واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: راز 6 ساله قتل خواهر در سينه برادر پس از پايان تحقيقات و بازسازي صحنه جرم، با توجه به اينکه پدر زيبا فوت شده بود، مادرش در دادسراي جنايي تهران حاضر شد و اعلام کرد از پسرش هيچ شکايتي ندارد و بدون قيد و شرط اعلام رضايت مي کند. اعتماد: پسر جواني که بعد از به قتل رساندن خواهر جوانش با همکاري پدر و مادرش جسد او را به آتش کشيده و از بين برده بود، به زودي در دادگاه کيفري استان تهران محاکمه مي شود. آبان ماه سال 86 دختر جواني به ماموران پليس آگاهي شيراز مراجعه کرد و مدعي شد، خواهرش زيبا به دست برادرش به قتل رسيده و خانواده اش اين مساله را پنهان کرده اند. اين دختر گفت؛ شش سال پيش خواهرم زيبا به طور ناگهاني گم شد، او به خاطر شرايطي که در خانه حاکم بود، چندبار از خانه فرار کرده بود و خانواده من از اين مساله ناراحت بودند. يک روز وقتي از سرکار به منزل برگشتم. متوجه شدم باز هم خانه را ترک کرده، هر چه از خانواده ام پرسيدم چه اتفاقي افتاده است، کسي به من توجه نکرد و با جواب هاي متفاوت موضوع را از من پنهان کردند. تا اينکه آنها چند روز به تهران آمدند و بعد هم گفتند زيبا ايران را ترک کرده است. وي ادامه داد؛ مدتي بعد برادرم عباس که مي ديد من خيلي پيگير حال خواهرم هستم، گفت زيبا در خارج از کشور با شخصي ازدواج کرده و تشکيل خانواده داده است و ديگر باز نمي گردد. اين حرف برادرم مرا قانع نکرد و در تمام اين مدت به اين فکر مي کردم که چطور شده است خواهرم در عرض چند ساعت براي هميشه از اين کشور رفته است. سال ها از اين ماجرا گذشت و من چند روز قبل از طريق يکي از دوستانم متوجه شدم زيبا به دست برادرم به قتل رسيده و عباس و مادرم جسد او را به آتش کشيده اند. آنها در تهران مرتکب اين قتل شده بودند، اما چگونه او را کشتند من نمي دانم. با توجه به ادعاي دختر جوان، عباس به اداره پليس شيراز احضار شد. پسر جوان يک بار ديگر حرفي را که به خواهرش گفته بود تکرار کرد و مدعي شد زيبا به خارج از کشور رفته است. وي با اين وجود سرانجام در بازجويي هاي فني- پليسي لب به اعتراف گشود و گفت؛ زيبا دختر گستاخي بود، او بسيار ما را اذيت مي کرد، از خانه فرار مي کرد و با کارهايش آبروي ما را برده بود. مدتي قبل از حادثه زيبا دوباره از خانه فرار کرد، ما چند شهر را زير پاگذاشتيم و بالاخره او را در منطقه يوسف آباد تهران پيدا کرديم. مي خواستيم او را به خانه بازگردانيم، اما او ديگر آن دختر پاک و معصوم گذشته نبود و از همه بدتر اينکه گستاخي هم مي کرد، به همين دليل او را کشتم. با توجه به اينکه وقوع قتل در تهران بود، پرونده و متهم براي تحقيقات بيشتر به تهران فرستاده شدند. عباس اين بار در برابر کارآگاهان ويژه قتل پليس آگاهي پايتخت قرار گرفت و در اعترافاتش گفت؛ وقتي با زيبا درگيري لفظي پيدا کردم، کنترل خودم را از دست دادم، او ديگر هر طور که دلش مي خواست رفتار مي کرد، هنگامي که در برابر اعتراضات پدرم فرياد زد و گفت ديگر نمي خواهد به خانه برگردد، من کنترلم را از دست دادم و وقتي به خودم آمدم ديدم زيبا زير پايم افتاده و غرق در خون است . آنقدر به او مشت و لگد زده بودم که جان باخته بود. من و پدرم مدتي مبهوت به او نگاه مي کرديم و نمي دانستيم که بايد چه کنيم تا اينکه تصميم گرفتيم، جسد را بسوزانيم و از بين ببريم. مادرم در اين زمينه هيچ همدستي با ما نداشت اما او در جريان بود که زيبا به قتل رسيده است. پس از پايان تحقيقات و بازسازي صحنه جرم، با توجه به اينکه پدر زيبا فوت شده بود، مادرش در دادسراي جنايي تهران حاضر شد و اعلام کرد از پسرش هيچ شکايتي ندارد و بدون قيد و شرط اعلام رضايت مي کند. از آنجا که تنها ولي دم پرونده اعلام رضايت کرده بود، کيفرخواست قتل عمدي براي عباس صادر شد و نماينده دادستان خواست متهم به لحاظ جنبه عمومي جرم مجازات شود. بنابر اين گزارش پرونده اکنون براي محاکمه به شعبه 74 دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 249]