تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دوست ندارم كه در كودكى از دنيا مى رفتم و وارد بهشت مى شدم و بزرگ نمى شدم تا پروردگارم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799079254




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مهره های اصلی در شکل گیری صهیونیسم


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: انديشه صهيونيسم چگونه زاده شد؟(3)
مهره هاي اصلي
شخصيت‌هاي صهيونيستي شخصيت‌ها و نخبگان بسياري در پديد‌آمدن صهيونيسم نقش داشته‌اند. در ذيل به نام برخي شخصيت‌هاي سياسي كه دراين‌زمينه سهم‌ بيشتري از ديگران داشته‌اند و نيز به عمده فعاليت آن‌ها اشاره شده‌است:1. هرتصل: وي كه بنيانگذار سازمان جهاني صهيونيسم و پدر صهيونيسم به‌شمارمي‌رود، در بوداپست مجارستان به‌دنيا آمد و در ادلاخ اتريش جان سپرد. هرتصل در هجده‌سالگي به وين رفت و به تحصيل حقوق پرداخت. وي پس از پايان تحصيلات، به‌جاي كار وكالت، پا به دنياي ادبيات و مطبوعات گذارد. در اين دوره، او به تأثير از موج تازه يهودستيزي در روسيه، لهستان و برخي كشورهاي اروپايي درپي مطالعه كتاب «مسأله يهودي» و نيز به‌دنبال مشاهده قضيه دريفوس  به اين نتيجه رسيد كه تنها راه‌حل پايان يافتن يهودآزاري، گردآوردن يهوديان جهان در يك سرزمين است. هرتصل اين نظريه را در كتاب دولت يهود (چاپ 1275 ش./ 1896 م.) كه در اصل نامه‌‌اي به خاندان روچيلدها است،  مطرح كرد و يك سال بعد، نخستين كنگره جهاني صهيونيسم را در شهر بال سوئيس تشكيل داد (the Bale Declaration conferenc) كه هدف آن، ايجاد موطني براي يهوديان در فلسطين بود؛ در‌حالي‌كه خود به يهوديت ايمان نداشت، به شعائر مذهبي بي‌اعتنا بود، زبان عبري نمي‌دانست و به فرهنگ غربي خويش مباهات مي‌كرد. 2 . روچيلد: Edmond Rothschild (Rotschild) اعلاميه (1296 ش./ 1917 م.) دولت انگليس، درباره لزوم تأسيس دولت يهودي در فلسطين (= اعلاميه بالفور) با عبارت «لرد روچيلد عزيزم!» آغاز مي‌شود كه خود نشان از سهم ويژه و مؤثر بارون‌ادموند روچيلد (متوفي 1313 ش./1934م.) در تولد و حيات صهيونيسم دارد؛ همچنين او مشهور به «پدر اسكان يهوديان در فلسطين» است. اين عنوان به پاس تلاش مستمر وي در خريد زمين و املاك اعراب فلسطيني و هزينه‌كردن يك ميليون و ششصد هزار ليره استرلينگ براي احداث دهكده‌هاي مهاجرنشين در فلسطين به او داده شد. ادموند روچيلد به خانواده‌ا‌ي ثروتمند و يهودي‌الاصل تعلق داشت كه از راه صرافي و بانكداري به ثروتي افسانه‌ا‌ي دست يافت، تا جايي‌كه اعضاي خانواده روچيلدها به سلاطين مالي مشهور شدند. اين خانواده ثروتمند به پاس خدمات مالي‌شان به دولت اتريش ازسوي آن دولت به لقب «بارون»  مفتخر شدند. سهم ادموند روچيلد در شكل‌گيري اسرائيل نيز بسيار است. او دراين‌باره اعتراف مي‌كند:«بدون من صهيونيست‌ها هيچ‌كاري نمي‌توانستند انجام دهند.» دولت اسرائيل نيز به‌منظور قدرداني از خدمات وي، نام او را بر يكي از بلوارهاي تل‌آويو  نهاده است. 3. وايزمن: وي برجسته‌ترين رهبر صهيونيستي پس از هرتصل است. خدمات او به نيروي دريايي بريتانيا ، زمينه را براي پذيرش نظريه‌هايش درباره لزوم تأسيس يك دولت يهودي در فلسطين، نزد مقام‌هاي انگليسي و نيز براي صدور اعلاميه بالفور فراهم آورد. وي پس از هرتصل، به رهبري سازمان جهاني صهيونيسم و سپس به رياست آژانس يهود  در فلسطين و سرانجام به رياست جمهوري اسرائيل (= نخستين رئيس‌جمهور اسرائيل) برگزيده شد. 4. شافتسبري:  وي يكي از برجسته‌ترين رجال سياسي بريتانيا و نيز برادر همسر پالمرستون، نخست‌وزير اسبق انگليس بود. وي رياست صندوق كشف فلسطين را برعهده داشت و به پيشنهاد او، نخستين كنسولگري انگليس در بيت‌المقدس تأسيس شد. شافتسبري بر پايه اين استدلال كه هر ملت بايد داراي وطن باشد و سرزمين كهن از آنِ ملت كهن است، مشوق نظري و عملي مهاجرت يهوديان به فلسطين گرديد. 5 . ديزرائيلي: اين سياستمدار و نويسنده يهودي‌الاصل انگليسي در 1216 ش./ 1837 م. به عضويت پارلمان و سپس به رهبري مجلس عوام و حزب محافظه‌كار انگليس درآمد و آن‌گاه به نخست‌وزيري انگليس رسيد. ديزرائيلي بار دومي كه به نخست‌وزيري بريتانيا رسيد، ورود يهوديان به پارلمان آن كشور در كسوت نمايندگي را قانوني ساخت و مهم‌تر از آن، به ابتكار شخصي خويش، سهام ترعه (كانال) سوئز  را پس از دريافت وام چهار ميليون ليره‌ا‌ي از «بارون ادموند روچيلد»، از «خديو مصر» خريد و آن را در اختيار دولت انگليس قرار داد و بدين‌سان سلطه انگليس را بر مصر، فلسطين و صحراي سينا فراهم آورد. چهل سال بعد، دولت بريتانيا به پاس قدرداني از زحمات او و ديگر صهيونيست‌ها، فلسطين را به‌عنوان سرزمين يهوديان درنظر گرفت؛ بنابراين تأثير ديزرائيلي در شكل‌گيري دولت يهود غيرمستقيم، ولي اساسي بود. 6. اسرائيل بير: (Israe Beer) كه در سال 1223 ش./1842م. به «پل جوليوس رويتر»  تغيير نام داد. او در 1195 ش./ 1816 م. به دنيا آمد و در سيزده سالگي از آلمان به انگليس مهاجرت كرد. وي به تدريج به فعاليت‌هاي خبري علاقه‌مند شد و سرانجام در 1228 ش./ 1849 م. مؤسسه‌اي براي گردآوري خبر در فرانسه و بلژيك تأسيس كرد تا آلمان را به خطوط تلگراف آن دو كشور متصل كند. بيست و پنج سال بعد، اين مؤسسه به يك خبرگزاري بي‌رقيب تبديل شد و اين‌گونه رويتر به ثروت و شهرتي فراوان دست يافت. وي از نخستين كساني است كه در اواسط قرن دوازدهم ش./نوزدهم م. با خريد زمين در فلسطين، سنگ‌ بناي دولت غاصب و اشغالگر اسرائيل را گذارد؛ همچنين با در اختيارداشتن سازمان بزرگ خبري رويتر، بيش از هر يهودي ديگر به شكل دهي صهيونيسم كمك كرد. به‌هرجهت كمونيسم، جهان را با ديدگاه مادي محض تفسير مي‌كند، دين را افيون توده‌ها مي‌داند، عواطف و احساسات و اخلاق را روبنا مي‌شمارد، حركت تاريخ را براساس جبر تشريح مي‌كند، شيرازه جامعه را بر اقتصاد قرار مي‌‌دهد، براي دستيابي به هدف از هر وسيله‌اي بهره مي‌برد و طبقات و نه شخصيت‌ها را تاريخ‌ساز مي‌داند. ماركسيسم و كمونيسم: يكي ديگر از عوامل شكل‌گيري صهيونيسم، ماركسيسم  و كمونيسم است. برخي از شواهدي كه دراين‌زمينه مورد استفاده قرار مي‌گيرد، عبارت است از:الف. در عقايد كارل ماركس (متوفي 1262 ش./1882 م.) كه يك يهودي بوده‌است، آلمان كشوري به‌شمار مي‌رود كه گرفتار انقلاب كارگري خواهد شد و يهوديان در آن انقلاب، همانند انقلاب‌هاي گذشته بشري، نيروهاي پيشرو خواهند بود. صهيونيست‌ها به تأثير از ماركس، ملت برگزيده خداوند، يعني يهوديان را همواره عامل هر حركت پيشروانه و مترقيانه به‌حساب مي‌آوردند. به عقيده آنان، اين نقش پيشتازي در جريان تولد و رشد كمونيسم و نيز در فرآيند برپايي و پيروزي انقلاب كمونيستي روسيه وجود داشته است؛ زيرا بيشتر اعضاي كادر مركزي حزب كمونيست شوروي سابق مانند «تروتسكي»  يهودي بوده‌اند. افزون بر اين بسياري از رهبران صهيونيستي مانند «بن‌گوريون» از روسيه تزاري ـــ كه نخستين كشور كمونيستي جهان بوده است ـــ برخاسته‌اند. ب. صهيونيست‌ها مانند كمونيست‌ها از ماترياليسم  تاريخي ماركس در تحليل گذشته و آينده خود سود مي‌جويند. به گمان صهيونيست‌ها، دوران كمون اوليه ، جلوه روزگار يهوديان پيش از حضرت يعقوب (ع) است. در دوره برده‌داري، برده‌داران غيريهودي مانند فرعون، يهوديان را به بردگي گرفتند. در دوران فئوداليسم  و سرمايه‌داري، زمين‌داران و سرمايه‌داران غيريهودي بر مسند قدرت باقي ماندند و يهوديان را به‌سوي كارهاي كم‌ارزش و پستي مانند صرافي سوق دادند. «در اينجا بود كه يهود لازم [ديد]  كه با انقلاب كمونيستي، رقبا را از ميدان به در كرده و با ايجاد يك حزب نيرومند… تمامي قدرت اقتصادي و سياسي و اجتماعي را به دست گيرد.» به‌هرجهت كمونيسم، جهان را با ديدگاه مادي محض تفسير مي‌كند، دين را افيون توده‌ها مي‌داند، عواطف و احساسات و اخلاق را روبنا مي‌شمارد، حركت تاريخ را براساس جبر تشريح مي‌كند، شيرازه جامعه را بر اقتصاد قرار مي‌‌دهد، براي دستيابي به هدف از هر وسيله‌اي بهره مي‌برد و طبقات و نه شخصيت‌ها را تاريخ‌ساز مي‌داند، صهيونيسم نيز معتقد است:1. ثروت، پايه و اساس حكومت‌ها است؛ درنتيجه جهان را بايد از دريچه سكه و سرمايه ديد.2. ايمان مذهبي را بايد ريشه‌كن و به جاي آن، ارقام و اعداد را جايگزين كرد.3 . سياست، هيچ وجه مشتركي با اخلاق ندارد و حكومت اخلاقي محكوم بهشكست است.4. بي‌گمان يهوديان براساس مشيت الاهي به آقايي و سروري جهان مي‌رسند.5. طلا، برترين نيروي محرك جهاني، در دست يهوديان است.6. از مكر، تزوير و خيانت براي نيل يا نزديك شدن به هدف مي‌توان سود برد.7. هيچ تحولي بدون دخالت و نظارت پرقدرت و نفوذ وافر يهوديان انجام نمي‌شود. گروهي با تأكيد بسيار بر عناصر ناسيوناليستي يهود، زمينه‌هاي ظهور صهيونيسم و تأسيس دولت يهودي را فراهم آوردند؛ البته ظهور ليبراليسم كه ميل به آزادي و برابري را شدت مي‌بخشد، در بهبود وضع عمومي، اجتماعي و سياسي يهود و ظهور ناسيوناليسم يهودي (= صهيونيسم) تأثير بسزايي داشته‌است. ملي‌گراييناسيوناليسم يا ملي‌گرايي جديد، محصول انقلاب كبير فرانسه و يكي از آثار تمدن نوين غرب است. پس از انقلاب كبير فرانسه، ميل به وطن‌خواهي و آرمان‌هاي قومي در مليت‌ها و اقليت‌هاي ديني، چون يهوديت، افزايش يافت؛ ازاين‌رو صهيونيسم را نمي‌توان فرزند درد و رنج يهوديان دانست؛ بلكه اگر به يهوديان آزار و آسيبي نيز نمي‌رسيد، باز هم تولد صهيونيسم بر پايه رشد ناسيوناليسم غربي اجتناب‌ناپذير بود. هرتصل نيز با بيان اين «مسأله تشكيل حكومت‌ يهودي بيش از آن‌كه مسأله‌اي مذهبي يا اجتماعي باشد، مسأله‌اي ملي است»، بر تأثير فزاينده ملي‌گرايي در خلق صهيونيسم تأكيد مي‌ورزد؛ همچنين «مارتين بوبر»، يكي از بزرگ‌ترين مناديان يهود در قرن حاضر، بر ويژگي ناسيوناليستي صهيونيسم اشاره مي‌كند. افزون بر اين، «آلبرت اينشتين» از زيان‌هاي گسترش ناسيوناليسم بر يهود بيمناك بود. اين اعتقاد كه يهوديت در روح جمعي و گروهي، زبان و دشمن و سرزمين مشترك ريشه دارد، همواره ميان يهوديان وجود داشته است؛ ولي يهوديان در گذشته به بهره‌گيري از اين عناصر براي خلق دولت يهود قادر نبوده‌اند. سرانجام گروهي با تأكيد بسيار بر عناصر ناسيوناليستي يهود، زمينه‌هاي ظهور صهيونيسم و تأسيس دولت يهودي را فراهم آوردند؛ البته ظهور ليبراليسم كه ميل به آزادي و برابري را شدت مي‌بخشد، در بهبود وضع عمومي، اجتماعي و سياسي يهود و ظهور ناسيوناليسم يهودي (= صهيونيسم) تأثير بسزايي داشته‌است. امروزه برخي انديشمندان، عناصري را كه يهوديان افراطي يا صهيونيسم، به‌عنوان عناصر تشكيل‌دهنده دولت يهود مطرح مي‌كنند، مورد ترديد جدي قرار داده‌اند؛ زيرا:1.صهيونيسم، جرياني غيرديني است؛ ازاين‌رو نمي‌تواند با تكيه بر عناصر سازنده دين، به حيات خود مشروعيت بخشد.2. يهود، يك نژاد نيست، بلكه يك دين است؛ آن هم ديني كه پيروان پراكنده‌اش در هيچ نقطه جهان داراي اكثريت جمعيتي نبوده‌اند.3. يهود، يك ملت نيست؛ زيرا يهوديان از عناصر تشكيل‌دهنده ملت، مانند زبان و دشمن مشترك برخوردار نيستند.4. صهيونيسم با طرح قوم برگزيده بودن يهود درپي سلطه بر جهان است؛ در‌حالي‌كه برتري و برگزيدگي راستين نيز نمي‌تواند وسيله‌اي بر مشروعيت بخشيدن به رفتار سلطه‌گرايانه باشد.5. اگر فلسطين قبله‌گاه ويژه يهوديان است، پس چرا بيشتر يهوديان آن را نمي‌شناخته و حتي درباره موقعيت جغرافيايي آن نيز بي‌اطلاع بوده‌اند؟6. ناسيوناليسم صهيونيستي به‌شكلي افراطي درآمده است و بشر امروز به هيچ‌رو پذيراي تحمل ناسيوناليستي نيست كه براي تحقق هدف‌هاي خويش، به كشتار، خشونت، ازدواج قومي و رفتار ناپسند دست مي‌زند. 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 603]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن