واضح آرشیو وب فارسی:ايران: چند نكته عمومي بر زندگي خصوصي (4)
در قسمت سوم از بررسي و تحليل حواشي فيلم زندگي خصوصي با نگاهي بر صوري بودن مسائل پيش آمده براي فيلم و مسئله رواني توقيف به اهداف ويژه آن اشاره كرديم. اهدافي كه شامل اين موارد است: اول: فيلمي عليه دولت، رئيس جمهور و نزديكان وي با اهداف خاص و ويژه سياسي ساخته ميشود. دوم: مردم متدين نسبت به وضعيت اكران سينما و عبور فيلم خصوصي از بسياري خط قرمزهاي شرعي و عرفي كه متولي آن دولت است! معترض ميشوند و سوم: عامه مردم از اينكه وزارت ارشاد نميتواند حوزه سينما را مديريت كند و نسبت به اكران اين فيلم عقبنشيني دارد و تسليم فشارها ميشود نسبت به توانايي زيرمجموعههاي دولت در مواجهه با جوسازيها و مشكلات نا اميد ميشوند. اينك در ادامه به محتواي فيلم ميپردازيم و سعي ميكنيم از آغاز، كدها و خطوط را باز و شفاف كنيم.
نخ تسبيح فيلم
بسياري ميدانيم كه يك جريان خاص سياسي در صدد است تا فتنه و انحراف را به هم پيوند دهد. يعني پروژه اتصال فتنه به انحراف و يكي كردن آنها همان پروژهاي است كه توسط اين جريان خاص سياسي و امنيتي در اين فيلم دنبال ميشود. از گنجي تا حجاريان به مشايي، جوانفكر و احمدينژاد. اين خط اصلي و القاي يكي بودن و اين هماني فتنه و انحراف (كه ساخته و پرداختهاي موهوم است) هدف ويژه فيلم است. كه پيش از اين فيلم بارها بدان اشاره شده است. براي نمونه:
1) حجتالاسلام مهدي طائب، استاد حوزه و دانشگاه در نشست علمي بررسي ابعاد مشترك جريان انحرافي و جريان فتنه كه با عنوان «انحراف؛ امتداد فتنه» با حضور اصحاب رسانه در محل خبرگزاري رسا برگزار شد، به بيان مهمترين شاخصههاي جريانهاي فتنه و انحرافي پرداخت.
وي بيان ميدارد: جريان انحرافي و جريان فتنه يك هدف مشترك دارند و آن خارج كردن جريان اصولگرايي و حزب اللهي از مسير اصلي آن است و اين دو جريان را مانع اصلي خود در دستيابي به نقشهها و اهدافشان ميدانند.
طائب با بيان اينكه جريان انحرافي همچون جريان فتنه به دنبال براندازي نظام است، اضافه ميكند: جريان انحرافي عبارت ديگر جريان فتنه است كه ميخواهد حق را متوقف كند و به قهقرا ببرد از اين رو بايد در مقابل اين جريان هوشيار بود.
2) دبير هيأت اجرايي جبهه متحد اصولگرايان در انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي نيز با بيان اينكه اصلاحطلبان اميدوار هستند كه با گفتمان و شعارهايي وحدت را در ميان خود بوجود آورند، ميگويد: خبرهايي از اتصال جريان فتنه و انحراف در حوزههاي مختلف وجود دارد!
دبير هيأت اجرايي جبهه متحد اصولگرايان در خصوص نحوه حضور جريانهاي فتنه و انحرافي در انتخابات مجلس نيز ميافزايد: يك مجموعه سياسي همواره حيات خود را در حضور در صحنههاي مختلف از جمله انتخابات ميبيند.
متكي با تأكيد بر اينكه اصلاحطلبان و عناصر انحرافي دنبال ميكنند كه اصولگرايان در انتخابات مجلس نهم دچار تشتت شوند، تأكيد ميكند: با وجود اين تفكر اصلاحطلبان، ضرورت وحدت و انسجام در اصولگرايان مشهود است و در عين حال خبرهايي از اتصال جرياني فتنه و انحراف در حوزههاي مختلف وجود دارد.
از اين نمونهها بسيار زياد است و جهت عدم اطاله كلام خوانندگان محترم را به يك جستوجوي ساده اينترنتي ارجاع ميدهيم.
حال در ادامه سكانسها را مرور ميكنيم:
اكبر پونز وارد ميشود
فيلم با نشان دادن تندرويهاي يك جوان با لهجه شهرستاني در خيابانهاي تهران آغاز ميشود، حمله به سينماها (بهطور خاص فيلم برزخي ها) و تندرويها در اجراي احكام شرعي! مانند حجاب بانوان دو مشخصه بارز اين جوان (كه بزودي متوجه ميشويم همان شخصيت اول فيلم يعني ابراهيم كياني است) معرفي ميشود.سال انجام وقايع اين سكانسها حدود 59 و 60 را به ما گوشزد ميكند زيرا فيلم برزخيها در سال 59 اكران شده است و قبل از حمله ابراهيم كياني و طرفداران معدودش به مردم براي بد حجابي در ميني بوس ميگويد: امروز مبارزه با بيحجابي از جهاد در جبههها چيزي كم ندارد.
ابراهيم كياني از ميني بوس پياده ميشود و به بخشي از مردم حملهور ميگردد. در سكانسهاي بعدي كياني دختري بدحجاب را! كه از جمعيت در حال فرار جا ميماند در كوچه فرعي گير انداخته و بر پيشاني او پونزي را فرو ميكند. همينجا برايمان مسجل است كه اين فرد همان اكبر گنجي است.
روزنامه كيهان و آقاي شريعتمداري و همكار هميشگيشان صفار هرندي نماد كساني هستند كه گنجي را به عنوان اكبر پونز معرفي كردند: حسين شريعتمداري در مدرسه معصوميه قم و در نشست «كالبد شكافي فتنه و بازخواني لغزشهاي خواص» پيرامون حوادث انتخابات در بخشي از سخنانش ميگويد: حدس ميزدم توطئه اهانت به حضرت مهدي(عج) مطرح شود كه البته نميتوانستيم آن را در روزنامه مطرح كنيم چون وجه شرعي نداشت، اين هم برنامه بود و گرنه «اكبر پونز» (اكبر گنجي)فكر ميكنيد كسي است، اصلاً اين طور نيست، يك سوراخ كوچك در يك بشكه اهميتي ندارد؛ اما نشتي ميدهد و نشان ميدهد در بشكه چه ميگذرد.
همچنين صفارهرندي نيز در اين باره در نشست «شكوه بيداري» كه توسط مركز مطالعات فكري و پژوهشي امام رضا(ع) وابسته به بسيج دانشجويي دانشگاه آزاد، واحد تهران - شمال برگزار شد سخنراني ميكند و ميگويد: اكبر گنجي كه امروز ادعا ميكند، آن روزها دنبال دخترهايي ميگشت كه چند تار مو از زلفشان بيرون زده و به روي آنها اسيد ميپاشيد و اينكه به او اكبر پونز ميگفتند براي اين بود كه به پيشاني دخترهاي جواني كه پوشش متفاوتي داشتند پونز ميچسباند.
البته در اين بخش ما با يك فرد انقلابي معقول (امير آقايي) كه دلسوز ابراهيم كياني است و با كارهاي او هم در ماجراي حمله به سينما و هم پونز چسباندن و شيوه نهي از منكر كردناش مخالفت نيز ميكند مواجهيم. نام او در فيلم تنها با سردار شناخته ميشود و در يك چهارم پاياني فيلم او را در لباس سردار نيروي انتظامي ميبينيم!
مرد امنيتي در كلوزآپ
پس از اين سكانسها تيتراژ آغاز ميشود و نامها و نشانها در روزنامه ميآيند. چهرهها جاي عكسهاي مطالب و نامها را نيز در جاي تيترها ميبينيم. هنوز مشخص نيست چرا تيتراژ در دل روزنامه آمده است اما كمتر از 5 دقيقه ديگر همه چيز روشن ميشود. پيش از آن حلقه دوم اتصال فتنه به انحراف به تصوير ميآيد. حركت سكانسها سير تاريخي دارد و ابراهيم كياني را در دوره بعدي زندگياش نشان ميدهد. حالا او يك فرد رده بالاي امنيتي شده و به زور و ضرب و شتم در حال اعتراف گرفتن است. سيگاري گوشه لب دارد و با خشونت دستور شكنجه صادر ميكند. سعيد حجاريان دومين نفر از اين حلقه اتصال است كه براي هدف اصلي ساخت فيلم (اتصال فتنه به انحراف) نشان داده ميشود. اما حلقه سوم كجاست؟
ادامه دارد…
شنبه|ا|19|ا|فروردين|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]