واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: والفجر 8 سرنوشتساز بود خبرگزاري فارس: عمليات والفجر 8 در منطقه فاو با تلاش نيروهاي زميني سپاه 20 بهمن سال 64 آغاز شد و پس از 79 روز تلاش دلاورمردان انقلاب اسلامي به پايان رسيد. به گزارش خبرنگار اجتماعي باشگاه خبري فارس «توانا»، ساعت 22:10 روز 20 بهمن سال 64 ندايي آمد، ندا را زمينيان دلاورمرد از سرزمين فاو بر زبان جاري كردند: «بسم الله الرحمن الرحيم لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم و قاتلوهم حتي لاتكون فتنه يا فاطمه الزهرا (س) يا فاطمه الزهرا (س) يا فاطمه الزهرا (س)» و آماده شدند تا به جهان ثابت كنند كشور صاحب الزماني (عج) سربازان حسيني (ع) دارد. نيروهاي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با شليك كردن بيش از هزار گلوله از چند محور به مناطق حمله كرده و سعي بر شكستن خط داشتند. نيروهاي دشمن از همان لحظات اوليه عمليات احساس خطر كردند به طوري كه صدام به نيروهاي خود اعلام كرد: «مقاوم باشيد، 3 لشكر زرهي ميفرستيم و ايرانيها را شكست ميدهيم.» يكي از يگانهاي رزمندگان اسلام در جنوب شهر فاو، خود را به خورعبدالله رساند و شهر فاو را از شمال و جنوب به محاصره خود درآورد و توانست مقر تيپ 111 نيروي دشمن را منهدم كند. رزمندگان اسلام قبل از تاريكي شب با منهدم كردن نيروهاي دشمن تا دومين پايگاه موشكي پيش رفتند. نيروهاي دشمن پس از نااميدي، حملات وحشيانه و شيميايي خود را در روزهاي 23 و 24 بهمن سال 1364 در منطقه عملياتي والفجر8 به ويژه فاو و حاشيه اروندرود توسط هواپيماها و توپخانههاي خود انجام دادند كه مهمترين و موثرترين آنها در روز 23 بهمن ساعت 5 بعدازظهر در منطقه فاو صورت گرفت. از آغاز عمليات تا پنج روز بعد از آن، بالغ بر 40 نفر شهيد شدند و از تاريخ 25 بهمن تا 20 اسفند 15 هزار مجروح شيميايي داشتيم. عمليات والفجر 8 در تاريخ 9 ارديبهشت سال 65 به پايان رسيد كه تصرف شهر بندري فاو و اسكله و تاسيسات نفتي آن به همراه كارخانه نمك و پايگاههاي نيروي دريايي و 3 سكوي پرتاب موشك، انهدام 74 هواپيما، 7 ناوچه جنگي، 11بالگرد، 600 تانك و نفربر، 500 خودروي نظامي، به غنيمت گرفتن 140تانك و نفربر، 284 خودروي مهندسي و نظامي، به هلاكت رساندن بيش از 50 هزار عراقي و به اسارت گرفتن 2 هزار نظامي از دستاوردهاي اين عمليات بزرگ بود. علي اصغر سرافراز 28 ساله، فرمانده گردان كميل و جانشين تيپ المهدي (عج)، حجت الاسلام سيد احمد نبوي 35 ساله، فرمانده ناحيه سپاه ري، محمود نوريان 24 ساله، فرمانده گردان تخريب لشكر سيدالشهدا (ع)، احمد اميني22 ساله، فرمانده گردان 410 خاتم الانبيا (ص)، احمد امين طبرسي 31 ساله، فرمانده مهندسي پشتيباني جنگ در جهاد سازندگي تهران، محمدرضا پارساييان 21 ساله، فرمانده گردان امام علي (ع)، محمد اثري نژاد 25 ساله، لجستيك نيروي دريايي سپاه و جانشين تداركات قرارگاه دريايي خاتم الانبيا (ص)، باقر سليماني 27 ساله، فرمانده گردان حضرت زينب (س)، رمضان نادريان 31 ساله، فرمانده گردان حضرت علي اصغر (ع) و قائم مقام فرماندهي پادگان ابوذر، اسدالله پازوكي 28 ساله، فرمانده محور عمليات، جعفر جنگروي 31 ساله، جانشين فرمانده لشكر 10 سيدالشهدا (ع)، حجت ملاآقايي، فرمانده گردان 3 سيدالشهدا (ع)، ولي الله ابراهيمي 53 ساله، عزيز الله نور محمدي 39 ساله، حميدرضا جعفرزاده پور 27 ساله، حسن كاظمي 29 ساله و احمد احمديان 30 ساله از شهيدان گرانقدر عمليات والفجر 8 هستند؛كه جامهاي از جنس نور بر تن كردند و زير اين پرنيان نور، پشمينهاي از رنج به تن داشتند. عمليات والفجر 8 براي كساني كه در اين عمليات شركت داشتند، يادآور خاطرهاي دلنشين از ذاكر قرآن ناطق است داود احمدپور، فرمانده گروهان لشكر10 سيدالشهدا (ع) با شور و شوق فراوان، اين خاطره را براي ما تعريف ميكند و ميگويد: براي انجام عمليات والفجر 8 در جزيره ام الرصاص، همان منطقه انحرافي عمليات توسط سردار فضلي توجيه شديم. در فكر عبور از اروند بوديم، مصطفي ملكي از بچههاي شهر ري با اشاره به حديث قدسي گفت: هر زماني در آب گرفتار شديد با توسل به حضرت علي (ع) ذكر حيدر، حيدر را زمزمه كنيد. قرار بر اين شد كه با قايق به جزيره ام الرصاص حمله كنيم، در حالي كه از زمين و آسمان آتش بر سنگرها و خاكريزها ميباريد. جزيره ماهي خطي، در وسط اروندرود بود و ما در كنار اروند بوديم و اروند در آتش ظالمانه دشمن، بچهها به شوخي براي هم فاتحه ميخواندند. رودخانه وسيع اروند به ما مينگريست و قايقها روي آب منتظر شروع عمليات بودند. با بچه ها قرار گذاشتيم وقتي قايق روشن شد، ذكر حيدر را بگوييم. آماده حركت شديم ناگهان تركش آر پي جي دشمن به بازوي جعفر نجاتي خورد و جعفر در خاكريز ماند. با ذكر حيدر، حيدر عمليات آغاز شد. تا وقتي در رودخانه بوديم، زخمي نداشتيم. اولين مجروحان در پاكسازي كانال جزيره ام الباقي بود. بعد از 72 ساعت به تهران براي ملاقات جعفر نجاتي رفتيم، جعفر مات و مبهوت به ما نگاه كرد و گفت: شما سالم هستيد. باور نميكنم، سالم برگشتيد، چون از وقتي كه شما رفتيد، ميديدم آتش از زمين و هوا بر اروند ميباريد. چند لحظه بعد حسين رجبي آمد. از او پرسيديم مصطفي كجاست؟ در جواب گفت: مصطفي مثل مولايش اميرالمومنين (ع) با فرق شكافته به محضر حضرت دوست شتافت، گويي ميخواست ذكر حيدر را به ما بياموزد، بعد راهي شود. داوداحمدپور، رزمنده دلير دفاع مقدس با اشاره به دوبيتي از شهيد مصطفي ملكي سخنانش را به پايان رساند ذكر دل بود يا علي مدد بيحد و عدد يا علي مدد ازتو ياعلي هر چه ميرسد چون شكر بود يا علي مدد انتهاي پيام/ش
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 295]