تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 8 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):در هر جمعه، اندكى از سبيل و ناخن‏هاى خود را بگير، و اگر هم چيزى وجود نداشته باشد، آن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802652483




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي آز آنها در زير مي‌آيد. كيهان «پيدا و پنهان تجاوز نظامي آمريكا به سوريه» يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در ابتداي آن مي‌خوانيد؛حمله چهار بالگرد نظامي آمريكا به روستاي «السكر» در 8 كيلومتري خط مرزي سوريه با عراق كه به كشته شدن 9 روستايي كارگر و كشاورز اين روستا انجاميد، منشأ گمانه زني هاي فراواني در خصوص هدف آمريكا از اين اقدام گرديده است. اقدام آمريكا از ابعاد نظامي اهميتي ندارد چرا كه ورود شبانه چند هلي كوپتر به آسمان يك كشور و سپس شليك به سوي غيرنظاميان فقط مقداري جسارت زيرپا گذاشتن حقوق طبيعي مردم مي خواهد كه البته آمريكايي ها در آن يد طولايي دارند. آمريكايي ها در عين حال در توجيه اقدام تجاوزكارانه خود ادعا كردند هدف آنان از ميان برداشتن يكي از رهبران القاعده بوده و حتي يكي ديگر از آنان مدعي شد كه در حمله بالگردهاي آمريكايي به سوريه يكي از رهبران سرشناس القاعده بنام «ابوغيداء»! به هلاكت رسيده است اما البته همانگونه كه خبرنگار آسوشيتدپرس كه به اين روستا رفته اذعان كرد، پيش از اين كسي نام وي را نشنيده بود و با اين وصف بايد گفت ابوغيداء- اگر وجود خارجي داشته باشد- پس از مرگ به عضويت القاعده درآمده و به رهبري آن نايل گرديده است!!در مورد دلايل يا اهداف آمريكا از اين اقدام تجاوزكارانه گفتني هايي وجود دارد. 1-بسياري از تحليلگران حمله يكشنبه شب بالگردهاي آمريكا به نقطه اي در خاك سوريه را با بن بست توافقنامه امنيتي، سياسي و اقتصادي آمريكا و عراق مرتبط مي دانند. چهارشنبه هفته پيش كه آخرين دور مذاكرات طرف هاي عراقي و آمريكايي در بغداد برگزار شد و به هيچ نتيجه اي نرسيد ژنرال «مايكل مولن» رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا رسما اعلام كرد: «مهمترين مانع امضاي توافقنامه توسط دولت و مجلس عراق بعضي از همسايگان اين كشور مي باشند.» بر اين اساس آمريكايي ها با اقدام كور عليه سوريه خواسته اند انتقام شكست خود را از سوريه بگيرند و يا به اين كشور «هشدار جدي» بدهند كه خود را از ماجراي عراق كنار بكشد. 2- نزديكي اقدام تجاوزكارانه آمريكا با زمان برگزاري انتخابات رياست جمهوري اين كشور ذهن بعضي از تحليلگران را به اين جمعبندي رسانده است كه آمريكايي ها اقدام محدود نظامي عليه سوريه را- كه مي دانستند حتما بازتاب دامنه داري پيدا مي كند- با هدف تاثيرگذاري بر روي آراي شهرونداني كه مي پرسند: «بوش 8 سال عليه دولت سوريه سخن گفت ولي بي آنكه به نتيجه اي رسيده باشد، كاخ سفيد را ترك مي كند» طراحي كرده اند. اين تحليلگران معتقدند اقدامات هفته هاي اخير آمريكا در افغانستان و پاكستان، فشار آمريكايي ها براي كوتاه آمدن طرف هاي عراقي و امضاي توافقنامه، اصرار دستگاه سياست خارجي آمريكا به اسرائيل براي شركت در ميز گفت وگو با طرف فلسطيني نيز در همين راستا صورت گرفته است و بوش مي خواهد بگويد موقعيت دشمنان آمريكا در خاورميانه آسيب پذير شده است. آمريكايي ها -غلط يا درست- پيش بيني كرده بودند كه دولت سوريه به هشدار و اعتراض اكتفا مي كند و كار به درگيري دوطرف نمي انجامد. 3- يك جنبه ديگر اين اقدام، مي تواند تهديد كشورهاي مستقل و قدرتمند منطقه- بويژه ايران- باشد. وقتي مولن مي گويد مشكل امضاي توافقنامه، مخالفت بعضي از همسايگان عراق است اذهان بلافاصله روي همسايه شرقي عراق متمركز مي شود. آمريكايي ها حدود دو سال گذشته- يعني درست از زماني كه اسلام گراها بر اكثر شئونات سياسي و اجتماعي عراق حاكم شدند- روي واژه هاي «دخالت ايران در عراق» متمركز شدند و به تبليغ آن پرداختند و البته براي اينكه جا بيفتد ابتدا پنج ديپلمات ايراني در «ساختمان اربيل» و سپس دبير دوم سفارت ايران در بغداد را ربوده و مدعي شدند اينها به فعاليت هاي غيرقانوني مبادرت ورزيده اند. پس از آن فاكس نيوز- ارگان رسمي پنتاگون- هر روز سلاح هايي- كه به قول آنان كنار جاده رها شده اند- را مي يافتند كه بر روي آنها عبارت made in Iran حك شده بود. البته آمريكايي ها وقتي با اين سؤال مواجه كه ايران رسما اعلام مي كند كه به 55 كشور دنيا بطور قانوني سلاح مي فروشد، ادعاي صدور غيرقانوني تسليحات (آنهم با آرم و عنوان رسمي!) به عراق چگونه قابل اثبات است مي گفتند اين را از مقامات سپاه پاسداران ايران بپرسيد! به هر روي يك گمانه در اين ماجرا اين است كه هدف آمريكايي ها واداشتن ايران به عدم مخالفت با توافقنامه (اي كه با امنيت ملي ايران نيز منافات جدي دارد) است ولي چون مي دانستند كه هر نوع اقدام نظامي عليه ايران «واكنش فوري» و «غيرقابل محاسبه» جمهوري اسلامي را درپي دارد به جاي روستايي در صفر مرزي ايران به روستايي با اين مختصات در سوريه- هم پيمان استراتژيك ايران- حمله ور شده اند! كه اين گمانه نيز طرفداراني دارد. 4- بعضي ديگر با اشاره به برخي از نقل و انتقالات نظامي آمريكا در خاورميانه- از جمله انتقال حدود 35 هزار نظامي مستقر در عراق به افغانستان و تشديد حملات به مناطقي از شمال پاكستان- گفته اند حمله آمريكا به روستاي «السكر» آغاز يك سلسله تحركات نظامي عليه سوريه است. آنان مي گويند همانگونه كه حمله نظامي شهريور ماه سال گذشته رژيم صهيونيستي به منطقه نيمه بياباني «تل ابيض» -در نزديكي مرز سوريه با تركيه- آغاز يك سلسله مباحث دامنه دار درباره فعاليت هسته اي سوريه شد. حمله نظامي بالگردهاي آمريكا به «ناحيه ابوكمال» نيز آغاز سلسله اقداماتي عليه سوريه با توجيه تعقيب جنگ سالاران القاعده خواهد بود. اين در حالي است كه مقامات ارشد عراقي- از جمله جلال طالباني رئيس جمهور در بازگشت دو ماه پيش از سفر به آمريكا- با صراحت از همكاري سوريه با دستگاههاي مسئول عراقي در مقابله با القاعده و كنترل مرزها ابراز رضايت كرده اند. 5- اما نكته مهمي كه در تحليل ها به آن اشاره نشده بود، رابطه حمله نظامي به «السكر» با موضوع «جولان» بود. دو هفته پيش در شرايطي كه رژيم صهيونيستي در تشكيل كابينه جديد دچار مشكل اساسي گرديده و اختلافات داخلي اين رژيم مشتعل شده بود، بشار اسد- رئيس جمهور سوريه- بطور بي سابقه و با صراحت اعلام كرد: «جولان را بازپس مي گيريم از طريق مذاكره يا اقدام نظامي». اسرائيلي ها سعي كردند از كنار عبارت بشار بگذرند ولي كاملاً پيدا بود كه بطور جدي نگران شده اند. آمريكايي ها و اسرائيلي ها كه طي دو سال گذشته براي جدا كردن سوريه از مقاومت و ايران تلاش زيادي كرده و به جايي نرسيده بودند، احساس كردند اگر به «اقدام عملي» دست نزنند، به احتمال زياد بشار اسد تهديد خود را عملي مي كند و حتماً به بازپس گيري جولان و اراضي اطراف آن و نيز چشمه اي كه از آن جاري است - و از سال 1346 تاكنون در اشغال رژيم صهيونيستي است- نايل مي گردد چرا كه از يك سو نظاميان سوريه كه از چهار دهه قبل مترصد فرصتي بودند، اينك اين فرصت را مغتنم مي شمرند و از سوي ديگر نظاميان رژيم صهيونيستي در آسيب پذيرترين شرايط تاريخي خود بسر مي برند و لذا احتمال مقاومت آنان در برابر حمله ارتش سوريه و كارآيي مقاومت ارتش تل آويو ضعيف است. برهمين اساس به نظر مي رسد آمريكايي ها از فرصت كنوني براي بازداشتن سوريه استفاده كرده اند. شايد از همين رو آسوشيتدپرس به نقل از يك كارشناس نظامي آمريكا، حمله روز يكشنبه به «السكر» را «حمله اي پيش دستانه» لقب داد و يك مقام نظامي آمريكا اعلام كرد: «وقتي فرصتي بدست مي آيد بايد از آن استفاده كرد.» در بخش پاياني آمده است؛... در سطح كشورهاي منطقه نيز به غير از بعضي از كشورهاي كوچك خليج فارس- شامل ايران، تركيه، اردن، سوريه و عربستان- بطور جدي با طرح اسارت بار ياد شده مخالفند و آن را مغاير با مصالح، امنيت و منافع ملي خود مي دانند. حمله غيرموجه بالگردهاي آمريكا به سوريه دقيقاً تهديد امنيتي ناشي از حضور نظاميان آمريكا در منطقه براي بار چندم به اثبات رساند و دقيقاً از همين رو بلافاصله از سوي همه كشورها و نيروهاي منطقه- اعم از موافقان و مخالفان سوريه- محكوم شد. كارگزاران «از چه خشنوديد؟!» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي كارگزاران به قلم محمد جواد روح است كه در آن مي‌خوانيد؛ ابراز خشنودي دبير شوراي نگهبان از يكدست شدن دستگاه‌هاي اجرايي و نظارت بر انتخابات كه در اجلاس اخير استانداران سراسر كشور مطرح شد، اتفاقي قابل تامل در روزهاي اخير بود كه البته واكنش مديران دولت خاتمي را نيز در پي داشته است. آقاي جنتي در سخنان خود وزارتخانه‌هاي كشور و اطلاعات در دولت خاتمي را به «كارشكني» و «سنگ‌اندازي» در مسير برگزاري انتخابات و در برابر اقدامات شوراي نگهبان متهم كرده بود. در مقابل، مديران اين وزارتخانه‌ها در دولت خاتمي و مسوولان برگزاري انتخابات، اين كشاكش‌ها و تقابل‌ها را نشانه‌اي از مقاومت اصلاح‌طلبان در برابر نهادها و اقدامات تضييع‌كننده حقوق مردم و از جمله هيات‌هاي نظارت و شوراي نگهبان در جريان انتخابات ارزيابي مي‌كنند و سخنان جنتي را بهانه‌اي براي افتخار به عملكرد خويش مي‌بينند. چنانكه نگاهي به پس و بازخواني كلي فضاي حاكم در دوران اصلاحات هم، حق را به مديران خاتمي مي‌دهد كه به عملكرد خويش (به‌ويژه در انتخابات مجلس ششم) افتخار كنند. چرا كه نقطه اوج كشاكشي كه امروز دبير شوراي نگهبان را از مرتفع شدن آن خشنود مي‌كند، در انتخابات مجلس ششم شكل گرفت؛ آنجا كه شوراي نگهبان براي حذف عليرضا رجايي، منتخب مردم تهران، از ليست نفرات پيروز و وارد كردن غلامعلي حدادعادل به ليست منتخبان، 700 هزار راي شهروندان تهراني را ابطال كرد. با اين حال، مقاومت وزارت كشور دولت خاتمي و به‌ويژه سيدمصطفي تاج‌زاده در مقام رئيس ستاد انتخابات بود كه باعث شد شوراي نگهبان ناچار به تاييد انتخابات تهران و پذيرش شكل‌گيري مجلس با اكثريت قاطع اصلاح‌طلبان شود.با اين حال، حتي تاييد انتخابات تهران از سوي شوراي نگهبان هم، سكوت اصلاح‌طلبان را در قبال ابطال آراي صدها هزار شهروند تهراني باعث نشد. چنانكه تاج‌زاده با تنظيم شكايتي عليه دبير شوراي نگهبان و تقديم آن به دستگاه قضايي، كوشيد حق راي‌دهندگان تهراني را استيفا كند، اما دستگاه قضايي با گذشت حدود هشت سال از زمان تشكيل اين پرونده، هنوز از احضار متهم و پيگيري شكايت خودداري مي‌كند. البته در مقابل دستگاه قضايي به شكايت شوراي نگهبان از تاج‌زاده به سرعت رسيدگي كرد و او را به انفصال از خدمات دولتي محكوم ساخت تا در انتخابات مجلس هفتم، شوراي نگهبان كاري آسان‌تر را پيش‌رو داشته باشد. البته مشكلات شوراي نگهبان با دولت خاتمي حتي با رفتن تاج‌زاده هم حل نشد. چراكه در انتخابات مجلس هفتم و با ردصلاحيت گسترده نامزدهاي اصلاح‌طلبان و منتقد، دولت خاتمي در كنار مجلس ششم تلاش‌هاي زيادي را براي نزديك ساختن انتخابات به معيارهاي دموكراتيك سامان داد، اما دبير شوراي نگهبان در نهايت حتي به پيشنهاد روساي وقت دو قوه كه مورد تاييد رهبري نيز قرار گرفته بود، وقعي ننهاد تا انتخاباتي يكسويه و با نتايج از پيش مشخص، شكل بگيرد. مجموعه اين سوابق، باعث شد تا مديران دولت خاتمي ديروز به اظهارات جنتي واكنش نشان دهند. در بخش ديگر سرمقاله مي‌خوانيد؛...در واقع، اگر آقاي جنتي به خاطر ناهمراهي وزارتخانه‌هاي كشور و اطلاعات دولت خاتمي، خاطرشان مكدر مي‌شد و اينك خشنودند كه با راحتي و فراغت به برگزاري انتخاباتي باب‌ميل خويش مي‌پردازند، اما همان «مقاومت در بالا» و ايستادگي اصلاح‌طلبان در دفاع از حقوق شهروندان بود كه آرامش، اطمينان مردم و طبعا «امنيت در پايين» را تامين مي‌كرد و به ميدان آمدن معترضان براي دفاع از حقوق خويش و فراهم شدن بستر خشونت و درگيري در سطح جامعه را منتفي مي‌ساخت. اين نكته در كنار گفته مهم آقاي يونسي نشان مي‌دهد كه چهره‌هايي چون دبير شوراي نگهبان در حذف ديدگاه‌هاي متنوع و متكثر در حاكميت، نه تنها به پيشرفت و توسعه كشور منجر نمي‌شود، بلكه همانگونه كه وزير سابق اطلاعات گفته و تجربيات اين چند ساله هم نشان داده، راهبردي با تبعاتي منفي عليه امنيت ملي و منافع عمومي كشور است. با اين حال، متاسفانه بايد گفت كه گردانندگان، طراحان و مجريان پروژه يكدست‌سازي حاكميت با گذشت بيش از سه سال از تحقق پروژه خويش و آشكار شدن تبعات آن در عرصه‌هاي مختلف سياست داخلي و خارجي، اقتصاد و حتي امنيت، همچنان از آن دفاع مي‌كنند. سخنان دبير شوراي نگهبان و خشنودي او از يكدست شدن دستگاه‌هاي اجرايي و نظارت بر انتخابات، گرچه در وهله اول نشانه‌اي منفي از وضعيت انتخابات آينده رياست‌جمهوري و زمينه‌ساز نگراني مخالفان سياسي دولت كنوني است، اما در واقعيت خويش، بر نگراني‌اي جدي‌تر دامن مي‌زند و پيام‌هاي منفي‌تر را براي دلسوزان كشور در بر دارد. اين پيام منفي‌تر و خطر جدي‌تر، دريافت نكردن واقعيت از سوي نيروهاي قدرتمند و گرداننده پروژه يكدست‌سازي حاكميت است. آنها يا هنوز تبعات اين پروژه بر وضعيت كنوني كشور را درنيافته‌اند يا بدتر و نگران‌كننده‌تر اينكه نمي‌خواهند بر واقعيت‌ها چشم بگشايند و محصول كار خويش را ببينند. اگر چنين باشد- كه مجموعه روندها و گفته‌ها و ديده‌ها آن را تاييد مي‌كند‌- فارغ از مجادلات سياسي و سرنوشت انتخابات آتي، بايد بر خويش و مهمتر از آن ملك و ميهن، به خاطر حاكم بودن چنين ديدگاه‌ها و روندهايي افسوس خورد و تنها اميد داشت كه رگه‌هاي باقيمانده از عقلانيت در ميان بخشي از حاكمان بتوانند دستي از آستين برون آورند و كاري بكنند وگرنه با چهره‌هايي چون دبير شوراي نگهبان، حرفي نمي‌توان زد، جز اينكه «واقعا از چه خشنوديد؟!» رسالت «به بهانه سالروزشهادت محمدحسين فهميده اسوه ايثار» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم سيد مرتضي نبوي است كه در آن مي‌خوانيد؛همه ما و مسئولين كشور بايد ايثار را از بسيجي 13 ساله، محمدحسين فهميده بياموزند، كه اسوه ايثار بود. خدا بر حسنات پدر و مادري كه چنين فرزندي را در دامان خود پرورانيدند، بيفزايد و چنين خانواده‌هايي را كه تاج عزت و آزادگي ايران اسلامي هستند براي ملت ما حفظ كند. چند ماه پيش در دفتر كار آقاي دكتر منافي وزير اسبق بهداشت، درمان و آموزش پزشكي كه  خود پدر شهيد محمدمنافي نوجوان بسيجي است، خدمت والدين محترم و برادر عزيز شهيد فهميده رسيدم. از مصاحبت با آنها غرق در افتخار و تحسين شدم. پدر و مادر شهيد فهميده بيماري‌هاي گوناگوني داشتند، اما چون كوه استوار و الهام بخش بودند. همانجا من شاهد بودم كه چند بار تلفن همراه پدر شهيد فهميده زنگ زد و با او براي ايراد سخنراني قرار گذاشتند. بعد از شهادت نوجوان، پدر عزم كرده كه درهر كوي و برزن به سخن بنشيند و پيام خون بسيجي فهميده خود را ابلاغ كند. اين فهم و شور و شعور كدامين مبدا چنين پديده‌اي را مي‌آفريند؟ آيا اين امر ناشي از هيجان نوجواني است؟ چنين پديده‌اي را در جايي مشاهده نمي‌كنيم. آيا او را مجبور كرده‌اند؟ كسي باور نمي‌كند. اگر كربلا و عاشورا نبود، پرده از اين راز فرو نمي‌افتاد. آري “فهميده‌ها شاگرد مكتب قاسم‌بن الحسن (ع) هستند. امام حسين (ع) به آنها اصرار كرد كه راه خود را بگيرند و بروند، اما قدم از قدم برنداشتند. شهادت در كنار عباس (ع) و حسين (ع) و در راه خدا  در كام آنها شيرين‌تر از عسل بود. و به همين دليل بود كه پيامبر اعظم خدا (ص) فرمود، حسين‌ مني و انا من حسين. رمز ماندگاري دين خدا در ايثار قاسم‌ها و فهميده‌ها است.با سرعت مي‌خواهم نتيجه‌گيري كنم؛ اگر بخواهيم جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي  (ميراث گرانقدر امام و شهدا) بماند، ما مسئولان هم بايد براي ملت خود و مردم جهان اسوه ايثار باشيم. ايثار يعني داوطلبانه و آگاهانه ديگران را بر خود ترجيح دادن، منافع عمومي را بر منافع شخصي چرباندن و آنچه را خود نياز داريم در اختيار ديگران گذاشتن. روزگاري شده بود كه چنين فرهنگي را به سخره مي‌گرفتند. خوشبختانه امروز شاهد احياي آن هستيم. در جامعه‌ اسلامي بايد از خطر نفاق، ريا و تظاهر به زهد و مسلماني سخت هراسان بود. چاره آن گزينه ايثار است. ايثار با نفاق جمع نمي‌شود. يادم هست چند سال پيش كه عرصه بر فرهنگ بسيجي تنگ شده بود، رهبر معظم انقلاب مي‌گفتند، الان زماني است كه بايد مثل قبل از انقلاب بدون هيچ چشمداشت و انتظار تحسيني، تلاش و جهاد كرد. جناب آقاي پناهيان هم در يك سلسله بحث‌هاي يكي دو سال قبل خود، تنها راه نجات جمهوري اسلامي را گزينه “ايثار براي مسئولان معرفي مي‌كرد. به نظر مي‌رسد، سخن دقيق و راهگشايي است. مردم ما هم از مسئولان انتظار دارند كه حتي بسياري از مباهات را ترك كنند چه رسد شبهات و اسوه ايثار باشند تا دل ملت‌ها قرص و محكم باشد و با اطمينان خاطر و با جان و دل از نظام اسلامي دفاع كنند.چرا ما بايد اجازه بدهيم مسائلي مثل اختصاص 80 ميليون تومان براي رهن خانه براي هر نماينده بر سر زبان‌ها بيفتد. مردم مي‌دانند كه براي رهن خانه در جنوب تهران نياز به 80 ميليون تومان وجه نيست. چرا هر دوره كه مجلس شروع مي‌شود، آبروي نمايندگان مردم را به حراج مي‌گذارند. چه نيازي است پول به دست نماينده ملت بدهيد كه او خود برود خانه رهن كند. چرا سيستم اداري مجلس اين مسئله را انجام ندهد. مردم عزيز ما مي‌پذيرند كه مجلس، خانه‌هاي سازماني (ملكي يا اجاره‌اي) در اختيار داشته باشد و در دوره نمايندگي در اختيار نماينده قرار دهد و بعد از اتمام دوره هم آن را تخليه نمايد. يا مجلس  سرويس‌هاي ديگر مثل راننده و ماشين در اختيار نمايندگان بگذارد. همان‌طور كه رياست محترم مجلس شوراي اسلامي   مي‌گفتند، مجلس بايد خانه سازماني بخرد يا بسازد، به شرط آنكه آن را به نمايندگان واگذار نكند. از هيئت رئيسه مجلس هم تقاضا داريم كه نه 80 ميليون تومان و نه كمتر به دست نماينده ندهند و سازمان اداري مجلس اقدام به رهن يا اجاره خانه كند و در اختيار نماينده قرار دهد. بدين‌صورت راه بر  سوء استفاده بدخواهان و ايجاد نگراني در مردم بسته خواهد شد. اصلاح امور بسيار راحت‌تر از توجيه آن است. آيا كمترين درس سالروز شهادت شهيد فهميده اين نيست كه مسئولان مثل مردم زندگي كنند؟ ابتكار «آيا سوريه پاسخ اين حمله را خواهد داد؟» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم کريم جعفري است كه در آن مي‌خوانيد؛ فرود چهار بالگرد نظامي آمريکايي در عمق هشت کيلومتري خاک سوريه و کشته شدن 9 شهروند سوريه اي و زخمي شدن 14 تن ديگر، حادثه اي بي نظير در طول دوران اشغال عراق توسط آمريکايي ها بود که از خاک عراق صورت گرفت.فرود چهار بالگرد نظامي آمريکايي در عمق هشت کيلومتري خاک سوريه و کشته شدن 9 شهروند سوريه اي و زخمي شدن 14 تن ديگر، حادثه اي بي نظير در طول دوران اشغال عراق توسط آمريکايي ها بود که از خاک عراق صورت گرفت. در مورد دلايل اين حمله از طرف آمريکايي ها گفته شده است که براي حمله به يک گروه از مظنونان همکاري با القاعده در عراق صورت گرفته است; اما شواهد و مدارک دال بر اين است که اين حمله دنبال اهدافي فراتر از اين بوده و به نظر مي رسد دلايل اين امر را بايد جاي ديگري جستجو کرد. حمله به خاک کشوري ديگر توسط ارتش آمريکا نمي تواند بدون موافقت بالاترين مرجع تصميم گيري در اين کشور صورت گرفته باشد و اين بدان معني است که شخص رئيس جمهور آمريکا دستور اين اقدام را داده است. اين ادعا که اين حمله به اين مزرعه به بهانه کشتن اعضاي القاعده چرا در اين موقعيت زماني که فعاليت القاعده در عراق به کمترين ميزان خود رسيده است و عملا سوري ها روابط ديپلماتيک خود را با عراق هم پس از 30 سال از سر گرفته‌اند، دروغي بيش نيست و دليل اين حمله را مي توان ارسال پيامي صريح براي مقامات دمشق دانست که با در پيش گرفتن سياستي مستقل و همگامي و همراهي با ايران و تشکيل محوري بنام مقاومت در منطقه; عملا آمريکايي ها را به چالش فراخوانده اند. در ادامه مي‌خوانيد؛...در بعد ديگر ماجرا آمريکايي ها سوريه را متهم مي کنند که مرزهاي خود را بر روي اعضاي القاعده باز گذاشته و اين کشور به خوبي از مرزهاي خود مواظبت نمي کند و همين امر در داخل عراق براي نظاميان آمريکايي دردسر جدي ايجاد کرده است. اين ادعا در حالي مطرح مي شود که سوري ها تمهيدات شديدي را در مرز خود با عراق انديشيده و از ترس حمله احتمالي آمريکا همواره در آماده باش مرزي به سر مي برند، اما ورود بالگردهاي نظامي ارتش آمريکايي و حمله آنها به غيرنظاميان سوري، مشخص کرد که سوريه از کنترل کامل مرزهاي خود ناتوان است و يا اينکه سيستم هاي اخلالگر ارتش آمريکا توانسته رادارهاي سوريه را کور کرده و سپس اقدام به حمله نموده باشند. در مورد اين موضوع بايد اشاره کرد که آن روزهايي که القاعده در عراق به شدت فعال بود و روزانه ده ها حمله بزرگ و کوچک را عليه منافع آمريکا در عراق انجام مي داد، چرا آمريکايي ها اقدام به حمله به سوريه نکرده بودند؟ سوالي که پاسخ آن را تنها استراتژيست هاي آمريکايي بهتر مي دانند، اما بر اساس برآورد موجود، دليل اين امر بيشتر به گرفتاري بيش از اندازه آمريکا در عراق بازمي گشت که اجازه ماجراجويي بيشتر را به آنها نمي داد. در بخش ديگر آمده است؛...برخي بر اين باورند که حمله روز دوشنبه بالگردهاي آمريکايي به خاک سوريه پيامي بوده به سران اين کشور که دست از مخالفت با اين توافقنامه برداشته و مخالفان داخلي عراق را در اين مورد تحريک و تهييج نکنند، البته همين عده مي گويند که چون آمريکا از واکنش احتمالي ايران در برابر هرگونه تجاوز به خاک خود مي ترسد، متحد اين کشور را هدف قرار داده تا با يک تير دو نشان بزند و به اين ترتيب پيامي هم به تهران ارسال کند. به هر حال به گفته وزير امورخارجه سوريه حمله آمريکايي ها به خاک اين کشور نخستين نشانه هاي توافقنامه امنيتي واشنگتن - بغداد است. البته به نظر مي رسد آمريکايي ها در برخي ديگر حوادث تروريستي در سوريه هم دست داشته اند، انفجار بمب در بزرگراه منتهي با فرودگاه دمشق در 27 سپتامبر گذشته، به باور بسياري از کارشناسان امنيتي، طراحي آمريکايي ها بوده است. نوع بمب و نحوه انفجار آن که به گفته مقامات سوري از يکي از کشورهاي همسايه وارد شده و کار يک گروه تکفيري بود، مانند انفجارهاي انتحاري صورت گرفته در عراق بوده است. در اوايل ماه اوت نيز سرهنگ محمد سليمان مشاور امنيتي و از نزديکان بشار اسد در ساحل شهر بندري طرطوس ترور شد و در آن زمان کارشناسان نوع ترور را از شگردهاي سازمان جاسوسي آمريکا دانستند.حال سوالي که باقي مي ماند اين است که آيا سوريه به اين حمله پاسخ خواهد داد؟ جواب منفي است. سوري ها در سبتامبر 2007 نيز شاهد حمله جنگنده هاي اسراييلي به تاسيسات خود در منطقه ديرالزور در منتهي اليه شمال شرق مرزهاي خود بودند و هيچ واکنشي نسبت به اين حمله نشان ندادند، هر چند در آن زمان گفتند که به اين حمله پاسخ خواهند داد. البته سوري ها برگه هاي فراواني خواهند داشت تا آمريکايي ها را از کرده خود پشيمان کنند که شايد نخستين آن نزديکي بيش از حد به روسيه و دادن امتيازهاي فراوان به اين کشور براي ايجاد پايگاه هاي نظامي باشد، در بعد ديگر آنها مي توانند مرزهاي خود را براي ورود و خروج اعضاي ادعايي آمريکا در مورد القاعده به خاک عراق باز بگذارند و يک بار ديگر اين کشور را در ناآرامي ببرند، کما اينکه اين حمله پيوندهاي سوريه با ايران را هم مستحکم تر خواهد کرد و سوريه که از اعراب نااميد شده است، به ايران پناه خواهد آورد، در آخر نيز سوريه به حزب الله لبنان و گروه هاي مقاومت فلسطيني آزادي عمل بيشتري در خاک خود خواهد داد و اينها عواملي هستند که واشنگتن به شدت از آن هراس دارد. جمهوري اسلامي «چرا بدترين راه حل» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي خوانيد؛ ماجراي وزارت آقاي علي كردان بعد از فراز و نشيب هاي تند و پياپي سرانجام به استيضاح كشيده شده و قرار است روز سه شنبه آينده در صحن علني مجلس مطرح شود. با توجه به شرايط خاص كشور از يكطرف و ضرورت حفظ حرمت اشخاص از طرف ديگر حق اين بود كه با تدبير بزرگان كار به استيضاح نمي كشيد و اين موضوع به نحو ديگري فيصله پيدا مي كرد. بهترين شكل حل و فصل اين بود كه خود آقاي كردان استعفا ميداد و كنار ميرفت تا خساراتي كه تاكنون از رهگذر افشاگري ها طنزها سخنان جدي بيانيه هاي گروه ها و جمعيت ها و بحث ها و جدال هاي فراوان به كشور و نظام وارد شده وارد نمي شد. هم اكنون نيز هنور فرصتي براي اين كار وجود دارد و در روزهاي باقيمانده مي توان از اين راه جلوي خسارت هاي بيشتر را گرفت . دلايل روشني براي اين اقدام وجود دارد كه اميد است آقاي كردان به آنها توجه كند و بزرگان نيز با عنايت به اين دلايل به آقاي وزير كشور توصيه كنند قبل از مطرح شدن استيضاح در صحن علني مجلس با تصميم خود كنار برود و به اين ماجرا خاتمه دهد. بعضي از روشن ترين دلايل از اينقرارند. 1 ـ اطلاعات موثق حكايت از تلاش دو طرف براي تضعيف همديگر و حتي به تعبير خودشان مچ گيري و افشاگري دارد . طبع چنين ماجرائي نيز همين اقتضا را دارد و هر يك از دو طرف براي آنكه پيروز ميدان جلوه كنند از هيچ اقدامي كوتاهي نخواهند كرد. شايد پيش آمدن چنين وضعيتي خوشايند مخالفان دولت و معاندان نظام و كشور باشد ولي وفاداران به انقلاب و نظام و علاقمندان به حيثيت و اعتبار كشور قطعا چنين چيزي را نمي پسندند و از ضايعات زيانبار آن ابراز نگراني مي كنند. براي دولت نيز چنين وضعيتي خسارت بار است و نبايد به آن راضي شود. 2 ـ حتي اگر وزير كشور از جلسه استيضاح پيروز خارج شود و در اين مسند بماند از اعتبار لازم براي اداره وزارتخانه اي كه قرار است امنيت داخلي و كار بزرگي همچون انتخابات را انجام دهد برخوردار نخواهد بود. زيرا اكنون اين فقط نمايندگان مجلس نيستند كه به عدم صلاحيت آقاي كردان براي ماندن در وزارت كشور معتقدند بلكه افكار عمومي كشور نيز بر همين اعتقاد است . بنابر اين باقي ماندن آقاي كردان در مسند وزارت كشور در عين حال كه اگر با راي اعتماد مجدد مجلس باشد امري قانوني است اما چون خلاف انتظار و نظر عموم است اعتبار لازم را نخواهد داشت . 3 ـ طراحان استيضاح و طرفداران آن همگي از حاميان دولت هستند و اين اقدام آنها نه تنها براي ضربه زدن به دولت نيست بلكه با هدف جراحي دولت و جدا كردن يك عضو نامتناسب با آن صورت ميگيرد. اين جراحي هرچند ممكن است براي دولت نقاهتي به همراه داشته باشد اما قطعا به نفع دولت و به توانمندتر شدن و افزايش اعتبار دولت تمام خواهد شد. در نقطه مقابل كساني كه در مجلس به جناح مخالف دولت معروفند نه در طرح استيضاح حضور داشته اند و نه با آن همراهي مي كنند. آنها آشكارا با استيضاح مخالفت و براي ابقا وزير كشور تلاش مي كنند. اين واقعيت بايد براي دولت و شخص رئيس جمهور پندآموز و پرمفهوم باشد. براي رئيس جمهوري كه به آساني اينهمه وزير عوض مي كند كنار گذاشتن وزيري كه اصرار بر ابقا وي به اعتبار دولت و كشور و نظام لطمه وارد مي كند چه معنائي دارد. 4 ـ رئيس جمهور گفته است در جلسه استيضاح از وزير كشور دفاع خواهد كرد . بر فرض كه آقاي رئيس جمهور از اين صحنه پيروز خارج شود و بتواند براي باقي ماندن آقاي كردان در مسند وزارت كشور راي اعتماد بگيرد در آنصورت با افكار عمومي چه خواهد كرد با طرفداران خود در نهادهائي مثل بسيج و بسيج دانشجوئي و مساجد و ساير جوامع چه خواهد كرد هيچيك از اين مجامع تاكنون حاضر نشده اند در جريان كشمكش هاي اين چند ماه از وزير كشور حمايت كنند و عموما خواستار تعويض وي هستند. آنها قطعا خيرخواه دولت هستند و تمايلشان به اينست كه اين ماجرا هرچه زودتر و با هزينه اي هرچه كمتر پايان يابد. 5 ـ براي دولت و شخص رئيس جمهور قاعدتا همراهي آن دسته از نمايندگان مجلس كه آشكارا حامي دولت محسوب مي شوند بايد امري مهم و حائز اهميت باشد. روياروئي با اين نمايندگان در صحن علني مجلس آنهم با وضعيت و شرايط ناخوشايندي كه مطرح است قطعا به ريزش حاميان دولت منجر خواهد شد. اين استيضاح چه راي بياورد و چه نياورد چنين زياني را دربر خواهد داشت . بنابر اين آيا بهتر نيست بدون آنكه دولت چنين خسراني را متحمل شود به اين ماجرا خاتمه دهد. در بخش پاياني سرمقاله آمده است؛...اميد است آقاي كردان با توجه به اين واقعيت ها شجاعانه براي حل و فصل اين ماجراي ناخوشايند پيشقدم شود و استعفا بدهد. و اگر ايشان چنين نكند بزرگان تلاش كنند تا دير نشده و ماجرا به بررسي استيضاح در صحن علني مجلس كه بسيار پرهزينه است كشيده نشده جلوي آنرا با راضي كردن آقاي كردان به استعفا يا هر راه ديگري كه صلاح است بگيرند. دنياي اقتصاد «خطرناك‌تر از سقوط قيمت نفت» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم محمد صادق جنان‌صفت است كه در آن مي‌خوانيد؛ سايه بحران مالي آمريكا گسترده‌تر از اندازه‌اي بود كه تصور مي‌شد.‌ چاه بزرگي كه اين بحران پديدار كرده است، جهان را در خود فرو برده و تكاپويي جهاني براي متوقف كردن و عبور از آن ديده مي‌شود. ديگر كمتر كسي است كه درباره دلايل بحران و راهكارهاي اتخاذشده مطلبي نخوانده يا نشنيده باشد.واكنش به اين بحران در ايران اما به سرعت برق و باد در حوزه سياسي مستقر شده و مثل هميشه به يك موضوع مجادله ميان جناح‌هاي سياسي تبديل شد. در حالي كه رهبران احزاب، جمعيت‌ها و شخصيت‌هاي سياسي و نهادهاي پژوهشي و مطالعاتي و دولتي در بسياري از كشورها دست در دست نهادهاي مدني، تلاش مي‌كنند از اين بحران كمترين آسيب متوجه شهروندان آنها شود،‌ جامعه ايراني به‌ويژه سياستمداران در اين باره بحث مي‌كنند كه آيا از بحران مالي غرب و آمريكا بايد خوشحال بود يا خوشحال نبود. آن گروه از كساني كه اعتقاد دارند بايد از بحران گسترده آمريكا و غرب خوشحال بود، استدلال مي‌كنند كه اين رويداد موجب مي‌شود آمريكايي‌ها به جاي تمركز بر روي مسائل منطقه‌اي و جهاني سرگرم برطرف كردن معضل ملي خود باشند و از ستيزه‌جويي دست بردارند. گروهي ديگر اما معتقدند اين بحران كه اكنون دامن بازار نفت را گرفته و به سقوط قيمت اين محصول منجر شده است،‌ جاي خوشحالي ندارد و بايد راهي براي در امان ماندن از پيامدهاي آن يافت. مسوولان نهادهاي حكومتي، رهبران احزاب و جمعيت‌ها و شخصيت‌هاي بانفوذ سياسي و اقتصادي ايران بايد هر چه زودتر به اين مجادله پايان داده و به جاي سياسي و جنجالي كردن بحران به اين بينديشند كه در شرايط نفت 60 دلاري با احتمال سقوط بيشتر، چگونه مي‌توان شهروندان ايراني را از آسيب جدي دور نگه داشت. اينكه خوشحال باشيم يا خوشحال نباشيم، آيا در ماهيت بحران و پيامدهاي بدخيم آن تفاوتي ايجاد مي‌كند؟ در كشاكش اين مجادله اما تهديدي بسيار خطرناك نهفته است كه بايد آن را به خوبي ديد. تهديد جدي‌تر از پيامدهاي اقتصادي بحران مالي غرب و سقوط قيمت نفت، اين است كه انديشه‌هاي خطرناك طرفدار دولت بزرگ، شهروندان را متقاعد كنند كه آزادسازي اقتصاد و خصوصي كردن فعاليت‌هاي دولتي به معناي پذيرفتن چنين بحران‌هايي است. اين انديشه خطرناك‌تر از سقوط قيمت نفت، احتمالا تلاش مي‌كند شهروندان ايراني را متقاعد كند كه تعامل با اقتصاد جهاني و حركت به طرف اقتصاد آزاد مي‌تواند بحران‌ها را به ايران بفرستد و روزگار را بدتر از وضعيت فعلي كند.وظيفه فعالان اقتصادي، روشنفكران، اقتصاددانان و سياستمداران روشن‌بين ايراني است كه با اين افكار تهديدآميز مقابله كنند تا همه چيز خراب نشود.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 525]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن