تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع ، بدون ناسزاگویی شوخی کند، دوست دارد .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805661159




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اولويت هاي ديپلماسي احمدي نژاد


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: اولويت هاي ديپلماسي احمدي نژاد حميد مولانا روزهاي آخر مردادماه در حکمي که از سوي محمود احمدي نژاد براي حميد مولانا صادر شده است، هيچ اشاره يي به مصداق تجارب ارزشمند اين استاد بازنشسته دانشگاه امريکن شهر واشنگتن نشده است، اما در بيوگرافي مشاور رئيس جمهور مي خوانيم که وي استاد روابط بين الملل و مدير بخش ارتباطات بين المللي دانشگاه امريکن واشنگتن بوده است؛ دانشگاهي که معروف به دانشگاه تربيت کادرهاي کاخ سفيد، وزارت امور خارجه امريکا، وزارت دفاع، سازمان سيا و ديگر نهادهاي مهم کشور امريکا است. پروفسور حميد مولانا يک ماه پيش از واپسين سفر محمود احمدي نژاد به نيويورک به عنوان مشاور رئيس جمهور کار خود را به طور رسمي در دولت نهم آغاز کرد. وي بعد از بازنشستگي از دانشگاه امريکن به ايران بازگشت تا هم بنياد مولانا را ساماندهي کند و هم به ستون هفتگي اش در کيهان بپردازد. بعد از انتصاب مولانا به مشاورت رئيس جمهور، بحث هاي زيادي درباره تابعيت دوگانه وي مطرح شد اما او هيچ وقت به صراحت به اين ابهامات پاسخ نداد. دکتر مولانا اجازه نداد در اين مصاحبه هم سخني از اين مسائل به ميان بيايد. -درباره سوابق شما مباحثي وجود دارد... لطفاً از من سوالات شخصي نپرسيد. -فقط يک سوال است که درباره تابعيت شماست. من سوالات شخصي را به هيچ وجه پاسخ نمي دهم و وارد موضوعات جزيي نمي شوم. اگر راجع به مسائل بين المللي، اقتصادي و سياسي امريکا و دنيا سوال داريد بنده در خدمت شما هستم. -قطعاً محور مصاحبه در همين مباحث است ولي يک سوال وجود دارد که فکر مي کنم لازم است پاسخ بدهيد؟ بنده يک استاد هستم، اگر در مورد مسائلي سوال داريد مي توانم صميمانه پاسخ دهم. -اگر نمي خواهيد پاسخ بدهيد، اشکال ندارد. من ديگر سوالاتم را مي پرسم. آقاي احمدي نژاد را يک رسانه ناميديد. بارها هم در اين مورد صحبت کرديد که ايشان خودبه خود يک رسانه شدند و در واقع قابليت هاي يک رسانه را دارند. اگر ممکن است منظور خود را از رسانه شدن آقاي احمدي نژاد بيان کنيد که آيا يک رئيس جمهور بايد يک رسانه باشد يا يک رئيس جمهور؟ تعريف شما از رسانه بايد بسيار باز باشد. از جنبه علمي، رسانه وسيله ارتباط يک شخص با شخص ديگر، يک جامعه با جامعه ديگر، يک ملت با ملت ديگر است. فکر نکنيد رسانه بايد هميشه راديو، تلويزيون و مطبوعات باشد. از جنبه علمي اين تفکر اشتباه است. رسانه مي تواند فرد، فرهنگ، زبان، نهاد و مسجد باشد. نماز جمعه هم مي تواند رسانه باشد. شما و من هم مي توانيم رسانه باشيم. بنابراين از جنبه علمي در همه جاي دنيا قابل قبول است مگر اينکه شما فکر کنيد رسانه همان مطبوعات است. آقاي احمدي نژاد روزنامه نيستند ولي رسانه به اين معني است که آقاي احمدي نژاد در طول رياست جمهوري و به ويژه در صحنه بين المللي و در اين چهار سال که به نيويورک تشريف بردند و در سازمان ملل متحد در صحنه بين المللي حاضر شدند ايشان اين توانايي را داشت که فراسوي رسانه هاي الکترونيکي امروز با مردم رابطه پيدا کند. -اينجا يک سوال پيش مي آيد که... گوش کنيد. بنابراين اگر کسي بتواند فراسوي رسانه هاي مطبوعاتي و الکترونيکي با افراد ديگر ارتباط پيدا کند، خود مي تواند توانايي رسانه يي داشته باشد. وقتي دو نفر چهره به چهره با هم صحبت مي کنند رسانه يي وجود ندارد مگر اينکه اين افراد با هم ارتباط برقرار کنند. اين صحبت را به صورت سطحي برداشت نکنيد. -آيا رسانه يي بودن آقاي احمدي نژاد و انتخاب کردن اين شيوه يا اساساً به صورت ناخودآگاه اين شيوه را در پيش گرفتن، کمک مي کند؟ من نگفتم رسانه شدند. -کارکرد رسانه پيدا کردند، منظور شما اين بود؟ خير. آقاي دکتر احمدي نژاد خود يک رسانه است. يعني خود ايشان اين توانايي را دارد که بتواند با مردم به طور مستقيم بدون اينکه خبرنگاري در ميان باشد، صحبت کند و فراسوي اين زيرساخت هاي الکترونيکي و تشکيلات امروزي رسانه يي باشد. -آقاي خاتمي يا يکي ديگر از شخصيت هاي سياسي چنين ويژگي نداشت؟ خير، خيلي ها ندارند. آقاي خاتمي را به ميان نياوريد، عمومي صحبت کنيم. همه نمي توانند اين کار را انجام دهند. -آقاي احمدي نژاد چه کار کرده که اين قابليت را پيدا کرده است؟ بنده عرض کردم، نه تنها آقاي احمدي نژاد بلکه افراد ديگري هم مي توانند اين قابليت را داشته باشند. حضرت امام خميني اين توانايي و فضيلت را داشتند و فراسوي رسانه هاي معمولي امروزي بودند. رسانه يعني يک وسيله ارتباط. وقتي خود شخص فراسوي رسانه هاي الکترونيکي امروزي باشد، رسانه مي شود، البته رسانه مي تواند به صورت عمومي شامل حال همه بشود ولي ما در سطح تاثيرگذاري بين المللي سخن مي گوييم. -آقاي احمدي نژاد چه تاثير بين المللي گذاشته اند؟ اگر فعاليت هاي آقاي احمدي نژاد را مطالعه کنيد، ملاحظه خواهيد کرد که ديپلماسي ايشان در چهار سال گذشته بسيار متفاوت با ديپلماسي هاي سران کشورهاي ديگر است. مثال مي زنم. -بفرماييد. من حداقل 40 سال در امريکا در سازمان هاي بين المللي اين موارد را مطالعه کرده ام و کار ما همين است که بررسي کنيم زماني که سران به سازمان ملل متحد مي آيند چه فعاليت هايي دارند. فعاليت هاي اکثر سران کشورها عموماً فعاليت ديپلماسي معمولي بوده است. (البته استثنائاً هم در اين 60 -50 سالي که از تاسيس سازمان ملل گذشته وجود داشته است) يا کسي در سازمان ملل يک سخنراني رسمي انجام داده است ولي وقتي فعاليت يک رهبر سياسي را مطالعه مي کنيد بايد به همه جوانب آن بپردازيد. مشاهده کنيد که اين رهبر سياسي با مردم معمولي تا چه اندازه ملاقات دارد، با سازمان هاي مردمي و غيردولتي چه اندازه ملاقات دارد، به چه نحوي به صورت چهره به چهره با آنها صحبت مي کند، با اصحاب رسانه نه تنها مصاحبه هاي معمولي و مطبوعاتي دارد بلکه درباره آن بحث هم مي کند. به دانشگاه مي رود که صحبت کند. رئيس دانشگاه به او توهين مي کند و از زير اين توهين در نمي رود و باز صحبت مي کند زماني که در اين ميان هيچ رسانه يي نيست. اگر خود شما در دانشگاه حاضر بوديد مشاهده مي کرديد که اين مساله از پوشش رسانه هاي معمولي ما خارج است. فکر نکنيد که خود شما صاحب رسانه هستيد. -آقاي احمدي نژاد رئيس جمهور يک کشور هستند و ديپلماسي ايشان بايد در جهت تامين منافع ملت ايران باشد. در مواجهه با دولت ها و اساساً ديپلماسي بايد طوري تنظيم شود. شما تعريف نکنيد بنده مي دانم. -ديپلماسي که آقاي احمدي نژاد داشته اند آيا به تامين منافع ملي ايرانيان کمک کرده است يا خير؟ بله، البته. اگر به نيويورک، واشنگتن و کشورهاي ديگر مسافرت کنيد و با استادان، مردم و سردبيرهاي روزنامه ها صحبت کنيد مشاهده مي کنيد که آنها مي گويند بله، گرچه ممکن است خود ما مخالف صحبت هاي ايشان شويم ولي بدون شک تاثير داشته است. امروز وظيفه يک رئيس جمهور اين نيست که با رئيس جمهور ديگري صحبت کند. بسته به قدرت و ظرفيت يک رئيس جمهور يک رهبر سياسي مي تواند در مسائل جهاني، منطقه يي و کشوري تاثيرگذار باشد. هيچ کس نمي تواند ترديد کند که پرستيژ و احترام و قدرت ايراني در اين چهار سال بالاتر رفته است. مي توانم رفرنس هايي به شما بدهم که امريکايي ها و اروپايي ها اين عقيده را دارند. -آيا اينکه روساي دولت ها به نامه رئيس جمهور ايران پاسخ نمي دهند نشان دهنده بالا رفتن پرستيژ رئيس دولت ايران است؟ متوجه نشدم. -آقاي احمدي نژاد قبل از آخرين سفر به نيويورک بارها درخواست ملاقات، مذاکره و مناظره کردند هيچ يک از طرف هاي امريکايي نپذيرفتند. به آقاي اوباما، آقاي بوش، خانم مرکل و ديگران نامه نوشتند، هيچ کدام جواب ندادند و آيا اينها نشان دهنده بالا رفتن پرستيژ و قدرت ايران است؟ لازم نيست کسي جواب دهد. -چرا؟ يک رئيس جمهور يا وزير خارجه وقتي صحبت مي کند به يک جهت و يک دليل نيست. به ياد دارم وزير خارجه امريکا، آقاي دين راسک روزي به دانشگاه ما آمده بود. يکي از دانشجويان ما در کنفرانس از ايشان سوال کرد، «شما وقتي تصميم مي گيريد صحبت کنيد چه فکري مي کنيد؟» ايشان پاسخ داد؛ «من فکر 36 موسسه، 36 کشور و حداقل 36 نفر را مي کنم زيرا وقتي صحبت مي کنيد، تنها با يک نفر صحبت مي کنيد ولي منظور اصلي شما اين است که گاهي اوقات محيط و جو سياسي مناسبي فراهم کنيد و حرف خود را بزنيد. معامله با بقال نيست که به بقالي برويد و بگوييد ماست مي خواهم و کار شما فقط با بقال و ماست باشد و هدف شما هم خوردن ماست باشد. کار ديپلماسي اين طور نيست. خيلي ها صحبت مي کنند و به جايي هم نمي رسند. من دو مثال مطرح مي کنم. خواهش مي کنم اين را بنويسيد. -حتماً مي نويسيم، بفرماييد. بله، بسيار آموزنده است. به سال هاي 1969 و 1970 ميلادي برمي گرديم (تقريباً 40 سال پيش). در اين سال ها در سازمان ملل دو بحث بسيار مهم ايجاد شد، که علاوه بر بحث معمولي جنگ سرد بين شوروي و امريکا بود. اگر به تاريخ آن مراجعه کنيد يکي از آنها اقتصادي و يکي هم ارتباطي و رسانه يي بود. بحث اقتصادي اين بود که براي اولين بار کشورهاي غيرمتعهد که آن زمان به آنها دنياي سوم گفته مي شد به سازمان ملل اعلام کردند وضع دنيا از جنبه اقتصادي عادلانه نيست، گرچه تقريباً همه کشورها استقلال سياسي خود را به دست آورده اند ولي زيرساخت ها عوض نشده است و از جنبه اقتصادي وضع دنياي سوم تغييري پيدا نکرده است و مثال زدند که مثلاً دنياي سوم منابع طبيعي بسياري دارد و مواد خام را دنياي سوم تهيه مي کند. دنياي توسعه يافته، مواد خام را از دنياي سوم مي خرد و آن را به محصولات تبديل مي کند و به بهاي بسيار زياد هم به خود آنها برمي گرداند و هم آن را به دنيا مي رساند. مساله مهمي را مطرح کردند و آن اين بود که وقتي در دنيا تورم ايجاد مي شود، قيمت کالاها بالا مي رود ولي قيمت مواد خام بالا نمي رود مثلاً قيمت نفت و زغال بالا نمي رود و عقيده داشتند براي رفع اين نابساماني بايد نظام جديد اقتصادي بين المللي تهيه کنيم که هر زمان بهاي محصولات کارخانه يي مانند کفش، اتومبيل، فاستوني و... بالا رفت، به همان اندازه قيمت مواد خام افزايش يابد، مانند نفت و مس. البته دنياي سوم ادعاي اين را مي کرد که انجام مي شود. اين بحث 10 سال طول کشيد و در کميته ها صحبت شد، البته دنيا مانند دنياي ملي نيست که دولتي وجود داشته باشد و سريع تصميم گيري کنند ولي اينکه دنياي سوم اين مساله را مطرح کرد و دنياي توسعه يافته به آن اهميت چنداني نمي داد و بالاخره هم هيچ تغييري پيدا نکرد، دليل مهمي داشت و تمام کساني که رشته ارتباط بين الملل را مي دانند از اين قضيه آگاه هستند و آن اين است که اين دنيايي نيست که شما هرچه بخواهيد داشته باشيد. روابط بين الملل بيش از هر چيز صحبت است. بايد موضوع را در دستور روز قرار داد و به آن مشروعيت داد، صبر کرد و ائتلاف و نيرو درست کرد تا بعد از 15-10 سال نتيجه ملموس مورد نظر به دست آيد. -در اين ميان چه کسي بايد هزينه را بپردازد؟ همه مردم ايران. -آيا دادن اين هزينه ضرورتي دارد؟ همه اين کار را مي کنند، جزء رشته روابط بين الملل است. مثال ديگري مي زنم. در همان زمان دنياي سوم گفت وضع سياسي- اقتصادي ما درست نمي شود و بايد نظام جديد ارتباطات و اطلاعات در دنيا به وجود آوريم، زيرا زيرساخت هاي مخابراتي، روزنامه ها، مجلات و... همه در دست دنياي توسعه يافته است و آنها هم از جنبه کميتي و کيفيتي همه چيز را به نفع خود استفاده مي کنند و بايد اين مساله را تغيير دهيم. مثلاً وقتي کسي از پاکستان به واشنگتن تلفن مي زند ممکن است دو دلار در دقيقه محاسبه شود ولي اگر از استراليا به واشنگتن تلفن زده شود با وجودي که مسافت آن بيشتر است ولي قيمت آن 10 سنت است. بايد درباره اين مساله فکر شود، همين طور درباره مطبوعات. شکايت دنياي سوم اين بود که در آن زمان مطبوعات، خبرگزاري ها، تلويزيون ها و... همگي در دست دنياي اول است و از جنبه متون و محتويات پيام و از جنبه زيرساختي هر چه مي خواهند انجام مي دهند. دنياي سوم اين بحث را به راه انداخت. بنده به عنوان يک استاد در اين بحث شرکت داشتم، عضو انجمني بودم که در قسمتي با يونسکو کار مي کرد. اگر به آن دهه مراجعه کنيد ملاحظه خواهيد کرد که اين بحث 10 سال طول کشيد. نتيجه اين شد که امريکايي ها با انتخاب رونالد ريگان در 1980 خودشان را از يونسکو بيرون کشيدند و گفتند اين حرف ها به درد ما نمي خورد و علاقه يي به آن نداريم. يعني نه تنها دنياي سوم از جنبه ملموسي چيزي به دست نياورد بلکه خود امريکايي ها از سازمان بيرون رفتند. قبل از اينکه نتيجه را بگويم بايد عرض کنم تمام روابط بين الملل «صحبت» است. قدرت آن چيزي است که ما فکر مي کنيم. پس از 10 سال «صحبت» دنياي سوم نتوانست آنچه را که مي خواهد تحصيل کند ولي يک کار بزرگ انجام شد که 10 سال طول کشيد. هم در مورد نظام اقتصادي بين المللي و هم نظام ارتباطات و اطلاعات بين المللي نتيجه اين شد که 10 سال صحبت سران دول، ملل مختلف، سازمان هاي مختلف دنيا، هم در داخل کشورهاي خودشان، هم در منطقه و خارج به همه فهماندند اين وضع دنيا ناعادلانه است. تا آن زمان حتي پژوهش هاي فراواني انجام نشده بود که نشان دهد جريان گردش اطلاعات يک سويه است. -رسالت آقاي احمدي نژاد در ديپلماسي، نشان دادن وضع ناعادلانه جهان است يا تامين منافع ملت ايران؟ هر دو و بالاتر از آن. -اولويت با کدام است؟ هر دو. -يعني اگر قرار باشد بين منافع ملي ايرانيان و ناعادلانه نشان دادن سيستم جهاني يکي را انتخاب کند و اولويت دهد به کدام يک اولويت مي دهد؟ هيچ رئيس جمهوري يکي از آنها را انتخاب نمي کند، شما اشتباه مي کنيد. -با تعريف و تبييني که شما فرموديد، برداشت من اين است که آقاي احمدي نژاد گزينه اول را انتخاب کرده است. برعکس. روي آقاي احمدي نژاد تا اين حد تکيه نکنيد، کافي است. ما گفته ايم و اين مشخص است. اگر شما هم بيشتر مطالعه کنيد متوجه خواهيد شد. -مردم ايران اين مساله را لمس مي کنند، به مطالعه نيازي ندارد. ما بحث، جنگ و دعوا نداريم. -خير بحث نداريم فقط براي روشن شدن موضوع بفرماييد. اگر خودتان مطالعه کنيد، متوجه خواهيد شد. وقتي نماينده يک ملت هستيد و به سازمان ملل متحد مي رويد که تمام دنيا در آنجا هستند، آيا فقط مي خواهيد خودتان باشيد يا خودتان در ميان مردم و ملت ها باشيد؟ -تا آنجا که من مي دانم وظيفه رئيس جمهور اين است که نماينده ملت خودش باشد. شما گوش نمي دهيد. فقط بحث مي کنيد و وارد جدال مي شويد. اگر روابط بين الملل را مطالعه کنيد، مشاهده مي کنيد لغت «روابط» مهم است يعني ملت ها به هم اتصال دارند گرچه با هم در جنگ هستند ولي دنيا، دنياي يک ملت نيست و اينها به هم وابسته هستند. شما نمي توانيد فقط فکر کنيد خودتان هستيد، در اين زمان شما شايستگي رفتن به آنجا را نخواهيد داشت. به همين دليل اگر تاريخ را مطالعه کنيد در طول تاريخ سازمان ملل (کشورهاي اروپايي و امريکايي را درنظر نگيريد) اگر آقاي احمدي نژاد را با افراد ديگر مقايسه کنيد، مشاهده خواهيد کرد از زماني که سازمان ملل تشکيل شد کساني مانند نهرو از هند، سوکارنو از اندونزي، ناصر از مصر و فيدل کاسترو از کوبا حضور داشتند. -آيا مصدق در اين دسته بندي نمي گنجد؟ آن زمان اين افراد ضداستعمار صحبت مي کردند و فقط راجع به مصر نمي گفتند، زيرا فقط راجع به مصر صحبت کردن اشتباه است. مصر را بايد در چارچوب سياست استعماري انگلستان، امريکا و دنيا قرار داد يعني روابط بين الملل اينچنين است. -من چون از اين ترس دارم که شما قطع کنيد، ترجيح مي دهم به سمت موضوع ديگري بروم. سوالات کوتاه بپرسيد که خواننده ها متوجه باشند. -اگر بر آقاي احمدي نژاد تاکيد دارم به اين دليل است که حضرت عالي مشاور رسانه يي ايشان هستيد. بحث فروپاشي قدرت امريکا و انذارهايي که ايشان مي دهند يکي از محوري ترين مباحثي بوده که در سخنراني هاي ايشان، چه در داخل، چه در خارج و چه در ملاقات هايي که با سران کشورها داشته اند همواره مطرح شده است به نظر شما که نزديک به 40 سال در امريکا زندگي کرده ايد و در واقع در يکي از مهم ترين دانشگاه هاي اين کشور تدريس مي کنيد و مي توان گفت اين کشور را با گوشت و پوست خود مي شناسيد، آيا قدرت امريکا در حال فروپاشي است؟ شما باز هم سوال مي کنيد، مثل اينکه در اين دنيا زندگي نمي کنيد. -اتفاقاً در اين جهان و در ايران زندگي مي کنم. مثل اينکه شما نمي بينيد امريکا از قدرت خود به پايين تقليل پيدا مي کند. آيا بحران اقتصادي دنيا را ملاحظه نمي کنيد؟ اکنون که من با شما صحبت مي کنم اين دنيا، دنياي قرن 19 نيست. من همين الان در روبه روي خود به تلويزيون هاي دنيا نگاه مي کنم. همين الان بورس نيويورک به پايين ترين درجه رسيده است. حتماً اين را بنويسيد. -حتماً مي نويسيم. به چه دليل اين اتفاق افتاده و بورس پايين آمده است زيرا امروز صبح به وقت واشنگتن يک ساعت قبل از اينکه بورس باز شود آمار ماهانه وزارت کار امريکا بيرون آمد و نشان داد در ماه نوامبر نيم ميليون نفر در امريکا بيکار شدند، در ماه اکتبر فقط 240 هزار نفر بيکار شده بودند. در 27 سال گذشته در امريکا چنين سابقه يي وجود نداشته است، يعني اگر کسي امروز بگويد آيا امريکا از جنبه اقتصادي افول پيدا مي کند يا بحراني وجود دارد، کسي است که از دنيا بي خبر است. شما مقالات بنده را مطالعه کنيد. -بله قطعاً مقالات را مي خوانيم. آيا اين کدهايي که اکنون داديد به اين معني است که بورس نيويورک در پايين ترين سطح خود است؟ من 17 سال است ستون چشم انداز را مي نويسم. در تاريخ مطبوعات ايران سابقه نداشته است که 17 سال به طور مرتب هر پنجشنبه کسي اينها را بنويسد، بنابراين تداوم داشته است. من 50 سال امريکا بودم و 45 سال استاد بودم و هزاران دانشجو تربيت کردم. زماني که اين ستون را در ارديبهشت 1371 آغاز کرديم، اين ستون با اين جمله آغاز شد «امپراتوري امريکا ترک خورده است». علت آن فقط شعار دادن نبود، ملاحظات اقتصادي، سياسي و جامعه شناسي بود. امپراتوري ها سکته نمي کنند، ابتدا سرما مي خورند، سپس بيمار مي شوند و به بيمارستان مي روند و بعد خونريزي مي کنند و به اورژانس انتقال داده مي شوند و گاهي کار آنها انجام نمي شود، بنابراين 17 سال پيش هم من تنها نبودم البته ما در اقليت بوديم. زماني که مي گفتيم قدرت امريکا در حال افول است، از روي ملاحظات بود ولي بر مبناي حدس نبود زيرا اگر حدس مي زديم استيضاح مي شديم. ما در مراجع علمي دانشگاه ها بوديم. شما به مقاله 11 ماه پيش من در چشم انداز کيهان توجه کنيد که در ماه مارس 2008 (11 ماه پيش) مقاله يي به عنوان رکود اقتصادي امريکا نوشتم و نوشتم امريکا در حال ورود به رکود اقتصادي و ايجاد بحران است. کمپاني هايي که ورشکسته خواهند شد را نام بردم، از مرلين و... اسم بردم، البته من تنها نبودم و گروهي در امريکا بوديم. -من بحثي روي اينکه اين قدرت در حال فروپاشي هست يا خير ندارم. اگر اين امپراتوري در حال زوال است و اين قدرت در حال فروپاشي است، جانشين آن کيست؟ جمله ها را به دقت برداشت کنيد؛ در حال افول است. فروپاشي مساله ديگري است. -بله، يعني ممکن است دوباره قدرت بگيرد؟ لطفاً از خودتان موردي را اضافه نکنيد، آنچه من مي گويم را بنويسيد. اين قدرت در حال افول است، اين امپراتوري و نظام اقتصادي امريکا تنزل پيدا مي کند. به اين معنا نيست که فردا همه چيز فرو پاشيده مي شود و امريکا از بين مي رود و در نيويورک چيزي نخواهد بود، بلکه به اين معنا است که ديگر ابرقدرت باقي نمي ماند. الگوي اقتصادي دنيا را اداره مي کند که به مدت چند دهه پس از جنگ دوم بين المللي الگوي اقتصادي امريکا بوده است، اين الگوي اقتصادي در حال تزلزل است. -آيا امريکا مي تواند دوباره خود را از پس اين افول بازتوليد کند؟ من شک دارم. از آن گذشته امريکا و دنياي سرمايه داري بايد به دنبال تجديد الگوها و ساخت الگوهاي جديد باشد. اين الگوها خراب شده و خود آنها در حال خراب کردن آن هستند و دنيا را هم با خود مي کشانند. خواهش مي کنم در اينترنت، رويترز و... ملاحظه کنيد و فقط آمار بحران کارخانه هاي خودرو اروپا را مشاهده کنيد. -سهم ايران در افول اقتصادي که در غرب اتفاق مي افتد و برخي اظهار خوشحالي کرده اند و برخي اظهار نگراني مي کنند، چيست، در اين کشمکش و بحران ايران در کجا قرار مي گيرد؟ سوال بسيار مهمي پرسيديد. خوشبختانه چون ايران کاملاً در الگوي اقتصادي غرب غوطه ور نشده است، زيرا تحريم شده بوديم و مقداري از اين جريانات خارج بوديم و وابستگي بانکي و پولي نداشتيم، البته جزء سيستم دنيا هستيم ولي به اندازه روسيه يا کشورهاي اروپايي که فروپاشيدند و به دنياي سرمايه داري چسبيدند، ما به اين دليل که وابستگي نداشتيم، آسيبي که به ما وارد مي شود حداقل است يعني تاثير اين بحران اقتصادي در بورس ايران بسيار کم است... -چه مقدار از مبادلات اقتصادي ايران در بورس است؟ ولي از جهت ديگر ما بايد آماده و هوشيار باشيم زيرا اين بحران اقتصادي در نرخ نفت و انرژي تاثيرگذار است. امروز نرخ بشکه نفت از 50 دلار پايين تر آمده است. -47 دلار است. بله، بنابراين ما بايد بودجه و اقتصاد خود را روي نرخ هايي بريزيم که واقعي خواهد بود و ان شاءالله همين طور هم بشود. -از نگاه شما افول قدرت امريکا و بحراني که پيش آمده براي ايران خوشحالي دارد يا نگراني؟ از شما معذرت مي خواهم ولي شما به اين مسائل سطحي مي نگريد. موضوع خوشحالي و ناراحتي نيست، موضوع تنها امريکا هم نيست، زيرا اين بحران جهاني شده است. امريکا و اروپا را هم با خود کشانده است، اقيانوسيه و کمي از آسيا را هم با خود کشانده است، بنابراين چون اقتصاد جهاني است، ممکن است امريکا صدمه زيادي ببيند و به همه صدمه مي رسد و اين طور نيست که ما خوشحال باشيم. نه آقاي احمدي نژاد، نه من و نه شما نبايد خوشحال باشيم که وضع دنيا رو به بدتر شدن است زيرا ما هم جزء دنيا هستيم، ولي بايد هوشيار باشيم که چرا اين وضع در حال به وجود آمدن است، زيرا امريکا که در راس آن قرار داشت با طمع و ولخرجي خود، اقتصاد خود و دنيا را به اينجا کشانده است. هيچ کس از اين قضيه خوشحال نيست و ان شاءالله کسي خوشحال نباشد. 85 درصد مردم امريکا، در جايي که من زندگي کرده ام، که از طبقه متوسط و پايين هستند، دارايي بازنشستگي خود را تقريباً از دست داده اند. -اما آقاي احمدي نژاد ابراز خوشحالي کرد. شما در گفته هاي خود همواره به آقاي احمدي نژاد مي رسيد. -زيرا اکنون ايشان همه کاره است. از اين مساله دست بکشيد، مطبوعات بايد کار خود را بالا بگيرند. ايشان خوشحالي نکردند. آقاي احمدي نژاد همانند بنده و کسان ديگر نشان مي دهند که چرا اين وضع ايجاد شد، اين مسائل خنده ندارد بلکه عبرت دارد و وظيفه روزنامه نگار و روزنامه اين است که اين موارد را بنويسد تا افکار عمومي آگاهي پيدا کنند. امروز صحبت آقاي احمدي نژاد و يکي دو نفر نيست، اين صحبت هاي جناحي است که من وارد آنها نخواهم شد و فکر نمي کنم در منزلت و شأن يک روزنامه مهم باشد. -بالاخره من بايد براي مخاطبان مطرح کنم که آقاي احمدي نژاد چگونه فکر و تحليل مي کنند و تصميم مي گيرند. بايد خودتان يادداشت بنويسيد. -آنها ما را قبول ندارند، بايد حداقل بگوييم از زبان مشاوران ايشان اين مسائل را گفته ايم. اين دعواها را به ميدان ما نياوريد، سوالات خود را از ايشان بپرسيد يا مقالات خود را به صورت انتقادي بنويسيد، هيچ مانعي ندارد. شما به عنوان استاد دانشگاه يا مشاور با من صحبت مي کنيد و من هم خدمت شما مي گويم. فکر مي کنم بعد از اين مدت که به شما وقت داده ايم، بهتر است براي خواننده هاي شما روشنگري شود، نه اينکه جنجال شود زيرا اگر اين طور شود، اين مصاحبه ها و گفته ها تکرار نخواهد شد. هر سوالي داريد بپرسيد. -من سوال ديگري ندارم، بيشتر از اين وقت شما را نمي گيرم. ان شاءالله به دقت و آن طور که بنده گفتم بنويسيد. -به شما قول مي دهم واو به واو و ويرگول به ويرگول آنچه شما گفتيد را مطرح کنم. سپاسگزارم. خداحافظ. خداحافظ. منبع: اعتماد




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 272]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن