واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: موتورسوار کیف قاپ، دختر از آب درآمد! از آنجا كه پدرم مى خواست هرچه زودتر از دست ما راحت شود مرا چندين بار به شدت كتك زد تا راضى به ازدواج شوم. تا اينكه چاره اى جز فرار از خانه نديدم. ایران: دخترى كه با پوشيدن لباس پسرانه، سوار بر موتوسيكلت كيف قاپى مى كرد از سوى مأموران دستگير شد. چندى قبل مأموران كلانترى (۱۴۰) باغ فيض هنگام گشت در خيابان هاى غرب تهران به پسر نوجوانى كه سوار بر موتوسيكلت با سرعت زياد در حركت بود مشكوك شده و دستور ايست دادند. اما او بى توجه به اخطار پليس فرار كرد. مأموران نيز در جريان عمليات تعقيب و گريز موفق به دستگيرى متهم شدند. اما هنگامى كه مأموران قصد بازرسى بدنى او را داشتند او مانع شد و به مأموران گفت دختر است كه با پوشيدن لباس پسرانه كيف زنان و دختران را سرقت مى كند. «ساناز» - 16 ساله - در ادامه بازجويى ها به ۱۶ فقره كيف قاپى از زنان و دختران اعتراف كرد و پرونده وى براى رسيدگى به دادسراى جرايم اطفال فرستاده شد. متهم در دفاع از خود به قاضى «طاهرى» - بازپرس شعبه دوم دادسرا - گفت: دو سال قبل مادرم به دليل اعتياد شديد پدرم، خانه را ترك كرد و رفت. من و خواهرم نيز ناچار نزد پدرمان مانديم. او هم بى توجه به ما، هر روز دوستان معتادش را به خانه مى آورد و با هم مواد مصرف مى كردند. چندين بار به رفتار پدرمان اعتراض كرديم اما توجهى نكرد تا اينكه او گفت: تصميم دارد مرا به پسر خلافكار يكى از دوستان نابابش شوهر دهد. من كه علاقه اى به اين ازدواج نداشتم به شدت مخالفت كرده و گفتم مى خواهم درس بخوانم. اما از آنجا كه پدرم مى خواست هرچه زودتر از دست ما راحت شود مرا چندين بار به شدت كتك زد تا راضى به ازدواج شوم. تا اينكه چاره اى جز فرار از خانه نديدم. از آنجا كه شبها در يك پارك مى خوابيدم در همان جا با «سهراب» - 18 ساله - آشنا شدم كه او هم از خانه فرار كرده و كيف قاپى مى كرد. وقتى در جريان فرارم قرار گرفت قول داد تا حمايت و كمكم كند. بنابراين پيشنهاد كرد با پوشيدن لباس هاى پسرانه همراه او به سرقت بروم. بدين ترتيب كيف قاپى را به من آموزش داد. پس از مدتى در اين كار حرفه اى شدم. سپس با خريد يك دستگاه موتوسيكلت و پوشيدن لباس پسرانه روزها براى شكار طعمه هايم در خيابان هاى شهر پرسه مى زدم و اگر زن تنهايى را پيدا مى كردم با موتوسيكلت با سرعت زياد به او نزديك مى شدم و كيف پولش را سرقت مى كردم. وى در ادامه گفت: در مدتى كه از خانه فرارى بودم شبها را در بوستانها و يا در خانه دوستان ناباب خود مى گذراندم. با اين كه زندگى بسيار سختى را پشت سر گذاشته بودم اما بخاطر بى پناهى چاره اى جز سرقت نداشتم و سرانجام توسط پليس دستگير شدم. بازپرس پرونده پس از شنيدن اظهارات دختر جوان او را با قرار تأمين مناسب به كانون اصلاح و تربيت فرستاد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 190]