تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، هرگز بدگويى كسى را نمى‏كردند، سرزنش نمى‏نمودند و در ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804648845




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مسلمان نماهای حزب شیطان


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: با كاروان عشق(22)
ذبح عظیم
مسلمان نماهای حزب شیطان(پس از پنجاه سال، پژوهشی تازه پیرامون قیام امام حسین علیه‌السلام) مقالات گذشته را از اینجا مشاهده نمایید کتب الله علیهم القتل فبرزوا الی مضاجعهم (1)(زینب دختر علی(ع))... چنانکه گفتیم در نتیجه ی دستکاری دو قرن اسناد تاریخی بیرون آوردن واقعیتهای خارجی مخصوصاً درباره ی چنین حادثه که گروههای مخالف یکدیگر در آن نفعی داشته اند، کاری دشوار است. اما خوشبختانه وقایع نویسانی در صحنه ی کارزار حضور داشته و خود آنچه را روی داده به چشم خویش دیده اند، و یا نزدیک به محل حادثه بوده و چگونگی آن را از دیگر راویان شنیده اند. بنابراین آنجا که چند گزارشگر در بازگویی حادثه ای همداستانند. احتمال ساختگی بودن نمی رود و یا کمتر می رود. و نیز آنچه را قرینه های خارجی تأیید کنند بهتر می توان پذیرفت. از مجموع این داستانهای ضد و نقیض و مطابق کردن آن با قرینه های خارجی می توان دانست که زمان درگیری دو دسته چندان دراز نبوده است که هفتاد و دو ساعت وقت بخواهد! اما ان اندازه هم کوتاه نبوده است، که این مرد متملق دین به دنیا فروخته برای یزید وصف می کند. زحربن قیس چون به کاخ یزید درآمد گفت: «ترا مژده باد به پیروزی و یاری خدایی! حسین بن علی با هجده تن از خویشاوندان و شصت تن از پیروان خود نزد ما آمد. به آنها گفتیم تسلیم شوید و حکم امیر عبیدالله بن زیاد را بپذیرید یا جنگ کنید. آنها جنگ را برگزیدند. همین که آفتاب شعاع خود را بزمین گسترد، گرد آنان را فرا گرفتیم. از این داستان بیش از چهل سال نمی گذرد که می بینیم فرزندان همان مردم، خیمه های دختران پیغمبر خود را به آتش می کشند تا کودکان خردسال حسین و نوه های محمد را بسوزانند. راستی کدام یک از این دو صحنه رقت انگیزتر است؟ چه می شود که انسانی تا این درجه از نقطه ی اوج فرود آید و به نقطه ی سقوط برسد؟ چه پیچیده معجونی که مغز انسانی نام گرفته است!آنها چون کبوترانی که از چنگال باز فرار کنند به هرسو رو می آوردند که پناهگاهی بیابند. ای امیرالمؤمنین! به خدا آن قدر طول کشید که شتری را بکشند یا کسی در چاشتگاه به خواب رود همه ی آنان را از دم شمشیر گذراندیم. اینک تن های آنان برهنه، تن پوش آنان خون و چهره های آنان خاک آلود است. آفتاب تنشان را می گدازد و باد از هر سو بر بدنهایشان می وزد و جز کرکسان کسی به زیارت آنها نمی رود.» (2)آنچه این دروغگوی پست نهاد در چنان مجلسی به خاطر خوشایند امیر خود گفته است مسلماً حقیقت ندارد، و جز ریشخندی برگوینده و شنونده نیست، چه؛ قسمتی از آن، قسمت دیگر را تکذیب می کند. کسی که به گفته ی او حاضر به تسلیم نمی شود و جنگ را بر مذلت ترجیح می دهد دیگر از مرگ نمی هراسد و چون کبوتر از چنگ باز نمی گریزد. این گزارش به قدری ساختگی و مشمئز کننده بود که یزید نیز دگرگون شد و گفت خدا پسر مرجانه (ابن زیاد) را لعنت کند که راضی به قتل حسین نبودم.به هر حال آنچه مسلم است. جنگ به آن سادگی که پسر قیس گفته است پایان نیافته. به آن شرح و تفصیل هم نبوده است که بعضی مقتل نویسان ساده ضمیر نوشته اند، و چون شعری گفته و در قافیه مانده اند ناچار گشته اند روز عاشورا را هفتاد و دو ساعت بدانند، تا بتوان در این مدت آنهمه رجز گفت و خطبه خواند و جنگ کرد و دشمن کشت. شمار کشتگان از دو طرف چند تن بوده است؟ یک طرف آن معلوم است. آنچه نرینه در سپاه حسین(ع) بود و سن آنان از چهارده سال می گذشت به قتل رسید. در بعضی تاریخها می خوانیم امام علی بن الحسین را چون به سن بلوغ نرسیده بود رها کردند (3) اما از سپاه کوفه چند تن کشته شده است باز هم خدا می داند. رقم کم را هفتاد و سه تن و رقم بیشتر را هزاران تن نوشته اند. آنچه شگفت به نظر می رسد این است که در این صحنه و در ظرف آن چند ساعت روحیه ی خشن و بی رحم طبیعت جاهلی با تمام مظاهر خود جلوه کرد. فرزند همان مرد که تیر و کمان بر می گرفت و آماده ی جنگ می شد که چرا دیگران می خواهند ملخهایی را که در سایه ی چادر او خفته اند شکار کنند، در این جا رنگ عوض می کند و خاطره ی جنگهای یسوس و بکر و تغلب و دیگر جنگهای جاهلی را زنده می سازد. در آن گیرودار مردی حسین را ندا می دهد که «حسین! موج آب را می بینی؟ به خدا از آن نخواهی نوشید تا از حمیم دوزخ بیاشامی» بی شرم دیگری به فرزند زاده ی پیغمبر و خاندان رسول چنین می گوید: «ما پاکیزگانیم و شما ناپاکان.» یا آنکه فرمانده ی سپاه پس از چنان کشتار و حشیانه دستور می دهد بر تن بی جان کشتگان اسب بتازند. هیچ باور نمی توان کرد که این مردم نسل بی واسطه یا نسل دوم مردمی هستند که آب را از کام تشنه ی خود می گرفتند و به دوست خود می دادند و او نیز چنین می کرد تا آنگاه که همگی از تشنگی می مردند. یا چون شب هنگام مهمان به خانه ی ایشان می آمد، خوراک خود را پیش وی می نهادند، و میزبان نیز در خوراک با او شریک است. چنین می کردند که مبادا اگر خود هم از آن غذا بخورند، مهمان سیر نشود.آنچه مسلم است. جنگ به آن سادگی که پسر قیس گفته است پایان نیافته. به آن شرح و تفصیل هم نبوده است که بعضی مقتل نویسان ساده ضمیر نوشته اند، و چون شعری گفته و در قافیه مانده اند ناچار گشته اند روز عاشورا را هفتاد و دو ساعت بدانند، تا بتوان در این مدت آنهمه رجز گفت و خطبه خواند و جنگ کرد و دشمن کشت.  شاید بیشتر شما خوانندگان داستان پسر عاص را در فتح مصر با دو کبوتر شنیده باشید. عمروابن العاص به هنگام فتح مصر در جایی که امروز "فساط" نام گرفته است خیمه زده بود. روزی که اردو می خواست از جای خو برخیزد و به جای دیگر رود به فرمانده سپاه گفتند، کبوتری بر فراز چادر تو آشیانه کرده و تخم نهاده است. اگر چادر را بچینیم این تخمها می شکند و این کبوتر نر و ماده آزرده می شوند. پسر عاص گفت چادر برپا بماند! یک تن از سپاهیان همین جا توقف کند تا این کبوتر بچه های خود را پرواز دهد، سپس چادر را برچیند.(4)از این داستان بیش از چهل سال نمی گذرد که می بینیم فرزندان همان مردم، خیمه های دختران پیغمبر خود را به آتش می کشند تا کودکان خردسال حسین و نوه های محمد را بسوزانند. راستی کدام یک از این دو صحنه رقت انگیزتر است؟ چه می شود که انسانی تا این درجه از نقطه ی اوج فرود آید و به نقطه ی سقوط برسد؟ چه پیچیده معجونی که مغز انسانی نام گرفته است! سخن پروردگار بهتر از هر گفتار این معما را توجیه می کند: «شیطان بر آنها چیره شد و یاد خدا را از دل آنان برد(5).»پی‌نوشت ها:1- خدا کشتن را برای آنان مقدر فرمود پس به قتلگاه خود رفتند.2- طبری، ج 7، ص 374.3- طبری، ج 7، ص 387.4- معجم البلدان، ج 51، س 260.5- المجادله، 19.منبع:دكتر سید جعفر شهیدی،  پس از پنجاه سال 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 301]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن