تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1864133956


گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان «ستاد مشترك انفجارهاي زنجيرهاي»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛منطقه خاورميانه و بخصوص كشورهاي عراق، سوريه، لبنان، پاكستان و افغانستان طي دو هفته اخير شاهد انفجارهاي مهيب و پيوسته اي بود و همزماني اين انفجارها مي تواند يك وضعيت جديد را ترسيم كند. براي درك ماهيت آنچه اتفاق افتاده و احيانا رخدادهاي مشابهي كه طي هفته هاي آينده اتفاق مي افتد به گزاره هاي زير توجه كنيد. 1-انفجار در منطقه الخضراء بغداد در نزديكي يك پست بازرسي نيروهاي آمريكايي اتفاق افتاده و به كشته شدن حدود 30نفر عراقي منجر شده است. 2- در حمله تروريستي از طريق خودروهاي انفجاري عليه نمازگزاران در دو مسجد «الجديده» و «زعفرانيه» واقع در شرق بغداد- منطقه شيعه نشين- حداقل 25 نمازگزار شهيد و 50نفر از آنان زخمي شده اند. گفته شده كه اين حملات كار «تندروهاي مذهبي» بوده است. 3- از زماني كه بحث توافق آمريكا براي خروج 45000نظامي اين كشور از بغداد- تا پايان سال جاري ميلادي- اعلام شد، منطقه حفاظت شده الخضراء بغداد شاهد مشكلات فراوان امنيتي بوده است. 4- انفجارهاي پياپي در طرابلس لبنان درست در زماني اتفاق افتاده كه همه گروه هاي معارض كنوني با مديريت رئيس جمهور اين كشور گفت وگوهاي موثري را دنبال كرده و به توافقات مهمي هم دست يافته اند. در اين ماجرا نيز گفته شده است «تندروها» يا «سلفي ها» عامل اصلي انفجار بوده اند. سوريه نيز انگشت اتهام خود را به سمت «عربستان» نشانه رفته است. 5- در انفجار سوريه نيز كه در يك چهارراه در منطقه زينبيه - اتوبان منتهي به فرودگاه دمشق- روي داد، 17شهروند دمشقي كه در ميان آنان سرلشكر «جرج ابراهيم الغربي» نيز بود، كشته شدند در اين حادثه نيز انگشت اتهام به سمت مخالفان مذهبي بشار اسد- جنبش اخوان سوريه- رفت. مقامات امنيتي سوريه نيز از «يك گروه عربي كه هيچكدام تبعه سوريه نبوده اند» خبر دادند و بعضي از رسانه هاي اين كشور آشكارا عربستان را عامل انفجارهاي دمشق معرفي كردند. پيش از اين نيز در يك انفجار يك ژنرال سوري كه گفته مي شد مشاور مورد اعتماد بشار اسد بوده است، كشته شد. 6- در پي وقوع چندين فقره اقدام نظامي ناتو عليه شهروندان افغاني، حامد كرزاي رئيس جمهور افغانستان با صراحت اعلام كرد: «تعاملي بين نيروهاي بين المللي و نظاميان افغان وجود ندارد.» 7- سخنگوي نيروهاي ناتو در افغانستان اعلام كرد: «ناتو با مشاركت گروههاي سابق جهادي افغانستان در مبارزه عليه تروريسم در اين كشور مخالفند.» 8- نيروهاي استراليايي عضو ايساف- نيروهاي ناتو در افغانستان- دو هفته پيش «روزي خان بركزاي» والي منطقه چورا كه بشدت با جنگ سالاران طالبان مبارزه مي كرد، كشتند. 9- روزنامه انگليسي گاردين اعلام كرد تعداد غيرنظامياني كه در حملات نظامي آمريكا كشته مي شوند، روز به روز افزايش مي يابد. 10- رابرت گيتس در نشست اخير وزراي دفاع عضو ناتو در بروكسل اعلام كرد: «ما در افغانستان تنها در پي از ميان بردن شورشيان طالبان نيستيم حوزه عمل ما فراتر از آنان است» و همزمان با او باراك اوباما اعلام كرد: دشمن ما فقط طالبان نيست بلكه دشمنان ما كساني اند كه اسلام را بعنوان يك ايدئولوژي مد نظر دارند. 11- راديو رژيم صهيونيستي چهار روز پيش طي يك تحليلي گفت: «ترور و ناامني، كشورهاي عرب را به آمريكا نزديكتر مي كند.» مرور اين گزاره ها به ما مي گويد در بحران هاي امنيتي كشورهاي ياد شده حتي اگر با دست هاي طالبان و القاعده انجام شود، حتما دست مديريت آمريكايي ها پشت آن وجود دارد. حدود دو هفته قبل «مايكل هايدن» رئيس سازمان CIA با صراحت اعلام كرد كه «نيروهاي آمريكا مي كوشند دشمنان خود را به واكنش تحريك كنند.» در بخش ديگر يادداشت ميخوانيد؛آمريكا از اينكه يك دولت انقلابي- اسلامي با رها شدن عراق از سلطه رژيم وابسته صدام حسين و با سپري شدن دوره اشغال نظامي عراق- كه بسيار نزديك است- سربرآورد و همين حالا كه هنوز عراق در اشغال است، نخست وزير آن آمريكاييها را به واكنش مردمي تهديد كند، رنج مي برد. آمريكا از اينكه هنوز در افغانستان پس از حدود 7سال اشغال، تلفات مي دهد و - بنا به اعلام پنتاگون- 521 كشته روي دست آن گذاشته و آينده آن براي واشنگتن كاملا تيره است، رنج مي برد. آمريكا طبعا نمي تواند با اين همه هزينه- اعزام حدود 35هزار نظامي به افغانستان و اعزام حدود 300هزار نيروي نظامي و شبه نظامي به عراق و حدود 1000ميليارد دلار هزينه شاهد بر باد رفتن اهداف و برنامه هايش باشد از اين رو استراتژي عملياتي آمريكا- مطابق مدلي كه هايدن از آن سخن گفت- در شرايط فعلي اين است كه اوضاع را هر جور شده بهم بريزد- البته اگر بتواند- تا بلكه از دل شرايط گل آلود ماهي مقصود را صيد كند. در ادامه آمده است؛نكته ديگر در اين مواجهه اين است كه آمريكايي ها دامنه برخورد را از جنگ سالاران به توده هاي مردم كشانده اند و آشكارا از لزوم مبارزه با اسلام گراها سخن مي گويند از همين رو آنان دست مجاهدين افغاني كه در ائتلاف سياسي با حامد كرزاي به سر مي برند را بسته اند و با كنايه مي گويند مشكل ما فقط طالبان نيست. با اين وصف بايد به انگليس و فرانسه حق داد كه چندي پيش در بروكسل به وزيردفاع آمريكا يادآور شدند كه «روش جديد آمريكا» همه مسلمانان را در مقابل ناتو قرار مي دهد. در بخش پاياني ميخوانيد؛حتي انتساب انفجارهاي طرابلس به كشور عربستان سعودي و مرتبط دانستن آن با نارضايتي اين كشور از توافق دوحه نيز چندان منطقي نيست تحريك اختلافات مذهبي به نفع قدرت هاي خارجي است از اين رو رسانه هاي آنان- از جمله راديو بي بي سي- با آب و تاب خبر انفجار در جلوي يك مسجد شيعي در عراق و يا يك مسجد سني در پاكستان را پوشش داده و روي واژه هاي «مسجد»، «نمازگزاران»، «اختلافات مذهبي» و «ارتباط با يك يا چند كشور منطقه اي» تاكيد مي كنند. در حاليكه مسئله چيز ديگري است. حدود يك هفته پيش «استيفن كوهن» تحليلگر موسسه آمريكايي بروكينگز كه به نئوجمهوري خواهان آمريكا نزديك است، در نشريه اين موسسه نوشت:«آمريكا به خود حق مي دهد تا اردوگاههاي شبه نظاميان را در پاكستان مورد حمله قرار دهد كما اينكه حق دارد از هر روشي براي رسيدن به مقصود سود برد.» دنياي اقتصاد «فعاليت اقتصادي در محيط نامطمئن» عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم دکتر محمدمهدي بهکيش است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛جهاني شدن اقتصاد در دهههاي 1980 و 1990 رشد قابل ملاحظهاي داشت و مرز کشورها براي عبور کالا و خدمات و حتي نيروي انساني کمرنگ شد و بازار کشورهاي مختلف ارتباط گستردهتري با يکديگر پيدا نمودند. در ادامه سرمقاله ميخوانيد؛براي روشن شدن موضوع به ذکر يک مثال از اقتصاد ايران ميپردازيم. مروري بر بازار فولاد و محصولات آن فقط در يک سال گذشته نشان ميدهد که نوسانات قيمت در بازار ايران بيشتر تحت تأثير عوامل خارجي بوده است، زيرا در روند عرضه و تقاضا در داخل کشور تغيير محسوسي به وجود نيامده است، جز تغيير در بازار مواد اوليه؛ ولي قيمت محصولات فولادي تغييرات گستردهتري داشتهاند. به عبارت ديگر، قيمت محصولات فولادي در داخل کشور تنها بر اساس عرضه و تقاضاي داخلي تعيين نشده، بلکه تغييرات قيمت در بازارهاي جهاني از جمله در بورس فلزات لندن تاثير عمدهاي بر قيمتهاي داخلي داشته است. در بخش ديگر سرمقاله آمده است؛هدف از طرح موضوع در اين يادداشت، بررسي خلاصه شدهاي از شرايط اقتصادي در حال نوسان در جهان و بهخصوص در کشورمان ايران است تا بتوان چگونگي انطباق فرآيند توليد و سرمايهگذاري را به بحث گذاشت. به عبارت ديگر، بايد ديد که در شرايط پرنوسان امروز جهان، سرمايهگذاري چگونه شکل ميگيرد، بنگاههاي اقتصادي به چه ترتيب خود را در مقابل تغييرات شديد در بازارها حفظ (Hedge) ميکنند، چگونه ميتوان شرکتهاي کوچک را در اين وادي پرنوسان حفظ کرد و البته اينکه نقش دولتها در اين ميان چگونه بايد باشد. کشورهاي پيشرو در امر جهاني شدن، با آگاهي از اينگونه نوسانات، تمهيداتي را براي مقابله انديشيدهاند تا فعاليت اقتصادي در محيط نامطمئن و پر ريسک امروزي جهان امکانپذير گردد و سعي نمودهاند امکاناتي را فراهم آورند که بنگاههاي اقتصادي، به خصوص بنگاههاي کوچک و متوسط (SMEs) بتوانند در مواجهه با تغييرات، ادامه فعاليت دهند. (در اينجا فقط به ريسکهاي اقتصادي توجه شده و لازم است ريسکهاي سياسي در جاي ديگري مورد بررسي قرار گيرند) چند نمونه از اينگونه تمهيدات را يادآور ميشويم. 1 - افزايش ريسک به دليل تغييرات غير قابل پيشبيني، مهمترين عامل خطرساز براي سرمايهگذاران امروزي است (براي مثال نوساناتي چون تغيير قيمت نفت، فلزات، غلات، ارز و غيره در يک سال گذشته). طبيعي است بنگاههايي ميتوانند در چنين محيط پرريسکي فعاليت نمايند که از امکانات مالي گسترده برخوردار باشند و به همين دليل، اندازه بنگاهها در سي سال اخير به سرعت رو به بزرگ تر شدن گذاشته است. ادغام شرکتها در سطح جهاني، نتيجه بديهي اين نياز است. البته بزرگ شدن اندازه بنگاهها به معني از بين رفتن بنگاههاي کوچک و متوسط (SMEs) نيست، بلکه تمهيداتي انديشيده شده است که بنگاههاي کوچک که قدرت مالي کافي براي مبارزه با نوسانات امروزي را ندارند، نيز بتوانند به فعاليت خود ادامه دهند. به عبارت ديگر، روشهاي متعددي براي پوشش ريسک بنگاهها به وجود آمده است. 2 - روش ديگري که براي مقابله با نوسانات (مثلا تغيير ارزش برابري ارزها) انديشيده شده است، توسعه صنعت بيمه ميباشد. امروز صنعت بيمه در جهان با توسعه خدماتي که در اختيار بنگاهها ميگذارد، پوششهاي مناسبي را به وجود آورده است. هرچند در صنعت بيمه کشور ما طي سه دهه گذشته سهم رشتههاي مختلف تغييرات اساسي کرده، اما اين تغييرات ربطي در به کارگيري ابزار نوين بيمه اي نداشته است. بنابراين فعالان اقتصادي در ايران، نظام بيمهاي مناسبي در اختيار ندارند تا خود را در مقابل ريسکهاي متفاوت بيمه نمايند... 3 - گسترش بازار سرمايه در جهان، از يک طرف امکان تامين سرمايه براي بنگاهها را فراهم آورده و از طرف ديگر روشهاي متعددي براي پوشش ريسک را نيز در اختيار ميگذارد. ابزارهاي نوين در بازارهاي مالي جهان، اين اجازه را به مديران بنگاهها ميدهد تا نوسانات خارج از کنترل را به ترتيب مناسب پوشش دهند و به همين دليل، ابزارهاي مالي در سي سال گذشته رشد قابل توجه داشتهاند. متاسفانه اين امکان در ايران وجود ندارد و بورس اوراق بهادار تهران چون بورسهاي پنجاه سال پيش، فقط اجازه معامله اوراق سهام داراييهاي موجود را ميدهد و تمرينهاي متعددي که در يکي دو سال گذشته براي بهرهگيري از ابزارهاي جديد مالي صورت گرفته، راه به جايي نبرده است. 4 - عامل ديگري که در کشورهاي پيشرو جهاني شدن به کار گرفته ميشود تا عاملان اقتصادي را در برابر نوسانات جهاني محفوظ دارد، انعطاف در تصميمگيريهاي اقتصادي دولتها است، به عنوان نمونه، تغيير در نرخ بهره و تعرفه گمرکي دو عامل بسيار مهمي ميباشند که دولتها براي ايجاد تعادل در بازارهاي داخلي به کار ميگيرند. هر روز از راديو و تلويزيون ميشنويم و ميبينيم که فلان کشور نرخ بهره اوليه را به مقدار X درصد تغيير داد و هفته بعد نيز تغيير ديگري از همان کشور گزارش ميشود. اتخاذ تدابير سياستي، ابزار مناسبي در دست دولتها ميباشد که براي مواجهه با نوسانات و جلوگيري از صدماتي که ممکن است به اقتصاد داخلي و از جمله به بنگاهها وارد آيد، به کار گرفته ميشود... 5 - عامل مهم ديگر، مقررات سهل براي تصميمگيري توسط بنگاهداران است. در کشورهاي پيشرو، بنگاهها ميتوانند براي تغيير در شرايط توليد خود (به دليل تغيير در شرايط بازار) به سرعت تصميمگيري نمايند و آن را در جهت انطباق دادن فرآيند فعاليت خود با تغييرات پياده کنند. در حالي که در ايران اخذ مجوز براي يک تغيير جزئي، چندين ماه به طول ميانجامد و زماني به نتيجه ميرسد که بازار با تغييرات متعدد ديگري مواجه گرديده است. در اين زمينه، مثالهاي فراوان ميتوان ذکر کرد ولي شايعترين آنها، توليد وسايل الکترونيکي است که به دليل تغييرات سريع در تکنولوژي، توليدکنندگان ايراني نميتوانند فرآيند توليد خود را با تغييرات جهاني همآهنگ كنند. بيش از يک سال طول ميکشد تا اجازه توليد کالايي را کسب کنند و بيش از آن زمان به طول ميانجامد تا ماشينآلات آن را تدارک ببينند و زماني که به توليد نزديک ميشوند، تکنولوژي تغيير کرده و ديگر براي آن محصول بازاري وجود ندارد... در ادامه ميخوانيد؛قبل از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي (1991)، بازارهاي ايران از سمت شمال بسته بود، زيرا که آن کشور اجازه ارتباط مابين بازارها را نميداد. روابط در غرب کشورمان نيز محدود بود، چون کشور عراق ارتباط را محدود کرده بود و در شرق کشور، به خصوص افغانستان، مانع ارتباط بازارهاي آن کشور با ايران بود. ولي امروز ديگر آن محدوديتها از بين رفته است و جريان ورود و خروج کالا، خدمات و حتي نيروي انساني، به سادگي انجام ميپذيرد که بخشي از آن در قالب روابط غيررسمي انجام ميگيرد. ميتوان گفت اقتصاد ما در ايران، بدون آمادگي، جهاني شده است. يعني اگر به فرايند جهاني شدن با اتکا به برنامهاي مناسب پيوسته بوديم، در آن فرآيند تمهيداتي براي محافظت از بنگاهها در برابر ريسکهاي تحميل شده بر توليد داخلي انديشيده ميشد. بهكيش در سرمقاله دنياي اقتصاد ادامه داده است؛در اين وادي نامطمئن (و غيرقابل پيشبيني) بيشترين زيان را علاوه بر مصرفکنندگان، شرکتهاي کوچک ميبينند که اين روزها بحثهاي فراواني براي کمک به آنان در کشور مطرح است. بايد توجه داشت که تامين منابع مالي اين شرکتها به تنهايي راهگشا نيست، بلکه بايد فضاي کسب و کار مطمئني را براي آنان فراهم نمود که در ايران مهيا نميباشد و بر اساس گزارشهاي جهاني، فضاي کسب و کار در ايران هر روز بدتر شده است، به ترتيبي که در آخرين گزارش، ايران در رتبه 142 در ميان 181 کشور جهان قرار گرفته که با توجه به امکانات متنوع کشورمان، نشان از به هدر رفتن گسترده منابع انساني و فيزيکي دارد. در بخش پاياني سرمقاله ميخوانيد؛ در جهان امروز ديگر نميتوان اقتصاد کشور را در انزوا اداره کرد. اقتصاد جهاني شده است و پيچيدگيها و مسائل آن نيز در مقياس جهاني ميباشند و اقتصاد ما نيز –خواسته يا ناخواسته- از آن تاثير ميپذيرد. اعتماد ملي «ورود به عرصه سياست مدني» عنوان سرمقاله روزنامهي اعتماد ملي است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛محمد سلامتي دبيركل سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و عضو كارگروه اصلاحطلبان براي انتخابات رياستجمهوري دهم اعلام كرد در جلسه آتي اين گروه، بسته پيشنهادي مهدي كروبي دبيركل حزب اعتماد ملي مورد بررسي قرار خواهد گرفت.اخبار حاشيهاي گوياي آن است كه در سهشنبه جاري با توجه به اهميت موضوع، به ابعاد مختلف اين پيشنهاد پرداخته خواهد شد.اقدام كروبي و حزب اعتماد ملي يك گام استراتژيك به جلو است. در سرزميني كه از بيماري قهرمانزدگي رنج ميبرد و مردمانش در خاطرات خويش همچنان الگوي سياسي شاهعباسي و نادرشاهي را مرور ميكنند، عبور از عصر قهرمانزدگي و تكيه بر تكستارگي و نيل به حركتي عمومي، جمعي و حزبي يك اقدام حياتي است. در ادامه سرمقاله آمده است؛...اما كمتر ديده شده است ما به عرصهاي پا نهيم كه ريشه در تصميم جمع و اراده گروهي دارد. به عرصه سياست به صورت عاملي زميني نگريسته، نهتنها با تكيه بر تكاليف ماورائي كه حقوق انساني و حق طبيعي را رصد نماييم. مهدي كروبي چه بيايد چه نيايد، چه كانديداي مطلق باشد چه نباشد، چه در انتخابات برنده شود يا بازنده، اما يك كار بزرگ كرده است؛ سياست را از چنبره سياستمداران تنزيهطلب، به عرصه عيان اجتماعي و عمل سياسي كشانده است. سرمقاله اعتماد ملي ادامه داده است؛از سوي ديگر بايد پذيرفت كه در عرصه سياست ايران دو جريان اصلي به رسميتشناخته شده وجود دارد؛ اصلاحطلبان و اصولگرايان كه مطلوب است براي تحرك افكار عمومي، ارتقاي سطح آگاهيها، ايجاد شور و نشاط ملي و طرح روشن نظرات با مخاطبان، رقابتي درونتشكيلاتي را آغاز نمايند. يعني كانديداهاي هر دو جناح در ميان نيروهاي فراگير خويش رقابت درونجناحي را سامان دهند، آنگاه در پايان رقابتهاي دروني و بر اساس قواعد جامع مورد قبول و اجماع طرفين دو جناح، كانديداي نهايي هر گروه انتخاب شود. آنگاه ميتوان 2 كانديداي اصلي را به مردم معرفي كرد. اولا كانديداي نهايي، نماد كليت آن جريان سياسي است، ثانيا به روشني ديدگاهها و برنامههاي خويش براي اداره كشور را با افكار عمومي درميان مينهد. ثالثا رخوت، سستي و بيمسووليتي اجتماعي را كنار مينهد. موضوع انتخابات و اقدامات آتي و برنامههاي دو جناح در عيان جامعه به طرح و بحث گذاشته خواهد شد. در پايان ميخوانيد؛در اين ميان انتخابات با آگاهي و خردورزي و عرف شناختهشده رقابتهاي سياسي انجام خواهد شد، اين به نفع نظام سياسي و منافع ملي نيز هست.اين حركت ميمون كه حزب اعتماد ملي تلاش ميكند پيشگام آن باشد، ميتواند الهامبخش و نويددهنده فردايي بهتر براي تعامل در عرصه سياست باشد. مردم سالاري «آخرين پاييز دولت نهم و چند نکته»عنوان يادداشت روز روزنامهي مردم سالاري به قلم يوحنا نجدي است كه در آن ميخوانيد؛هشت ماه باقي مانده تا خردادماه سال آينده، زمان زيادي براي دولت نهم نيست تا وعده هاي انتخاباتي خود مبني بر بهبود وضعيت معيشتي و شرايط اقتصادي شهروندان را تحقق بخشد. بر کسي پوشيده نيست که اصولگرايان ساکن خيابان پاستور، اساسا با تاکيد بر حل معضلات و مشکلاتي همچون مسکن، بيکاري، فقر و اختلاف طبقاتي توانستند مسووليت اجراي مبحث اول از فصل نهم قانون اساسي و اصول يکصد و سيزدهم تا يکصد و چهل و دوم (مربوط به قوه مجريه) را بر عهده بگيرند. اينک اما آخرين پاييز عمر دولت نهم فرا رسيده و در آخرين موارد، رييس کل بانک مرکزي و معاون سياسي وزارت کشور نيز از همراهي با دولتيان بازماندند تا حديث استعفا و برکناري، همچنان بخش بزرگي از اخبار کشور را به خود اختصاص دهد. بي ترديد هرنوع بازنگري و تجديدنظر، چنان چه به بهبود شرايط و بهينه شدن عملکردها بينجامد، نه تنها مورد نکوهش و انتقاد نيست بلکه شايسته تقدير و سپاسگزاري است. هم از اين رو، تغيير در تيم کابينه و مديران درجه اول نيز از جمله حقوق قانوني رييس جمهور است و هيچ کس منکر اين حق قانوني نيست. با اين حال جاي تامل اينجاست که اين تغييرات گسترده و مستمر به بهبود کدام شاخص و چه موضوعي انجاميده است؟ تخطي از کدام برنامه و اصول باعث شده تا عمر متوسط کاري وزراي دولت کنوني، تا بدين حد کاهش يابد؟ هرچند در طول سه سال گذشته، وزراي کشور، آموزش و پرورش، دادگستري، رفاه و تامين اجتماعي، راه و ترابري و معاونت سياسي وزارت کشور نيز از قطار دولت پياده شدند اما از آنجا که اصولگرايان قوه مجريه، با وعده هاي معيشتي و اقتصادي کار خود را آغاز کردند، هرگونه ناهماهنگي اجرايي و رفت و آمدهاي مکرر تيم اقتصادي دولت، از معناي ويژه اي برخوردار مي شود. بويژه آن که، مراسم توديع يا نامه خداحافظي مديران مستعفي يا برکنار شده، اغلب با گلايه و انتقادهاي تامل برانگيزي همراه بوده است. به همين دليل، رفته رفته اين پرسش در ميان شهروندان و تحليلگران قوت گرفته که مبناي اين تغييرات پياپي، بخاطر تفاوت ديدگاه هاي فکري است يا اختلاف هاي شخصي؟ ازسوي ديگر، گزارش هاي رسمي نهادهايي همچون بانک مرکزي نيز پرده از بسياري مسائل کنار مي زند که از آن جمله مي توان به انحراف 38 درصدي طرح وام هاي زودبازده، نرخ تورم 22 درصدي مردادماه گذشته و همچنين راي مجمع تشخيص مصلحت نظام به احياي شوراهاي منحل شده همچون شوراي پول و اعتبار اشاره کرد همگي از ضرورت تجديدنظر و حتي بازگشت از راه طي شده در طول سه سال اخير خبر مي دهند. از اين رو، در خوش بينانه ترين حالت، اگر بپذيريم که برنامه و نقشه اقتصادي اصولگرايان قوه مجريه با هيچ کمبود و نقصاني از لحاظ اقتصادي و حتي جامعه شناختي روبرو نيست، حداقل در انتخاب مديران اقتصادي همفکر و همگرا براي کابينه، آن گونه که شايسته است، تامل و دقت صورت نمي گيرد; که هم معرفي مسوولين جديد با سر و صداي زياد همراه است و هم توديع گذشتگان. اين که اساسا کدام ديدگاه و رويکرد اقتصادي براي ايران امروز از توجيه علمي و عملي مستدل تري برخوردارست، بحث ديگري است و شهروندان نيز آگاهانه درباره توفيق يا ناکارآمدي برنامه هاي اقتصادي قضاوت مي کنند، اما نکته قابل تامل اين است که هرچند دولت اصلاحات، هر 9 روز با يک بحران روبرو بود اما منبع تمامي (يا بخش بزرگي از آنها) در خارج از دولت قرار داشت; در حالي که بي ثباتي مديريتي در دولت نهم و به تبع آن، تنگ تر شدن دايره دوستان و همراهانش باعث شده تا بستر مناسبي براي شکل گيري بحران و آشفتگي فراهم شود; زماني با تغييرات ناگهاني در کابينه و انحلال و ادغام شوراها و زماني ديگر با تشکيک در خطوط قرمز سياست خارجي. قدس «خاتمي و بازتوليد ادبيات دوم خرداد» عنوان سرمقالهي روزنامهي قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛با نزديك شدن به فصل انتخابات، رسانه ها رفته رفته متأثر از اظهارنظرهاي گوناگون نامزدهاي احتمالي و حاميان آنها در خصوص نحوه ورود به حوزه رقابتها، به فضايي نو گام مي نهند تا از اين منظر با ادبياتي متفاوت، به سنجش وزن رقبا و ارزيابي اوضاع سياسي بپردازند. سيد محمد خاتمي، رئيس جمهور سابق كشورمان، با تأكيد بر اينكه قصد ندارد به هر قيمتي بر مسند قدرت تكيه زند، براي حضور در ميدان انتخابات آتي رياست جمهوري دو پيش شرط را مطرح كرده و در اين باره گفته است: «پيش شرط نخست اين است كه بتوانم با ملت بر سر خواسته هايشان تفاهم كنم، و نكته دوم آنكه مشخص شود با ساز و كارهاي موجود تا چه حد امكان عملي كردن برنامه ها براي رئيس جمهور فراهم خواهم بود.» در ادامه سرمقاله آمده است؛به نظر مي رسد، سيد محمد خاتمي با سخنان اخير خود تلاش مي كند برداشتهاي خارج از دايره اصلاح طلبان را مبني بر انشقاق و عدم اجماع تشكل ياد شده، از اذهان محو و افكارعمومي را به سوي ساز و كار انسجام طرفداران خود معطوف نمايد. بايد گفت، كتمان حقايق به روند موجود كمكي نمي كند و خروجي نشستها و جلسات رقباي اصولگرايان، رسيدن آنها را به يك توافق كلي در خصوص انتخاب گزينه واحد در انتخابات آتي رياست جمهوري، با مشكلات فراواني روبرو ساخته است. در بخش ديگر سرمقاله ميخوانيد؛...ايشان مراد و مقصود خويش را از واژه «مردم» بيان نكرده است؛ از اين رو، هر قبيله سياسي و حتي اردوگاه همفكران آقاي خاتمي، تحليلهاي متفاوتي را در اين زمينه ارايه كرده اند. لفظ مذكور شمول آن را تبيين نكرده كه آيا «مردم» توده ها را شامل مي شود و يا مي توان جريانهاي سياسي را نيز در دايره مخاطبان ايشان قرار داد. چنانچه گروه هاي سياسي مخاطب سخنان خاتمي باشند (كه قطعاً چنين است) آيا همه نحله هاي سياسي را شامل مي شود و يا فقط شعاع تفكر ايشان، اصلاح طلبان را دربر مي گيرد؟ ديگر اينكه در صورت نگاه درون گروهي، انشقاق دوم خرداد بويژه پس از سوم تير، با اظهارات اخير ايشان چگونه ترميم مي شود؟ فارغ از سوژه «مردم» و تحليلهاي متفاوت، با اين پيش فرض كه «مردم» آحاد جامعه ايران را بدون تعلقات حزبي دربرمي گيرد، با وجود حضور آقاي خاتمي در دوران 8 ساله اصلاحات و همراهي قوه مقننه با دولت وقت، آيا مي توان عملكرد ايشان را برآيند شناخت اولويتهاي جامعه و در راستاي تحقق نيازهاي واقعي مردم معرفي نمود؟ قلندريان در سرمقاله خود ادامه داده است؛... طبق نظر صاحبنظران و نخبگان اقتصادي بعضاً منتقد دولت، شرايط حاكم بر اقتصاد جهان و بحران فراگير اقتصاد جهاني مشكل اصلي جامعه، ارايه ساز و كارهاي اقتصادي است و جرياني كه هويت فكري و شخصيتي آنها عمدتاً بر اساس عملكرد 8 ساله، بروندادي سياسي مي باشد، تعامل مثبتي با مردم برقرار نخواهد كرد. اگر چه در مقطع حضور اصلاح طلبان نيز مشكل مردم تنها توسعه سياسي نبوده، ولي ممكن است برخي قشرهاي جامعه در شعاع شعارهاي سياسي آنها قرار گيرند كه البته آنها نيز در انتخابات مجلس هفتم، با رويكرد منفي به اصلاح طلبان، راه حل مشكل را در بسته هاي فكري ارايه شده متفاوت از اردوگاه دوم خرداد ارزيابي نمودند و با گزينش چهره اي متفاوت از تعلقات ذهني اصلاح طلبان، ذائقه سياسي جامعه را به نمايش گذاشتند. در پايان مي خوانيد؛به نظر مي رسد مردم در انتخابات آتي -فارغ از تمامي هياهوها و گفتگوها- گزينه اي را براي كرسي رياست جمهوري معرفي خواهند كرد كه با شناخت صحيح از اولويتها، ساز و كارهاي عملي را براي حل معضلات جامعه در ابعاد و زمينه هاي مختلف ارايه دهد؛ ضمن آنكه آنان به شعارها و برنامه هاي غيرعملي كه هويت جامعه را مورد تعرض قرار مي دهد، توجهي نخواهند كرد. رسالت «حوزه هاي علميه و چشم انداز اداره مومنانه جامعه»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم صالح اسكندري است كه در آن ميخوانيد؛ حوزه علميه يك موجود هميشه زنده است اما براي بالندگي نياز به نسلهايي زنده و با نشاط و مديريتي كارآمد به منظور جهت دهي به تحولات پيش رو دارد. تحول در حوزه هاي علميه اجتناب ناپذير است اما به تعبير رهبر فرزانه انقلاب« آن را بايد در جهت صحيح مديريت كرد.» آغاز سال تحصيلي جديد حوزه علميه قم فرصت مناسبي براي مداقه در بايسته ها و ضروريات مديريت كارآمد تحول در حوزه هاي علميه و طرح پرسشهاي مهمي است كه هنوز پاسخ قانع كننده اي به آنها داده نشده است. چشم انداز آينده حوزه هاي علميه چه ارتباط مستمري با محيط پر تحول پيرامون و متغيراتي برقرار مي كند كه در زندگي مادي و معنوي جامعه تاثير گذار است؟ برنامه ريزي علمي نوين و بازنگري در متون آموزشي كه ميراث شيخ مرتضي انصاري است تا چه حد به تربيت طلاب و فضلاي حوزوي مي انجامد كه پاسخگوي مشكلات اجتماعي و فردي مومنان هستند؟ سياستگذاري به چه ميزان متناسب با نيازهاي علمي حوزه ها است؟ ضرورت هاي اساسي افزايش نفوذ و تاثيرگذاري حوزه هاي علميه با توجه به رشد سريع و پرشتاب تحولات و فناوريهاي نوين چيست؟ و مهمتر از همه حوزه هاي علميه به عنوان عقبه فكري و عقيدتي نظام جمهوري اسلامي چه طرح مدون و چشم انداز مشخصي براي اداره مومنانه جامعه در تمام شئون اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي دارند؟ قم پايتخت توليد فكر ناب ديني است و اگر در غرب Think Tank ها وظيفه تصريح و تاليف توليدات فكري كه منجر به استراتژي بندي هاي نهايي مي شود را بر عهده دارند، نظام اسلامي چشم به توليدات حلقه هاي فكري بسته است كه در حوزه ها تشكيل مي شود.حوزه هاي علميه خواستگاه انقلاب اسلامي و عامل حيات بخش آن هستند لذا روحانيون در همه شئون جامعه اسلامي نقش و وظيفه دارند. مي گويند در عصر صفوي همه چيز بزرگ بود. اگر آخوندها و علامه هاي بزرگي مثل مجلسي پدر و پسر بودند فيلسوفان بزرگي چون ملاصدرا و ميرفندرسكي نيز حضور داشتند. در نظام اسلامي ضرورت حضور روحانيون در تمام شئون جامعه اسلامي بيشتر حس مي شود. مسائل پيچيده فراواني پيش روي نظام اسلامي است كه تنها يد با كفايت و پر درايت فضلاي حوزه توان گشايش در آنها را دارند. هر چند خيلي سطحي اما اين واقعا يك نقص است، حوزه علميه اي كه بايد مركز اصلي تربيت نخبگان سياسي باشد در انتخابات مجلس هشتم براي سرليستي خود به تهران چشم بدوزد و حتي قادر نباشد نيازهاي شهر قم را برطرف كند. حوزه هاي علميه بخش مهمي از هويت نظام اسلامي هستند وعلما، فضلا و بزرگان حوزه نقش تاثيرگذاري در پويايي و بالندگي نظام اسلامي ايفا ميكنند. روحانيت در ساري و جاري كردن فقه حكومتي در عرصه هاي مختلف حيات سياسي جامعه رسالت خطيري را بر عهده دارد و انتظار مردم و حكومت از حوزه ها پاسخگويي به اين دست نياز ها هم است. در اين بين نقش شورايعالي حوزه علميه قم، بزرگان و حضرات مراجع تقليد بسيار حساس است و مي تواند براي حوزه هاي علميه تاريخ ساز باشد. تجربه تعامل تنگاتنگ نظام سياسي با حوزه هاي علميه فرصت مغتنمي براي بازتعريف شئون مختلف اداره مومنانه جامعه است و قادر است مبدا و مرجعي براي آيندگان گردد. صداي عدالت «سرزمينهاي ايراني، امارات متحده امروزي» عنوان سرمقالهي روزنامهي صداي عدالت به قلم ميرمهرداد ميرسنجري است كه در ابتداي آن مي خوانيد؛در حالي كه يك مقام وزارت خارجه امارات در سخناني بسيار توهينآميز با ادعاي مجدد نسبت به مالكيت بر جزاير سهگانه و نيز تشابه اين موضوع با فلسطين، ايرانيان را "اشغالگر" ناميده است و نيز همزمان با تكرار اين ادعاهاي بيپايه اخير دولت امارات متحده عربي عليه تماميت ارضي ايران در خليج فارس، به تازگي شاهد سوءرفتار و بيحرمتي به ايرانيان اين كشور نيز بودهايم كه تكرار اين رفتارهاي بيپروا و گستاخانه، هشياري هرچه بيشتر ايرانيان را نسبت به وقايع پيش روي منطقه اجتنابناپذير مينمايد. اين در حالي است كه همجواري كشور امارات متحده عربي با ايران در آن سوي خليج فارس و مبادلات انبوه تجاري ـ اقتصادي با اين كشور، به ويژه صدور دوباره كالا از دبي، يكي از بسترهاي بسيار بااهميت رشد و پيشرفت اقتصادي اين اميرنشين بوده است. در ادامه ميخوانيد؛دولت امارات از آغاز پيدايش نسبت به جزاير سهگانه كه در 68 سال اشغالگري انگليس مورد ادعاي شيخ شارجه و شيخ رأسالخيمه بود، ادعاي مالكيت را مطرح كرده است، اما آنچه توجه بيش از پيش كارشناسان، دستاندركاران و مسئولان ميهندوست ايراني را ميطلبد، تأكيد بر پيشينه حاكميت ملي ايران بر خليج فارس، جوازير و سواحل آن است كه ميتواند به عنوان دستمايهاي مهم براي اثبات حقانيت حاكميت ايران بر اين جزايري باشد كه هجده كشور عربي آن را "جزاير اماراتي" ناميدهاند. پيشينه حاكميت ايران بر جزاير خليج فارس از هزاره دوم پيش از ميلاد مسيح (از بيش از چهار هزار سال پيش) تاكنون جزاير سهگانه ابوموسي، تنب بزرگ و تنب كوچك به همراه ديگر جزاير، بنادر و سواحل شمال و جنوب خليج فارس قلمرو حكومتهاي گوناگون ايراني بوده است. وجود نقشههاي باستاني حكومت هخامنشيان، اشكانيان و ساسانيان، سنگنبشتههاي متعدد، نامهاي نژاده پارسي اين مناطق، بيش از 23 نقشه رسمي و نيمهرسمي كه توسط دولتهاي بريتانيا و ديگر دول غربي در قرون گذشته به چاپ رسيده، نامههاي رسمي دولتي حكومتهاي گوناگون ايرانزمين و اسناد و كتابهاي تاريخي موجود در كتابخانههاي سراسر دنيا و بسياري اسناد ديگر، تعلق اين جزاير را به ايران به خوبي به اثبات ميرساند. در اد امه سرمقاله ميخوانيد؛ابوموسي، تنب بزرگ و تنب كوچك، سه جزيرهاي هستند كه با وجود اينكه وسعت چنداني ندارند، ولي از اهميت استراتژيك منحصر به فردي برخوردارند. اين جزاير همچون زنجيرهاي دفاعي و امنيتي در جنوب ايران، در دهانه خليج فارس و تنگه هرمز همانند ناوگاني ثابت، هرگونه تحرك و عبور و مرور كشتيها به خليج فارس را در كنترل دارند. در بخش ديگر آمده است؛در سال 1850 ميلادي بنا بر آمار انگليسيها، جمعيت ابوموسي از حدود شصت خانوار كه اغلب بلوچ ايراني بودهاند، تشكيل شده بود و اندك خانوارهاي عرب ساكن آن از بندرلنگه به آنجا مهاجرت كرده بودند. تنب بزرگ مسكوني بوده و تنب كوچك يا تنب مار، با دو كيلومتر مربع وسعت، صخرهاي و هميشه خالي از سكنه بوده است. نام اين جزاير نيز ريشهاي ايراني دارد. ابوموسي، مخفف "بوم موسي" يعني خانه موسي بوده و تنب نيز تغييريافته واژه پارسي تنگستاني "تمب" به معناي تپه پشته و تل است... ادعاهاي بيپايه و تجاوزكارانه اعراب كشورهاي عربي در دهههاي اخير، همواره بر تكرار ادعاهاي بيپايه خود عليه تماميت ارضي ايران پافشاري ميكنند. اين در حالي است كه ملت ايران در تاريخ چند هزار ساله خود و به ويژه در طول جنگ هشت ساله عراق عليه ايران به اثبات رساندهاند كه با رشادت و ازخودگذشتگي جوانان پاك و فداكار و تقديم خون گلگون صد هزار شهيد و رشادتهاي دهها هزار جانباز قطع عضو و شيميايي و ايثار هزاران خانواده داغدار شهيدان جاويدالاثر از وجب به وجب مرزهاي خشكي و آبي ميهن عزيز خود ايران دفاع كردند و اجازه ندادهاند كه هيچيك از اهداف شوم سردار مفلوك قادسيه كه شامل لغو قرارداد 1975 الجزاير، حاكميت كامل بر اروندرود، تجزيه خوزستان و نيز جدا ساختن جزاير سهگانه از ايران بود، به نتيجه برسد و ديگر بار نيز اجازه نخواهند داد كه پارهاي ديگر از ايران همچون بحرين از مام ميهن جدا شود. در مسئله ادعاهاي امارات نسبت به تماميت ارضي ايران در خليج فارس، چند نكته قابل تأمل است: 1ـ در زمان انعقاد تفاهمنامه ميان ايران و شيخ شارجه و بازگشت جزاير به ايران، هنوز دولتي با نام امارات متحده عربي، وجود خارجي نداشت تا بتواند ادعايي نسبت به جزاير تاريخي ايران داشته باشد. درواقع امارات متحده عربي دو روز پس از بازگشت جزاير به ايران به عنوان يك كشور موجوديت يافت. 2ـ شوراي همكاري خليج فارس نيز در زمان انعقاد اين تفاهمنامه، هنوز تشكيل نشده بود؛ بنابراين، از لحاظ حقوق بينالملل نميتواند نسبت به تماميت ارضي ايران، ادعايي مطرح كند. 3ـ بنا بر يك اصل حقوقي در روابط بينالملل، وجود قرارداد دوجانبه، حق و مسئوليتي براي كشور سوم ايجاد نميكند، بنابراين دخالت هر كشور و نهاد و سازمان ثالث در مسئله جزيره ابوموسي، غيرقانوني است. 4ـ پس از اعمال حاكميت دوباره ايران بر جزاير سهگانه، چند كشور عربي از جمله ليبي، عراق و يمن، در دسامبر 1971 از ايران به شوراي امنيت سازمان ملل شكايت كردند كه شوراي امنيت با بررسي پرونده، آن را براي هميشه مختومه اعلام كرد. اينگونه بود كه اعراب به دنبال راهكاري براي بينالمللي كردن دوباره اين ادعاهاي بيپايه خود بودند تا اينكه بهترين حربه را توسل به دادگاه لاهه يافتند. كوتاه سخن اينكه: 1ـ جزاير سهگانه ابوموسي، تنب بزرگ و تنب كوچك همچون همه جزاير و سواحل كرانههاي شمالي و جنوبي خليج فارس در طول تاريخ كهن ايرانزمين متعلق به ايران بوده و خواهد بود و ايرانيان حقوق ملي تاريخ خود را هيچگاه فراموش نكردهاند و اگر هفده شهر قفقاز، سمرقند و بخارا، مرو و فيروزه، كوه آرارات، هرات و بحرين بر اثر خطاي تاريخي شاهان قاجار و پهلوي از ايران جدا شدند، ملت ايران پيشينه سترگ خود را از ياد نبردهاند. 2ـ بدون ترديد، پيششرط ايران براي هرگونه مذاكره رو در رو جهت رفع سوءتفاهم با امارات درباره جزيره ابوموسي، بايد به تعهد و الزام امارات متحده در به كارگيري نام صحيح تاريخي، بينالمللي و رسمي خليج فارس همراه باشد و در غير اين صورت هيچ مذاكرهاي با طرف اماراتي براي ايرانيان قابل قبول نخواهد بود. 3ـ بسيار بجا خواهد بود در برابر اقدام امارات در نامگذاري خيابان مجاور سفارت جمهوري اسلامي ايران در امارات با نام جعلي ابداعي توسط اين كشور، ايران نيز خيابان مجاور سفارت امارات را با نام "خليج فارس" مزين كند. 4ـ روشنگري و بهرهگيري از پتانسيل صدها هزار ايراني مقيم امارات، بحرين، قطر و كويت در قبال منافع ملي ايران در خليج فارس نيز ميتواند به عنوان اهرم فشاري قاطع در برابر تكرار ادعاهاي واهي عليه تماميت ارضي ايران به كار آيد. ابتكار «شرط هاي خاتمي يا شرط براي خاتمي» عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم محمدعلي وكيلي است كه در آن مي خوانيد؛در روزنامه هاي ديروز شاهد تيتر «شروط خاتمي براي آمدن» بوديم. اين خبر در پي گمانه زني هاي بسيار در خصوص آمدن يا نيامدن خاتمي به ميدان انتخابات رياست جمهوري دهم صورت گرفت. در اين خبر آمده بود که خاتمي دو شرط براي آمدنش دارد اول آنکه تفاهم با ملت بر سر خواسته هايشان پيدا کند و دوم اينکه امکان عملي کردن برنامه هاي ايشان فراهم آيد. در واقع در شرط اول به دنبال معنا کردن اصلاحات و تفاهم بر مطالبات مردم است که البته معلوم نيست آيا مردم بايد اصلاحات مد نظر ايشان را بپذيرند يا اينکه وي مطالبات مردم را قبول کند به نظر مي رسد بخش اول مد نظرشان مي باشد. روي سخن خاتمي در شرط دوم با حاکميت است که آيا از نظر نظام، امکان اجراي برنامه هاي خاتمي وجود دارد يا خير. که البته اين شرط هم از نظر ابهام کمتر از شرط اول نيست چرا که بايد ابتدا برنامه ها مشخص شود تا بعد موضع حکومت هم معين گردد ولي به نظر مي رسد خاتمي همچنان با فرض برنامه هاي هشت ساله دوران رياست جمهوريش چنين شرطي را گذاشته اند. که اگر فرض نگارنده درست باشد برداشت اوليه از شروط خاتمي اينست که ايشان خواسته اند جواب نه را محترمانه بگويند نگارنده نه از موضع حکومت بلکه از جانب مردمي که خاتمي براي آنها شرط گذاشته است ديدگاه خود را با وي در ميان مي گذارم با آناليز آرا» احزاب سياسي در طول 20 سال گذشته مي توان حدس زد که هم اکنون جريان اصولگرا داراي پايگاه راي حدود 35درصد مي باشد و جريان اصلاح طلب نيز به همين ميزان پايگاه دارند 37درصد آرا» به طيف هاي ميانه رو اختصاص دارد و سه درصد هم به مخالفين و اپوزيسيون تعلق دارد. آرا» اصولگرا به دليل رويکرد تکليف گرا همواره پاي ثابت انتخابات هستند و سه درصد اپوزيسيون نيز پاي ثابت تحريم انتخابات مي باشند اما 37 درصد ميانه رو و 30 درصد اصلاح طلب در حال فراز و نشيب مي باشند. هواداران اصلاح طلبان عمدتا متشکل از نخبگان، روشنفکران، طبقه متوسط شهري (اعم از متوسط صرفه و متوسط ميانه) دانشجويان و جوانان اند و تحت شرايط محيطي امکان جابجايي و ورود و خروج از مرزهاي اصلاح طلبي و الحاق به اپوزيسيون را دارند اگر بهار اصلاحات باشد، اينها در پاي صندوق هايند و دوم خرداد و مجلس ششم مي آفرينند و اگر زمستان آن باشد مانند مجلس هفتم و هشتم، در خانه ها مي مانند و شانس را به رقيب مي دهند. جامعه شناسي حضور و عدم حضور اين دسته تابع عواملي است از جمله بي شکلي، غير منسجم بودن رهبران اصلاحات، نبود يک سازمان متشکل واحد براي پيشبرد اهداف اصلاحات، نبود منشور جامعي براي اصلاح طلبي، اختلافات دروني، گوش دادن به نداي تندروها در درون جبهه اصلاحات، نبود سود و فايده شخصي براي شرکت و در نهايت ترجيح منافع شخصي بر منافع جمعي. اما 37 درصد تاثيرگذار که اغلب از اقشار کم درآمد و طبقه متوسط ضعيف شهري و روستايي هستند آنها ميانه روترين قشر سياسي کشور در حال حاضرند براي اين عده اصلاح طلبي و محافظه کاري معنا ندارد بلکه اقتصاد و عدالت اجتماعي و نحوه تعامل مسئولان با آنها مهم است. افراد اين دسته بيشتر براساس شرايط محيطي قابل تبديل به هر يک از (اصولگرايان يا اصلاح طلبان) هستند. بنابراين خاطره مردم از دولت اصلاحات و مقايسه آن با دولت فعلي معين مي کند که جهت گيري آنها با کدامين گروه خواهد بود. اين دسته از مردم مي توانند در دوم خرداد اصلاح طلب شوند و در سوم تير اصولگر باشند. بنابراين اين 37 درصد هستند که شرط آمدن يا نيامدن يا بهتر است بگويم موفقيت يا عدم موفقيت را تعيين مي کنند و اين خاتمي است که بايد روشن سازد آيا توانسته است با ايجاد تغيير در رفتار و منش خود تکليف 37 درصد ذکر شده را تعيين نمايد بطوري که نيازهاي واقعي اين قشر درک شده باشد و نگاهي به حواشي شهرها، روستاها و کارگران پيدا شده باشد و آيا ايشان برنامه مشخصي براي تامين رفاه و تبديل و ارتقا» وضعيت اين 37 درصد دارند؟ و آيا قصور خود در طول هشت سال مسئوليت در خصوص اين قشر را مي پذيرند و آيا فهميده اند دوران شعارهاي فانتزي و ويتريني به سر آمده است؟ آيا خاتمي توانسته است با تعريف درست و دقيق اصلاحات، منشور جامع اصلاح طلبي را ارائه نمايد. بطوري که هم با واقعيات امروز ايران سازگار باشد و هم با نظام جمهوري اسلامي مطابق باشد؟ و آيا تکليف خاتمي با تندروهاي اصلاح طلب که گاهي کم از اپوزيسيون نظام نيستند، روشن شده است و تعريف و نسبت خاتمي با اين طيف چگونه است؟ و آيا خاتمي توانسته است به لوازم رئيس جمهور بودن پايبند شود و ميان رياست جمهوري و دانشگاه فرق بگذارد و خود را در جايگاه يک رئيس جمهور و نه يک فيلسوف ببيند؟ و از منظر يک رئيس جمهور مسئول با مردم سخن براند؟ و در دولتش نيز هر کس سرجاي خود باشد و اينطور نباشد که جاي روشنفکر و مردان عمل سياسي و تئوريسين و روزنامه نگار با هم قاطي شود بطوريکه وزير، کار ويژه تئوريسين و روزنامه نگار را پيدا کند و روشنفکر جاي دانش آموخته سياسي را بگيرد و به جاي درس خوانده اش توليد نظريه سياسي نمايد. و در پايان اصلاحات تنها زماني مي تواند زنده بماند که تفکر اصلاح طلبي زنده باشد و نياز هم به اصلاح طلبي باشد آيا اين وضعيت کنوني ماست؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 686]
صفحات پیشنهادی
گزيده سرمقاله روزنامه هاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامه هاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: هفته طلايهداران ...
گزيده سرمقاله روزنامه هاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: هفته طلايهداران ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز - اضافه به علاقمنديها
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از انها در زير ميآيد. كيهان: اينجا چه مي كني ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از انها در زير ميآيد. كيهان: اينجا چه مي كني ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز - اضافه به علاقمنديها
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:آدرس عوض نشده ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:آدرس عوض نشده ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز - vazeh.com :: واضح پايگاه جامع ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:رمز تشكيل ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:رمز تشكيل ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران-گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ... گزيده برخي از آنها در زير ميآيد تهران امروز روزنامه تهران امروز در سرمقاله امروز خود با ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران-گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ... گزيده برخي از آنها در زير ميآيد تهران امروز روزنامه تهران امروز در سرمقاله امروز خود با ...
مانور امداد و نجات در سطح مدارس روستاهاي حسن آباد فشافويه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز وظيفه ميانجي آن است كه با استناد به بيانيه سران فتنه و ادعاي توبه و پشيماني و ... چرا كه حلقه بعدي اين زنجيره ميانجي گري برخي از ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز وظيفه ميانجي آن است كه با استناد به بيانيه سران فتنه و ادعاي توبه و پشيماني و ... چرا كه حلقه بعدي اين زنجيره ميانجي گري برخي از ...
ادعای جدید: ایران همه نامزدهای لبنانی را وتو کرد!
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به ... دانشگاهها، روزي ادعاي پيروي از امام را مطرح ميكند و روزي همه ارزشهاي امام را يكسره به محاق ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به ... دانشگاهها، روزي ادعاي پيروي از امام را مطرح ميكند و روزي همه ارزشهاي امام را يكسره به محاق ...
حادثه تروريستي اخير زاهدان ناکامي دشمن در برابر پيشرفت ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز طرفه آن كه پس از حادثه تروريستي اخير در مسجد جامع زاهدان مقامات آمريكايي و از جمله ... چرا كه شوراي امنيت در برابر تعامل ايران، گزينه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز طرفه آن كه پس از حادثه تروريستي اخير در مسجد جامع زاهدان مقامات آمريكايي و از جمله ... چرا كه شوراي امنيت در برابر تعامل ايران، گزينه ...
عظیم موسوی: برخی نمایشها دو ریال هم ارزش نداشتند
گزيده سرمقاله برخی از روزنامههای صبح امروز كشور آن دو آمده بودند براي ادامه ويژه خواري خويش در حاكميت علي نيز تضمين بگيرند! ... طلحه و زبير هم پرچم ديگري، غير از ...
گزيده سرمقاله برخی از روزنامههای صبح امروز كشور آن دو آمده بودند براي ادامه ويژه خواري خويش در حاكميت علي نيز تضمين بگيرند! ... طلحه و زبير هم پرچم ديگري، غير از ...
نهم دي ماه چيزي مشابه دفاع مقدس در عرصه سياسي است
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز عنوان سرمقاله روزنامه آفتاب يزد است كه در آن ميخوانيد؛سه روز قبل، يك مقام دولتي افاضه ... اظهار نظر مشاور رئيس دولت است كه در سال نخست ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز عنوان سرمقاله روزنامه آفتاب يزد است كه در آن ميخوانيد؛سه روز قبل، يك مقام دولتي افاضه ... اظهار نظر مشاور رئيس دولت است كه در سال نخست ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها