واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پیامبر فقراء(1)

لزوم دوستى و محبت به فقرا و مستمنداناى محمد؛ محبت خدایى، همان محبت به فقرا و همنشینى با آنان است.پیامبر سؤال كرد: فقرا كیانند؟ فرمود: آنان كه به كم و اندك راضى و قانعند و بر گرسنگى صابر و شكیبا و برخوشى شاكرند. از گرسنگى و تشنگى شكایت نمىكنند و هرگز دروغ نمىگویند و بر خداى خویش خشم نمىگیرند و بر از دست داده ها اندوهگین و بر آنچه به دست مىآورند شادمان نمىشوند.اى محمد؛ محبت به من، محبت به فقراست. پس همنشین و هم مجلس فقرا باش و از ثروتمندان و اغنیا و همنشینى با آنان دورى كن كه فقرا دوستان من هستند. (حدیث معراج) ویژگى هاى مستمندان مؤمن و خدادوستمشخصّه هاى فقرایى كه محبت به آنها محبت به خداست:1ـ «اَلَذّینَ رَضُوا بِالْقَلیلِ» كسانى كه به كم و اندك راضى اند.برخى حتى اگر تهى دست نیز باشند طماع و آزمندند، دلشان مىخواهد ثروتمند باشند و بهره شایان از دنیا ببرند و اگر دستشان مىرسید، فراوان از نعمت هاى دنیا بهره مىبردند و به كم و اندك راضى نمىشدند؛ ولى دستشان نمىرسد ـ دوستى این قسم فقیران مطلوب نیست، بلكه دوستى فقیرانى مطلوب و محبت به آنها محبت به خداست كه به كمِ دنیا راضى و قانع شدهاند و چشم به نعمت هاى دنیا و مال مردم، ندوخته اند.2ـ «وَ صَبَرُوا عَلَى الْجُوعِ» ویژگى دوم: تحمل و صبر بر نادارى و بى تابى نكردن بر گرسنگى است.برخى از فقرا دایم آه و ناله سر مىدهند و از خدا گلایه مىكنند كه ما چه گناهى داشتیم كه به فقر و تنگدستى مبتلا شدیم؛ ولى برخى وقتى به فقر مبتلا مىگردند ـ البته ابتلاى آنها به فقر، از روى كوتاهى و تقصیر نیست، چون در آن صورت، مرتكب گناه شده اند؛ بلكه عوامل خارجى و حوادث طبیعى موجب فقر آنها گردیده است؛ سیل و زلزلهاى رخ داده و هستى و زندگى آنها را نابود ساخته است ـ گر چه بر اثر فقر غذاى كافى و امكانات زندگى كافى به آنها نمىرسد، ولى آه و ناله سر نمىدهند و شكوه و گلایه نمىكنند و بر آن فقر صبر مىكنند؛ حتى سعى دارند فقر خود را پوشیده دارند و نمىگذارند دیگران از وضع آنها با خبر شوند:«یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ اَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ...از فرط عفاف چنانند كه هر كس از حال آنها بى خبر است، پندارد غنى و بى نیازند.» (بقره/273)اینان در عین صبر و بردبارى، تلاش مىكنند احتیاجى به مردم نداشته باشند و در حد ضرورت رزقى به دست آورند.3ـ «وَ شَكَرُوا عَلَى الرَّخاءِ» و بر خوشى و نعمتى كه بدان ها رسد شاكرند.وقتى خداوند به آنها نعمتى مىدهد و در گشایش زندگى و رفاه قرار مىگیرند، خداى را فراموش نمىكنند و به شكر او مىپردازند.4ـ «وَ لَمْ یَشْكُوا جُوعَهُمْ وَ لا ظَمَائَهُمْ» و از گرسنگى و تشنگى شكوه نمىكنند.این ویژگى لازمه و نتیجه صبر است؛ وقتى انسان صبر و تحمل پیشه سازد، پیش مردم از گرسنگى و تشنگى خویش شكایت نمىكند.5ـ «وَ لَمْ یَكْذِبُوا بِاَلْسِنَتِهِمْ» و هرگز زبان خویش را به دروغ نمىآلایند.برخى از فقرا براى كمك گرفتن از دیگران دروغ نیز مىگویند، خُرد را كلان مىنمایانند، نیاز و مشكل خویش را چند برابر جلوه مىدهند، تا رأفت و ترحم و دلسوزى دیگران را به خود جلب كنند. بالطبع فقرا بیشتر در معرض این خطرند كه در هنگام كمك خواستن از سایرین دروغ بگویند؛ ولى فقرایى كه محبوب خداوندند، هیچگاه دروغ نمىگویند.6ـ «وَ لَمْ یَغْضِبُوا عَلى رَبِّهِمْ» و بر خداى خویش خشم نمىگیرند.وقتى بر فقر صبور و بردبارند و از آن شكوه نمىكنند، بر خدا نیز خشم نمىگیرند. نه تنها نزد مردم، آه و ناله سر نمىدهند و زبان به شكوه نمىگشایند، در دل نیز از خدا گلهاى ندارند، حال یا معرفت و شناخت آنها به توحید، به حدى رسیده كه مىدانند مصلحت مؤمن در چیزى است كه خدا بر او پیش آورده، یا اگر معرفت آنها به این حد نرسیده باشد، لااقل مىدانند شكایت از خدا شایسته مؤمن نیست.7ـ «وَ لَمْ یَفْرَحُوا بِما اتاهُمْ» و بر آنچه به دست آوردهاند شادمان نمىشوند. دو ویژگى اخیر، از سایر ویژگى ها مهمتر است و به معناى فرموده خداوند است كه:«لِكَیْلا تَأْسَؤا عَلى ما فاتَكُمْ وَلاتَفَرَحُوا بِما اتاكُمْ؛هرگز بر آنچه از دست شما رود دل تنگ نشوید و بر آنچه به شما رسد، خوشحال نگردید.» (حدید/23)براى آنها داشتن و نداشتن مال یكسان است، چنان دل بستگى به دنیا ندارند كه اگر چیزى به آنها برسد، خوشحال و مغرور شوند و اگر چیزى از دست دادند، چنان ناراحت شوند كه نتوانند خود را كنترل كرده و بر اعصابشان مسلط شوند. اینها نشانه كم ظرفیتى و ضعف ایمان است. ادامه دارد ...منبع:مصباح یزدی، محمد تقی، کتاب راهیان كوى دوست
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 257]