تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نادانى ريشه همه بديهاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815366338




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ادبیات موفق باید تیراژ کتابش به یک میلیون برسد


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: کتاب  - مجید قیصری داستان‌نویس جنگ معتقد است در ایران پایگاهی برای داستان‌نویسان دفاع مقدس وجود ندارد. مهدی صیافی: مجید قیصری نویسنده‌ای است که با داستان‌های جنگی‌اش شناخته می‌شود. قیصری اوایل دهه ٧٠ به طور جدی به نوشتن داستان کوتاه پرداخت. مجموعه داستان «صلح»، رمان «جنگی بود، جنگی نبود»، مجموعه داستان «طعم باروت» و مجموعه داستان «نفر سوم از سمت چپ» محصول تلاش‌های او در زمینه داستان‌نویسی در دهه گذشته است. در این گفت‌وگو او به شرح وضعیت ادبیات، بالاخص، ادبیات دفاع مقدس پرداخته است. *ارزیابی شما از وضعیت ادبیات دفاع مقدس چیست؟ این ادبیات ادبیات جنگ است دیگر، ‌شما می‌گویید علوم انسانی، می‌گویید جنگ، و آن چند ژانر دارد یکی از آنها هم دفاع است. *قبول. حالا شما سطح کمی و کیفی فعالان عرصه ادبیات جنگ را چگونه می‌بینید؟ خوشبختانه از کمیت‌اش کم شده یعنی از تعداد کسانی که کار می‌کنند کم شده ولی کیفیت‌اش به نظر من روز به روز بهتر می‌شود یعنی آدم‌های جدیدی دارند وارد کار می‌شوند، کسانی که دغدغه دارند کار می‌کنند. *مصداقی هم می‌توانید اشاره کنید؟ مصداقش هم همین آثاری است که منتشر شده، شما «شطرنج با ماشین قیامت» حبیب احمدزاده و «عقرب» حسین مرتضائیان آبکنار را دارید. اینها کارهای جدی هستند یا کتاب «من قاتل پسرتان هستم» احمد دهقان. مجموعه داستان و رمان کم داریم ولی از نظر کیفیت کارهایی هستند که به چاپ‌های متعدد رسیده‌اند. *شما برای ادبیات دفاع مقدس نقطه اوجی هم متصور هستید؟ من نقطه اوجی برای آن نمی‌شناسم. من اوج ادبیات را زمانی می‌دانم که خواننده زیادی داشته باشد، به تعداد اثر، زیاد تأکید ندارم. مخاطب وسیع را می‌بینم. وقتی سینمای ما مخاطب هایش کم است، فکر نمی‌کنم سینمای خوبی داشته باشیم، . وقتی که تیراژ کتاب ما دوهزار است، شما شاهکار هم بیافرینید به نظر من هیچ ارزشی ندارد. زمانی می‌توان گفت یک ادبیات موفق است و در نقطه اوج است که بتواند تیراژکتاب هایش را به یک میلیون برساند آن وقت می‌توان گفت آنجا نقطه اوج ماست. *به نظر شما ادبیات باید ریشه در واقعیت داشته باشد؟ می‌تواند گوشه‌ای از آن باشد و نقطه عزیمت‌اش می‌تواند واقعیت باشد. *اگر اینگونه باشد با تاریخنگاری چقدر همپوشانی دارد؟ بالاخره هر اثر هنری و ادبی، شعر، داستان یا نمایش یک گوشه‌ چشمی نسبت به شرایط روز خودش، ‌شرایط اقلیمی خودش دارد. یا زمان حال یا زمان گذشته، ولی دلیل نمی‌شود ما از داستان توقع تاریخ داشته باشیم. *شما شرایط را نسبت به گذشته چگونه ارزیابی می‌کنید؟ به نظر من هرکسی در جای خودش قرار می‌گیرد و کار خودش را می‌کند. در گذشته یکسری اتفاقات که نباید می‌افتاد، ‌افتاد در نتیجه بابی گشوده شد و به هر حال سعی شد با مقوله سفارشی و برگزاری کنگره و اینها یک آتشی را روشن کنند‌ و یک عده‌ای را دورهم جمع شدند ولی عملاً جواب نداد. *ادبیات جنگ ما چقدر توانسته حق جنگ هشت ساله را ادا کند؟ این سؤال می‌تواند کل ادبیات ما را در بر بگیرد که بگوییم یا نتوانسته منعکس کننده این وقایع باشد و یا حداقل در محدوده زمانی بعد از انقلاب باشد. آیا توانسته آنچه را که در سطح اجتماع ما رخ می‌دهد منعکس کند یا نه، ‌اگر جواب شما آری است پس ادبیات توانسته و اگر جواب شما نه است پس جنگ هم نتوانسته و اگر جواب ممتنع است یعنی نتوانسته گوشه‌هایی از واقعیت‌های اجتماعی را بگوید، پس رمان جنگ هم در این زمینه موفق نبوده. من ادبیات جنگ را جدا از ادبیات کل کشور نمی‌دانم یک بخشی از ادبیات می‌دانم و این نیست که ما بگوییم این جدا از کل ادبیات است اصلاً اینگونه نیست. *عده‌ای از نویسنده‌ها معتقدند که باید سالها از یک واقعیت بزرگ مثل انقلاب، ‌جنگ فاصله گرفت و بعد از آن زمان درباره آن واقعه نوشت، شما چه نظری دارید؟ این حرف، حرفی منطقی است. *شما می‌گویید زمان‌اش فرارسیده؟ همان زمان هم که در حال اتفاق بود می‌شد نوشت، به هر حال یک حادثه اتفاق افتاده و در دل این حادثه بزرگ حوادث بزرگ دیگری هم اتفاق افتاده و بستر خوبی برای نوشتن است، ‌حالا یک عده می‌آیند این مصالح را کشف می‌کنند و بر روی آن کار می‌کنند و یک اثر هنری خلق می‌کنند. از قدیم این بستر آماده بود و می‌شد کار کرد الان شاید با یک دورخیز و یک دورنمای بهتری بشود کار کرد ومن امیدوارم این اتفاق بیفتد. *به نظر شما با مقوله نقد چه برخوردی شده و نقد را تا چه حد مؤثر می‌دانید؟ یکی از آفت‌های ادبیات ما این است که یک مجله به اسم مجله ادبی نداریم وقتی شما مجله ادبی ندارید، ‌یعنی اینکه نقدی هم وجود ندارد، وقتی نقدی وجود ندارد و کسی نمی‌داند چه کاری را باید انجام دهد. شما بهترین سؤالی که از من می‌توانید بپرسیداین است که اگر من یک داستان کوتاه داشته باشم کجا چاپ کنم، یک جایی را به من نشان بدهید، شما یک مجله ادبی را نشان بدهید که من بتوانم در آن کارهایم را چاپ کنم. الان من ده تا کار دارم نمی‌دانم کجا چاپ کنم. دوستان دیگر من کار دارند نمی‌دانند کجا چاپ کنند. مشکل ما این نیست که ادبیات را نقد کنیم، مشکل ما این است که ادبیات ما اصلاً پایگاهی برای انعکاس خودش ندارد. *این مشکل را متوجه چه کسانی می‌دانید؟ من نمی‌دانم مقصر کیست، می‌گویم من به عنوان یک نویسنده می‌خواهم داستانم را چاپ کنم، یک مجله به من نشان بدهید که بتوانم کارهایم را در آن چاپ کنم. همین یک جواب دورنمای کلی ادبیات این دوران را نشان می‌دهد، و والسلام. اگر یک دورنمایی می‌خواهید از کیفیت و کمیت و یا اینکه بدانید جایگاه ادبیات جنگ و ادبیات ملی کجاست؟ اصلاً این حرف‌ها نیست و جایی برای ادبیات وجود ندارد، جایی برای داستان وجود ندارد که بتواند پایگاهی باشد تا ما کارهایمان را در آنجا منتشر کنیم و راجع به آن حرف بزنیم. *مسئولیت این جریان با کیست؟ ببینید من نمی‌دانم این به چه کسی بر می‌خورد ولی فقط این را می‌دانم که الان مجله‌ای در سطح کشور وجود ندارد که شما بتوانید کار چاپ کنید. حالا ارشاد مقصر است و نمی‌گذارد مجله‌ای با این عنوان منتشر شود، مجوز نمی‌دهد، ‌یا شرایط اقتصادی بد است که کسی حاضر نیست مجله ادبی منتشر کند، ‌هرچه هست همین نشان می‌دهد که ادبیات ما دچار معضل است و مشکل دارد و نمی‌تواند خودش را منعکس کند من این را به عنوان یک سؤال خیلی بدیهی مطرح کردم. شما اسم دو مجله را نام ببرید که بشود در آن داستان چاپ کرد و به دست مخاطب رساند شما مجله‌ای را می‌شناسید؟ اگر خواستید وضعیت ادبی ایران را بفهمید چیست؟ بروید سراغ مجلات ادبی‌اش و ببینید چقدر مجله ادبی داریم و چه کسی می‌تواند قصه کوتاه بنویسد و چاپ کند و چه کسی می‌تواند نقد بنویسد و چاپ کند. روزنامه که کارش این نیست و نمی‌توان که داستان کوتاه چاپ کند. *در آخر آیا شما به این موضوع معتقدید که ادبیات ما دولتی است؟ دولت خودش را متولی می‌داند و یکسری نهادها خودشان را متولی می‌دانند، ولی همیشه اینگونه بوده که نویسنده کار خودش را می‌کرده، حالا اجازه چاپ می‌دادند یا نمی‌دادند. یعنی مردم ادبیات را از دریچه دولت می‌بینند. در حالی که نویسنده اگر نویسنده باشد می‌تواند کارش را بنویسد و آن را چاپ کند، ‌نهایتاً چاپ نمی‌کنند و می‌شود از زیر این سایه فرار کرد یک عده دوست دارند و یک عده دوست ندارند.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 308]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن