واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: كاشت محصول براي فردا
«در بند آن باش كه من كيم و چه جوهرم؟ و به چه آمدم و به كجا ميروم؟ و اصل من از كجاست؟ و اين ساعت در چهام؟ و روي بهچه دارم؟» سلسله مباحث (فلسفه خلقت انسان) درصدد پاسخ به اين سوالات مهم است.طبق آيه 19 سوره اسراء براي رسيدن به حيات اخروي سه شرط لازم است جلوه حقيقي حياتجلوه حقيقي حيات اين است كه آدمي به هدف واقعي خويش بينديشد و به حيات از افقي بالاتر از لذتجويي و بي بندوباري بنگرد، خدا را تنها هدف حيات خود قرارداده و بكوشد تا گام به سوي او بردارد؛ جز او كسي را قابل پرستش نداند؛ در راه خدا و براي خدا كار كند؛ حركت او براي خدا و به سوي او باشد؛ زندگي را در رابطه با خدا تفسير و تبيين كند. كسي كه به جلوه حقيقي حيات ميانديشد، ديگر زندگي را در رابطه با نفس اماره توجيه نميكند. زندگي دنيا براي او وسيلهاي جهت تكامل نفس تلقي ميشود و زندگي آخرت فداي زندگي دنيا نميشود. وي اين دو نوع حيات را در رابطه با يكديگر دانسته و حيات اخروي را مقصد واقعي خود تلقي ميكند. در آيات بسياري زندگي اخروي، زندگي حقيقي شمرده شده و در مقايسه با آن، زندگي دنيوي ناچيز و بيمقدار به حساب آمده است. «وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلاَّ لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الآخِرَةُ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ»«و زندگي دنيا چيزي جز بازيچه و لهو نيست و پرهيزگاران را سراي آخرت بهتر است آيا به عقل نمي يابيد» (انعام 32)«أَرَضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الآخِرَةِ إِلاَّ قَلِيلٌ»«آيا به جاي زندگي اخروي به زندگي دنيا راضي شده ايد ? متاع اين دنيا در برابر متاع آن دنيا جز اندکي هيچ نيست» (توبه 38)«بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى»«آري ، شما زندگي اين جهان را بر مي گزينيد ،حال آنکه آخرت بهتر و، پاينده تر است» (اعلي 17ـ16)بنابر آيات فوِق حيات آخرت، باطن حيات دنياست و آن حيات، حيات برتر و بالاتر است. آن حيات، حيات حقيقي است، چرا كه در آنجا اثري از شر و فساد، رنج و بيماري، تزاحم و تضاد وجود ندارد، برخلاف حيات دنيا كه آميخته با همه اين امور است.براي رسيدن به آن حيات بايد در همين دنيا به تلاش و كوشش پرداخت، چرا كه حيات اخروي نتيجه حيات دنيوي است. به گفته پيامبر صلي الله عليه و آله:«الدنيا مزرعة الاخرة»«دنيا كشتزار آخرت است»«در بند آن باش كه من كيم و چه جوهرم؟ و به چه آمدم و به كجا ميروم؟ و اصل من از كجاست؟ و اين ساعت در چهام؟ و روي بهچه دارم؟»بنابراين چون حيات دنيوي مقدمه حيات اخروي است، قرآن حياتدنيوي را نفي نميكند. آنجا حيات دنيوي را بيارزش تلقي ميكند كه دنيا بدون رابطه با حيات اخروي مطرح شود. يعني انسان بدون آنكه در فكر و انديشه حيات اخروي باشد، بر طبق خواستههاي منفي و هوا و هوسهاي زودگذر خود زندگي كند و لحظات گرانبهاي عمر را به تباهي بكشاند.براي نيل به حيات ابدي شرايطي لازم است كه در آيه زير به آنها اشاره شده است:«وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُم مَّشْكُورًا»«و هر که خواهان آخرت باشد و در طلب آن سعي کند و مؤمن باشد ، جزاي سعيش داده خواهد شد» (اسرأ 19)طبق آيه فوِق براي رسيدن به حيات اخروي سه شرط لازم است.1. اراده انسان به حيات ابدي تعلق پيدا كند. يعني انسان خواهان حيات اخروي باشد، نه آنكه فقط به زندگي دنيوي توجه داشته باشد.2. سعي و تلاش آدمي در جهت رسيدن به حيات اخروي3. ايمان به خدا انگيزه اعمال انسان باشد.منبع:نصري، عبدالله، کتاب فلسفه خلقت انسان، با اندکي تصرف
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 190]