واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شیطان پرستی(3)
براس مشاهده بخش اول مقاله اینجا کلیک کنید.براس مشاهده بخش دوم مقاله اینجا کلیک کنید. صهیونیسم و شیطانیسم در این فصل به رابطه میان صهیونیسم و یهودیت و ارتباط آن با شكلگیری و دوام شیطانیسم میپردازیم . لازم به ذكر است كه متون دینی یهود و عمدهترین عامل ایجاد این نحله فاسد فلسفی و فرهنگی (بخوانید ضدفرهنگی) بوده است . 1. متون از منظر یهودی و نقش آنها در شكلگیری شیطانپرستی چند نكته ذیل قابل توجه است . 1ـ1 براساس آموزههای یهودی و عبرانی شیطان نه یك موجود بد ، بلكه یك فرشته خادم برای آزمایش انسانها است . 2ـ1 در مكاشفات نیز به عدد 666 عدد مقدس شیطانپرستان اشاراتی شده و آن عدد وحش توصیف شده است كه باید شمرده شود . 3ـ1 خواهناخواه متون یهودی منبع برداشت برای مسیحیان نیز قلمداد میشوند و نگاه خاصی یهودیت به شیطان تاثیرات فراوانی را بر مسیحیت داشته است . 2. تصوف یهودی (كابالا) كابالا یا قبالا یا همان تصوف یهودی آئینی است كه به نوع خاصی از ریاضت های شیطانی یهودیت دلالت دارد . برابر نظریات كارشناسان ملل و نحل این فرقه تحت تاثیر عرفان و تصوف اسلامی در اثر همنشینی مسلمانان آندلس با برخی از یهودیان تشكیل شده است . كابالا بخش رمزآلود و بسیار سری دین یهودی طی 500 سال اخیر محسوب شده و عمده تحولات جهان توسط كابالیستها دنبال میشود . كریستف كلمب و همكارانش همگی كابالیست بودند و از فنون جادوگری كابلایی و منجمان آن در راه پیدا كردن قاره آمریكا بهرهبرداری نمودند . كابالا عمیقا بر برخی باورهای خرافی همچون جادوگری استوار است و رسماً برای آن تقدس قائل است و این عمدهترین نقطه اشتراك شیطانپرستی در گذشته و حال با شیطانپرستی است . هماكنون اصطلاح كابالا وصفكننده تمرین آئین و دانش محرمانه یهود است . مهمترین منابع و كتب كابالیستی كه به عنوان ستون فقرات و پایه اصلی آئین كابالا درآمدند ، شامل مجموعه كتب عبری " بهیر " (به معنای كتاب روشنایی) و " هیچالوت " (به معنای كاخها) میشوند كه به قرن اول میلادی بازمیگردند . نهایتاً در قرن سیزدهم میلادی كتاب " زوهار " نوشت شد كه تفكر و شكل كنونی " آئین كابالا " را تشكیل داد . دكتر " عبدا... شهبازی " نویسنده مجموعه كتابهای زرسالاران یهودی و پارسی و متخصص تاریخ ، در پایگاه خود درباره فرقه كابالا مقاله جامعی دارد و دیدگاههای وی با آنچه در دانشنامه ویكی پدیا آمدهاست ، متفاوت است . شهبازی در قسمت نخست مقاله خود درباره تعریف كابالا مینویسد : " كابالا نامی است كه بر تصوف یهودی اطلاق میشود و تلفظ اروپایی " كباله " عبری است به معنی " قدیمی " و " كهن " . " این واژه به شكل " قباله " برای ما آشناست . پیروان آئین كابالا یا كابالیستها این مكتب را " دانش سری و پنهان " خاخامهای یهودی میخوانند و برای آن پیشینهای كهن قائلاند . برای نمونه ، مادام بلاواتسكی رهبر فرقه تئوسوفی ، مدعی است كه كابالا (قباله) در اصل كتابی است رمزگونه كه از سوی خداوند به پیامبران ، آدم و نوح و ابراهیم و موسی نازل شد و حاوی دانش پنهان قوم بنیاسرائیل بود . به ادعای بلاواتسكی ، نه تنها پیامبران بلكه تمامی شخصیتهای مهم فرهنگی و سیاسی و حتی نظامی تاریخ چون افلاطون و ارسطو و اسكندر و غیره ، دانش خود را از این كتاب گرفتهاند . مادام بلاواتسكی برخی از متفكرین غربی ، چون اسپینوزا و بیكن و نیوتون را از پیروان آئین كابالا میداند . شهبازی در رد این ادعا میگوید : " این ادعا نه تنها پذیرفتنی نیست بلكه برای تصوف یهودی ، به عنوان " یك مكتب مستقل فكری " پیشینه جدی نمیتواند یافت . " شهبازی دیرینه مكتب كابالا را به اوایل سده سیزدهم میلادی محدود كرده و ماقبل آن را گرتهبرداری یهودیان از مكتب فیلو اسكندرانی در فرهنگ هلنی و فلسفه یونانی و كپیبرداری از آموزههای عرفانی مكتب اسلام میداند . وی در قسمت دوم مقاله خود مینویسد : " سرآغاز طریقت كابالا به اوایل سده سیزدهم میلادی و به اسحاق كور (1160 ـ 1235 م) میرسد . او در بندر ناربون (جنوب فرانسه) میزیست و برخی نظرات عرفانی بیان میداشت . " وی در جایی از قسمت اول مقاله خود درباره گذشته تصوف یهود ، پیش از ظهور كابالا ، مینویسد : " مشاركت یهودیان در نحلههای فكری رازآمیز و عرفانی به فیلواسكندرانی در اوایل سده اول میلادی میرسد . " سپس میافزاید : " در دوران اسلامی نیز چنین است . نحلههای فكری گسترده عرفانی رازآمیز كه در فضای فرهنگ اسلامی پدید شد بر یهودیان نیز تاثیر گذارد و برخی متفكرین یهودی آشنا با مباحث عرفانی پدید شدند كه مهمترین آنان ابویوسف یعقوب اسحاق القرقسانی (سده چهارم هجری / دهم میلادی) است . " شهبازی درباره نمونه تاثیرات فرهنگ اسلامی بر تصوف یهود مینویسد : " بسیاری از مفاهیم آن [كابالا] شكل عبری مفاهیم رایج رد فلسفه و عرفان اسلامی است . در واقع اندیشهپردازان مكتب كابالا ، به دلیل زندگی در فضای فرهنگ اسلامی و آشنایی با زبان عربی ، به اقتباس از متون مفصل عرفان اسلامی دست زدند و با تاویلهای خود به آن روح و صبغه یهودی دادند . این كاری است كه یهودیان در شاخههای متنوع علوم و دانش انجام دادند . برای نمونه باید به مفاهیم " هوخمه " (حكمت) ، " كدش " (قدس) ، " نفش " (نفس) ، " نفش مدبرت " (نفس مدبره) ، " نفش سیخلت " (نفس عاقله) ، " نفش حی " (نفس حیاتبخش) ، " روح " و ... در كابالا اشاره كرد . مكتب كابالا نیز به دو بخش " حكمت نظری " و " حكمت علمی " تقسیم میشود . در تصوف كابالا بحثهای مفصلی درباره خداوند و خلقت وجود دارد كه مشابه عرفان اسلامی است به ویژه در تاریك فراوان آن بر مفهوم " نور " و مراحل تجلی آن . " این استاد تاریخ در انتهای بحث خود میافزاید : " آنچه از زاویه تحلیل سیاسی حائزاهمیت است ، " شیطانشناسی " و " پیام مسیحایی " این مكتب است و دقیقاً این مفاهیم است كه كابالا را به عنوان یك ایدئولوژی سیاسی معنادار میكند . " مناسك جنسی در فرقه كابالا مسئله دیگری كه در فرقه كابالا حائز اهمیت است مناسك جنسی این فرقه است كه از نیمه سده هجدهم و براساس آموزههای فری به نام یعقوب بن یهودا لیب ، كه با نام یاكوب فرانك (1719 ـ 1726) شهرت دارد ، ظهور كرد . یاكوب فرانك شاخه " فرانكسیت " فرقه كابالا را بر بنیاد میراث شاخههای متعلق به " شابتای زوی " و " ناتان غزهای " بنا نهاد . وی كه به یك خانواده بنا نهاد . وی كه به یك خانواده ثروتمند تاجر و پیمانكار یهودی ساكن اوكراین تعلق داشت و همسرش نیز از یك خانواده ثروتمند تاجر بود ، در جوانب به طریقت كابالا جذب شد ، كتاب " ظُهَر " (Zohare) (كتابی كه موسیبن شم تاولئونی در سالهای 1280 ـ 1286 میلادی نوشت و با تدوین این كتاب ، تصوف رازامیز كابالا به صورت یك نظام فكری و عملی سازمانسافته و منسجم درآمد و شكل نهایی یافت) را خواند و به عضویت شاخه شابتایزوی درآمد . در دسامبر 1755 فرانك از سوی سران فرقه دونمه برای تصدی ریاست این فرقه در لهستان به همراه دو خاخام راهی زادگاه خود شد . فرانك در راس فرقه شابتای در پودولیا قرار گرفت ولی كمی بعد ، در ژانویه 1756 كارش به رسوایی كشید . زمانی كه فرانك و پیروانش در یك خانه در بسته مشغول اجرای مناسك جنسی مرسوم در فرقه شابتای بودند ، به علت باز شدن تصادفی پنجرهها ، مردم مطلع شدند و ... . یكی از مواردی كه توانسته از كابالا به شیطانپرستی راه یابد نماد " پنتاگرام " یا ستاره پنج پر است كه در بخش بعدی اشاره بدان خواهد شد . این نماد به مثابه ابزاری برای جادوگران كابالیست مورد استفاده قرار میگرفته . همچنین شنیدنی است كه بخش عمدهای از بازیگران و خوانندگان فحشا محور جهان همچون " مدونا " كابالیست میباشند . " مدونا " سال 2005 رسما عضویتش را در گروه های كابالا اعلام كرد و نام یهودی " استر " را بر خود نهاد. نقطه دیگر اشتراك كابالا با شیطانپرستی دیدگاه جنسی این دوست كه در هر دو نحله فاسد لذت جنسی در اولویت قرار دارد . بنیانگذاران كابالا همان افرادی هستند كه سپس نهضتی !!! را با عنوان " پرستش زنان " تشكیل دادند كه میتوان به صراحت آن را یك جریان شهوتمحور خطاب كرد . این گروه جریانی را در ادامه بنا نهاد تا رابطه جنسی نه به مثابه یك عمل برای تداوم نسل بلكه در راستای هدف انسان در زندگی به آن نگاه شود . برخی از كارشناسان بر این باورند كه كابالیستها ذائقه جنسی مردان و زنان را در سراسر عالم مورد دستخوش تغییر و تحول به سمت توحش قرار دادهاند ، مانند تغییر جنسیت " مایكل جكسون " و ... . اگرچه ذكر سایر توضیحات مناسب این نوشتار ارزیابی نمی شود لكن یادآوری این نكته ضروری است كه یهودیان و صهیونیستها به شدت از سخن راندن در باب كابالا پرهیز دارند و امروز تنها یك كتاب فارسی در این خصوص قابل دسترسی بوده و در صفحات مقالات اینترنتی نیز تا دو سال قبل به جز " كابالا شدن مدونا " خبری در دسترس عموم قرار نداشت . 3. نمادها در بررسی نمادهای متعلق به شیطانپرستی خط بسیار روشنی از ارتباط صهیونیسم و شیطانیسم به وضوح قابل مشاهده است . در ذیل برخی از نمادها كه به عنوان نگین انگشتر ، گردنبند ، تصاویر بر روی دستبندها ، پیراهن ، شلوار ، كفش ، ادكلن ، ساعت و ... درج شده و از جمله به ایران اسلامی نیز راه یافته است ، مورد بررسی و معرفی قرار میگیرد : اگر نوشته وسط نماد یعنی (Satanism) به معنای شیطانگرایی به همراه دایره حذف كنیم ، آن وقت یك ستاره پنجضلعی بر جای میماند كه همان نشانه ستاره صبح یا پنتاگرام (pentagram) باقی میماند . اگر خوانندگان محترم با یاد داشته باشند این همان ابزاری است كه در نجوم كابالایی مورد استفاده قرار می گرفت و انواع آن در علائم شیطانپرستی دیده میشود . این سمبل نیز همان پنتاگرام است ، با فرق اینكه انواع آن گاه پنجضلعی وارونه (snvertedpentagram ) یا دیو (Buphomet ) و به شكل در میان نمادهای شیطانپرستان به چشم میخورد . لازم به یادآوری است كه برخی از شیطانگرایان محدوده جغرافیایی " تحت سلطه " این نماد و در واقع منطقه نفوذ شیطانگرایی را در نقشه ذیل توصیف مینمایند . (محدوده در ایسلند و اروپا) درمیان پنتاگراهای قبلی تصویر سر یك بز تعبیه شده است كه اقدامی ضد مسیحی ، به این معناست كه مسیحیان معتقدند كه مسیح همچون یك بره برای نجات ایشان قربانی شده است و با توجه به اینكه ایشان بز را نماد شیطان و در برابر بره میدانند این آرم را انتخاب كردهاند . ادامه دارد... منبع: خبرگزاری فارس
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 408]