واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: نگاهي به ماجراي قتل سپهبد علي رزم آرا چه كسي مانع ملي شدن نفت را كنار زد؟
عرفان كريمي
علي رزم آرا در سال 1280 هـ.ش در تهران متولد شد. در هفده سالگي وارد مدرسه نظام شد. پس از كسب درجه افسري، بزودي مدارج ترقي در نظام را طي كرد و توانست ارتقاي درجه بگيرد. كسب موفقيت و پيمودن مدارج ترقي در سالهاي بعد نيز ادامه يافت تا اينكه پس از تبعيد رضاخان به رياست ستاد ارتش رسيد. در زمان صدارت قوام، محمد رضا شاه براي كنار زدن وي به هر كسي متوسل ميشد و به هر كه دست
مييافت وعده صدارت ميداد كه رزم آرا نيز در زمره افرادي بود كه شاه به او وعده نخستوزيري داده بود. وي با اتكا به قول شاه و با پشت پا زدن به عنايات قوام نسبت به خود، درصدد تضعيف دولت برآمد. وي از آن پس تصميم به احراز صدارت گرفت تا اينكه در پنجم تيرماه 1329، فرمان نخستوزيري گرفت.
رزم آرا كه چند سال براي پوشيدن جامه صدارت لحظه شماري كرده و به هر حربه اي
متوسل شده بود زماني به آن دست يافت كه كشور با مسئله اي بزرگ و شايد جنجالي عظيم كه حول محور نفت به وجود آمده بود دست به گريبان بود. بنابراين رزم آرا خود را در مقابل قراردادي يافت كه به قرارداد
گسـگلشاييان شهرت داشت و در قالب لايحهاي از سوي دولت محمد ساعد به مجلس داده شده بود.
رزمآرا لايحه را پس گرفت و در صدد حل مسئله نفت از طريقي ديگر برآمد. در اين رابطه كابينه او چند بار مورد استيضاح قرار گرفت و نهايتا با سخناني كه وي درباره عدم توانايي ملت ايران در اداره صنعت نفت ايران ابراز كرد، همگان رزم آرا را بزرگترين مانع بر سر ملي شدن نفت شناختند. رزم آرا در واقع با چنين اظهار نظري در مقابل جرياني عظيم و مردمي قرار گرفته بود جرياني كه در آن مليون و مذهبيون در كنار هم قرار گرفته و دشمني مشترك به عنوان انگلستان را در مقابل داشتند.
هر چند برخي معتقدند رزم آرا چنين تصميمي را بر اساس مطالعه انجام داده بود و اسنادي را مورد استناد قرار مي دهند كه طي آن رزمآرا از همه سازمانها و ارگان ها خواسته بود اثرات ملي شدن نفت را مورد مطالعه قرار داده و به وي گزارش كنند. نتيجه گزارش ها وي را به اخذ اين تصميم سوق داده بود. اما اسناد ديگري موجود است كه بر اساس آنها مذاكراتي پنهاني بين رزم آرا با نماينده اعزامي شركت نفت انگليس انجام گرفته بود در نتيجه اين گفتگوها تقسيم درآمد نفت طبق اصل تصنيف (پنجاه ـ پنجاه) مورد موافقت هر دو طرف ايراني و انگليسي قرار گرفت. نواب صفوي پس از اطلاع يافتن از جريان اين مذاكرات در جلسهاي كه بعضي از اعضاي نهضت ملي نيز در آن حضور داشتند، گفت: "رزمآرا عامل انگلستان است. بايد او را از بين ببريم."
به هر تقدير، تصميم رزم آرا به كنار آمدن با انگلستان تصميمي بر خلاف خواست عمومي جامعه و در راستاي منافع انگلستان قرار گرفته بود.
به همين دليل مسير ملي شدن نفت سدي را در مقابل داشت كه تنها در صورت برداشته شدن آن، مقصود برآورده مي شد. اين سد نخست وزير كشور سپهبد حاجيعلي رزم آرا بود. نخست وزيري كه برخي زياده خواهيهاي او محمد رضاه شاه را نيز برآشفتهكرده بود. از جمله شايع شده بود وي در صدد برچيدن بساط سلطنت و برقراري جمهوري است.
در چنين فضايي فداييان اسلام به عنوان بازوي نظامي ملي شدن نفت تصميم گرفتند مسير را هموار سازند. لذا خليل طهماسبي از اعضاي فداييان اسلام مامور اعدام انقلابي رزم آرا شد. وي در روز 16 اسفند ماه اين ماموريت را انجام داد. اما وقتي اين سد از ميان برداشته شد و راه ملي شدن هموار گشت برخي شبهات پيرامون چگونگي قتل رزم آرا و اينكه چه گروه و يا فردي آن را انجام داده است به وجود آمد. در اين ميان برخي شايع كردند رزم آرا توسط يكي از محافظينش و به دستور اسدالله علم به قتل رسيده است. در ادامه به ذكر شواهدي پرداخته خواهد شد كه نشان مي دهد مانع ملي شدن صنعت نفت از سوي فداييان اسلام از سر راه برداشته شده است.
همان گونه كه اشاره شد تصميم به اعدام انقلابي رزم آرا پس از آشكار شدن مذاكرات وي با انگلستان اتخاذ شد.
اين تصميم در جلساتي كه با حضور نواب صفوي، بقايي، فاطمي، نريمان، آزاد، حائري زاده،
سنجابي، شايگان و مكي برگزار گرديده گرفته شده و حتي در يكي از اين جلسات فاطمي تأكيد ميكند كه من اصالتاً از طرف خودم هستم و وكالتاً از طرف مصدق (چون كسالت داشت) و ايشان گفتهاند هر تصميمي كه در اين جلسه گرفته شود "براي خود من هم لازمالاجرا است."
بنابراين نواب صفوي به عنوان رهبر فداييان اسلام طي دو جلسه طولاني به شرط اجراي احكام اسلام در صورت به قدرت رسيدن جبهه ملي، پيشنهاد اعدام انقلابي رزمآرا را پذيرفت و جبهه ملي نيز متعهد شد كه در صورت موفقيت، خواستههاي فداييان اسلام را عملي نمايد. همچنين وي در اين مورد با آيتالله كاشاني نيز ملاقات و گفتگو كرده و آيتالله كاشاني هم قول داد كه "بگذار مرحله اول رزمآرا برود، بقيه كارها درست ميشود."
علاوه بر اين در جلسه سخنرانياي كه پس از تظاهراتي كه در روز 11 اسفند ماه 1329هـ.ش در مسجد سلطاني برگزار شده بود، سيد عبدالحسين واحدي از اعضاي فداييان اسلام به نوعي تصميم گرفته شده را به رزم آرا اعلام نموده و با وي اتمام حجت كرد.
در اين سخنراني خطاب به رزمآرا گفت: "نفت ايران متعلق به مردم ايران است و هيچ بيگانه اي حق طمع در ثروت اين مرز و بوم را ندارد، ما در راه اجراي احكام مقدس اسلام تا نثار آخرين قطره خون خود استقامت مي كنيم.
زمامداران مسئول و غيرمسئول مملكت، نخست وزير، وكلا، وزرا، همه و همه بدانند كه طبق قانون اساسي مملكت بايستي مجري احكام اسلام باشند وگرنه غير قانوني ميباشند ... و اگر اي رزم آرا
تا سه روز ديگر، خودت كنار نروي تو را خواهيم فرستاد."
محمد مهدي عبدخدايي، از اعضاي فداييان اسلام كه اكنون در قيد حيات است بدون ترديد ترور رزمآرا را كار گروه فداييان اسلام معرفي و ماجراي "ترور رزم آرا از سوي دربار" را افسانه سرايي جبهه ملي ميداند.
خليل طهماسبي، مامور انجام اعدام انقلابي رزم آرا در مصاحبه اي مطبوعاتي گفت: خيانت رزم آرا به وطن، بر ما (جمعيت فداييان اسلام) محرز شده بود و من برانداختن او را برعهده گرفتم. پيش از انجام ترور، خانواده ام را از محل سكونتشان نقل مكان دادم زيرا اطمينان داشتم كه پس از رويداد، آنان را زجر و شكنجه مي دادند.
شب قبل از آن به خانه نرفتم و روز حادثه به مسجد رفتم كه قرار بود رزم آرا براي شركت در مراسم ترحيم آيت الله فيض به آنجا بيايد. هنگام ورود رزم آرا به مسجد، ماموران انتظامي مردم را از مسير او دور ساختند.
يك مامور پليس مرا براي دور شدن هل داد و دست بر سينه ام گذاشت.
دستش به سلاح كمري من كه در جيب بغل بود خورد ولي متوجه آن نشد.
من همچنان در صف اول بودم كه رزم آرا به سه قدمي ام رسيد و رد شد كه به سويش دويدم و سه گلوله به او زدم. گلوله چهارم در لوله طپانچه گير كرد ماموران بر سرم ريختند و مرا كه قصد مقاومت نداشتم زير مشت و لگد قرار دادند كه از حال رفتم و تا دو روز چيزي نفهميدم.
پس از به هوش آمدن، نگراني من از اين بود كه رزم آرا زنده مانده باشد و ديكتاتور شود كه روز بعد با اخباري كه به گوشم رسيد اين نگراني ام رفع شد.
در پايان لازم به ذكر است كه اعدام انقلابي رزمآرا
آن چنان تاثيري بر روند ملي شدن نفت گذاشت كه درست فرداي روز قتل رزمآرا، يعني
17 اسفند ماه 1329 كميسيون نفت پيشنهاد ملي كردن صنعت نفت را تصويب و اعلام كرد و نهايتا قانون ملي شدن صنايع نفت در تاريخ 27 اسفند 1329 در مجلس شوراي ملي تصويب شد و دو روز بعد با تاييد آن از سوي مجلس سنا نفت ايران ملي اعلام شد.
چهارشنبه|ا|17|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 560]