واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: کیهان: سیاست اوباما در قبال ایران سه ستونی خواهد بود اوباما فهميده است كه پيشنهاد يك گفت وگوي مستقيم به ايران توان چانه زني امريكا در مقابل روسيه، چين، اروپا و همه مخالفان سفت و سخت تر شدن تحريم ها عليه ايران را بالا مي برد و آنها مجبور خواهند شد لااقل به اندازه يك قدم در مقابل امريكا كوتاه بيايند.
روزنامه کیهان در یادداشت امروز خود با عنوان "در مذمت خوشبيني " نوشت:اردك لنگ بالاخره زمين خورد. انتخابات 4 نوامبر شايد از معدود مبارزات انتخاباتي امريكا در قرن حاضر و حتي قرن گذشته بود كه از يك سال قبل تقريبا همه مي توانستند با قاطعيت نتيجه آن را حدس بزنند. جرج بوش لكه ننگي بر دامن اهل سياست در امريكا نشاند كه حتي جمهوري خواهان هم انگيزه چنداني براي دفاع از آن نشان ندادند و به همين دليل ديديم كه در طول دوره چند ماهه مبارزات انتخاباتي درون حزبي خود بي دغدغه برخي از سياست هاي اصلي او در عرصه هاي داخلي و خارجي را هم به نقد كشيدند. اما پس از اينكه مبارزات درون حزبي پايان يافت و كانديداي اصلي دو حزب مشخص شد، تكرار يك فرمول هميشگي موجب شد غلبه اوباما بر مك كين به پديده اي حتمي تبديل شود. آن فرمول به طور خلاصه اين است كه از آنجا كه وضع موجود (هميشه و همه جا) عموما راضي كننده نيست -و در مورد دولت بوش افتضاح بود- هر كانديدايي كه در موضع مدافع وضع موجود قرار بگيرد لاجرم انس كمتري براي پيروزي خواهد داشت. درست است كه اوباما شعار تغيير داد و خود هم چهره اي متفاوت بود اما مك كين قبل از اينكه به اوباما باخته باشد به بوش باخته است. اگر به جز مك كين هر كس ديگري هم نمايندگي جمهوري خواهان در اين انتخابات را به عهده مي گرفت، نتيجه قاعدتا نمي بايست تفاوت چنداني مي كرد. كارنامه بوش مي توانست هر مدافعي را به زمين گرم بنشاند.حالا سوال اين است: واقعا چه چيزهايي تغيير خواهد كرد؟ آيا اوباما امكان آن را خواهد داشت كه به واقع دگرگوني هايي اساسي در سياست هاي امريكا بوجو دبياورد و آيا او اساسا قصد انجام چنين كاري را دارد؟ چه مقدار از آنچه در باره اوباما گفته مي شود واقعيت و چه مقدار از آن سوء تفاهم است؟ بحث كلي دراين باره به درازا خواهد انجاميد پس اجازه بدهيد فقط بر موضوع ايران متمركز بشويم.استراتژي اوباما در باره ايران چنانكه از مجموعه گفته هايش مي توان دريافت، يك استراتژي 3 ستوني است: «اعمال تنبيه هاي فراگير»، «ارائه مشوق هاي قابل اجرا»و«پيشنهاد گفت و گوي مستقيم، سطح بالا و بدون پيش شرط به ايران». نكته اساسي در اين ميان اين است كه ببينيم اولا اين استراتژي بر چه اساسي طراحي شده و ثانيا آيا اجزاي آن قرار است به واقع در سطحي استراتژيك عمل مي كنند يا اينكه برخي از آنها صرفا كاركردي تاكتيكي خواهند داشت. در مورد سوال اول واضح است كه اوباما سعي كرده ضمن حفظ كليت استراتژي غرب در مقابل ايران، در اجزاي آن چنان بازنگري كند كه ضعف هاي رويكرد كنوني را نداشته باشد.از ديد اوباما استراتژي فعلي غرب (يعني آنچه كه «فشار و مذاكره همزمان» خوانده مي شود) داراي نواقصي است. تحريم هاي اعمال شده در آن غير موثر، فاقد پشتوانه قدرتمند بين المللي و در موارد مهمي يكجانبه است. چنين تحريم هايي همانطور كه تندروهايي مانند جان بولتون هم اذعان دارند نتوانسته و نمي تواند ايران را متوقف كند. اوباما ادعا مي كند كه براي كارآمد شدن اين حربه بايد آن را «فراگير» ساخت و تحريم ها فراگير نخواهد شد مگر اينكه مشكلات موجود پيش پاي اجماع قدرت هاي جهاني عليه ايران از ميان برداشته شود. از نگاه اوباما مشوق هاي ارائه شده به ايران هم چنگ چنداني به دل نمي زند چرا كه در موارد مهمي از حد مقاديري وعده فراتر نرفته است. احتمالا اوباما مايل است اندكي اين وعده ها را چرب تر كند اگرچه ادعا مي كند مشوق ها از اساس متحول خواهند شد.نهايتا مي ماند پيشنهاد گفت وگوي مستقيم با ايران كه ظاهرا مهم ترين وجه تفاوت استراتژي اوباما با رويه بوش است. دولت بوش و گروه 6 تا امروز همواره گفته اند كه تا زماني كه ايران غني سازي اورانيوم را به نحو قابل راستي آزمايي براي آژانس به حال تعليق درنياورد مذاكرات رسمي با آن را آغاز نخواهند كرد. (بگذريم از اينكه اين اواخر ديگر اين شرط روي ميز قرار نداشت.) حالا اوباما مي گويد به ايران پيشنهاد گفت وگو خواهد داد اولا بدون هيچ پيش شرطي چه غني سازي اورانيوم و چه غير آن، ثانيا با ايران مستقيم گفت وگو خواهد كرد نه با واسطه اين و آن و ثالثا آماده است در سطحي بالاي دولتي با مقام هاي ايراني پشت ميز بنشيند. اين جملات زياده از حد پرطمطراق است اما اگر در تفسير آنها واقع بين باشيم نسبت به استراتژي بوش خطرناك تر اگر نباشد حتما مسالمت جويانه تر هم نيست. خود او در 25 ژوئيه به صراحت گفته است كه چه فكري در سر دارد: «هدف من در زمينه دنبال كردن يك ديپلماسي سرسختانه، جدي و مستقيم، ناشي از اين نيست كه من در مورد ماهيت اين ايران ساده انگار هستم، نه چنين نيست؛ به اين دليل است كه اگر تمايل خود را به گفت وگو نشان دهيم و براي رسيدگي به اين مسائل عاجل، هويج و چماق را پيشنهاد كنيم، در موقعيتي قوي تر براي بسيج جامعه بين المللي جهت افزايش فشار بر ايران قرار مي گيريم». همين جاست كه مي توان فهميد نگاه اوباما به مذاكره با ايران نه استراتژيك بلكه كاملا تاكتيكي و بلكه شرورانه است. او گفت وگو را نه مقدمه دستيابي به راه حل -اگر اساسا چنين چيزي ممكن باشد- بلكه مقدمه اي براي تشديد فشارها عليه ايران مي داند. اوباما فهميده است كه پيشنهاد يك گفت وگوي مستقيم به ايران توان چانه زني امريكا در مقابل روسيه، چين، اروپا و همه مخالفان سفت و سخت تر شدن تحريم ها عليه ايران را بالا مي برد و آنها مجبور خواهند شد لااقل به اندازه يك قدم در مقابل امريكا كوتاه بيايند. همه كساني كه تصور مي كنند روي كار آمدن اوباما به نفع ايران است يا خطر او را نسبت به دموكرات ها كوچكترارزيابي مي كنند بايد دقيقا در اين نكته تامل كنند كه اوباما فقط قصد دارد روش هاي پيچيده تري را به كار بگيرد و الا اهداف او با آنچه اسلافش در پي آن بودند اساسا تفاوتي ندارد. طبيعي است كه ايران مشكل زيادي براي روشن كردن تكليف خود با اين استراتژي موزيانه نخواهد داشت.صرف نظر از اين موضوع البته در وضعيت جديد هيئت حاكمه امريكا فرصت هاي مهمي براي ايران وجود خواهد داشت. اگرچه اوباما اعلام كرده است كه هيچ گزينه اي را از روي ميز خود حذف نمي كند ولي با توجه به مجموعه معادلات استراتژيك در خاورميانه احتمال بسيار ناچيز درگيري با ايران در دولت او به صفر ميل خواهد كرد. در مورد روابط امريكا و اسراييل، اگرچه بايد از هرگونه خيال پردازي در مورد سست شدن اين رابطه خودداري كرد اما مشخص است كه لرزش هايي در مناسبات صهيونيست ها و كاخ سفيد رخ داده و احتمالا برخي از آنها تشديد خواهد شد. اصل قضيه -كه از NIE 2007 شروع شد-به درك متفاوت دو طرف از ماهيت و فوريت تهديدهاي منطقه اي و فرامنطقه اي بازمي گردد و اينكه مشكلات اختصاصي شان آنقدر زياد شده كه ديگر حاضر نيستند به طور نامحدود براي يكديگر هزينه كنند. اكنون مقام هاي اسراييلي به طور افزوني از آينده سياست امريكا درباره ايران اظهار نگراني مي كنند و مي توان حدس زد كه اين نگراني ها تشديد خواهد شد. همچنين احتمالا زماني حدود 6 ماه طول خواهد كشيد تا هيئت حاكمه امريكا مستقر شود و در اين زمان براي پر كردن خلأ استراتژيكي بوجود آمده هيچ گزينه اي نيرومندتر از ايران نيست. و نهايتا احتمالا اوضاع براي واسطه ها اندكي خراب خواهد شد. واسطه هايي كه تا به حال از زندگي در گسل ها ارتزاق مي كرده اند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 185]