واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: خبر بد براي اصولگرايان! خاتمي در عين حال كه به احزاب اصلاح طلب نه گفته، تحركات شخصي وسيعي را با هدف گذاري هاي كاملا انتخاباتي آغاز كرده و قصد دارد بعد از اينكه رايزني هاي شخصي اش نتيجه داد و به لحاظ فردي توانست بر ترديدها غلبه كند موضع مثبت خود را به احزاب هم اعلام كند. روزنامه کیهان در ستون یادداشت روز خود نوشت: سخنان هفته گذشته سيدمحمد خاتمي در رسانه هاي اصولگرا و اصلاح طلب عموما اين گونه تفسير شدكه او تصميم قطعي خود را براي عدم شركت در انتخابات سال آينده گرفته است. خاتمي گفت قصد كانديدا شدن در انتخابات را ندارد اما دوستانش او را از اينكه اين موضوع را علنا طرح كند منع مي كنند. هدف اين يادداشت كاوش اندكي است دراين پرسش كه چنين موضعي از جانب خاتمي را تا چه حد مي توان جدي گرفت؟ ابتدا اجازه بدهيد صحنه را مرور كنيم، يافتن پاسخ اين سوال آسان تر خواهد شد. اين سخن خاتمي براي كساني كه اخبار مربوط تحركات انتخاباتي حزب مشاركت و سازمان مجاهدين در حدود دو ماه گذشته را مرور كرده باشند به هيچ وجه عجيب نيست. اگر بخواهيم همه جنب و جوش انتخاباتي اصلاح طلبان در اين مدت را در يك جمله خلاصه كنيم مي شود گفت آنها به جز «تلاش براي غلبه خاتمي بر ترديدهايش» كاري نكرده اند. خاتمي به علل شخصي، جناحي و سياسي دلايلي براي عدم تمايل به شركت در انتخابات دارد كه تقريبا تمامي آنها را با سران دو گروه عمده حامي اش در ميان گذاشته است؛ مواردي مثل ترس از رد صلاحيت، يكپارچه نبودن جبهه اصلاحات در حمايت از او به ويژه عزم جزم مهدي كروبي براي حضور در انتخابات (اين تصور وجود دارد كه رقابت كروبي و خاتمي يك فاجعه تاريخي براي جريان مدعي اصلاحات در ايران است) و مهم تر از همه هراس از رقابت با فردي مثل محمود احمدي نژاد كه روش ها و منش هاي دولت او را به كلي كنار نهاد و با موفقيت چيزهايي از اساس متفاوت به جاي آنها نشاند. اين ترديدها وقتي به روحيه مسالمت جو و آرامش طلب خاتمي ضميمه شود قاعدتا نبايد چيزي جز پا پس كشيدن و ترديد مزمن به بار بياورد و به بار هم نياورده است. اين علت ها خاتمي را واداشته كه صريحا به دوستان اصلاح طلب خود بگويد قصد شركت در انتخابات سال آينده را ندارد و آنها هم نهايتا به اين توافق بسنده كرده اند كه رييس جمهور سابق لااقل مدتي دندان روي جگر بگذارد و آنچه را كه در خلوت به آنها گفته در جلوت به زبان نياورد. متقابلا البته تلاش براي راضي كردن خاتمي تعطيل نشده و تمام سعي و همت آنها كه اين اواخر علاقمند شده اند خود را «ياران خاتمي» بنامند در اين مدت اين بوده است كه به خاتمي القا كنند سال آينده يك پيروزي آسان در انتظار او و هر كس ديگري است كه حريف احمدي نژاد باشد واين فرصت گرانبها براي بازگشت دوباره به قدرت را نبايد آسان از دست داد؛ تكرار پي در پي جملاتي از اين دست كه «كروبي نهايتا به نفع خاتمي كنار مي رود» يا «با شنيدن نام خاتمي لرزه بر اندام اصولگرايان مي افتد»! و... همه به منظور قوت قلب دادن به خاتمي و كشاندن او به صحنه انتخاباتي است كه اصلاح طلبان تندرو گمان مي كنند بدون خاتمي هيچ نصيبي از آن نخواهند داشت. همه اينها اما فقط يك روي سكه است و نبايد تصور كرد كه خاتمي يك نه گفته و بقيه هم پذيرفته اند و همه چيز تمام شده است. محمد خاتمي در عين حال كه به احزاب اصلاح طلب نه گفته، تحركات شخصي وسيعي را با هدف گذاري هاي كاملا انتخاباتي آغاز كرده و قصد دارد بعد از اينكه رايزني هاي شخصي اش نتيجه داد و به لحاظ فردي توانست بر ترديدها غلبه كند موضع مثبت خود را به احزاب هم اعلام كند. ديدارهاي پرحجم و تقريبا هر روزه خاتمي باگروه ها و جريان هاي مختلف- كه ضمنا از آنها خواسته است بسته اي حاوي ديدگاه هاي خود به او ارائه كنند- و اظهارنظرهاي مكرر و اخيرا تند و تيز او درباره موضوعات مختلف، جز اينكه به مثابه مجموعه اي از تحركات انتخاباتي ديده شود به هيچ شكل ديگري قابل تبيين نيست. به اين ترتيب مي توان نتيجه گرفت خاتمي نه فقط به حضور در انتخابات بي ميل نيست بلكه عملا فعاليت انتخاباتي خود را هم آغاز كرده است. منتها هم به اين دليل كه از يكپارچگي اصلاح طلبان در حمايت از خود دلگرم نيست، هم از آنجا كه به اقبال مردم نسبت به خود اطمينان ندارد و هم به اين سبب كه از شروع زودهنگام انتقادهاي اصولگرايانه نسبت به خود بيمناك است، تصميم گرفته ظاهر كار را به صورت مخلوطي از بي ميلي و ناز كردن حفظ كند و پس پرده رايزني هاي خود را پيش ببرد. از اين سو اما براي جريان اصولگرا كانديدا نشدن خاتمي در انتخابات سال آينده حقيقتا يك خبر بد است. اصولگرايان بايد همه تلاش خود را حتي از راه ايجاد اطمينان در خاتمي بابت نگراني هايي كه دارد به خرج بدهند تا او رقابت با كانديداي اصولگرايان- كه در صورت حضور خاتمي قطعا بيش از يك نفر نخواهد بود- در انتخابات آتي را بپذيرد. تنها در صورت حضور خاتمي در مقابل كانديداي اصولگراست كه يك بار ديگر دو قطبي اصولگرايي انقلابي در مقابل اصلاح طلبي غرب گرا به صورت شفاف و صريح شكل خواهد گرفت و اين فرصت به وجود خواهد آمد كه مردم پس از شنيدن حقايقي كه تا امروز فقط به اقتضاي مصلحت ناگفته مانده يك بار ديگر پاي صندوق هاي راي از مدعيان انحصاري دموكراسي توهم زدايي كنند. اين فرصتي طلايي براي تفكر اصولگرايي است، فرصتي كه برخي ظرفيت هاي بسيار قدرتمند آنها را هم كه متاسفانه در ميانه ناشكيبايي ها و بداخلاقي هاي درون جناحي مغفول مانده يا كمرنگ شده است مجددا احيا خواهد كرد. ا گرچه تجربه نشان داده اصلاح طلبان نه از پيروزي و نه از شكست درس نمي گيرند و اساسا فاقد ابزارهاي ذهني كافي براي تحليل درست پديده هايي از اين دست هستند، اما جريان اصولگرا بايد از هر امكاني براي ورود به يك وزن كشي صريح با اصلاح طلبان- كه فقط با حضور خاتمي ميسر خواهد شد- استقبال كند. چنين امري ضرورتي حياتي براي آينده سياسي ايران به طور عام و سرنوشت سياسي جريان اصولگرا به طور خاص است و تكليف بسياري از خيال هاي خام را يك بار براي هميشه روشن خواهد كرد، بايد تلاش كرد تا خاتمي و اصلاح طلبان يك بار ديگر اين فرصت را به وجود بياورند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 247]