واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: زندگي جريان دارد جام جم آنلاين: فضا، فضاي غم و اندوه است. يكي گريه ميكند، آن يكي جيغ ميزند و صورتش را ميخراشد، شانههاي پدر ميلرزد، او يكشبه به قدر چند سال پير شده است. مادر اما بيحركت و بهتزده به جايي در دوردست خيره شده است. ضربه شديدتر از آن است كه بتواند آن را بپذيرد و تحمل كند. حالا همه بيش از عزيز از دست رفته نگران حال مادرند. او چگونه با اين مصيبت كنار خواهد آمد. گزارش امروز ما حال و هواي ديگري دارد. حال و هواي غم و ماتم. غم جانكاه از دست دادن فرزند. مصيبت همه جورش سخت است؛ اما به نظر ميرسد اين يكي از نوعي ديگر باشد: جگر گوشهاي كه پرپر ميشود، اميدي كه بر باد ميرود و ماتمي كه هميشه تازه است، هميشه. سر و صداها، رفت و آمدها، پرچمها و روبانهاي مشكي، ضجهها و نالهها. مادر هنوز درست نميداند چه خبر است، گويا كمكم از خواب بيدار ميشود، آواي قرآن، قبرستان و غسالخانه. مادر ناگهان جيغ ميكشد، فرياد ميزند. از حال ميرود و به هوش ميآيد. ضربه كار خودش را كرده است. اكنون ميفهمد چه بلايي برسرش آمده است. همه را كنار ميزند، ميدود و... اجازه دهيد فضاي گزارش را بيش از اين اندوهبار و تلخ نكنيم. قصه، قصه مصيبت است و از دست دادن عزيزان. آيا اين پدر و مادر ميتوانند يك بار ديگر به زندگي عادي بازگردند؟ مادر آرزوي مرگ ميكند، ميخواهد خودش جاي فرزند را در قبر بگيرد، پدر رمقي در زانوانش ندارد، كمر او از اين ماتم شكسته است. چه بايد كرد؟ بدون فرزندم، هرگز واكنشها در مواجهه با ضربه ناشي از مرگ فرزند متفاوت است. پدر و مادر حاضر نيستند بپذيرندجگرگوشه خود را براي هميشه از دست دادهاند. گاهي بكلي واقعه مرگ او را انكار ميكنند، گاه لباسهاي رنگي ميپوشند و بيدليل ميخندند، گاه مدتها به نقطهاي خيره ميشوند و هيچ واكنشي از خود نشان نميدهند و رفتارهاي ديگري كه اطرافيان را نگران ميكند. در اين مرحله پيش از هر چيز بايد به پدر و مادر كمك كرد تا واقعه را بپذيرند. به رغم باور عموم كه سعي ميكنند پدر و مادر را از مراحل مختلف تدفين دور نگاه دارند، دكتر لادن منصور پيشنهاد ميكند اجازه دهيد آنها فرزندشان را ببينند، در مراحل مختلف خاكسپاري، از شستشو گرفته تا دفن و تلقين در كنار او باشند. شركت در اين مراسم به قدري اهميت دارد كه گاهي روانشناسان آن را براي بازماندگاني كه به هر دليل در مراحل خاكسپاري شركت نداشته و لذا قادر به گذراندن مراحل سوگ و از سرگيري زندگي عادي نيستند، بازسازي ميكنند. ديدن اين مراحل به آنان كمك ميكند واقعيت مرگ فرزند را بپذيرند و با گريه و فرياد هيجانات خود را تخليه كنند. اطرافيان به طور معمول با ديدن بيقراريها سعي ميكنند داغديدگان را آرام كنند و مانع گريه و شيون آنها ميشوند. اين كار نهتنها كمكي نميكند، بلكه گذراندن مراحل سوگ را دشوارتر و طولانيتر ميسازد. اجازه دهيد هر چقدر ميخواهند گريه كنند، بر سر قبر فرزندشان بنشينند و با او صحبت كنند. پدر و مادر بايد بتوانند احساسات خود را بروز دهند و به جاي فرو خوردن بغض، آزادانه اشك بريزند. گريه و شيون يكي از راههاي تخليه هيجانات و تالمات روحي است كه به بازسازي و سازگاري مجدد و بازگشت به زندگي عادي كمك ميكند. پذيرش حادثه در كنار گريه و شيون واكنشهاي ديگري را نيز به همراه دارد. فرد از يك سو نسبت به همه چيز خشمگين ميشود، گاهي سخنان كفرآميز ميگويد و از خداوند براي مصيبتي كه بر سرش آمده شاكي است، گاه ممكن است بعضي عبادات خود را ترك كند، خشمگين است كه چرا چنين بلايي بايد بر سر او بيايد، سپس احساس گناه ميكند و دچار عذاب وجدان ميشود، احساس ميكند در حق عزيز خود كوتاهي كرده است. خاطرات گذشته را به ياد ميآورد و آرزو ميكند كاش بيشتر به خواستههاي او توجه ميكرد. در اين مرحله كمكم گوشهگير و افسرده ميشود. بيخوابي يا كمخوابي به سراغ او ميآيد، كماشتها يا بياشتها ميشود. رفتار متضادي دارد. گاه از اين كه اطرافيان بيخيال بگويند و بخندند، بشدت ناراحت ميشود. گاه ممكن است خود او نيز براي مدت كوتاهي با آنها هم صحبت شود؛ اما پس از مدت كوتاهي احساس گناه آزارش ميدهد و با به ياد آوردن چهره عزيز از دست رفتهاش عذاب وجدان ميگيرد و خودخوري ميكند. در اين شرايط مراقب بستگان دورتر و دوستاني كه شرايط را درك نميكنند باشيد. بهتر است از آنها بخواهيد ملاحظه شرايط و حال و هواي صاحب عزا را داشته باشند. دكتر منصور،عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي در مرحله بعد به آرمانگرايي و واقعگرايي اشاره ميكند. در اين مرحله فرد درباره مرگ بيشتر ميانديشد و تحقيق ميكند و سرانجام واقعيت را ميپذيرد. براي رسيدن به اين مرحله با او همراه شويد و به زيارت اهل قبور برويد. تاريخ تولد اموات را به او نشان دهيد. او با ديدن كساني كه شايد بسيار جوانتر از فرزندش بودهاند، اين واقعيت را خواهد پذيرفت كه انسان در مرگ خود هيچ نقشي ندارد و بناچار بايد روزي از اين دنيا رخت بربندد. بگذار تا بگريم چون ابر در بهاران پذيرش حقيقت مرگ و واقعيت از دست دادن فرزند يكي از مراحل مهم در روند سوگواري است. تا اينجا پدر و مادر با اين واقعيت كه فرزند خود را از دست داده و ديگر نميتوانند او را ببينند، كنار آمدهاند؛ اما هنوز تا بازگشت به جريان عادي زندگي فاصله زيادي دارند. وظيفه اطرافيان در اين مواقع اين است كه تا ميتوانند پدر و مادر داغديده را تنها نگذارند. اين موضوع بويژه پس از اين كه مراسم اوليه به اتمام رسيد و بستگان دور و نزديك راهي خانههاي خود شدند، اهميت دارد. از در و ديوار خانه ماتم ميريزد و رنج تنهايي بار غم را دو چندان ميكند. نكته مهم در اين مرحله تفاوت واكنشهاي پدر با مادر است. پدران بيشتر ظاهري آرام اما دردمند دارند، كمتر صحبت ميكنند، در گفتگو با اطرافيان به پاسخهاي كوتاه بسنده ميكنند، ترجيح ميدهند تنها باشند و فكر كنند. به عبارت ديگر، واكنشهاي پدران بيشتر دروني است. آنها از درون ميسوزند و غالبا دم برنميآورند. ممكن است به دخانيات رو آورند يا مقدار مصرف خود را بيشتر كنند. برخلاف ميل پدر او را تنها نگذاريد، سعي كنيد بيشتر به او سر بزنيد و براي ساعتي از محيط خانه دورش كنيد. مادران بيشتر گريه ميكنند، گوش شنوايي ميخواهند كه صبورانه به صحبتهاي آنان گوش دهد. دوست دارند ساعتها درباره فرزند خود گفتگو كنند، عكسها و وسايل او را نشان دهند و اشك بريزند. دكتر منصور پيشنهاد ميكند در اين مرحله كنار او بنشينيد و با او همدلي كنيد. همراه با او گريه نكنيد، زيرا در اين صورت احساس ميكند شما را ناراحت كرده است. مانع گريههاي او نيز نشويد. او به يك جفت گوش فعال نياز دارد. هرگز از عباراتي مثل از اين دنيا راحت شد، فكر كن اين بچه را نداشتي، همه ميميرند و مانند اينها استفاده نكنيد. به خاطر داشته باشيد او مادر است و آرزو ميكند كاش خود او به جاي فرزندش زير خاك خوابيده بود. اين صحبتهاي شما او را ناراحت ميكند. فقط به حرفهايش گوش دهيد و از او بخواهيد از خاطراتش براي شما بگويد و گريه كند. اگر بخوبي از عهده اين كار برنميآييد يا حال و حوصله چنين كارهايي را نداريد، او را به يك روانشناس و مشاور توانمند و مهربان ارجاع دهيد. فراموش نكنيد انباشته شدن غصهها ميتواند خطرات جسمي حادي را براي پدر و مادر داغديده به دنبال داشته باشد. پس در كمك كردن به او كوتاهي نكنيد. طول مدت اين مراحل در افراد مختلف متفاوت است. به گفته دكتر منصور، برگزاري مراسم ختم، هفت، چهل و يادبود سالانه كمك موثري در پذيرش و سازگاري داغديدگان است. همچنين حضور مداوم بر سر مزار، بويژه در چهل روز اول ميتواند طي اين مراحل را آسانتر كند. حتما شما هم اين جمله را شنيدهايد كه خاك سردي ميآورد. حضور پدر و مادر در مراسم خاكسپاري و بر سر قبر فرزند اين باور را در ذهن آنان ايجاد ميكند كه بايد براي هميشه با فرزندشان خداحافظي كنند. به آنها بقبولانيد اين خداحافظي به معني فراموش كردن نيست. ضمن اين كه اصرار نداشته باشيد لباس عزا را بزودي از تن درآورند. درآوردن لباس مشكي براي آنها به اين معني است كه بايد فرزندشان را فراموش كنند و به زندگي عادي بازگردند و به همين دليل احساس گناه ميكنند. بگذاريد تا هر وقت مايلند لباس مشكي بپوشند و عزادار باشند تا زماني كه خودشان احساس كنند ديگر ميتوانند اين لباس را از تن درآورند. چگونه ميتوانيد به فرد داغدار كمك كنيد شناخت مراحل سوگ به شما كمك ميكند در مواجهه با چنين شرايطي حال و روز داغديدگان را بهتر درك كنيد و بتوانيد كمكي موثر براي صاحبان عزا باشيد. در اين گونه موارد: - در غم و اندوه فرد شريك شويد. او را تشويق كنيد تا احساساتش نسبت به مرگ و خاطرات فرد از دست رفته را مطرح كند. - غم و اندوه او را تاييد كنيد؛ اما آن را به ابديت و خداوند ارتباط ندهيد. با دقت و توجه به صحبتهاي فرد گوش دهيد و با او همدردي كنيد. - صبور باشيد. روند بهبود فرد طولاني است، پس با بردباري به او در پشت سر گذاشتن غم و اندوه كمك كنيد. - مصيبت او را كم اهميت نشان ندهيد. نگوييد تو بايد قوي باشي، تو بايد بدون او به زندگي ادامه دهي و مانند آن. زيرا در مراحل اوليه اين صحبتها براي فرد تاثير ندارد، ضمن اين كه ممكن است اين ذهنيت را در او ايجاد كند كه شما او را درك نميكنيد و نميتوانيد كمك مناسبي براي او باشيد. اجازه دهيد به طور طبيعي مراحل سوگ را پشتسر گذارد. - به او در برگزاري مراسم كمك كنيد. - براي او غذا درست كنيد و مراقب تغذيه اش باشيد. اين روزها مساله پذيرايي از ميهمانان شركتكننده در مراسم تدفين و يادبود يكي از دغدغههاي مهم صاحبان عزاست؛ به طوري كه گاه عزاداري را تحتالشعاع قرار ميدهد. شايد تعجب كنيد اگر بدانيد در آيين ما پسنديده است كه تا 3 روز براي خانواده مصيبت ديده غذا بفرستند و بهتر است از غذا خوردن نزد آنان اجتناب شود. - اگر مرهمي بر زخم ريش صاحبان عزا نيستيد، حداقل باري بر دوش آنها نباشيد. جاي تاسف است كه بعضي اطرافيان در چنين شرايطي از صاحب عزاي دلسوخته انتظار احترام گذاشتن، تحويل گرفتن و مانند آن را دارند و از آن تاسفبارتر نيش و كنايههايي است كه احتمالا به دليل كدورتهاي گذشته به صاحبان عزا زده ميشود. - آوردن دستهها و سبدهاي گل و پارچه نوشتههاي پرهزينه براي خانوادهاي كه دسته گلش پرپر شده است، از فرهنگ ما نيست. همدردي خود را با مهربانيهاي خود و نثار فاتحه نشان دهيد. - اگرچه به اين دليل كه غم از دست دادن فرزند تا ساليان دراز پدر و مادر را رنج ميدهد و كنار آمدن با آن اغلب بسادگي ميسر نيست و گاه والدين را راهي بيمارستان ميكند، مراحل سوگ در ارتباط با غم از دست دادن فرزند بيان شد، ولي اين مراحل قابل تعميم است. ميتوان گفت همه افراد در مواجهه با مرگ عزيزان خود كمابيش چنين مراحلي را پشت سر ميگذارند. با توجه به اين موضوع ميتوانيم از اين پس در شرايط مشابه، بهتر و مفيدتر به مصيبتديدگان كمك كنيم. سعيده كافي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 566]