واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: احمدینژاد و احمدینژادیها احسان صالحي در "رجا نیوز" نوشت:سخنگوي حزب كارگزاران اخیراً با اشاره به موضوعات مطرح شده درباره مشايي و كردان و ادامه كار اين دو، و واكنشهاي برخي اصولگرايان و تشكلهاي دانشجويي نسبت به اين اتفاقات ابراز عقيده كرده شرايط به گونهاي است كه شايد بخشي از اصولگرايان نيز براي اصلاح برخي امور به خاتمي رأي دهند.پروژه "نادم سازی" مردمی که بدون اجازه پدرخوانده هایی که مملکت را ملک طلق و جمهوری اسلامی را فرزند خود می دانستند، از رأیی که به احمدی نژاد دادند، راهبرد تازه مخالفان دولت اصولگرا نیست. 18 میلیون نفری که علی رغم همه تخریب ها و تهمت ها، احمدی نژاد را سزاوار خادمی ملت دانستند، باید از انتخاب خود پشیمان می شدند. بر این مبنا، سیاه نمایی در قبال عملکرد دولت، دستور کار ثابت این جریان ها در حوزه اقتصاد، فرهنگ، سیاست و... در طول 3 سال گذشته بوده است.در این میان، منفعل کردن طیف موسوم به "احمدی نژادی" در بدنه جریان اصولگرا که بار حمایت از احمدی نژاد و توجیه آنچه که خطاها و ضعف های دولت وی پنداشته می شود، را برعهده دارند،دیگر دستور کار ویژه بوده است. در ماههای اخیر، اظهارات مشایی و انتخاب علی کردان به عنوان وزیر کشور، هزینه های سنگینی به نفع سنگین شدن کفه انفعال در بدنه جریان حامی تحمیل کرد که امیدواری به عدم ترمیم آن، مخالفان اصولگرایی را چنان به طمع انداخته است که حتی امیدوارند در اثر دافعه ایجاد شده در این قطب، بخشی از اصولگرایان مجذوب قطب مقابل و متمایل به گزینه ای مانند خاتمی شوند.جریان اصولگرا عموماً و حامیان احمدی نژاد خصوصاً اما می توانند و باید با حفظ زاویه و فاصله خود با آنچه که آن را تباین با آرمانهای مطلوب متصور در احمدی نژاد می دانند، این دندان طمع را از رقیب ببرند و از لاک انفعال نیز خارج شوند. اما چگونه؟حذف نگاه آرمانی از بدنه جریان اصولگرا که از قضا به واسطه خلوص بیشتری که در آن نسبت به سطوح فوقانی وجود دارد، فریادش نیز صادقانه تر و دردمندانه تر و نه بر مبنای سهم خواهی است، به مثابه پایان اصولگرایی است اما تفکیک آرمانگرایی در مقام مطالبه با واقعگرایی در مقام قضاوت باید مورد ملاحظه جدی قرار گیرد. آرمانگرایی به وقت مطالبه گری، ادامه فعالیت کردان در دولت نهم و اساساً معرفی او به عنوان وزیر کشور را به دلیل تفاوت ماهوی با مانیفست دولت احمدی نژاد برنمی تابد اما در مقابل، واقع گرایی در مقام قضاوت نیز با دلسرد شدن از احمدی نژاد به جرم این انتخاب و چشم بستن بر حواشی، سازگاری ندارد. آنچنانکه ظریفی می گفت اگر حتی رقبای اصولگرای احمدی نژاد در انتخابات 84 پیروز شده بودند، امروز آرزوی همین بدنه جریان اصولگرا افتادن قرعه وزارت به نام فردی در قواره کردان بود.پرهیز از مطلق انگاری و سیاه و سفید دیدن، اگرچه در مقام جمع با روحیه حامیان دغدغه مند احمدی نژاد به سبب روحیه جوانانه آنان با دشواری هایی همراه است اما نباید در اثر فراموش شدن زمینه های ایجاد همان شرایط، دغدغه ها و نگرانی هایی که به انتخاب احمدی نژاد انجامید، این جریان منفعل شود.شاید نیکوترین تعبیر در این زمینه را رهبر انقلاب در دیدار سال جاری خود با اعضاء هیأت دولت در تفاوت میان نقد و تخریب بیان کردند: «وقتى شما طلا را ميبريد پيش يك زرگر كه نقادى كند، او ميگويد كه آقا! اين عيارش بيست است؛ يعنى عيار بيست را قبول ميكند؛ حالا از بيست و چهار عيار - كه طلاى خالص است - چهار عيار كم است. اين شد نقادى. البته زرگر هم هست و وسيلهى نقادى را هم دارد. اما اگر چنانچه طلا را برديد مثلاً پيش يك آهنگر و او يك نگاهى كرد و آن را انداخت و گفت: آقا! اينكه چيزى نيست! اين اسمش نقادى نيست. اولاً اصل طلا بودن اين، انكار شده. خب، بالاخره مرد حسابى! حالا عيار بيست و چهار ندارد، عيار بيست كه دارد؛ اين را قبول كن! ثانياً: شما كه اهل اين كار و آشناى اين كار نيستى!»ترمیم حافظه تاریخی جریان اصولگرا نسبت به روند رو به تزاید رسوخ لیبرالیسم در دولت های پس از جنگ که رهبری نیز در همین دیدار از آن با عنوان غربباورى و غربزدگى كه در حال نفوذ در بدنهى مجموعههاى دولتى بود ودر این دولت متوقف شد، نام بردند، برجسته کردن احیاء گفتمان انقلاب و امام(ره)، بازتولید خودباوری و عزت ملی و فهرست کردن موفقیت های دولت می تواند برگ امیدواری مخالفان اصولگرایی برای منفعل کردن احمدی نژادی ها را بسوزاند.انتقاد مبنایی و سلیقه ای بر تمام امور می تواند وارد باشد اما این انتقاد نباید به انفعال جریان موسوم به احمدی نژادی منجر شود. بازخوانی بیانات رهبر انقلاب در دیدار امسال با هیأت دولت بسیار می تواند راهگشا باشد:«گفتمان عمومى دولت اينهاست؛ به طور خلاصه: زندهكردن و بازسازى برخى خصوصيات جوهرى انقلاب و منطق امام؛ و مقابلهى با كسانى كه ميخواستند اين ارزشها و اين مفاهيم اساسى را منسوخ كنند، يا از بين ببرند، يا ادعا ميكردند كه منسوخ شده و از بين رفته؛ اين چيز باارزشى است.»«ما از خبرهايى كه به ما ميرسد و از نوع تحرك و تعاملى كه وجود دارد و از حرفهايى كه زده ميشود، ميفهميم كه چطور مجموعهى دولت آماج حملات است. علتش هم همين است كه گفتمان اين دولت، گفتمان انقلاب است و در جهت انقلاب حركت ميكند. اين خط خارجى است.انگيزههاى خط تخريب داخلى هم يك طيف وسيعى است و نميشود انسان همه را به يك چوب براند: بعضيها واقعاً خبرى ندارند - يعنى مغرض نيستند؛ اطلاعاتشان كم است و بر اثر بىاطلاعى چيزى ميگويند - بعضيها غرضهاى شخصى و غرضهاى سطحى دارند؛ بعضيها غرضهاشان غرضهاى عمقى است؛ يعنى با نظام مسئله دارند، كينهى امام در دلشان است و حرفهاى امام را يا از اول قبول نداشتند يا حالا قبول ندارند - آنهايى كه از آن حرفها رو برگرداندند و پشيمانشدهها و برگشتهها - اينها يك طيف وسيعى از انگيزههاست، ليكن بالاخره محصول و جمعبندىاش همين تهاجمها و پنجهزدنها و لجن پراكنىهاست كه وجود دارد.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 222]