تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 10 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):شش (صفت) در مؤمن نيست: سخت گيرى، بى خيرى، حسادت، لجاجت، دروغگويى و تجاوز.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

وکیل اصفهان

لیست قیمت گوشی شیائومی

آیسان اسلامی

خرید تجهیزات صنعتی

دستگاه جوش لیزری اتوماتیک

دستگاه جوش لیزری اتوماتیک

اجاق گاز رومیزی

تور چین

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

قطعات لیفتراک

خرید مبل تختخواب شو

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

دانلود رمان

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1793389748




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

یاد ماندگاران


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: یاد ماندگاران( به قلم یکی از زحمتکشان سایت تبیان )
جگر شیر نداری سفر عشق مرو
بسم الله الرحمن الرحیمخوشا به سعادت تو ای وادی عشق و ایثار که با حب به امام  قدمگاه عاشقان این  سرزمین گشتی بیایید گرد هم جمع شویم و دل به خاطره ها بسپاریم. به خاطره های نه چندان دور، به یاد حضور پرستوهای عاشق.یه سال دیگه تمام شد من مثل سال قبل آمده ام تا سال جدید را در دامن تو و با یاد شهیدان تو آغاز کنم. خواستم تبریک بگویم که شرم کردم هر سال نویی که از راه می رسد تو یک سال از آن ایام فاصله می گیری و بیشتر در ماتم فراق. پرستوهای کوچ کرده می نشینی. ای سرزمین عشق و ایثار، ای شلمچه، ای دوکوهه، ای اروند، ای هویزه، ای آبادان و ای مسجد جامع خرمشهر.از گوشه گوشه این سرزمین صدای یا حسین(ع) می آید اگر خوب نگاه کنی علمهای شکسته را خواهی دید. این سرزمین بوی پیراهن یوسف های شهید را برای روز مبادا در چشمان غم گرفته اش به امانت گرفته است. این جا محراب عشق است. مظهر غرور زمین، این جا سرزمین فرشتگان است. این جا سرزمین خداست. سرزمین عشق بازی با بی نیاز.مانده ام چه بنویسم اما با دلی پر امید می گویم ای خورشیدهای معجزه این بار هم لطفی کنید و این دل به گل نشسته ام را به ساحل امن برسانید. 
دلت را به خدا بسپار
در آغاز سال نو توفیقی دوباره نصیبم شد تا همراه همکاران سازمان و خانواده هایشان برای زیارت سرزمین های نور به مناطق جنگی جنوب کشور برویم. همانند سال قبل محل قرار حسینه شهید کرمی سازمان بود و پس از اجتماع و صحبت های برادران حاج آقا رمضانی و حاج آقا موید و تعیین اتوبوس ها سفر آغاز شد سفری پرخاطره... برای همه حتی آن هایی که سالهای قبل سرزمین نور را زیارت کرده بودند.زمان حرکت ساعت 4 بعدازظهر روز 4/1/87 بودپس از حرکت و طی مسافتی برای صرف شام و اقامه نماز مغرب و عشاء در منطقه بعد از شهر مقدس قم توقف کردیم و همه در کنار هم شام مختصری میل کردند و دوباره به راه افتادیم . راننده اتوبوس برای دید مناسب در شب چراغهای درون اتوبوس را خاموش کرد و یواش یواش چشمها سنگین شدند.با عبور از شهرستان¬های کوچک و بزرگ کنار جاده و طی مسافت¬ها در محلی زیبا برای اقامه نماز صبح توقف و سپس ادامه راه. هوا کم کم داشت روشن می شد که به شهر زیبا  و خوش منظره و تاریخی پل دختر رسیدیم و برای صرف صبحانه از اتوبوس پیاده شدیم و بعد از خوردن صبحانه همگی سوار اتوبوس¬ها بسوی سرزمین¬های نور به راه افتادیم.
لبخند بزن بسیجی
  بالاخره به شهر عشق و ایثار اهواز رسیدیم و به محل استراحت کاروان در دبیرستان غیرانتفاعی فارابی رفتیم و پس از اندکی استراحت و صرف ناهار به کنار ساحل زیبای رود کارون رفتیم و با عنایت و هماهنگی حاج آقا موید مرد خستگی ناپذیراین سفر توانستیم با قایق های موتوری در رود کارون گشتی بزنیم و پس از گشت و گذار در کنار کارون برای زیارت به امامزاده علی ابن علی مهزیار اهوازی (ع) رفتیم و با آن شخصیت بزرگوار که سعادت ملاقات با صاحب الزمان ولی عصر (عج) را داشته رازدل بگویم. در امام زاده پس از خواندن زیارت نامه و اقامه نماز مغرب و عشاء به محل استراحت کاروان برگشتیم.با این امید که فردا برای دیدار از مناطق جنگی خواهیم رفت به استراحت پرداختیم. صبح فردا بعد از خواندن نماز و صرف صبحانه به سمت خرمشهر شهر استقامت ، ایثار و شهر نخل های بی سر راه افتادیم. قبل از خرمشهر به آبادان شهر زیبا و معروف به عروس جنوب قبل از جنگ رسیدیم که خانه های ویران شده و نخل¬های سربریده یادآور تجاوز بود. خرمشهر شهر پایداری مقاومت و ایستادگیدر بدو ورود به خرمشهر به نمایشگاه آثار جنگ و به یادگار مانده از دوران جنگ رفتیم. ساختمانی قدیمی که نقطه به نقطه¬اش جای گلوله های توپ و تانک و سلاح¬های سبک و سنگین خودنمایی می کرد. داخل نمایشگاه راویانی بودند که در مورد تابلوها و اثرات باقی مانده از جنگ توضیحاتی می دادند که پرستوهای عاشق چگونه قبل و بعد از آزادی خرمشهر، ایستادگی کردن و چه حماسه های عاشقونه ای خلق کردند . بعد از نمایشگاه به دیدن نماد استقامت و پایداری شهر، یعنی مسجد جامع خرمشهر رفتیم. مسجدی مقدس و عزیز برای تمام اونایی که لحظه های تجاوز رو دیدن و یا شنیدن. و دیدند که چه جوری دیوارهای این مسجد جان پناهی شده بود برای تمام پرستوهایی که بعد از مقاومت و ایستادگی،  شهررا  از تجاوزگرا پس گرفتن و چه عاشقونه برفراز شهر به پرواز در اومدن.
خون شهدا
بعد از خوندن نماز ظهر و عصر در مسجد جامع و صرف نهار، به سوی میعادگاه عاشقان در سرزمین مقدس و پاک شلمچه به راه افتادیم، سرزمین نینوایی که وقتی پا روی خاکش می زاری بوی بهشت به مشامت   می رسه همان طوری که حضرت امام (ره) فرمود :شلمچه قطعه ای از خاک بهشت است.شلمچه دشتی پهناور و مقدس که در وجب به وجبش رد پای پرستوهای عاشق دیده می شد که چه مظلومانه ولی عاشقونه و مقتدر بال زدن و همچو پرستوهای کربلا عاشقونه جونشونو برای دفاع از سرزمین و آرمانهای مقدسشون نثار کردن. براستی شلمچه بخشی از بهشته که چه عاشقهایی رو در آغوش گرفته و به تمام دنیا فخر می فروشه که منم سرزمین بی همتا،تو دل این دشت، مسجد شلمچه مثل نگین می درخشه، آخه می دونید چرا؟ برای اینکه خیلی از پرستوهای گمنام رو در آغوش داره و خیلی از پرستوهای دیگه از دور نظاره گر اونن. دل کندن از شلمچه محال بود ولی کاری نمی شد کرد پس شلمچه رو ترک کردیم و به سمت محل استراحت کاروان برگشتیم.  پس از ساعاتی استراحت در خوابگاه و خواندن نماز صبح برای زیارت منطقه اروند کنار جزیره فاو به راه افتادیم. در طی مسیر باید از شهر نفت خیز دشمن ستیز آبادان رد می شدیم. دکل¬های از کار افتاده و لنج¬هایی که توی جنگ از بین رفته بودند و آثار باقی مونده از اونا یادگار خوبی از زمان استقامت مردم غیور و قهرمان پرور آبادان بود. که جلوه¬نمایی می کردن و چشم هر رهگذری رو به خود جلب می کردن و در ادامه؛ انبار نفت پالایشگاه آبادان که از دور منبع های بزرگ چند صد هزار لیتری که آتش کینه دشمنان به اونا هم رحم نکرده بود چشمها رو خیره می کرد و بالاخره به اروند کنار منطقه¬ای  با نیزارها و نخلستان¬های فراوان ولی نخل های سوخته و بی سر رسیدیم به سمت منطقه به راه افتادیم.منطقه ای که پر از نواهای عاشقونه¬اس و وقتی از معبرهای درون نخلستان¬ها عبور می کنی زمزمه های عاشقونه تمام وجود تو می گیره. به ساحل اروند که می رسی می شه راحت اون سوی آب رو که کشور متجاوز به ایران بود رو دید. هر چند عراق هم بازیچه بود و اکنون خودش مورد تجاوز همون کسایی قرار گرفته که قبلاً پشتیبانش بودن. به هر حال بعد از یک ساعت و نیم گشتن در میان نخلستان¬ها و معبرهای به یادگار مانده از دوران دفاع مقدس و بازدید از غرفه های هوانیروز ارتش و ماکت های عملیاتی در جزیره فاو توسط پرستوهای بسیجی، اروند کنار زیبا و محرم اسرار هزاران پرستوی عاشق را وداع گفته و برای صرف نهار و خواندن نماز به شهر آبادان بر می گردیم.بعداز خواندن نماز ظهر و عصر در مسجد پالایشگاه آبادان که در مکانی سازمانی و زیبا بنا شده بود برای بازدید از جزیره مینو به حرکت درآمدیم.جزیزه مینو همون جوری که از اسمش پیداس جزیره زیبا و مینو صفت با درختان سبز و نخل های سر به آسمان کشیده منطقه ای بین آبادان و خرمشهر و هم مرز آبی عراق یادگار سالها مقاومت و باز مقاومت بود.در ابتدای ورود به منطقه دو تن از برادران بسیجی منطقه، به همراه موتور، پیشاپیش اتوبوس¬ها برای راهنمایی کاروان حرکت کردند و بعد از عبور از خیابان¬ها و کوچه¬ها و خانه هایی که بعد از گذشت چند سال از جنگ هنوز هم آثار جنگ را به یادگار داشتند؛  چشم هر بیننده ای رو خیره می کرد بعد از منطقه مسکونی برادران بسیجی توقف کردند و گفتن که بیشتر از این نمی توانیم به جلو برویم زیرا تا برج مراقبت مرزی سیصد متر بیشتر نمانده و منطقه نظامی می باشد و ما نیز از همان مکان به منطقه نگاهی انداخته و بعد از توقفی کوتاه به سمت محل استراحت کاروان برگشتیم.پس از صرف شام و اقامه نماز مغرب و عشا، به استراحت پرداخته تا صبح روز بعد از محل های از پیش تعیین شده برویم. صبح زود بعد از خواندن نماز برای زیارت آرامگاه حضرت دانیال نبی(ع) به شهر شوش رفتیم. گنبد سفید و مخروطی شکل دانیال نبی از دور استوار ایستاده بود مخروط آن کشیده و مرتفع به نظر می رسید. پلی فلزی ما را از رودخانه گذراند و وارد صحن دانیال نبی شدیم و پس از زیارت به کنار رودخانه برگشتیم و با جمع صمیمی صبحانه مختصری در فضای زیبا و سبز حاشیه رودخانه خوردیم و سپس به سمت شهر مقاومت و ایستادگی، دزفول به راه افتادیم . شهر دزفول بعلت قرار گرفتن در منطقه سوق الجیشی و بودن چندین پادگان و پایگاه های نظامی در دوران دفاع مقدس آماج حملات دشمن از طریق بمب و موشکباران قرار گرفته بود. و یکی از مناطق پشتیبانی خط مقدم جبهه بود.                                         در شهر دزفول سعادت زیارت دیگر نصیب ما شد و آن آرامگاه متبرک برادر امام رضا(ع) معروف به سبز قبا بود. پس از زیارت و خواندن نماز ظهر و عصر به سمت رود پر آشوب و زیبای دز به راه افتادیم. مسجدی متبرک به نام امامزاده رودبند در بلندی تپه ای زیبا در کنار رود دز قرار داشت که پس از زیارت و گشت و گذار در ساحل رود دز به سمت محل استراحت کاروان برگشتیم.
هویزه
صبح زود بعد از نماز صبح به راه افتادیم برای زیارت منطقه هویزه.به هویزه می رسیم ... شهید علم الهدی اینجاست و البته همراه با بسیاری از دوستانش ... یکی از دوستان می گفت که اینجا رو بچه ها با چنگ و دندون نگه داشتند. می گفت عراقی ها اینجا حتی به شهدا هم رحم نکردند و با تانک روی آنها می رفتند.اگه بشنوی که شصت و خورده ای آدم با چهل و خورده ای اسلحه به اضافه یه دونه آرپی جی هفت از وطن شون، ناموسشون و عزت شون دفاع کردن و تا اونجایی که ممکن بود مانع پیوند خوردن دو تا لشگر عراقی شدن و با تمام وجود ایستادند تا شهادت ... جز غربت و غیرت بوی دیگه ای میاد؟                                   یاد هویزه یاد شهید علم الهدی و یارانش همیشه زنده باد.پس از خداحافظی با هویزه سرزمین ایثار و شهادت و شهدای گرانقدرش به سمت(اولین میعادگاه عاشقان (دو کوهه )به راه افتادیم.
دوکوهه
اعتبار مکان ها به انسانهای است که در آن زیسته اند.نمی دونم دو کوهه رفتی یا نه و اگه رفتی چی دست گیرت شده؟ تو نگاه اول پادگانی پر از آسایشگاههای چند طبقه و محلی نظامی که دور تا دورش بیابانی خشک و محلی دور افتاده از شهر. ولی وقتی وارد دو کوهه می شی حس عجیبی تمام وجودت رو پر می کنه. گویا  نواهای عاشقانه را با گوش دل می¬شنوی و وقتی جلوتر می روی حسینیه شهید حاج ابراهیم همت و نمایشگاه دو کوهه با آغوشی باز پذیرای تو می شه. تو قسمتی از نمایشگاه دست نوشته¬ای از صبح عملیات کربلای یک تو میدان مین کنار شهید جمال موحدی فر در حالی که به شهادت رسیده بود پیدا شده بود نوشته بود:رفتیم دم خاک ریز عراق با اونا جنگیدیم (این تکه رو احمد کیای سرود و من نوشتم)الان ساعت حدود یک نیمه شب سه شنبه می باشد که ما در پای کار منتظر سقوط خط اول دشمن هستیم تا مرحله دوم را اینبار با تمام وجودمان ادامه  دهیم. خاک راه کربلا تشنه است زیرا از این جا تا کربلا حدود صد کیلومتر بیشتر راه نیست.جانم قربانت حسین   محتاج احسانت حسینلطفی به مهمانت حسین   اگر می شد که ما هم جزو... بودیم چه می شد  1/4/65. در حسینیه شهید حاج ابراهیم همت با مداحی برادران علی کسایی، حسن رحیمی و برادر محمدی در روز شهادت حضرت امام حسن عسگری(ع) حال و هوای دیگری پیدا کردیم.خلاصه اینکه دو کوهه پادگان و مقر نظامی نیست میعادگاه عاشقان و پرستوهایی بود که عاشقونه بال گشودن و پروانه وار به سمت معشوق پرواز کردند. بله دو کوهه اولین ایستگاه عاشقایی بود که برای بال گشودن و خلق حماسه های عاشقونه به این مکان مقدس می اومدن و اونجا با باز کردن بال های بی همتاشون به پرستوهای دیگه ملحق می شدند و عشق بازی شروع می شد.دل کندن از دو کوهه محلی که پرستوهای گمنامی رو به آغوش گرفته چه سخت بود ولی چه می شد کرد باید برمی گشتیم وبرگشتیم ولی دل هایمان را پیش اون پرستوهایی که عاشقونه برای دفاع از وطن عزیزمان ایران پذیرای شهادت شده بودن جا گذاشتیم. بعد از خروج از میعادگاه عاشقان. دیگر زمانی برایمان نمانده بود و اینگونه بود که به سمت مبدا یعنی تهران برگشتیم. ولی با کوله باری از خاطرات زیبا و به یاد ماندنی از سفری معنوی و سرشار از لحظه های شیرین.خداوندا از این که این سفر را برایم مهیا کردی با تمام وجود و خالصانه سپاسگزار هستم. بارالها ... دنیا میدان مینی است که تنها معبرش، عشق توست. امدادگرا ... آنقدر به جانم ترکش گناه اصابت کرده که دیگر امید التیام نیست ولی از پست امداد تو ناامید نخواهم شد. ربا ... به من توفیق ده که هر شب در پشت خاکریز مهرت با تو مناجات کنم.خدایا مرا با آمبولانس رحمتت به بیمارستان بقیه ا... بفرست تا درد فراق یار درمان شود. باآرزوی توفیق و سربلندی برای تمام زحمتکشان این مرز و بوم.ایران پاینده بمان و جاودانموسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیانخداداد حسن پور 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 597]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن