پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850480670
نگاهم به زندگی عوض شده است
واضح آرشیو وب فارسی:فان سرا:
جام جم آنلاین: علی دایی از چهرههای خاص فوتبال و ورزش ایران است که دارای دو شخصیت متفاوت است، یک چهره ورزشی که آشکار و شفاف است با تمام نقاط ضعف و قوت آن و یک چهره پنهان که بهطور طبیعی از احوال شخصیه هر فردی به حساب میآید و طبیعی است که علی دایی زیاد نخواهد راجع به این موضوع حرف بزند.
اما آنچه مشخص است و از گوشه و کنار شنیده شده اینکه علی دایی در زندگی اجتماعی خویش در امور خیر دستی از نزدیک بر آتش دارد.
با این حال مگر میشود چهره معروفی باشی و بخواهی آهسته و بی سر و صدا در جامعه رفت و آمد کنی، بویژه آدمی چون دایی که نه تنها در ایران، بلکه در جهان نیز چهرهای شناخته شده است. دایی که به قول خود با جان سالم بدر بردن از حادثه رانندگی اواخر اسفند ماه گذشته، تولدی دوباره در زندگی یافته است تصریح دارد که در این حادثه دیگر بار لطف و عنایت خدا را شامل حالش دیده است تا مسیری تازه را در زندگی پیش روی خود ببیند. دایی که شاید در یک نگاه آدم مغرور و بلند پروازی جلوه کند، در عرصه مربیگری نیز برنامههای طول و درازی دارد و نمیخواهد به حداقلها بسنده نماید. اگر چه در فصل یازدهم او تیم راهآهن را در دقیقه ۹۰ تحویل گرفت، اما به سرعت تیم را در شرایط مسابقه قرار داد.
هرچند تیم یکدست و دونده او، با وجود ارائه بازیهای خوب و زیبا، بعضا دچار بد شانسی شد و نتوانست جایگاه خوبی را به خود اختصاص دهد. تیم علی دایی در سختترین شرایط بی پولی نیز حاضر نشد دست از سختکوشی بر دارد. با دایی در خلال یکی از آخرین تمرینهای تیم راه آهن در شرایطی که گفته میشود او را برای فصل دوازدهم در تیم جدیدی خواهیم دید، دقایقی به گفتوگو پرداختیم که در پی میآید. در سطح جامعه، انتظارات ویژهای از چهرههای شاخص و به اصطلاح گروههای مرجع مثل هنرمندان و ورزشکاران میرود؛ انتظاراتی که بیراه نیست، چراکه بسیاری از نوجوانان و جوانان در نقاط مختلف کشور سعی میکنند به اشکال گوناگون از این قبیل افراد الگو بگیرند. با توجه به فراگیر شدن فوتبال در دو دهه اخیر، توجه اقشار مختلف معطوف به این رشته شده است. علی دایی به عنوان چهرهای شاخص از چه زاویهای به این موضوع مینگرد و تا چه حد به بعد اجتماعی فوتبال و نقش و تاثیر آن در سطح جامعه واقف است؟ ابتدا باید بگویم که من هیچ وقت خودم را الگو نمیدانم، چون یک الگو باید شرایط بسیار زیاد و مثبتی داشته باشد، با این حال همیشه این را از خدا خواستم که در جامعه دو جوان به تاسی از من درست زندگی کنند. این اغراق نیست، اما باور کنید یکی از بزرگترین آرزوهایم بوده و هست. معتقدم کسانی که معروف شده و به عبارتی در جامعه شاخص میشوند، دیگر متعلق به خودشان نیستند و باید رفتار اجتماعیشان طوری باشد که هیچ موقع الگوی بدی برای جوانان نشوند. در نتیجه این افراد همیشه باید خودشان را کنترل کنند. شاید من نوعی هم خیلی جاها دوست داشته باشم، بروم و خیلی کارها انجام بدهم، اما این شاخص بودن و جلوی دید مردم بودن باعث شده از خواستههای شخصی خود بگذرم. چه انگیزهای باعث شده علی دایی چنین نگرشی داشته باشد و طی سالیان اخیر که همواره یکی از چهرههای شاخص فوتبال ایران بوده و هست، دچار لغزش نشده و فارغ از مسائل فنی فوتبال، از این حیث انتقادی را متوجه خود نبیند؟ چه انگیزهای بالاتر از اینکه این موضوع را وظیفه خود میدانم. معتقدم جایگاهی که به دست آوردهایم، چیزی جز نظر لطف خدا نبوده و باید توجه داشته باشیم ما در قبال جامعه، یک وظیفه اجتماعی بهعهده داریم. وقتی خدا این لطف را به ما داشته و جامعه ما را به عنوان آدمهای شاخص قبول کرده است، این موضوع باعث سنگین شدن وظیفه ما میشود و در نتیجه باید خیلی مراقب رفتار و کردار خودمان باشیم، این یعنی قدردان بودن بابت موهبتی که خدا به ما عطا کرده است. در کنار آن نباید فراموش کنیم که اگر قدردان این نعمت بزرگ نباشیم، خدا به همان ترتیب که ما را شاخص و معروف کرده است، به همان ترتیب میتواند نظر لطفش را از ما برگردانده و دچار سقوط شویم. لذا این رویکرد همیشگی من به زندگی بوده و هیچ دوست ندارم کاری کنم که حتی یک نفر از آن الگوی منفی بگیرد، چه در این صورت در درجه اول خودم شرمنده خواهم شد. به نظر میرسد همین بعد اجتماعی ورزش است که قهرمانیهای زودگذر را تحت تاثیر خود قرار میدهد. همواره شاهد این مساله بودیم که برخی قهرمانان با وجود همه افتخاراتی که در زندگی ورزشی خود کسب کردهاند، پس از چندی از نظرها محو شدهاند، اما برخی دیگر برای همیشه نزد مردم جاودانه ماندهاند، شما چه فکر میکنید آیا راز ماندگاری خود را در این رویکرد میبینید؟ مطمئنا، همانطور که گفتم باید خیلی مراقب رفتار خودمان باشیم. فکر میکنم کسی که به معنی واقعی کلمه این موضوع را قبول داشته باشد، خیلی مسائل را براحتی میپذیرد، به هر حال خدا را شکر میکنم که نظر لطف به من دارد و خودم هم همیشه سعی کردم چنین ذهنیتی نسبت به زندگی و اطراف خودم داشته باشم. مثل همه مصاحبههایی که از شما دیدیم و خواندیم «خدا» ورد زبان شماست. به نظر میرسد با خدا بودن و ترس از خدا به نوعی تشکیلدهنده وجهی از شخصیت اجتماعی علی دایی است و او را به سمت و سوی کارهای خداپسندانه و عامالمنفعه هم سوق میدهد. گرچه همواره از بیان اینگونه مسائل خودداری میکنید، اما گوشه و کنار شنیده میشود علی دایی در کنار دنیای قهرمانی و ورزش، به سهم خود یک فعال اجتماعی شناخته میشود و اقدامات خداپسندانه و عامالمنفعهای در نقاط مختلف کشور انجام میدهد، همین طور است؟ هیچوقت دوست ندارم در این رابطه صحبت کنم، چراکه معتقدم اگر کسی اقدامی در جهت رضایت خداوند و بنابر وظیفه اجتماعی خود انجام میدهد، در درجه اول نباید کسی به آن پی ببرد تا جنبه ریا به خود نگیرد و طرف مقابل هم دچار خود کمبینی نشود. معتقدم خداوند امثال ما را سبب قرار داده است تا گرهای از مشکلات مردم باز کنیم، اما من هم تنها یک نفر هستم و به تنهایی کاری از دستم برنمیآید. شاید باور نکنید روزانه دهها مراجعهکننده دارم و به سهم خودم تا جایی که امکان داشته باشد، مشکلات آنها را حل میکنم، اما یک نفر چقدر توان دارد. باور کنید اگر مجموع نامههای ماهانه و خواستههای مردم گرفتاری که از من طلب کمک کردهاند را جمع بزنم، حتی اگر همه زندگی و سرمایه خودم و حتی ماشین زیر پایم را بفروشم، باز پاسخگوی این همه مشکلات مردم نیست. به خاطر همین یکی از دغدغههای ذهنی من همواره مشکلات اقتصادی مردم خوب و مهربان کشورم است؛ مشکلاتی که از مبالغ ناچیز تا هزینه درمان سنگین را دربر میگیرد، برای همین از خدا میخواهم که این مشکلات حل شده و ما شاهد گرفتاری مردم خوبمان نباشیم، هرچند به سهم خودم و تا حد توان از دستگیری مردم گرفتار دریغ نمیکنم. پس از تصادف رانندگی شدیدی که در آخرین روزهای اسفند ۹۰ داشتید، اشاره کردید که آن حادثه باعث شد علی دایی اشتباهات گذشته را تکرار نکند. به نظر آن تصادف درسهای زیادی برای شما داشته است؟ بله، آن حادثه یک تلنگر بزرگی به علی دایی زد و همه وجودم را لرزاند؛ به طوری که دیدگاهم را نسبت به دنیا عوض کرد و باعث شد از یک دریچه تازه به جهان هستی نگاه کنم. به هر حال خودم دوست دارم بعضی کارها را که قبلا انجام دادهام، تکرار نکنم و آن کارهایی را که باید انجام میدادم و تا حالا از آنها غافل بودم، مورد توجه قرار دهم. دوباره یک چیز به من ثابت شد و آن اینکه تا خود خدا نخواهد یک برگ از درخت نمیافتد. شاید در آن تصادف باید اتفاقات خیلی بدتری میافتاد، اما خدا زندگی دوباره به من داد. آیا زود عصبانی شدن هم در دایره تجدیدنظر شما گنجانده شده است؟ خصوصیتی که به اعتقاد خیلیها در شأن و جایگاه علی دایی نیست و شبهه مغرور بودن شما را در ذهن متبادر میکند. درست است، این یکی از نقاط ضعفم بود که بعد از تصادف، خیلی روی آن کار کردم. شاید قبلا زود عصبانی میشدم، اما الان خیلی خودم را کنترل میکنم. با وجود این باور کنید زودجوش آوردن من هیچ وقت بیدلیل نبوده است. به هر حال برای سالم زندگی کردن، صادق بودن و دروغ نگفتن، یک جاهایی باید تاوان هم بدهیم. متاسفانه خیلی مواقع من تاوان چنین مواردی را دادم. به نظر من کسانی که صادق و درستکار باشند، همیشه میمانند و کسانی که مردم را فریب میدهند و دروغ میگویند، مطمئنا روزی دستشان رو میشود. این مساله بارها برای من به اثبات رسیده است. یعنی هر وقت حق با شما باشد و دنبال حق باشید، بالاخره روزی همه حق را به شما خواهند داد. اجازه بدهید وارد فاز دوم مصاحبه که مطابق انتظار جنبه فوتبالی دارد، بشویم؛ آن هم در شرایطی که در چند سال اخیر علی دایی پس از پایان دنیای قهرمانی و ورود به جرگه مربیان فوتبال ایران در کانون توجه بوده است، اما این جدایی از قهرمانی و ورود به یک دنیای دیگر برای علی دایی بدون فاصله رخ داد و علی دایی با همه افتخاراتی که کسب کرده بود، ناگهان و بدون ترتیب دادن یک مسابقه خداحافظی بعد از جام جهانی ۲۰۰۶ از تیم ملی کنار گذاشته شد. پس از انتقاداتی که از نتایج تیم ملی در جام جهانی ۲۰۰۶ مطرح شد، برخی به دنبال یک مقصر میگشتند و بهتر از من را پیدا نکردند، در نتیجه خواستند علی دایی را قربانی کنند. شاید یکی دو ماه چنین کاری را کردند، اما در اصل به خواسته خود نرسیدند، چون من برخلاف نظر برخیها معتقد نیستم ورزشکار دو بار میمیرد؛ بلکه این خود ورزشکار است که زندگی خودش را میسازد و اگر مسیر زندگی خود را درست انتخاب کرده باشد، هیچ وقت نمیمیرد. روزی هم که از این دنیا رفت، شاید دیگر جسم او نباشد، اما هیچگاه نمیمیرد. این را میخواهم بگویم که اگر آقایان بازی خداحافظی برای من برگزار نکردند، من مردم؟ مگر من کشته و مرده بازی خداحافظی بودم. این بیکفایتی کسانی را میرساند که مسوولیتی برعهده دارند و فقط به دنبال حفظ میزشان هستند وگرنه امثال علی داییها با این بیمهریها نمیمیرند، چون اساسا دنبال بازی خداحافظی نیستیم. این وسط قدرشناسی چه جایگاهی دارد؟ ما کار خودمان را انجام میدهیم، با یکسری باورها بزرگ شدیم و تا آخر عمرمان با این اعتقادات و باورها زندگی میکنیم. به هر صورت شما در شرایطی به دنیای مربیگری روی آوردید که خیلیها معتقدند علی دایی به عنوان شخصیتی که فیفا از آن به عنوان مظهر فوتبال ایران نام میبرد، نباید به این عرصه وارد میشد؛ بلکه باید از این شخصیت بینالمللی در جهت کسب کرسیهای مهم و تاثیرگذار فوتبال در سطح آسیا و حتی فیفا بهره گرفته میشد. خود شما در این رابطه چه نظری دارید؟ زمانی که در سایپا بازی میکردم، رفتن لورانت، سرمربی آلمانی وقت تیم که در هفتههای پنجم و ششم اتفاق افتاد؛ به طور کلی مسیر زندگیام را تغییر داد. شاید من بعدها مربی میشدم، اما در آن برهه زمانی اصلا فکر مربیگری نداشتم و نمیخواستم مربیگری کنم. به هر حال آن اتفاق باعث شد از فوتبال جدا نشوم و به عنوان مربی به فوتبال ادامه دهم. از شما چه پنهان، من کار کردن در زمین سبز را به پشت میز نشستن ترجیح میدهم، چون از جوانان انرژی میگیرم و خیلی دوست دارم با آنها کار کنم؛ هرچند مربی آنها هستم، اما به واقع با همه آنها رفیق هستم. بنابراین با توجه به این خواسته قلبی، شغل مربیگری میتواند رابطه من را با جوانان بهتر و صمیمیتر کند. گرچه در دوران بازیگری به افتخارات زیادی دست پیدا کردید، اما به نظر میرسد در عرصه مربیگری کار سخت و مسیر درازی در پیش داشته باشید. خودتان در این رابطه چه فکر میکنید؟ با اینکه در اول راه مربیگری هستم و مطمئنا خیلی چیزها را باید درباره مربیگری یاد بگیرم، اما شک نکنید در این عرصه هم هدفهای خیلی بزرگی دارم و برای رسیدن به این اهداف تلاش خواهم کرد؛ اهدافی که اجازه بدهید فعلا درباره آنها صحبت نکنم. ضمن اینکه کارنامه مربیگری من مشخص است. پنج سال است مربیگری میکنم و در این پنج سال یک دوره با سایپا قهرمان لیگ، دو بار با پرسپولیس قهرمان جام حذفی و یک سال هم با تیم ملی بودم و بهرغم مشکلاتی که وجود داشت، فقط در یک بازی رسمی باختیم. با سایپا هم توانستیم به مرحله بعدی لیگ قهرمانان آسیا برویم. با وجود این قبول دارید خیلی زود سرمربیگری تیم ملی را برعهده گرفتید، در آن مقطع دچار اشتباه شدید. اگر شناخت الان را نسبت به مسوولان فدراسیون داشتم، حرف شما درست است و من مرتکب اشتباه شدم، اما چون این شناخت را نداشتم، به هیچ عنوان مرتکب اشتباه نشدم، چون کارنامه قابل دفاعی در تیم ملی دارم. کاری که در تیم ملی انجام دادم تازه الان همه ثمره آن را می بینند. کاری که هیچکس جرات انجام آن را نداشت. در شرایطی که مشکلات بسیار زیادی داشتم و مربیان فعلی یکدهم آن مشکلات را ندارند، به خاطر نسلی که به فوتبال ملی معرفی کردم، وجدانم راحت است. من بعد از تنها یک باخت در بازیهای رسمی (اشاره به دیدار با عربستان) برکنار شدم و اجازه ندادند کارم را تا آخر ادامه دهم، چون به کار خودم ایمان دارم و همیشه در پس کاری که انجام میدهم، یکسری اهداف را دنبال میکنم. در مجموع بعد از مربیگری تیم ملی خودم خواستم ۸ ـ ۷ ماه از فوتبال دور باشم، اما این به معنی اشتباه بودن مربیگری در تیم ملی نیست. پس از آن هشت ـ هفت ماهی که به قول خودتان خودخواسته از فوتبال دور بودید، یک کار پردغدغه و مخاطرهآمیز دیگری را انتخاب کردید؛ یعنی سرمربیگری پرسپولیس، انتخابی که علی دایی را بشدت درگیر مسائل حاشیهای و اختلاف شدید با حبیب کاشانی سرپرست وقت باشگاه پرسپولیس کرد، جالب اینکه بعد از جدایی از پرسپولیس هم گفتید همکاری با کاشانی اشتباه بود.
دایی: متاسفانه در فوتبال ما یا باید خانهنشین شوی و اصلا در فوتبال حضور نداشته باشی یا اینکه تحقیق گستردهای درباره سوابق و خصوصیات فردی برخی انجام بدهی که البته هردوی اینها امکانپذیر نیست
متاسفانه این مشکلات در فوتبال ما وجود دارد که یا باید خانهنشین شوی و اصلا در فوتبال حضور نداشته باشی یا اینکه تحقیق گستردهای درباره سوابق و خصوصیات فردی برخی انجام بدهی که البته هردوی اینها امکانپذیر نیست. این درست که در بعضی مواقع کار نکردن بهتر از کار کردن است، اما چون به پرسپولیس علاقه دارم و هواداران این تیم را عاشقانه دوست دارم، در آن مقطع خواستم به این تیم کمک کنم و وظیفه خود دانستم این کار را انجام دهم. البته خدا را شکر با شرایطی که داشتم، بهترین نتایج را کسب کردم. به خانهنشین شدن اشاره کردید؛ حبیب کاشانی معتقد بود علی دایی خانهنشین بوده و او شما را به فوتبال برگرداند. اصلا هم این طوری نیست. کسانی که این حرفها را میزنند، از خدا دور شدهاند. اگر من خانهنشین بودم، چرا محمدرضا ساکت مدیرعامل وقت سپاهان، سردار شهریاری مدیرعامل وقت صبا، محمدحسن انصاریفرد مدیرعامل راهآهن و حسین هدایتی مالک استیلآذین در آن مقطع به من پیشنهاد سرمربیگری تیمهای خود را دادند؟ پیشنهادهایی که سه برابر مبلغ قرارداد سال اول حضورم در پرسپولیس بود. در رابطه با قراردادم با پرسپولیس لازم است این نکته را یادآور شوم، در شرایطی که هیچکس شهامت مشروط قرارداد بستن را ندارد، من این کار را با تیم بزرگی چون پرسپولیس انجام دادم و کتبا در قرارداد قید کردم چنانچه نتوانم یک جام کسب کنم، باشگاه میتواند سراغ مربی دیگری برود. دلیل این کارم چه بود؟ چون به کار خودم و توانایی بازیکنان اعتقاد داشتم. همیشه اعتقاد داشتهام شاید در کوتاهمدت به اهدافم نرسم، اما فردا روزی ثمره آن را میبینم. پس از کنار رفتن از پرسپولیس و در شرایطی که چند روز بیشتر به آغاز لیگ یازدهم نمانده بود، بازهم تصمیم غیرمنتظرهای گرفتید. بهعهده گرفتن سکان هدایت راهآهن؛ اقدامی که در نوع خود ریسک بزرگی برای شما بود و دیدیم تا هفته ۳۳ راهآهن در معرض سقوط به لیگ یک قرار داشت، این تصمیم را چگونه گرفتید؟ حضور یک فرد فوتبالی به نام محمدحسن انصاریفرد به عنوان مدیرعامل باشگاه و همچنین آشنایی قبلی با مشاوران یکی از خریداران سهام باشگاه، نقش اصلی را در حضورم در راهآهن ایفا کردند. با این حال چون خودم دوست دارم روزی فوتبال ما خصوصی شود و باشگاهها دیگر محتاج پول دولت نباشند، در فاصله ۱۰ روز مانده به شروع لیگ، کارم را در راهآهن شروع کردم و تنها کاری که در آن مقطع از دستمان برمیآمد، برپایی اردوی تدارکاتی در اردبیل بود. این در حالی است که هر تیم برای شروع یک فصل ۶ هفته زمان نیاز دارد، اما ما برای این کار ۲ هفته هم وقت نداشتیم. با این همه روند راهآهن در لیگ صعودی بود؛ به طوری که در نیمفصل اول ۱۶ امتیاز گرفتیم، اما در نیم فصل دوم به ۲۶ امتیاز دست یافتیم، ضمن اینکه بعد از عید نوروز ۶ بازی انجام دادیم که حاصل کار ما ۴ برد، یک مساوی و یک باخت بود. باخت به تراکتور در شرایطی حاصل شد که داور یک پنالتی مسلم ما را نگرفت، اما حاصل این روند صعودی با برتری مقابل پرسپولیس در هفته ۳۳ منجر به بقای راهآهن در لیگ برتر شد. مطمئن باشید هیچ تیمی زیر این همه مشکلات دوام نمیآورد. این بازیکنان من بودند که با تمام غیرت و وجودشان کار کردند، گرچه هدف ما در شروع فصل رتبه تک رقمی بود، اما با توجه به مشکلات و شرایطی که به وجود آمد، نتیجه به دست آمده، از رتبه تکرقمی هم برای ما بالاتر است. این موفقیت بزرگی برای همکارانم در کادر فنی و بازیکنان است. دست همه آنها درد نکند. من میتوانم فقط از آنها تشکر کنم و کار دیگری از من ساخته نیست. سعی میکنم پس از اتمام لیگ نیز دنبال مطالبات آنان باشم. به هر حال به خاطر مشکلات موجود در راهآهن قید ادامه حضور در این تیم را زدم. به بازی مقابل پرسپولیس اشاره داشتید. شادی شما پس از زدن چهار گل به پرسپولیس به مذاق برخی پرسپولیسیهای دوآتشه خوش نیامد؛ چراکه آنها علی دایی را دوست دارند و با آن همه حمایتی که در طول فصل از شما کردند، توقع چنین حرکاتی را نداشتند، داستان آن شادی چه بود؟ واقعیت این است که ما در بدترین شرایط ممکن به استقبال بازی پرسپولیس رفتیم و بازیکنان به حرمت رفاقت و نان و نمکی که باهم خورده بودیم و همچنین غیرت بینظیرشان در این بازی حضور یافتند و در این دیدار هم آنقدر خوب کار کردند که یکی از روزهای به یادماندنی زندگی من رقم خورد. پیروزی در آن بازی حق ما بود. این مهم در شرایطی اتفاق افتاد که بازیکنان ما تنها ۳۳ درصد قرارداد خود را دریافت کرده بودند و به نظر من کاری که آنها کردند، ارزشی معادل سوم یا چهارم شدن در لیگ داشت. بازی نیم فصل اول برابر پرسپولیس حساس نبود و این بازی تاثیری در جریان لیگ نداشت، اما در بازی فصل دوم بحث سقوط و بقای راهآهن مطرح بود. من همیشه به خاطر پیروزی تیمم خوشحال بودم و توانستهام راحت خودم را کنترل کنم. همانهایی که دنبال سقوط راهآهن و جشن گرفتن بودند، زمانی که دیدند از این طریق به چیزی نمیرسند، مسائل حاشیهای برایم ایجاد کردند. باز هم میگویم پرسپولیسی هستم، اما نسبت به جایی که کار میکنم، غیرت دارم و نمیتوانم فیلم بازی کنم و پس از گلزنی توی سرم بزنم. در بازی با پرسپولیس نیز به خاطر برد راهآهن خوشحال بودم و آن را نباید با شکست پرسپولیس قاطی کرد. پرسپولیس تیم من است. امسال هم اگر ۳ نفر بودند که دوست داشتند پرسپولیس موفق شود، یکی از آنها من بودم. حاضر بودم بدون دریافت حقوقی مربیگری کنم که این افتخار را از من گرفتند. در مجموع چه ارزیابی از لیگ یازدهم دارید؟ فکر میکنید لیگ برتر ما تا چه حد در خدمت فوتبال ملی است؟ این شاید یکی از تنها لیگهایی بود که سه تیم بالای جدول در حاشیه امنیت قرار داشتند، به طوری که اگر دو بازی پایانی خود را هم میباختند، به رده چهارم سقوط نمیکردند. با این حال در این لیگ اتفاقات نادری هم رخ داد که نمونهاش بازی با مس سرچشمه بود که یک بازیکن دو اخطار گرفت و از بازی اخراج نشد. این اتفاق جزو نوادر فوتبال دنیا بود که برای ما پیش آمد یا اینکه در بازی با تراکتورسازی در حالی که ما میزبان بودیم، زمین و زمان و مکان عوض شد. در مورد این مسائل خیلی میتوان صحبت کرد. در مجموع به نظر من، برای پربار شدن لیگ قبل از هر چیز باید برنامهریزی دقیقتر و بهتری داشته باشیم. در روزهای پایانی هر لیگ و تا زمان پایان فصل نقل و انتقالات صحبتهای زیادی درباره دلالی در فوتبال ایران مطرح میشود. این قضیه مشکلات بسیاری جدی برای باشگاهها ایجاد کرده و شاهد هدررفت مبالغ زیادی هستیم. به نظر شما، چگونه باید یک بار برای همیشه جلوی این مسائل ایستاد؟ معتقدم تا زمانی که مدیریتها را درست نکنیم، این مسائل وجود دارد. مدیریت باشگاه و فوتبال هم، زمانی درست میشود که باشگاههای ما خصوصی شوند. در این صورت بخش خصوصی چون از جیب خودش خرج میکند، بخوبی حواسش به دخل و خرج باشگاه هست و واسطه و دلالبازی به حداقل ممکن کاهش مییابد، اما در شرایط فعلی، افراد غریبه با ورزش و درواقع سیاسیون بدون هیچگونه کارنامه مدیریتی در ورزش به یکباره مدیرعامل یک باشگاه میشوند و در چنین وضعیتی تا با فضای ورزش و فوتبال آشنا شوند، دستکم سه ـ دو سالی زمان میبرد .در این حدفاصل هم لطمات سنگین مالی و فنی بر باشگاه وارد میشود بنابراین معتقدم بزرگترین مشکل فوتبال ایران ورود سیاسیون به حوزه غیرتخصصی آنها یعنی مدیریت فوتبال است. به خصوصی شدن فوتبال اشاره کردید؛ امر مهمی که میتوان آن را در دو بخش مورد بررسی قرار داد، خصوصی شدن استقلال و پرسپولیس و خصوصی شدن دیگر باشگاهها، در رابطه با استقلال و پرسپولیس برخی بر این عقیدهاند که چون اراده این کار وجود ندارد، عملا این کار نشدنی است، شما چه فکر می کنید؟ نه، به نظر من هیچ چیز نشدنی در دنیا وجود ندارد. واقعیت استقلال و پرسپولیس هم این است که چون اکثر قریب به اتفاق مردم ما طرفدار این دو تیم هستند، میتوانند بسیاری از مسائل سیاسی را تحت تاثیر قرار بدهند، در نتیجه برخی نمیخواهند این دو باشگاه خصوصی شود. یکی از خواستههای هواداران استقلال و پرسپولیس این است که پیشکسوتان، این باشگاهها را خریداری کنند و مدیریت آنها را بهعهده بگیرند؛ پیشکسوتانی چون شما که نزد هواداران پرسپولیس هم محبوبیت خاصی دارید. من نه پولش را دارم و نه قصد چنین کاری را دارم . با این حال مطمئنا علاقهمندان زیادی وجود دارند که سهام این دو باشگاه را بخرند، اما همان طور که گفتم در شرایط فعلی چنین کاری انجام نمیشود. شما ببینید چند سال است در این رابطه برنامه و تاریخ تعیین میکنند، اما همهاش در حد حرف است و کسی دنبال خصوصی کردن استقلال و پرسپولیس نیست. حرف آخر؟ برای اینکه فوتبال ما به جایگاه واقعی خود دست یابد، چارهای نداریم جز اینکه در وهله اول به اصلاح ساختار مدیریتی فوتبال پرداخته و با حضور متخصصان کار و همزمان با خصوصی شدن باشگاهها، جلوی بسیاری از مسائل حاشیهای موجود در این ورزش را بگیریم که در این صورت برنامهریزیهای درست و اصولی نیز به بار مینشیند. کوتاه و خواندنی درباره علی دایی همه تیمهای باشگاهی: استقلال اردبیل (۱۳۶۷ ـ ۱۳۶۲)، تاکسیرانی تهران (۱۳۶۹ ـ ۱۳۶۷) بانک تجارت تهران (۱۳۷۳ ـ ۱۳۶۹)، پرسپولیس تهران (۱۳۷۵ ـ ۱۳۷۳) و (۱۳۸۳ ـ ۱۳۸۲) السد قطر (۱۳۷۶ـ۱۳۷۵)، آرمینیا بیله فلد آلمان (۱۳۷۷ـ۱۳۷۶)، بایرن مونیخ آلمان (۱۳۷۸ـ۱۳۷۷)، هرتابرلین آلمان (۱۳۸۱ـ ۱۳۷۸)، الشباب امارات (۱۳۸۲ـ۱۳۸۱) صبا باتری تهران (۱۳۸۵ـ ۱۳۸۳) و سایپا (۱۳۸۶ـ ۱۳۸۵)
دوران مربیگری: سایپا (۱۳۸۷ـ ۱۳۸۵)، تیم ملی ایران (۱۳۸۸ـ ۱۳۸۷)، پرسپولیس (۱۳۹۰ـ ۱۳۸۸) (۱۳۹۱ـ ۱۳۹۰) بهترین بازیهای باشگاهی: بازی هرتابرلین آلمان در مقابل چلسی انگلستان، در مسابقات جام قهرمانان باشگاههای اروپا ۲۰۰۰ـ ۱۹۹۹ که در این بازی ۲ گل به ثمر رساند. بازی بایرن مونیخ آلمان در مقابل آثمیلان ایتالیا، در مسابقات جام قهرمانان باشگاههای اروپا ۲۰۰۰ـ ۱۹۹۹ که در این بازی یک گل به ثمر رساند. بهترین بازیهای ملی: ـ ایران برابر کره جنوبی، در مسابقات جام ملتهای آسیا ۱۹۹۶ که علی دایی چهار گل به ثمر رساند. ـ بازی ایران مقابل استرالیا، در مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ که علی دایی در این بازی یک پاس گل تاثیرگذار داد. ـ بازی ایران مقابل آمریکا، در جام جهانی ۱۹۹۸ که علی دایی در این بازی یک پاس گل تاثیرگذار داد. ـ بازی ایران مقابل آلمان، در جام جهانی ۱۹۹۸ ـ بازی ایران مقابل ژاپن، سال ۱۳۷۸ ـ بازی ایران مقابل لبنان، سال ۱۳۸۲ که علی دایی رکورد فرانس پوشکاش را شکست. ـ بازی ایران مقابل لائوس، سال ۱۳۸۳ که با چهار گل او در این بازی، تعداد گلهای علی دایی از مرز ۱۰۰ گل ملی گذشت. ـ بازی ایران مقابل کاستاریکا، سال ۱۳۸۵ که علی دایی، رکورد جاودانه ۱۰۹ گل ملی در فوتبال را به نام خود و کشورش ثبت کرد.
و سرانجام علی دایی ۴۳ ساله با ۱۴۹ بازی ملی و ۱۰۹ گل زده حالاحالاها دستنیافتنی است. امید توفیقی - گروه ورزش
۴ خرداد, ۱۳۹۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-