تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن بسيار راستگو و بسيار نيكوكار است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1850455114




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

غفلت از«آزادي معنوي»كشنده تر از استثمار و استعمار


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: غفلت از«آزادي معنوي»كشنده تر از استثمار و استعمار
خبرگزاري فارس:«استاد مطهري مانند طبيبي حاذق و نگهباني تيزبين در سنگر فرهنگي ، پي به اين درد برده و مي گويد : « درد جامعه بشري اين است كه مي خواهد آزادي اجتماعي را تأمين كند ، ولي به دنبال آزادي معنوي نمي رود . »


مقدمه :

آزادي واژه اي است مقدس ، كه در نزد همه اقوام و ملت ها داراي قداست ويژه اي است . بسياري از انديشمندان آزاده جهان ، جان خود را در راه رسيدن به آزادي فدا كرده اند . انقلاب هاي زيادي براي دستيابي به آزادي رخ داده و حكومت هاي متعددي به دليل عدم اعطاي آزادي سقوط كرده اند . هر امتي با توجه به نوع نگرش خود به انسان و جهان ، ديدگاهش را نسبت به آزادي ابراز مي نمايد ، اما آن چه كه بين همه امت ها مشترك است ، توجه خاص همه جوامع بشري به مفهوم آزادي است .

افراد متعددي در طول تاريخ ، با شعار آزادي مردم را بر عليه حكومت ها شورانده اند ، ولي پس از اين كه خود به قدرت رسيده اند ، آزادي ديگران را محدود كرده اند . بنابراين آزادي واژه اي است كه زياد مورد سوء استفاده قرار گرفته است . امروزه هم بيشتر كشورها با استناد به حقوق بشر ، خواهان گسترش آزادي براي ملت خود هستند . كشورهاي قدرتمند جهان ، حقوق بشر و اصل آزادي را به عنوان حربه اي عليه مخالفان افزون طلبي خود به كار مي برند . به علت همين سوء استفاده هايي كه از آزادي شده است ؛ انسان ها تحت لواي هر حكومتي كه قرار مي گيرند نسبت به مسأله آزادي حساسيت ويژه اي دارند .

دموكراسي هاي غرب هرچند تا حدودي برخي از آزادي ها را براي خود به ارمغان آورده اند ، ولي از نظر معنوي آنها در دام بلاهاي اخلاقي گرفتار شده اند . اسلام نيز از همان ابتداي دعوت پيامبر (ص) يكي از وعده هاي مهمش آزادي از ستم و ظلم ، ظالمان بوده است و آزادي معنوي ؛ آزادي از قيد عقده هاي رواني ، كينه ، حسد و .. بوده است . در پذيرش اسلام نيز ، آزادي كامل حكم فرماست : لا اِكراهَ فيِ الدّين ( بقره 256 )يعني در پذيرش دين اكراه و اجباري نيست . « اِنّا هديناهُ السّبيل » ( دهر 3 ) ما راه راست را به او نشان داديم . خواه شكرگذار شود ، خواه كفران نمايد .

تعريف آزادي

آزادي از جمله واژ هايي است كه تعاريف مختلفي درباره آن به عمل آمده است . انسان ها طبق جهان بيني و عقايد خود از كلمه آزادي ، استنباط هاي مختلفي دارند و هر حكومتي كه قدرت حاكمه را در دست دارد ، طبق بينش خود و نيازهايي كه براي ادامه حكومت دارد ، براي آن تعريف مي نمايد . انديشمندان زيادي درباره آزادي نظر داده اند كه به بعضي از آنها اشاره مي كنيم :

1- آزادي از ديدگاه غربي :

در غرب آزادي اين گونه تعريف مي شود ؛ كه انسان ها آزاد آفريده شده اند و بايد آزاد باشند ، اما اين آزادي نبايد مزاحم آزادي ديگران شود . كاريت آزادي را اين گونه تعريف مي كند : « آزادي عبارت است از قدرت يا اختيار انجام آنچه كه كسي خواسته باشد فارغ از مداخله ديگران انجام بدهد . » ( 1 ) منتسكيو در تعريف آزادي مي گويد : « آزادي يعني اينكه فرد در آنچه كه قانون منع نكرده ، مختار باشد و از هيچ چيز ممنوع نباشد ، مگر به حكم قانون و بهترين قاون اين است كه مردم را به حد اعلاي آزادي برساند . » (2)

2- آزادي از ديدگاه ماركسيم :

هگل از انديشمنداني است كه مي گويند برخي از نظريه هاي ماركسيستي ، از انديشه هاي وي گرفته شده است . وي درباره آزادي مي گويد : « آزادي يعني اطاعت از دولت » من با اطاعت از دولت خودم ، به واقع همان كاري را مي كنم كه در حقيقت مي خواسته ام بكنم . » (3 ) ماركس ضمن اينكه معتقد است كه جواع بر اساس اصل ديالكتيك به سمت بي طبقه شدن و در نهايت به كمونيزم غير دولتي مي شود ، اما تأكيد بر عمل دارد و مي گويد : بايد دست به عمل زد و مفهوم آزادي اين است كه با سير جمعي تاريخ ، همگام شويم ، يعني به ميان توده مردم بياييم و اقدام به جنبش و انقلاب كنيم . ( 4 )

آزادي از ديدگاه شهيد مطهري :

آزادي از جمله مفاهيمي است كه استاد مطهري درباره آن ، قلمفرسايي كرده است . استاد مطهري ضمن اينكه معتقد به دو نوع آزادي است : اجتماعي و معنوي ، اما براي انسان هم قائل به برخي استعدادهاست كه قابل رشد و ترقي هستند . لذا آزادي اجتماعي را ، نبودن هيچ مانعي در جهت جلوگيري از رشد و تكامل انسان در اجتماع مي داند ؛ يعني انسان از ناحيه ساير افراد ، آزادي داشته باشد و كسي مانع از فعاليت فكري ، جسمي و .... فرد نباشد . ( 5)

استاد مطهري به نوعي ديگر از آزادي معتقد است كه آن ، آزادي معنوي است . استاد مطهري بر اين عقيده است كه انسان در وجودش از صفات متضادي برخوردار است ؛ خشم و غضب ، مهر و محبت ، فطرت ، عقل و ... . آزادي معنوي يعني اينكه انسان از صفات پست حيواني و صفاتي كه انسان را به سوي پستي مي كشد آزاد باشد . استاد مطهري مي گويد انسان اگر بخواهد آزادي معنوي داشته باشد ، بايد از صفات پست حيواني خود را رهايي دهد .« آزادي معنوي بر خلاف آزادي اجتماعي ، آزادي انسان از خود است ( آزادي معنوي ) يعني نجات از خود ، خودي كه به سمت پليدي ها مي رود . » ( 6 )

انواع آزادي

همانگونه كه گرايش هاي وجودي انسان مختلف است ، نيازهاي او نيز متفاوت خواهد بود . به همين خاطر ، آزادي كه يكي از نيازهاي اساسي انسان در زندگي فردي و اجتماعي مي باشد ، متنوع خواهد بود كه برخي از انواع آن اشاره مي كنيم :

1- آزادي اجتماعي

انسان در جهان آفرينش موجود ويژه اي است ، يعني علاوه بر نيازهايي كه ساير موجودات دارند ، نيازهاي ويژه اي هم براي رشد و تكامل دارد . آزادي اجتماعي از جمله آن نيازهاست ، كه در صورت عدم آن ، انسان قادر به پرورش استعدادهاي خود نخواهد بود . اگر افرادي در جامعه ب حسب قدرت اجتماعي ، ثروت ، زور ، نيرو و ... افراد ضعيف تر از خود را به استثمار و ذلت بكشاند و مانع رشد و تكامل و بالندگي ديگر افراد شوند مطمئنا انسان توان پرورش استعدادهايش را نخواهد يافت . استاد مطهري نيز به به اين امر مهم توجه خاصي دارد و در اين باره مي گويد :

« آزادي اجتماعي ، يعني بشر بايد در اجتماع از ناحيه ساير افراد اجتماع ، آزادي داشته باشد ، ديگران او را استخدام و استثمار ننمايند . جلو فعاليت هاي او را نگيرند ، قواي فكري و جسمي فرد از او گرفته نشود . » ( 7 )

با مطالعه تاريخ انسان به اين نتيجه مي رسد كه انسان ها بر اساس تمايلات نفساني خود ، هميشه سعي در دست اندازي به اندوخته هاي مادي ديگران داشته است . و اين دردي است كه هر انسان آزاده اي را آزار مي دهد . استاد مطهري نيز بر حسب آزادانديشي خود ، دچار اين درد بوده است و در اين باره مي گويد : يكي از گرفتاري هاي زندگي بشر در طول تاريخ ، همين بوده است كه افرادي نيرومند و قدرتمند ، از قدرت خودشان سوء استفاده كرده ، افراد ديگر را در خدمت مي گرفتند . »

استاد مطهري دردي را اظهار مي دارد كه خود ، آن را لمس كرده است . ايشان در دوراني زندگي مي كرد كه كشورهاي قدرتمند جهان به ويژه آمريكا و شوروي و پيرترين آنها ، انگليس دست هاي طمع خود را بر روي ذخاير ملي كشورهاي فقير و مستعمرات نهاده بودند و مردم اين كشورها در ورطه نابودي كشيده شده بودند . تعبير زيباي استاد مطهري از استثمار به « چيدن ميوه » نشان از درك عميق وي از اين مسأله دارد ؛ يعني حاصل سال ها تلاش يك كشاورز براي به ثمر رساندن يك درخت ، چيدن ميوه آن است ، ولي استثمارگر با نفوذي كه دارد حاصل عمر و زحمات فراوان او را به راحتي براي خود مي برد .

استاد مطهري در اين باره مي گويد :« محصول كار و فكر هر كس ، ارزش هر كس بايد از آن خود او باشد . وقتي افرادي كار مي كنند كه محصول درخت وجود ديگران را به خودشان تعلق دهند مي گويند : اين خود ديگري را استثمار كرده است . » ( 8 )

آنچه مسلم است ، اين است كه روابط كشورها براساس منافع ملي خودشان مي باشد ، و آنچه اسلام سفارش كرده است ، در دنياي امروزي با اين تفكرات ليبرالي و ... اجرا شدني نيست . طبيعي است كه داشتن رابطه با كشورهاي قدرتمند و صاحب نفوذ ، اگر بدون درايت و تفكر به عواقب آن باشد ممكن است دوباره استعمار و استثمار تكرار شود . پس وظيفه دولتمردان اسلامي اين است كه روز به روز بر رفاه شهروندان خود بكوشند و به جاي تكيه به خارج از كشور زمينه هاي قطع نياز به قدرت هاي بزرگ ، به مردم خود اعتماد كنند و با ايجاد وحدت و يكدلي و اجراي عدالت ، زمينه هرگونه استعمارو استثمار را از بين ببرند .

2- آزادي فردي

آزادي فردي براساس جهان بيني افراد هر جامعه متفاوت است . در دموكراسي غرب بر اين باورند كه انسان آزاد آفريده شده است و بايد آزاد باشد و ريشه و منشأ آزادي را تمايلات افراد جامعه مي پندارند . از نظر انديشمندان غربي ، انسان داراي يك سري خواستهاست و مي خواهد كه به طرز خاصي زندگي كند ، همين خواستها و تمايلات انسان منشأ آزادي او خواهد بود . آنچه كه آزادي افراد را محدود مي كند ، آزادي و اميال ديگران است ؛ يعني هيچ ضابطه اي نمي تواند آزادي انسان و تمايلات او را محدود نمايد . استاد مطهري اين نوع آزادي را ، آزادي حيواني مي داند و اينكه انسان بر اساس ميل خود ، رفتار كند – چيزي كه تميز دهنده انسان و حيوان شود – يافته نخواهد شد . استاد مطهري براي انسان ويژگي هاي روحي مختلفي از قبيل تفكر منطقي ، ميل به حقيقت جويي و تمايل به زيبايي و پرستش و ... قائل است و با تجه به موارد فوق ، ممكن نمي داند كه انسان آزاد آزاد باشد . ( 9)

استاد مطهري آزادي را خلاصه در آزادي شهوات نمي داند ، بلكه آزادي انسان را با توجه به عواطف و احساساتش ، در جهت تعالي او مي داند . استاد مطهري مي گويد آزادي در اسلام انسان را از حيوانيت رهايي مي سازد و انسانيت را به او مي دهد و تفاوت آزادي فرد در اسلام و غرب را در اين مي داند كه در اسلام ، انسان از بند هوي و هوس آزاد است ، ولي در غرب انسان اگرچه از نظر فردي از برخي آزادي ها برخوردار است ولي دام هاي فراواني براي دربند كشيدن او وجود دارد كه توسط ديگران پهن شده است .

3- آزادي جنسي

يكي از مكاتبي كه در غرب وجود دارد مكتب اخلاق جنسي است . اين مكتب براساس سه اصل مهم بنا نهاده شده است ؛ يكي اينكه آزادي هر فرد مطلقاً محترم است و بايد محفوظ بماند . مگر آنجا كه مزاحم آزادي ديگران باشد ، به عبارت ديگر آزادي را چيزي جز آزادي نمي تواند محدود نمايد . اين سيستم اخلاقي دو اصل ديگري دارد كه در راستاي اين بحث نيست . اين سيستم اخلاقي آزادي را ، از آن جهت انخاب كرده است كه آزادي تكيه گاه اصلي و اساسي حقوق فردي به شمار مي رود .

اين گروه بر اين باورند كه آزادي جنسي يك فرد به آزادي ديگران لطمه اي نمي زند ، مگر در تولد فرزند و يا زماني كه اطمينان پدر و فرزندي در ميان باشد و در اين صورت لازم است كه زن از همسر اصلي خودش ؛ بچه دار شود . اين نظريه را مي توان از دو جنبه مورد انتقاد قرار داد ، يكي همان بحث آزادي كه هيچ چيز جز آزادي ديگران نمي تواند آن را محدود كند . دوم از نظر جنسي كه مي گويند در غير اطمينان پدر و فرزندي ضرري به اجتماع وارد نمي شود . درباره قسمت اول اين كه آنچه مبناي آزادي و رعايت آن را لازم مي كند ، گرايش ها و استعدادهاي اصيلي است كه از طريق فطرت در وجود انسان قرار گرفته است ، نه اراده فرد . اراده افراد هم تا زماني محترم است كه در جهت تكامل انسان باشد . استاد مطهري در اين باره مي گويد :

« بر خلاف تصور برخي از فلاسفه غرب آن چيزي كه مبنا و اساس حق و آزادي و لزوم رعايت و احترام آن مي گردد ، ميل و هوي و اراده فرد نيست ، بلكه استعدادي است كه آفرينش براي سير مدارج و ترقي و تكامل به وي داده است . اراده بشر تا زماني قابل احترام است كه با استعدادهاي عالي و مقدس كه در نهاد بشر است هماهنگ باشد و او را در مسير تعالي و ترقي بكشاند ، ( در غير اينصورت ) آزادي احترامي ندارد . ( 10 )

در پاسخ به سؤال دوم كه آيا آزادي جنسي در غير اطمينان پدر و فرزندي ضرري به اجتماع نمي زند ، مي توان چنين بيان كرد كه اين ديدگاه ناشي از طرز تفكر غربي است كه انسان را خلاصه در تمتع و بهره برداري هرچه بيشتر از طبيعت و ارضاي غرايز مي نمايد . البته خود آنها هم امروزه به اين نتيجه رسيده اند كه مصيبت هاي بزرگي در اثر همين بي بند و باري اخلاقي و جنسي عارض جامعه شان شده است . اسلام اينگونه آزادي را كه مخرب اذهان افراد و باعث ويراني خانواده مي شود ، قبول ندارد و آينده جامعه را در داشتن نسلي مفيد و كارآمد كه در فضايي پاك و بدون مهيّج هاي اخلاقي بزرگ شده اند ، نياز دارد .

استاد مطهري در اين باره معتقد است كه اسلام طرفدار تمركز كاميابي هاي زن و مرد در يك خانواده است و مخالف كشيده شدن آن به كوچه و بازار است . نكته ديگر اينكه انسان در خانواده فقط لذت جنسي نمي برد بلكه لذت هاي ديگري هست كه دو نفر تا سن پيري در كنار هم نگه مي دارد . آخر اينكه خانواده مسئول تربيت نسل آينده است و عواطف انساني در خانواده رشد مي كند . علت بي عاطفه بودن غربي ها هم ، دور بودن ( زن و مرد ) از يكديگر و تربيت شدن ( فرزندان ) در غير خانواده است . پس مسائل جنسي فرد در صورت عدم رعايت ، به اجتماع بر مي گردد . ( 11)

4- آزادي معنوي

آزادي معنوي از مفاهيمي است كه در جوامع ديني و الهي به كار مي رود و در نزد افرادي كه عقيده اي به دين و معنويت ندارند ، اهميتي ندارد . اين نوع آزادي اصولاً زمينه ساز آزادي فردي و اجتماعي است ، بدين معني كه اگر افراد جامعه بخواهند به آزادي حقيقي و واقعي خود دست يابند ، بايد ابتدا خود را از آن صفات وجودي انسان كه باعث گرايش به محدود كردن آزادي ديگران مي شود ، آزاد كنند ؛ به عبارت ديگر فرد بايد خود آزاد باشد – آزاد از هوي و هوس ها – تا بتواند براي اجتماع خود هم طلب آزادي بنمايد – متأسفانه يكي ديگر از دردهاي جامعه بشري كه بسيار كشنده تر از استثمار و استعمار است ، همين عدم وجود آزادي معنوي است و مهمتر اينكه خود جوامع هم ، هنوز پي به اين درد خطرناك نبرده اند . استاد مطهري مانند طبيبي حاذق و نگهباني تيزبين در سنگر فرهنگي ، پي به اين درد برده و مي گويد : « درد جامعه بشري اين است كه مي خواهد آزادي اجتماعي را تأمين كند ، ولي به دنبال آزادي معنوي نمي رود . » ( 12 ) عليرغم اينكه در جوامع از نظر علمي پيشرفت كرده اند ولي آزادي معنوي با علم حل شدني نيست ، بلكه نيازمند به ايمان به خداوند و داشتن جامعه سالم ديني است .

اگر ما آزادي فردي يا اجتماعي را در نظر بگيريم ، يك رابطه دو سويه برقرار مي شود ، يعني در رابطه با آزادي اجتماع نبايد به گونه اي باشد كه مزاحم آزادي فرد باشد و در آزادي فردي هم ، افراد نبايد به گونه اي رفتار كنند كه جلو رشد و تكامل فردي را مسدود نمايند . حال اين سؤال مطرح است كه در آزادي معنوي انسان مي خواهد از قيد چه چيزي آزاد باشد ؟ در پاسخ به اين سؤال به نظر مي رسد كه رابطه فيزيكي و بيروني برقرار نيست ، بلكه طرف ديگر در آزادي معنوي ، خود انسان است .

امروزه ثابت شده است كه انسان تركيبي از جسم و روح و بعد انساني داراي صفات خاص خود است . انسان داراي حالات رواني خاصي نظير عشق و شادي ، غم ، خشم و غضب ، راستگويي و دروغگويي و ... مي باشد و اگر بخواهد آزادي معنوي داشته باشد بايد از قيد صفات پست حيواني خود رهايي يابد . « آزادي معنوي برخلاف آزادي اجتماعي ، آزادي انسان از خودش است ( آزادي معنوي ) يعني نجات از خود ؛ خودي كه به سمت پليدي ها مي رود . » ( 13 )

موضوع آزادي معنوي از جمله انديشه هايي است كه استاد مطهري ابداع كرده است . البته در اديان ديگر هم اين مطلب وجود دارد ، اما آنها يا راه افراط را رفته اند يا تفريط . استاد مطهري معتقد است با توجه به اينكه اسلام دين وسط است ، انديشه هاي وي نيز حالت بينابين دارد . البته ايشان آزادي معنوي را زمينه ساز آزادي اجتماعي مي داند .

آنچه كه از همه مباحث آزادي تا به حال گفتيم اينگونه استنباط مي شود كه آزادي مقدس است و همه طالب آن هستند . با مطالبي كه استاد مطهري درباره استثمار طرح كردند ، ممكن است استثمار داخلي هم وجود داشته باشد . حال اگر آزادي را به اين معني بگيريم كه انسان در راه تعالي صفات پسنديده و انساني آزاد باشد و اجتماع هم سد راه آن نباشد ، نيازمند عدالت هستيم . يعني هركسي بر اساس لياقت و استعداد خويش به آنچه به او تعلق مي گيرد ، برسد . طبيعي است كه اگر آزادي بدون قيد و بند باشد امكان اجراي عدالت از بين مي رود ، زيرا گروهي قويتر هستند و افراد ضعيف را استثمار مي كنند . نتيجه مي گيريم كه براي داشتن آزادي نياز به عدالت هم داريم و اجراي عدالت هم منوط به وجود قوه قاهره اي به نام حكومت ، كه توان مقابله با سود جريان را داشته باشد .

نكته اصلي اين است كه عليرغم وجود آزادي ظاهري در جهان امروزي ، آزادي معنوي همچنان غريب است يعني انسان ها هنوز هم در قيد صفات پست خود هستند . بديهي است كه علم پاسخگوي اين آزادي نيست و نيازمند به وحي و دين هستيم . حال اگر جامعه اي خواستار اينگونه آزادي شد – كه مختص به جوامع ديني است – حكومتي كه مي خواهد بر مردم حكم براند بايد ديني باشد . زيرا آزادي معنوي با آزادي جنسي در تضاد است و وجود هركدام از اينها ديگري را نفي مي كند . پس داشتن آزادي معنوي كه پايه آزادي فردي و اجتماعي است وابسته به حكومتي است كه در صدد اجراي قوانيني است كه انسان را از بند حيوانيت خود نجات دهد ، نه حكومت غير ديني كه اصولاً حاضر به پذيرش اين نوع تفكر نيست .

انسان و آزادي

1- ابعاد وجودي انسان

امروزه درباره چند بعدي بودن انسان ، هيچ ابهامي وجود ندارد . روان شناسان و كساني كه در اين باره تحقيق مي كنند ، به اين مطلب اذعان دارند . استاد مطهري نيز با مطالعاتي كه از آثار اسلامي و انديشمندان مختلف داشته است در اين باره معتقد است : « انسان در ميان موجودات ديگر يك موجود مركبي است و اين حقيقت است و اينكه اسان يك شخصيت مركب است را اديان و فلسفه ها تأييد كرده اند ، حتي روان شناسان هم تأكيد كرده اند . » ( 14 )

استاد مطهري درباره انسان بر اين باور است كه مادي و معنوي بودن انسان ، او را در سه ناحيه ادراك و كشف خود و جهان و جاذبه هايي كه بر او احاطه دارد و كيفيت قرار گرفتن تحت تأثير آن جاذبه ها ، از حيوانات متمايز مي سازد . ( 15 ) در يك نتيجه گيري مي توان به اين نكته اشاره كرد كه استاد مطهري آزادي را فقط در جنبه هاي ظاهري آن يعني محدود كردن آزادي ديگران نمي داند ، بلكه اينگونه مي انديشد كه انسان گاهي خودش هم خمد را به اسارت مي كشد و آزادي خود را محدود مي نمايد . استاد مطهري بندگي دنيا و مال و ثروت و ... را در واقع بندگي خصايل روحي افراد مي داند و پول و ثروت و .. را در مقامي نمي داند كه انسان را به بردگي خود بكشاند . ( 16 )

2- لزوم رعايت آزادي در جامعه اسلامي

انقلاب اسلامي در جامعه اي صورت گرفت كه رژيم حاكم بر آن به خاطر عدم رعايت آزادي و ايجاد اختناق و استبداد نسبت به مردم ، در نهايت با خشم ملت به سقوط كشيده شد . در يك نگاه كلي در مي يابيم كه يكي از اهداف اصلي مردم از اقدام به انقلاب رسيدن ، آزادي بود . استاد مطهري كه خود از پيشروان انقلاب بوده است ، به طور هوشمندانه دريافته است كه تداوم انقلاب نبز در گرو عمل به وعده ها و شعارها مي باشد و يكي از آن شعارها آزادي است . او در اين باره مي گويد :

« اگر بنا باشد حكومت اسلامي زمينه اختناق را به وجود آورد ، قطعا شكست خواهد خورد . البته آزادي به غير از هرج و مرج است . منظور ما ، آزادي به معناي معقول آن است . هركس مي تواند فكر و بيان و قلمش آزاد باشد . تنها در چنين صورتي ، انقلاب اسلامي ما راه صحيح را خواهد پيمود . » ( 17 )

استاد مطهري با زيركي خاصي كه داشته است و با توجه به اهداف و ماهيت انقلاب اسلامي ، به خوبي دريافته است كه حفظ و تداوم انقلاب ، مرهون دادن آزادي به افكار مخالف است و پاسخگويي با زور و اسلحه را نه تنها مردود مي داند بلكه آن را باعث شكست قطعي انقلاب مي پندارد .

« به اعتقاد من تنها طريق درست برخورد با افكار مخالف همين است . و الّا اگر جلو افكار را بخواهيم بگيريم جمهوري اسلامي را شكست داده ايم . همان طوري كه گفتيم برخورد عقايد به غير اغوا و اغفال است ؛ كه كاري توأم با ريا و دروغ و تبليغات نادرست انجام شود . » ( 18 )

نكته قابل تأمل اينكه استاد مطهري هميشه دركنار دادن آزادي ، نسبت به توطئه و ريا و دروغ هشدار مي دهد و مسئولين نظام را آگاه مي كند و خودش نيز در همين راه در خط مقدم بود و به شهادت رسيد .

3- رابطه تقوا و آزادي در جامعه اسلامي

لازمه داشتن يك زندگي انساني ، پيروي از يك سري اصول معين و مشخص است ، و لازمه پيروي از آن اصول معين اين است كه در چارچوب همان اصول حركت كنيم و از حدود و مقررات تجاوز ننماييم . هوي و هوس ها ما را از مسير خارج نكند . استاد مطهري تجمع همه موارد فوق را در يك فرد باعث به وجود آمدن ملكه تقوا مي داند و تقوا را اين چنين تعريف مي كند : « تقوا يعني خود نگهداري كه مستلزم ترك اموري و انجام اموري ديگر است . » ( 19 )

استاد مطهري تقوا را لازمه دين مي داند و معتقد است كه براي خروج از زندگي حيواني نيازمند به تقواي الهي هستيم . استاد مطهري علاوه بر تقواي الهي ، تقواي سياسي ، اجتماعي و ... را نيز بيان مي كند و براين باور است كه تنها بر مبناي دين است كه مي شود پايه مستحكم تقوا را بنا نهاد . استاد مطهري در پاسخ به كساني كه تقوا را حصار دور تن و مانع آزادي مي دانند و آن را محدود كننده آزادي مي پندارند و خواستار آزادي بي قيد و شرط هستند مي گويد :

« فرق است بين مصونيت و محدوديت ؛ اگر تقوا را نام محدوديت بگذاريم .عين مصونيت است مانند اينكه انسان خانه مي سازد ، اتاق مي سازد و زندگي خود را محدود مي كند و در ميان چهارديواري ( زندگي مي كند ) آيا خانه و مسكن براي انسان محدوديت است . لباس پوشيدن هم همين طور . » ( 20 )

استاد مطهري نه تنها تقوا را محدوديت نمي داند بلكه آن را ، از نظر اخلاقي و معنويت آزاد كننده انسان از قيد هوي و هوس و بردارنده رشته حرص و طمع و آز و ... از گردن انسان و اثر مستقيم آن را بر روي جامعه مي داند . ايشان معتقد است كه همه بندگي هاي اجتماعي نتيجه رقيِّت معنوي است . امروزه سخن شهيد مطهري كاملا روشن شده است كه با چوب و چماق نمي شود پاسخ فكر انديشه را داد . نياز به آزادي در جامعه اسلامي كاملاً مشهود است . اما ظاهر قضيه اين است جامعه اسلامي ما براي برخورداري از اين آزادي ها تمرين و ممارست نياز دارد .

نكته ديگر اينكه در هر حال بايد مواظب خط توطئه هدايت شده از خارج از مرزها باشيم . مسأله مهمي كه امروز جامعه ما با آن مواجه است نسل جوان و پر تلاطمي است كه خواستار آزادي هستند و متأسفانه برخي از مطبوعات هم درصددند با دامن زدن به مسائلي از قبيل آزادي جنسي و ... زمينه را براي به استثمار كشيدن اين نسل فراهم نمايند . به نظر مي رسد همانگونه كه اختناق و استبداد مضر جامعه است ، آزادي بي حد و حصر هم خطرناك باشد . در اينجا مسأله تقوا حائز اهميت مي گردد ، يعني فضايي بر جامعه حاكم كنيم كه تقواي الهي ، سياسي و اجتماعي مراعات شود . اگر تقواي الهي را گسترش دهيم و ملاك ها را بر اساس آن بسنجيم و به افراد متقي اهميت بدهيم و در عين حال عدالت اجتماعي را فراگير كنيم ، تبعيض ها و محروميت ها را بزداييم و معنويت را تبليغ نماييم آن هم به صورت عملي نه زباني ، خود به خود تقوا هم فراگير مي شود .

به همه گير شدن تقوا ، آزادي معنوي كه پايه و اساس همه آزادي هاست نيز به وجود مي آيد . به نظر مي رسد در جامعه اسلامي به هيچ وجه زمينه ظهور آزادي به معناي غربي وجود ندارد و اگر روزي آنگونه آزادي در اينجا به وجود آيد آن وقت ديگر جامعه اسلامي نيست ، زيرا در جامعه اسلامي يك سري تعصبات ديني و ارزشي وجود دارد كه حتي خود آنها هم كه امروزه ناخواسته خواهان آزادي به سبك غربي هستند نيز از اين تعصبات برخوردار هستند و حاضر به زير پا گذاشتن آن نيستند .

پس حكومت اسلامي ضمن اينكه بايد آزادي بدهد ، بايد تقوا را بيشتر مد نظر قرار دهد و به جاي برخورد با چوب و چماق از راه فرهنگي به مقابله با برخي توطئه ها با نام آزادي برخيزد .

آزادي عقيده و فكر

يكي از مباحثي كه امروزه در مجامع علمي مطرح است اين است كه انسان ها آزاد آفريده شده اند . پس در نتيجه بايد آزاد باشند و در داشتن آزادي فكر نيز نبايد محدوديتي داشته باشند . البته هر نظامي بر اساس حكومت موجود آزادي را تعريف و بر اساس منافع ملي يا حزبي و ... آزادي فكر را محدود و يا گسترش مي دهد و در اين بحث ابتدا ديدگاه غرب و سپس نظر استاد مطهري را بررسي مي نماييم .

1- آزادي فكر و عقيده در غرب

با يك تأمل منصفانه به جامعه غرب ، عليرغم همه مشكلاتي كه دموكراسي برايشان به بار آورده است آزادي هاي زيادتري را نيز براي ملتشان به ارمغان آورده است . وجود احزاب مخالف و مطبوعات آزاد و انتشار خبرهاي مخالف دستگاه حاكم و به استيضاح كشيده شدن بالاترين مقام اجرايي كشور و انتخابات آزاد و تبادل افكار و عقايد مخالف در دانشگاه ها و فعاليت مخالفين در چارچوب قوانين حاكم ، همه نشان دهنده وجود آزادي در اين كشورهاست . اما با بررسي عملكرد اين كشورها ، اينگونه نتيجه مي گيريم كه تمامي اين آزادي ها تا زماني است كه اصل حاكميت و ومنافعشان را مورد تهديد قرار ندهد و الّا آنها هم با مخالفين خود به شيوه ديكتاتورها عمل مي نمايند .

برخورد دوگانه غرب درباره آزادي فكر و عقيده در بوسني و الجزاير در صورتي كه اكثريت ملت هاي اين كشورها خواهان استقلال و حاكميت اسلام هستند و همچنين برخورد غرب با رژيم صهيونيستي درباره ملت مظلوم فلسطين و آلت دست قرار دادن سازمان ملل براي رسيدن به اميال خود و حمايت از رشدي در توهين او به عقايد يك ميليارد مسلمان و اخراج دختران محجبه از مدارس فرانسه و ... نشانگر اين است كه آزادي در غرب نيز تا زماني اعتبار دارد كه منافع حاكمان و مردم آن سرزمين را تأمين كند و گرنه فكر و عقيده في نفسه آزاد نيست .

2- آزادي عقيده و فكر از ديدگاه شهيد مطهري

از ابتداي پيدايش مكاتب مختلف – الهي و مادي – اصل بر اين بوده است كه هر مكتبي كه به افكار خود اعتماد داشت ، در جامعه آزادي تفكر برقرار مي كرده است ؛ ولي مكاتبي كه بر پايه محكمي استوار نبودند براي گمراه نشدن مردم خود آزادي فكر و تبادل انديشه را محدود مي كردند. مانند شوروي سابق كه افكار و عقايد كمونيستي را ترويج مي كرد و با ارتباط مردم خود با ديگر جوامع مخالف بود . استاد مطهري جلوگيري از تبادل فكر و انديشه را بسيار زشت مي شمارد و در جمهوري اسلامي ، هرگونه كاناليزه شدن فكر را مردود مي داند . البته تا جايي كه توطئه پنهان دركنار افكار آزاد نباشد .

به هنگام پيروزي انقلاب اسلامي ايران كه با رهبري امام خميني (ره) و رشادت مردم غيور ايران صورت گرفت ، عده اي فرصت طلب كه افكارشان از خارج تغذيه مي شد با مردم هماهنگ شدند و خواسته ها و منويات خود را با رنگ و لعاب اسلامي ترويج مي كردند . استاد مطهري كه در اين زمينه بسيار حساس بود متوجه نقشه آنها شده و خطاب به آنان مي گويد :

« آزادي عقيده يعني اينكه فكر خودتان را ، آنچه را كه واقعا معتقد هستيد بگوييد . حال آنكه شما مي خواهيد با نام آزادي و عقيده دروغ بگوييد ، من به همه دوستان اعلام مي كنم ؛ از نظر اسلام تفكر آزاد است . شما هرطوري كه مي خواهيد بينديشيد ، هرجوري مي خواهيد عقيده تان را بيان كنيد ، به شرطي كه عقيده خودتان باشد ، هرطوري كه مي خواهيد بنويسيد هيچ كس ممانعت نخواهد كرد . » ( 21 )

البته همانگونه كه استاد مطهري تصريح كردند ابراز عقيده براي همه افراد جامعه آزاد است ، ولي اقدام به توطئه و آشفته كردن افكار و عقايد عده اي از افراد كه قدرت تحليل مسائل را ندارند ، با ابراز عقيده در مجامع علمي تفاوت دارد . برخي از گفتني ها و نوشته ها كه حاوي مفاسد اخلاقي و اجتماعي است ازنظر اسلام ممنوع است ، مانند هتك حرمت افراد ، فحاشي و نشر صوري كه مهيّج هستند ، نوشتن اين مسائل ممنوع است . از عملكرد استاد مطهري نيز اينگونه برداشت مي شود كه وي خواهان تبادل افكار در مجامع علمي و افراد انديشمند بوده است . زماني كه استاد ماركسيست افكار عده اي از دانشجويان مسلمان را برآشفته كرده بود استاد مطهري از وي مي خواهد در يك كنفرانس علمي ، حتي در تلويزيون با هم به مباحثه و جدل بپردازند .

3- تفاوت آزادي عقيده و فكر

آزادي عقيده و تفكر گاهي موجب اشتباه افراد مي گردد به اين معني كه بايد به افكار و عقايد ديگران احترام گذاشت يا اين كه هر عقيده اي قابل احترام نيست . استاد مطهري آزادي تفكر را ناشي از استعداد ذاتي انسان مي داند كه مي تواند درباره مسائل بينديشد ، و بر اين عقيده است كه تفكر بايد آزاد باشد اما با توجه به اينكه هر عقيده اي برگرفته از يك تفكر صحيح و درست نيست و عادت ها و تعصبات در شكل گيري عقايد تأثير دارند و گاهي برخي از انديشه ها نه تنها باعث رشد و تعالي آدمي نمي شود بلكه موجب نوعي انعقاد انديشه هم مي گردد و فكر آدمي دچار جمود مي شود ؛ استاد مطهري هر انديشه اي را قابل احترام نمي داند و مي گويد :

« آيا درباره فردي كه سنگ را مي پرستد بايد بگوييم چون فكر كرده و به طور منطقي به اينجا رسيده و چون عقيده است پس بايد به عقيده او احترام بگذاريم ! و هيچ ممانعتي براي او در پرستش به عمل نياوريم بايد كاري كنيم كه عقل و فكر او را از اسارت اين عقيده نجات دهيم . همان كه ابراهيم خليل با قوم خود كرد . » ( 22 )

از مجموع نظرات استاد مطهري چنين برداشت مي شود كه ايشان اهتمام زيادي به آزادي تفكر داشته است و آزادي هر نوع عقيده اي را قابل احترام نمي داند زيرا برخي از عقايد باعث انعقاد انديشه و انحراف افكار انسان ها مي گردد .

استاد مطهري حساسيت ويژه اي نسبت به افكار وارداتي داشته است و در همان اوايل انقلاب به سرسپردگان و عوامل خارجي اخطار مي دهد كه اگر عقيده اي هم داريد بايد از خودتان باشد نه عمله خارجي باشيد .

نكته ديگر اينكه استاد مطهري طرح مباحث ريشه اي و فلسفي را در ميان غير اهل فن ، مضر مي داند و از اينكه در جامعه افراد بي اطلاع به اظهار نظر درمسائل ديني و فلسفي مي پردازند ، رنج مي برد . امروزه در جامعه اسلامي ما نيز كماكان اين مسأله به چشم مي خورد كه افرادي داراي نوعي طرز تفكر هستند و به جاي بحث با اهل نظر در آن زمينه ، به جمع جوانان و دانشجويان جوان و اكثراً بي اطلاع مي روند و طرح بحث مي نمايند و مستمعين نيز به علت برخي سوء تفاهم ها و گاهي سرخوردگي ها بدون اينكه توان فهم مطالب را داشته باشند ، صرفاً به علت بوي مخالف اين ايده نظام ، به گرد آن جمع مي شوند .

در جامعه كنوني ما بايد يك فكر اساسي در زمينه برخورد با قضاياي فكري و فرهنگي بشود . زيرا اين مسائل از حساسيت خاصي برخوردار است و ممكن است در اثر سوء برخورد با آن منجر به مشكلات بيشتري بشود . حكومت اسلامي بايد آزادي را در چهارچوب قانون اساسي و منافع ملي به صورت شفاف براي همه توضيح دهد و خطوط قرمزي را كه نبايد افراد وارد شوند ، به طور واضح بر اساس قانون اساسي و منافع ملي تعيين نمايد و در ضمن ، توطئه ها را نيز شناسايي كند و به مردم اعلان نمايد كه در كدام مسير اگر قرار گرفتيم ، در خط توطئه عليه نظام هستيم .

نظريه اگزيستانسياليسم درباره آزادي

آزادي از مفاهيمي است كه در مكتب ليبراليسم زياد مورد توجه قرار مي گيرد . از طرفي ماركسيست ها بيشترين تهاجم را عليه جامعه ما كرده بودند ، لذا نظريه هاي استاد معطوف به پاسخگويي به اين قبيل ديدگاه ها است و از نقد و توضيح ليبراليسم بازمانده است . در عين اينكه در اوايل انقلاب به دليل نفوذ ليبرال ها در كادر انقلاب به آنها هم اشاره اي دارد .

اگزيستانسياليسم مكتبي است كه در غرب مطرح شده است . اين مكتب تقريباً در مقابل سوسياليسم مطرح شد . مباحثي را كه اين مكتب بررسي مي كند به فرد و تعلقات او از قبيل آزادي ، آزادي انديشه ، حاكميت و استقلال فرد نسبت به خود و ... برمي گردد . از نظر اين گروه انسان بايد آزاد باشد ، آزاد مطلق از هر جبري . انسان كامل از نظر اين گروه كسي است كه از همه چيز آزاد باشد . ( 23 ) اين گروه انسان را برخلاف سنگ و چوب و ... كه قادر به تغيير ماهيت خود نيستند آزاد مي دانند و اينكه انسان قادر به تغيير و تعيين سرنوشت خود هست .

استاد مطهري تا اينجا نظريه اين گروه را قبول مي كند و مي گويد امتياز انسان از ساير حيوانات ، همين توان تغيير دادن سونوشت است . اين مكتب انسان را آزاد مي داند ، چون آزاد آفريده شده است ، پس بايد سرنوشت خويش را خود تعيين كند . پس هرگونه تعلقي را كه آزادي انسان را بگيرد رد مي كنند ، به اين علت كه از انسانيت انسان مي كاهد . تعلقات انسان را وابسته مي كنند و آزادي انسان را مي گيرد ، چون انسان به متعلق خود توجه عميق مي كند و از خودش غافل مي شود و از حركت مي ايستد و ارزش هايش را از دست مي دهد . اين مكتب اعتقاد به خدا را از دو جهت سازگار نمي داند ؛ 1- اعتقاد به خدا ، اعتقاد به قضا و قدر را مي آورد كه مستلزم جبر است و جبر هم آزادي انسان را مي گيرد . 2- اعتقاد به خدا ، مستلزم ايمان به خداست و ايمان به خدا يعني وابستگي ، كه ضد آزادي است .

نقد نظريه فوق

استاد مطهري در نقد نظريه فوق بر اين عقيده است كه درباره اعتقاد به خدا و منافي بودن آن با آزادي ، اين مكتب اشتباه كرده است و نگاه اين مكتب به قضا و قدر را هم نگاه پيرزنانه مي داند . استاد مطهري اين موضوع را درمطلبي تحت عنوان « كمال حركت از خود به خود » بررسي مي كند و با مثالي از نحوه رشد سلول تا حد كامل و تبديل شدن به حيوان ، موضوع را روشن تر مي كند و تكامل و رشد سلول به طرف كمال را مطرح مي كند و آن را ضد آزادي نمي داند . استاد مطهري كمال انسان را در حركت به سوي كمال مي داند و لذا حركت در اين جهت را نه تنها تعلق و وابستگي نمي پندارد بلكه آن را عين آزادي مي داند . استاد مطهري در پاسخ به اين مكتب كه وابستگي به خدا را تعلق به بيگانه مي داند مي گويد :

« خداوند از دو راه با انسان بيگانه نيست 1- خداوند علت فاعلي و علت موجده انسان است . در نتيجه مقوم هر شئ از خودش هم به خودش نزديك تر است 2- كمال انسان در قرآن « توجه به بي نهايت است » سير به سوي خدا ، سير از خود ناقص تر به خود كامل تر است . بنابراين اينكه مي گويند ؛ هر تعلقي ضد آزادي است بايد گفت ، هر تعلقي ضد آزادي است مگر تعلق به خدا كه تعلق به خود است و تعلق به خود كامل تر ، و جز با تعلق به خدا آزادي پيدا نمي شود . » ( 24 )

از نظرات انديشمندان غربي ، عليرغم دشمني برخي از آنان با اسلام ، چنين بر مي آيد كه مفاهيم اصيل اسلامي را به درستي درك نكرده اند و علت آن هم عدم تبادل نظر بين آنها و دانشمندان اسلامي مخصوصاً شيعه است . بر مسئولين امور فرهنگي است كه زمينه برقراري روابط فرهنگي و گفتگوي بين تمدن ها را فراهم نمايند تا برخي سوء تفاهم ها نيز از بين برود .

پي نوشت ها :

1 ) آنتوني كوئينستين ، فلسفه سياسي ، ترجمه مرتضي اسدي ، ( تهران : به آور ، 1375 ) ص 245

2 ) فروغي ، پيشين ، ص 285

3 ) آنتوني كوئينستين ، پيشين ، ص 265

4 ) ملكوتيان ، پيشين ، ص 48

5 ) مطهري ، گفتارهاي معنوي ، ص 15

6 ) همان ، ص 32

7 ) مطهري ، اخلاق جنسي در اسلام و غرب ، چاپ هفتم ( تهران : صدرا 1372 ) ص 37

8 ) مطهري ، گفتارهاي معنوي ، ص 19

9 ) مطهري ، پيرامون انقلاب اسلامي ، ص 101

10 ) مطهري ، اخلاق جنسي در اسلام و غرب ، ص 39

11 ) همان ، ص 48-43

12 ) مطهري ، گفتارهاي معنوي ، ص 19 د

13 ) همان ، ص 32

14 ) همان ، ص 32

15 ) مطهري ، مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي ، ص 255

16 ) مطهري ، گفتارهاي معنوي ، ص 33

17 ) مطهري ، پيرامون انقلاب اسلامي ، ص 13

18 ) همان ، ص 64

19 ) مطهري ، ده گفتار ، چاپ هشتم ( تهران : صدرا 1372 ) ص 28

20 ) همان

21 ) مطهري ، پيرامون انقلاب اسلامي ، ص 13

22 ) همان ، ص 8

23 ) مطهري ، انسان كامل ، چاپ هفتم ( قم ؛ صدرا 1371 ) ص 327

24 ) همان ، ص 343-339

منبع :‌بصيرت

انتهاي متن/

سه|ا|شنبه|ا|12|ا|ارديبهشت|ا|1391





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 115]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن