصل را براي وفق يافتن با وظايف و حوزه كار خويش ميطلبيد.
البته اعمال تغييرات فني مورد نظر بييلسا و ثمر دادن آنها به گذر زمان نياز داشت و به عنوان مثال وي از كارلوس گورپگي، كاپيتان و ژاوي مارتينز، هافبك جوان دعوتشده به تيم ملي اسپانيا در پستهايي غيرمعمول در تركيب تيمش استفاده ميكرد و دومي از پست هافبك وسط تهاجمي و يك بازيكن توپساز متمايل به جلو به سمت عقب و هافبك دفاعي متمايل شد.
مخالفان بييلسا ميگفتند بيلبائو به اين تغييرات نيازي ندارد، زيرا فصل پيش بدون حضور او و طرحهاي انقلابي وي هم به رتبه ششم ليگ اسپانيا نايل آمده بود.
عامل حذف منچستر
بييلسا كه خلاف اين ميپنداشت، به تغييراتش ادامه داد و سرانجام در ششمين بازي فصل بيلبائو اولين بردش را در لاليگا كسب كرد و اين پيروزي از قضا در دربي ايالت باسك يعني در مصاف با رئال سوسيه داد حاصل آمد.
فرناندو يورنته، مهاجم قدبلند و مليپوش بيلبائو كه در آن مسابقه دو گل زد در ادامه فصل نيز به همين روند گلزني ادامه داد و يارانش بيشاز پيش با نقشهها و انديشههاي «ال لوكو» خو گرفتند و تيم باسكي بعدا اتلتيكو مادريد و سهويا را هم برد و در جدول ليگ اسپانيا كم و بيش به همان جاهايي رسيد كه فصل پيش نيز رسيده بود.
با اين حال اوج دستاوردهاي اين تيم در اين فصل در «ليگ اروپا» بوده است؛ آنجا كه چه در مسابقه رفت و چه در بازي برگشت منچستر يونايتد را با نتايج 2ـ3 و 1ـ2 شكست داد.
كاملا تهاجمي
اتلتيك بيلبائو كه در راه رسيدن به ديدار نهايي ليگ اروپا شالكه آلمان را هم پشت سر نهاده، از سالهاي 1983 و 1984 كه دو دوره متوالي قهرمان ليگ اسپانيا شد و تحت هدايت مدبرانه خاويير كلمنته يك بار جام حذفي اين كشور را هم برد، قريب به سه دهه بعد از آن تاريخ در آستانه فتح جامهايي تازه قرار گرفته و اين را طبعا بايد محصول انديشههاي بييلسا دانست؛ مردي كه بشدت مجري روشهاي تهاجمي است و با همين طرحها تيم ملي شيلي (ملقب به لاروخا) را هم متحول كرده بود و البي سلسته (تيم ملي آرژانتين) نيز در دوران او تهاجميتر از هر زماني بود، در حالي كه پپ گوارديولا، مربي بارسلونا كه تيمش مجري زيباترين و تهاجميترين فوتبال سالهاي اخير بوده، از بييلسا تمجيد و گفته او مربياي است كه ميتواند هر تيمي را متحولتر و كارآمدتر از چيزي كند كه واقعا هست.
ايكر مونياين، مهاجم گوش جوان بيلبائو نيز تعريف و ترسيم صحيح و توام با تحسيني از مربي اين تيم و افكار زيباي تهاجمياش به دست ميدهد.
وي ميگويد: «شايد مدتي طول كشيده باشد كه با افكار بييلسا خو بگيريم، اما حالا آن را كاملا ميفهميم و در اجراي آن كوشا هستيم. اگر دست ما باشد و بييلسا به جاي ديگري نرود ما مايليم سالها به همين روش و كارها ادامه بدهيم و همينگونه بازي كنيم كه اينك ميكنيم، زيرا اين همان روشي است كه ما را به پيروزي و جامهاي قهرماني ميرساند.»
منبع: يوفا - مترجم: وصال روحاني
دوشنبه|ا|18|ا|ارديبهشت|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 125]