واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > اعلمی فریمان، هادی - دموکراسی رایج ترین و مناقشه برانگیزترین واژه کاربردی سال ها یا دهه های اخیر است که باب مفصلی در متون سیاسی از آتن کهن تا سرمایه داری فعلی به خود دیده است.مناقشه برانگیز از این منظرکه هنوز پاسخی شایسته بدان داده نشده که قضاوت نهایی درباره ی جایگاه نهایی دموکراسی کجاست؟ قلمرو دموکراسی کجا خوب و کجا بد است؟اگر قرار باشدمعیار زمان ,مکان و مقتضیات شخصی و فردی یا منافع جمعی یک ملت ساختار دموکراسی را تعیین نماید,پس این سابقه ی معرفت شناسی و فرهنگ تدریجی گسترش دمکراسی طی سالیان طولانی کجا کاربرد خواهدداشت و فلسفه سیاسی ناشی از آن چه کاربردی دارد؟ دموکراسی رایج ترین و مناقشه برانگیزترین واژه کاربردی سال ها یا دهه های اخیر است که باب مفصلی در متون سیاسی از آتن کهن تا سرمایه داری فعلی به خود دیده است.مناقشه برانگیز از این منظرکه هنوز پاسخی شایسته بدان داده نشده که قضاوت نهایی درباره ی جایگاه نهایی دموکراسی کجاست؟ قلمرو دموکراسی کجا خوب و کجا بد است؟اگر قرار باشدمعیار زمان ,مکان و مقتضیات شخصی و فردی یا منافع جمعی یک ملت ساختار دموکراسی را تعیین نماید,پس این سابقه ی معرفت شناسی و فرهنگ تدریجی گسترش دمکراسی طی سالیان طولانی کجا کاربرد خواهدداشت و فلسفه سیاسی ناشی از آن چه کاربردی دارد؟آیا سرانجام محک فرهنگ دمکراسی با پدیده های سیاسی قریب الوقوع چارچوب و پارادایم گفتمان دمکراسی در عرصه معرفت شناسی بی معنا خواهدشد,چرا که شکل دمکراسی در تفسیر سلیقه ما آدمیان ماهیتی سیال به خود خواهد گرفت و در چارچوب سلیقه شدن معرفت شناسی ابطال خواهدگردید. اکنون که شرایط جهانی تحولاتی سریع و شتابان به خود گرفته است ,کشورهای با سابقه حکمرانی توتالیتر و اقتدارگرای عربی مهمترین معیار سنجش دمکراسی به عنوان یک تئوری تلقی می گردند.نویسندگاه و تحلیل گران وقایع اخیر از اردوگاه معتقد به دمکراسی اکنون تناقضات اشکال دمکراتیک را با نحوه ی رفتار ایالات متحده و اروپا بر می شمارند وتکرار پدیده ی حمایت از رویه های توتالیتری را شرم آور و غیر قابل بخشش می دانند,به خصوص پیوندهایی که صرفا بر مبنای منافع اقتصادی جهان سرمایه داری شکل گرفته است و نویسندگان اردوگاه چپ که اساسا اعتقادی به این نوع دمکراسی ندارند و از بنیاد آن را مردود و دارای مسایل لاینحل ساختاری می دانند که بشر را به فروپاشی خواهد کشاند.نوع برداشت نسبت به دمکراسی از واکنش های آرام تا شتابزده مقامات کشورهای مدعی دمکراسی به خوبی قابل تبیین است. اگر دراین مفهوم دمکراسی را بینشی ابزاری در جهت کسب خیر نهایی برای بشر امروز از درون شیوه های مختلف مشارکت جویانه عامه مردم بدانیم,لذا ورود سخنگویان دموکراسی ورود مسایل تناقض نمای جدی در پیشبرد این بینش است.چه کسی حامل پیام دمکراسی است؟چه کس یا کسانی صلاحیت این را دارد که تعیین کند دمکراسی در کجا حاوی ارزش های خوب برای بشر و معیاری برای حمکرانی خوب و در کجاها بد و نامطلوب است؟رفتار سراسر تناقض ایالات متحده و اروپا میزان انحراف از دمکراسی را به شکلی واضح آشکار ساخته است.از این منظر دمکراسی صاحب تفسیرهای مضیقی می گرددکه کاربردش برای سیستم سکولار و مشابه با تاریخ ایالات متحده و اروپا مطلوب و برای اسلام گرایان خاورمیانه یا چپ گرایان آمریکای لاتین نامطلوب خواهد بود.اکنون که درمصر یا کشورهای مشابه بالاترین تجمع ها در جهت خواست عمومی و مشترک صورت می گیرد علامتی از مشارکت جویی و حرکت به سمت خیر عمومی ندارد؟ غرب اندیشه دموکراسی پیش رونده در شرق را یکجا با همسان سازی یا همشکل سازی حتی پیشینه ی خود می خواهدکه منجر به نوعی دمکراسی شود که نتیجه ی بار شده بر آن در غرب و حهان یکسان باشد.آن چه از این منظر از دید دمکراسی خواهان مغفول است وجود صدها مولفه متفاوت منطقه ای با یکدیگر است.روش شناسی سیاست پس از آزمودن سنت و عرف ,رفتارگرایی و فرارفتارگرایی اکنون به این نتیجه رسیده است که هیچ مدل یکسان و تعمیم پذیری نیست که بتواند نامتجانسات دنیای سیاست را به هم پیوندزند.این گزاره نه قطعی و نه ثابت شده است که مولفه ی اسلام ,گذاری مانند مسیحیت به سمت سکولار محوری داشته باشد.لذا رفتاری که در سطح کلان نمایندگان دمکراسی جهانی با خیزش های مردمی مصر و تونس و سایر کشورهای عربی دارند,هیچ یک ارتباطی به فرهنگ دمکراسی خواهی منطقه ای ندارد,بلکه برخاسته و منطبق از همان دیدگاه سنتی و تجویزی و ایستای دنیای سیاست ماکیاول است ,با این شعار که اگر خیر مادی در نتیجه ی کار باشد,دموکراسی است و لاغیر.لذا این هدف همان مکتب سوداگری است که از قرن 18 در اروپا آغاز گشته و اکنون به اینجا رسیده است که ایالات متحده علیرغم ادعای فرهنگ غنی دمکراسی به شیوه های کاملا متناقض در رفتار با شعار دمکراسی عمل کند و حداقل نتیجه گیری این است که این نوع دمکراسی پارادوکسیکال در داخل مرزهای ایالات متحده کاربرد داردو تاثیری بر ملت مصر و تونس و اعراب ندارد.این برداشت های فلسفه سیاسی از مثال ها و مصداق های واقع شده بر زندگی بشر است که سرانجام منتهی به مناظرات مختلف و متنوع خواهدشد تا نارسایی مدل ها و چارچوب های موجود آشکار شود و به میزان معرفت بشر در این حوزه افزوده شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 474]