تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اگر بنده «خدا» مى‏دانست كه در ماه رمضان چيست [چه بركتى وجود دارد] دوست مى‏داشت كه تم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816421771




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خیار تلخ


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خیارِ تلخ‌
خیار تلخ
 در زمان‌های‌ قدیم‌ این‌ رسم‌ بسیار شایع‌ بود كه‌ باغبان‌ها و كشاورزان‌ در اول‌ هر فصل‌ میوه‌های‌ جدید كه‌ می‌رسید، نوبر آن‌ را برای‌ حاكم‌ می‌بردند و حاكم‌ نیز به‌ رسم‌ سپاس‌،جایزه ای به ‌ آن‌ها می‌داد. از عادات‌ و رفتار نیك‌ نظام‌الملك‌ حسن‌ اسحاق‌ آن‌ بود كه‌ هرگاه‌ تحفه‌ای‌ نزد او می‌آوردند، به‌ دیگران‌ نیز می‌داد و هر كس‌ را كه‌ آن‌جا بود از آن‌ بهره‌مند و خوش‌حال‌ می‌شد. آورده‌اند كه‌ اوایل‌ تابستان‌ در بعدازظهری‌ گرم‌، نظام‌الملك‌ و چند تن‌ از یاران‌ در قصر نشسته‌ بودند و مشغول‌ گفت‌ و شنود بودند كه‌ باغبانی‌ وارد شد. نزد نظام‌الملك‌ آمد و عرض‌ ادب‌ و احترام‌ كرد. سپس‌ بقچه‌ای‌ را كه‌ در دست‌ داشت‌ باز كرد و از داخل‌ آن‌ سه‌ خیار ‌ بیرون‌ آورد و تقدیم‌ نمود. نظام‌الملك‌ یكی‌ از خیارها را در ظرف‌ آبی‌ كه‌ جلوش‌ بود شست‌ و سپس‌ آنرا خورد. خیار به‌ شدت‌ تلخ‌ و بی‌مزه‌ بود، ولی‌ او بی‌ آن‌كه‌ چیزی‌ بگوید خیار را خورد.
خیار تلخ
 افرادی‌ كه‌ آن‌جا نشسته‌ بودند منتظر تعارف‌ او بودند تا از آن‌ خیارها بخورند؛ امّا نظام‌الملك‌ چیزی‌ از آن‌ خیارها به‌ آنان‌ نداد و دو خیار دیگر را هم‌ خورد. سپس‌ دستور داد جایزه ای‌ به‌ مرد بدهند. مرد باغبان‌ جایزه‌اش‌ را گرفت‌ و با خوشحالی‌ و شادمانی‌ از قصر خارج‌ شد. وقتی‌ كه‌ مرد خارج‌ شد، یكی‌ از درباریان‌ كه‌ شكموتر و گستاخ‌تر از بقیه‌ بود به‌ نظام‌الملك‌ گفت‌: «چرا از آن‌ خیارها به‌ ما ندادید قربان‌؟ همه‌ را به‌ تنهایی‌ میل‌ كردید!» نظام‌الملك‌ گفت‌: «هر سه‌ خیار را چشیدم‌. هر یك‌ تلخ‌تر از دیگری‌ بود؛ اما به‌ زور، هر سه‌ را خوردم‌. می‌دانستم‌ كه‌ اگر به‌ كسی‌ تعارف‌ كنم‌ و از آن‌ بخورد، تلخی‌ آن‌ را تحمل‌ نكند و سر به‌ فریاد برآورد و مرد باغبان‌ از هدیه‌ی‌ خود خجالت‌زده‌ و شرمنده‌ شود. حیا، مانع‌ من‌ شد كه‌ كسی‌ به‌ رسم‌ محبت‌ تحفه‌ای‌ نزد من‌ آورد و من‌ او را خجالت‌زده‌ سازم‌. به‌ همین‌ خاطر تلخی‌ خیار را تحمل‌ كردم‌ تا اوقات‌ شیرین‌ او تلخ‌ نگردد.»  منبع:مجله الکترونیکی سلام بچه ها





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10719]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن