تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بركت در مال كسى است كه زكات بپردازد، به مؤمنان مدد و يارى رساند و به خويشاوندان كمك نما...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816528023




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نامه های فتنه


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: با کاروان عشق(11)
محرم
نامه های فتنه(پس از پنجاه سال، پژوهشی تازه پیرامون قیام امام حسین علیه‌السلام) (مقالات گذشته را از اینجا مشاهده نمایید)یقولون بافواههم ما لیس فی قلوبهم (1)(آل عمران: 167)مسلم با نامه ی امام روانه ی کوفه شد. چنانکه مورخان نوشته اند در آغاز سفر دچار تشنگی و بی آبی گشت و دو راهنمای او مردند، و او این پیش آمد را به فال بد گرفت، و از حسین علیه السلام استعفا خواست، ولی امام حسین در پاسخ او نوشت که ما اهل بیت به فال اعتقاد نداریم و تأکید کرد که باید مأموریت خود را انجام دهد. مسلم به کوفه درآمد و در خانه ی مختار ابن ابی عبیده ی ثقفی سکونت کرد. شیعیان دسته دسته به خانه ی مختار می آمدند و او نامه ی امام حسین را برای آنان می خواند و آنان می گریستند و بیعت می کردند. مورخان شیعی و سنی در شمار بیعت کنندگان به اختلاف سخن گفته اند و بعضی به راه مبالغه رفته اند. رقم بیشتر تمام مردم کوفه و کمتر از آن یکصد هزار و هشتاد و کمترین رقم دوازده هزار نفر است.مسلم به هنگام این مأموریت بیشت و هشت ساله بود. مسلمانی پرهیزگار و پاکدل به حقیقت برای این نام برازندگی داشت. مسلمانی آن چنان معتقد که رعایت مقرارت دین و گفته ی پیغمبر را از هر چیز مهم تر می شمرد. در دین داری او همین بس که چون پیغمبر قتل ناگهان (ترور) را نهی کرده است – چنانکه خواهم گفت – وی بهترین فرصت را از دست داد، و از نهان خانه ی شریک بیرون نیامد و پسر زیاد را که به آسانی می توانست بکشد نشکت. تا حرمت این حکم را زیر پا ننهاده باشد. از طرفی این نخستین مأموریت سیاسی بود که به وی داده بودند. مسلم به هنگام درگیریهای عراق و کشته شدن عمویش علی و خیانت سپاهیان کوفه با پسرعمویش حسن هشت ساله بود. در هیچ یک از این صحنه های پر نیرنگ حضور نداشت و چون هرگز با نفاق و دورنگی زندگی نکرده بود گمان نمی کرد مسلمانی پیمانی ببندد، سپس به عهدی که بسته است وفا نکند. درباره ی یک مسلمان چنین گمانی نمی برد تا به مسلمانان و دهها هزار مسلمان چه رسد. چون خود هرچه می گفت همان بود که در دل داشت و هرچه می گفت همان را انجام می داد، باور نمی کرد این چندین هزار تن که چنین مشتاقانه و با هیجان به خاطر بیعت با او یکدیگر را کنار می زنند روزی از گرد وی پراکنده شوند. فرستاده ای بود که باید آنچه می دید به پسرعموی خود گزارش دهد و چنین کرد. وقتی استقبال مردم شهر را دید به حسین نوشت: «براستی مردم این شهر گوش به فرمان و در انتظار رسیدن تواند.» و حسین از حجاز روانه ی عراق شد. در حالیکه می بینیم پسر عباس، حسین را از کوفیان بیم می داد و به او می گفت از رفتن به کوفه بپرهیز! چرا؟ چون پسر عباس پیری بود سالخورده و سیاست پیشه ای کار آزموده. بارها بر شهرهای اسلامی حکومت کرده بود و زیر و روی کار را بخوبی می دید. به خصوص مردم کوفه را نیک می شناخت و می دانست چه خوش استقبال و بد بدرقه اند. می دانست چه خونی در دل علی کردند تا چنان مرد با تقوای خویشتن داری ناچار شد چند بار برفراز منبر از آنان گله کند از خدا مرگ خویش را بخواهد دیده بود چگونه او را تنها گذاشتند و دشمن او را مجال دادند که از گوشه و کنار بر قلمرو فرماندهی وی بتازد و بر مسلمانان غارت برد. دیده بود چگونه سرانجام بر او تاختند و او را در محراب مسجد به خاک و خون غلتاندند. سپس دیده بود که چگونه آشکارا گرد فرزندش حسن را گرفتند و در نهان به دشمن او نامه نوشتند که اگر می خواهی حسن را دست بسته نزد تو می فرستیم. او وقتی نظر می داد گذشته و حال و آینده را می نگریست و به حسین می گفت به مردم عراق اعتماد مکن. این هر دو مشاور در آنچه می دیدند و نظر می دادند، از مشاهده های خود سخن می گفتند، با این تفاوت که یکی رویدادهای یک ربع قرن را در نظر می گرفت و دیگری بدانچه پیش روی او می گذشت می نگریست.ادامه دارد...پی نوشت:1- به زبان چیزی می گویند که آن را در دل ندارند.منبع:پس از پنجاه سال، دکتر سید جعفر شهیدی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 262]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن