محبوبترینها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1855320150
منظور قرآن از تورات و انجیل كدام است؟
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: منظور قرآن از تورات و انجیل كدام است؟
اما باید دید كه منظور از تورات چیست و قرآن كریم از این اسم چه كتابى را در نظر دارد؟ آن كتابى كه در میقات در الواحى كه قرآن كریم در سوره اعراف داستانش را آورده و به موسى نازل كرد؟ و یا این اسفارى كه فعلا در دست یهود است، (به قول بعضىها به مطاعن انبیا شبیهتر است تا به كتاب آسمانى"مترجم") قطعاً منظور قرآن كریم از كلمه تورات این اسفار نیست، براى اینكه خود یهودیان هم اعتراف دارند بر اینكه سند این اسفار به زمان موسى ع منتهى نمىشود و سلسله سند در فترت و فاصله بین بخت نصر (یكى از پادشاهان بابل) و كورش (یكى از ملوك فارس) قطع شده، چیزى كه هست قرآن كریم تمامى مطالب تورات موجود در عصر رسول خدا ص (كه ما نمىدانیم تا این عصر چه مقدار دیگرش تحریف شده) را رد ننموده و آن را بطور كلى مخالف تورات اصلى ندانسته، هر چند كه به دلالت خود قرآن كریم از تحریف هم به دور نمانده، چون دلالت آیات قرآن بر اینكه تورات بازیچه دست تحریف شده، روشن است . از قرآن كریم چنین فهمیده مىشود كه انجیل (كه به معناى بشارت است) یك كتاب بوده و بر عیسى بن مریم ع نازل شده و وحیى بوده مختص به آن جناب، چون فرموده: "و انزل التوریة و الانجیل من قبل هدى للناس" (1) ، و نفرموده اناجیل اربعه، پس این انجیلهاى چهارگانه: "متى"، "مرقس"، "لوقا"، و"یوحنا "كتابهائى هستند كه بعد از جناب عیسى ع تالیف شدهاند. و نیز آیات قرآن دلالت دارد بر اینكه احكام دینى هر چه هست در تورات بوده و انجیل تنها بعضى از احكام ناسخ را آورده، یكى از آن آیات، آیه: 50 از آیات مورد بحث است كه مىفرماید : "مصدقا لما بین یدى من التوریة، و لا حل لكم بعض الذى حرم علیكم" (2) . و نیز آیه زیر است كه مىفرماید: "و آتیناه الانجیل فیه هدى و نور، و مصدقا لما بین یدیه من التوریة، و هدى و موعظة للمتقین، و لیحكم اهل الانجیل بما انزل الله فیه" (3) ، و بعید نیست كه از این آیه استفاده شود كه در انجیل غیر احكام ناسخ یعنى احكامى كه احكام تورات را نفى مىكند، احكام اثباتى هم بوده باشد. و باز آیات قرآنى دلالت دارد بر اینكه انجیل مشتمل بوده بر بشارت از آمدن خاتم الانبیاء ص، همچنانكه تورات نیز مشتمل بر آن بوده، چون قرآن كریم مىفرماید: "الذین یتبعون الرسول النبى الامى الذى یجدونه مكتوبا عندهم فى التوریة و الانجیل" (4) . "و رسولا الى بنى اسرائیل" ظاهر این عبارت این است كه عیسى ع تنها مبعوث بر بنى اسرائیل بوده است همچنانكه از آیات راجع به حضرت موسى ع هم بر مىآید كه آن جناب نیز تنها مبعوث بر بنى اسرائیل بوده و از سوى دیگر در بحثى كه در ذیل آیه: "كان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین" (5) داشتیم، اثبات كردیم كه عیسى هم مانند موسى از انبیاى اولوا العزم بوده كه بر تمامى اهل دنیا مبعوث شدهاند. و لیكن این اشكال و ناسازگارى، به بیانى كه ما در ذیل آن آیه داشتیم حل مىشود، در آنجا گفتیم فرق است میان"رسول"و"نبى"، نبوت منصب بعثت و تبلیغ است و رسالت سفارت خاصهاى است كه دنبالش ضامن اجرائى هست و آن عبارت است از قضاى الهى و داورى خدائى بین مردم یا به بقا و نعمت و یا به هلاكت و زوال نعمت، همچنانكه آیه زیر آن را افاده نموده و مىفرماید: "و لكل امة رسول فاذا جاء رسولهم قضى بینهم بالقسط" (6) . و به عبارتى دیگر نبى انسانى است كه از طرف خداى تعالى مبعوث مىشود براى اینكه احكام دین را براى مردم بیان كند و اما رسول عبارت است از انسانى كه مبعوث مىشود براى اداى بیانى خاص كه دنبالش یا هلاكت است اگر آن را رد كنند و یا بقا و سعادت است اگر آن را قبول كنند، همچنانكه این معنا از گفتگوئى كه قرآن كریم از رسولانى چون نوح و هود و صالح و شعیب و دیگر رسولان با قوم خود حكایت نمود كاملا به دست مىآید. و وقتى مطلب از این قرار باشد لازم نیست كه رسالت یك رسول به سوى قومى معین بعثت به سوى همان قوم باشد و لا غیر، بلكه ممكن است رسالتش به سوى قومى خاص باشد، ولى بعثت و نبوتش به سوى تمامى بشر باشد، همچنانكه در موسى و عیسى ع چنین بود. و شواهدى كه از قرآن كریم بر این معنا وجود دارد یكى دو تا نیست، از آن جمله در مورد رسالت موسى به سوى فرعون مىفرماید: "اذهب الى فرعون انه طغى" (7) ، و در عین حال مىبینیم ساحران فرعون به موسى ایمان آوردند و گفتند: "آمنا برب هرون و موسى" (8) و بطورى كه از ظواهر آیات بر مىآید ایمانشان هم قبول شده، با اینكه از بنى اسرائیل نبودند و در باره دعوت قوم فرعون با اینكه از بنى اسرائیل نبودند فرموده: "و لقد فتنا قبلهم قوم فرعون، و جاءهم رسول كریم" (9) . و نظیر این آیات در دلالت بر عمومیت بعثت آن جناب ایمان آوردن امتهاى بسیارى از غیر بنى اسرائیل، قبل از بعثت رسول خدا ص به آن جناب است، مانند مردم روم و امتهاى بزرگى از غربىها، از قبیل: فرانسویان و اطریش و بورسا و انگلستان و امتهائى از شرقیین، چون نجران به وى گرویده بودند با اینكه از بنى اسرائیل نبودند و قرآن كریم در هیچ آیهاى كه سخن از نصارا دارد دیده نمىشود كه روى سخن را متوجه خصوص نصاراى بنى اسرائیل كرده باشد، بلكه اگر مدح مىكند عموم نصارا را مدح مىكند و اگر مذمت هم مىكند عموم را مذمت مىكند. "انى قد جئتكم بایة من ربكم، انى اخلق لكم من الطین...و اُحی الموتى باذن الله" در این آیه نسبت خلقت را به عیسى ع داده، و این تعبیرى است سؤالانگیز كه مگر عیسى خالق است؟ در پاسخ باید دانست كه كلمه"خلقت"به معناى بوجود آوردن از عدم نیست بلكه به معناى جمع آوردن اجزاى چیزى است كه قرار است خلق شود و لذا در جاى دیگر فرموده: "فتبارك الله احسن الخالقین" (10) . و كلمه "اكمه"به معناى كسى است كه از شكم مادر بدون چشم متولد شده باشد، گاهى هم به كسى اطلاق مىشود كه چشم داشته و سپس نابینا شده است. راغب مىگوید: مىتوان گفت: "فلانى دیدگانش اكمه شد به حدى كه چشمهایش سفید گردید (11) "و كلمه"ابرص"به معناى كسى است كه دچار برص شده و"پیسى" (كه یك بیمارى پوستى است) گرفته (12) . و از اینكه فرمود: "و احیى الموتى" (13) ، یا بطور صریح و یا بطور اشاره فهمیده مىشود كه عیسى ع یك بار و دو بار مرده زنده نكرده، بلكه متعدد این كار را كرده است. و همچنین سیاق جمله"باذن الله"مىفهماند كه صدور این آیات معجزهآسا از عیسى ع مستند به خداى تعالى و اذن او است.و خود آن جناب مستقل در آن و در مقدمات آن نبوده و این جمله را در آیه شریفه تكرار كرد تا اشاره كند به اینكه نسبت به تذكر آن اصرار دارد، چون جاى این توهم بوده كه مردم آن جناب را در زنده كردن مردگان مستقل بپندارند و در نتیجه به الوهیت آن جناب معتقد گشته و گمراه شوند و براى اعتقاد خود استدلال كنند به آیات معجزه آسائى كه از آن جناب صادر شده، و لذا عیسى ع بعد از هر معجزهاى كه از آن خبر مىدهد كلام خود را مقید مىكند به مشیت و اذن خداى تعالى، از خلقت خود خبر مىدهد خبر خود را مقید مىكند به اذن خدا، از مرده زنده كردنش خبر مىدهد مقیدش مىكند به اذن خدا .و در آخر، كلام خود را با این جمله ختم مىكند كه: "ان الله ربى و ربكم فاعبدوه هذا صراط مستقیم". و ظاهر اینكه فرمود: "انى اخلق لكم..."این است كه این معجزات در خارج از آن جناب صادر مىشده، نه اینكه از باب صرف تحدى و احتجاج خواسته است بفرماید: من چنین و چنان مىكنم، چون اگر منظور صرف حرف بوده و خواسته عذر خصم را قطع و حجت را تمام كند، جا داشت كلام خود را به قیدى كه این معنا را افاده كند مقید سازد، مثلا بفرماید: اگر از من بخواهید مرده را زنده مىكنم و امثال این عبارات. علاوه بر اینكه آیات زیر كه حكایت خطاب خداى تعالى به عیسى ع در روز قیامت است، بطور كامل دلالت مىكند بر اینكه این معجزات از آن جناب سرزده، مىفرماید: "اذ قال الله یا عیسى بن مریم، اذكر نعمتى علیك و على والدتك ـ تا آنجا كه مىفرماید ـ و اذ تخلق من الطین كهیئة الطیر باذنى، فتنفخ فیها فتكون طیرا باذنى و تبرى الاكمه و الابرص باذنى، و اذ تخرج الموتى..." (14) . این را گفتیم كه تا بطلان گفتار بعضى از مفسرین روشن شود كه گفتهاند: نهایت چیزى كه از آیه شریفه استفاده مىشود این است كه خداى سبحان چنین سرى به عیسى بن مریم داده بود، و او هم در مقام احتجاج و به منظور اتمام حجت فرموده كه دلیل نبوت من این است كه اگر از من این معجزات را بخواهید انجام مىدهم و اما اینكه همه این معجزات و یا بعضى از آنها را انجام داده، آیه شریفه دلالتى بر آن ندارد. "و انبئكم بما تاكلون و ما تدخرون فى بیوتكم..." این جمله اخبار به غیبى است كه مختص به خدا و رسولانى است كه خداى تعالى آگهى بدان را به وسیله وحى به آنان داده و این خود معجزهاى دیگر است و اخبار به غیبى است كه صریح در تحقق است، یعنى هر كس آن را بشنود شكى در معجزه بودنش نمىكند، براى اینكه هر كسى و هر انسانى عادتا مىداند چه خورده و در خانه خود چه چیزى را ذخیره كرده است. و اگر این یك معجزه را مقید به اذن خدا نكرد، با اینكه مىدانیم هیچ معجزهاى (بلكه هیچ عملى) بدون اذن خدا تحقق نمىیابد، همچنانكه فرمود: "و ما كان لرسول ان یاتى بآیة الا باذن الله" (15) ، براى این بوده كه از این معجزه تعبیر كرده بود به خبر دادن.و خبر دادن، غیر از خلق نمودن و زنده كردن است كه حقیقتا فعل خدا است و اگر به عیسى منسوب شود با اذن او خواهد بود.و خبر دادن فعل خداى تعالى و لایق به ساحت قدس او نیست، بدین جهت فقط این معجزه را مقید به اذن خدا نكرد. علاوه بر اینكه مساله خلق و احیاء این تفاوت را هم با اخبار به غیب دارد كه در دو معجزه اولى خطر گمراه شدن مردم بیشتر است، مردم وقتى ببینند كسى مرده را زنده مىكند و بدون شكافتن قبر با بیل و كلنگ از قبر در مىآورد و یا از گل مرغى درست مىكند و آن را زنده مىكند و پرواز مىدهد، با مختصر وسوسه و مغلطهاى به ذهنشان مىرسد كه این شخص خدا است، به خلاف از غیب خبر دادن كه در نظر مردم ساده، امرى مبتذل و پیش پا افتاده است و آن را براى هر كسى كه ریاضت بكشد و براى هر كاهن و شعبدهبازى ممكن مىداند، لذا لازم بود در آن دو معجزه اول اذن خدا را قید كند تا بیننده در مورد آن جناب، قائل به الوهیت نشود.و در سومى یعنى اخبار به غیب، لزومى نداشت و همچنین در شفا دادن اكمه و ابرص كه در این سه معجزه كافى بود كه تنها بفهماند این اعمال شعبدهبازان نیست، بلكه آیتى است از ناحیه خداى تعالى، آن هم در برابر مردمى كه ادعاى ایمان مىكنند و به همین جهت در آخر كلامش فرمود: "ان فى ذلك لایة لكم ان كنتم مؤمنین"، یعنى اگر شما در ادعایتان (كه ایمان داریم) راست بگوئید این معجزات براى شما كافى است. "و مصدقا لما بین یدى من التوریة و لا حل لكم بعض الذى حرم علیكم" این آیه شریفه عطف است به جمله: "و رسولا الى بنى اسرائیل"، خواهید پرسید: جمله معطوف علیه یعنى"رسولا..."در سیاقى قرار گرفته كه عیسى ع در آن غایب فرض شده و مىفرماید: "خدا به او كتاب و حكمت و تورات و انجیل آموخته در حالى كه او را به سوى بنى اسرائیل گسیل داشته"و جمله معطوف یعنى"و مصدقا..."در سیاقى است كه خود عیسى متكلم است، مىگوید : من چنین و چنانم با این حال چگونه ممكن است این دو سیاق به هم عطف شود؟ . در پاسخ مىگوئیم: این اختلاف سیاق، عیبى ندارد، براى اینكه قبل از آیه مورد بحث: یعنى (جمله معطوف)، سیاق قبلى با جمله: "انى قد جئتكم"تفسیر شده و وجهه كلام را از غیبت متكلم برگردانده بود، پس در حقیقت عطف آیه مورد بحث به جمله: "و رسولا"عطف سیاق متكلم است به سیاق متكلم. سؤال دیگرى كه ممكن است در اینجا به ذهن خواننده برسد این است كه آیه مورد بحث صریحا مىگوید: عیسى ع تورات را تصدیق داشته، معلوم مىشود تورات تا زمان آن جناب تحریف نشده بود، (با اینكه تقریبا شش قرن قبل از میلاد، بنى اسرائیل و توراتش به دست بخت نصر منقرض شد، و به گفته تاریخ خود یهود یك قرن قبل از میلاد نیز مورد حمله "طوطوز"وزیر اسپیانوس قرار گرفت و در این دو حادثه اثرى از تورات نماند و آنچه فعلا در دست است یادداشتهایى است كه افراد از تورات به خاطر داشته و نوشتهاند"مترجم") . در پاسخ مىگوئیم: آیه مورد بحث آن توراتى را مىگوید كه در دو آیه قبل در خطاب به مریم مىفرمود: به عیسى تعلیم مىدهد، نه آن توراتى كه در عصر بعثت آن جناب در بین یهودیان بوده، پس آیه مورد بحث هیچ دلالتى ندارد بر اینكه عیسى ع تورات متداول در بین مردم آن روز را قبول داشته و تا آن روز تورات تحریف نشده، تا با جریان بخت نصر و طوطوز منافات داشته باشد، همچنانكه آیاتى كه مىگوید: پیامبر اسلام تورات و انجیل را قبول دارد، منظورش تورات و انجیل متداول در عصر نزول قرآن نیست، بلكه تورات و انجیلى است كه وحى به آن جناب تعلیم داده. پىنوشتها: 1) "سوره آل عمران، آیه 4". 2) من آمدهام تا احكام كتاب آسمانى قبل از خودم یعنى تورات را تصدیق نموده و نیز بعضى از چیزهائى را كه در تورات بر شما حرام شده، حلال كنم."سوره آل عمران آیه 50". 3) ما به او انجیل دادیم كه در آن هدایت و نور است، در حالى كه كتاب آسمانى قبل از خودش یعنى تورات را تصدیق دارد و هدایت و موعظت است براى مردم پرهیزكار، به او انجیل دادیم تا چنین و چنان شود و تا وى در بین اهل انجیل حكم كند بدانچه خدا در انجیل نازل كرده ."سوره مائده، آیه 47". 4) "كسانى كه پیروى مىكنند رسول درس نخواندهاى را، كه نامش را در كتاب آسمانى خود تورات و انجیل مىخوانند و مىیابند"."سوره اعراف، آیه 157". 5) مردم یك گروه بودند خدا رسولانرا فرستاد."سوره بقره، آیه 213". 6) براى هر امتى رسولى است همینكه رسولشان آمد در بینشان به قسط حكم مىشود."سوره یونس، آیه 47". 7) به جانب فرعون روانه شو كه وى در كفر، سخت طغیان كرده است."سوره طه، آیه 24". 8) ما بخداى موسى و هارون ایمان آوردیم."سوره طه، آیه 70". 9) ما قبل از اینان قوم فرعون را آزمودیم و رسولى كریم ایشان را دعوت كرد."سوره دخان، آیه 17" 10) آفرین بر الله كه بهترین خالقان است."سوره مؤمنون، آیه 14". 11) مفردات راغب ص .44212) مفردات راغب ص .4313) مردگان را زنده مىكنم. 14) یعنى روز قیامت آن زمان كه خداى تعالى به عیسى بن مریم مىفرماید: به یاد آر نعمتى را كه من بر تو و بر مادرت انعام كردم...و به اذن من از گل چیزى به شكل مرغ درست مىكردى و در آن مىدمیدى، پس به اذن من مرغى زنده مىشد و كور مادر زاد و بیمار برصى را به اذن من شفا مىدادى و مردگان را به اذن من از قبر در مىآوردى! "سوره مائده، آیه 110 ". 15) هیچ رسولى نمىتواند معجزهاى بیاورد مگر به اذن خدا."سوره مؤمن، آیه 78". كتاب: ترجمه المیزان، ج 3، ص 309نویسنده: علامه طباطبایى
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 409]
صفحات پیشنهادی
منظور قرآن از تورات و انجیل كدام است؟
منظور قرآن از تورات و انجیل كدام است؟اما باید دید كه منظور از تورات چیست و قرآن كریم از این اسم چه كتابى را در نظر دارد؟ آن كتابى كه در میقات در الواحى كه قرآن كریم در ...
منظور قرآن از تورات و انجیل كدام است؟اما باید دید كه منظور از تورات چیست و قرآن كریم از این اسم چه كتابى را در نظر دارد؟ آن كتابى كه در میقات در الواحى كه قرآن كریم در ...
اوصاف حضرت مریم (ع) در قرآن مجید
(بحار: 14 و 77 و 98)لینکهای مربوط منظور قرآن از تورات و انجیل کدام است؟ اوصاف حضرت مریم (ع) در قرآن مجید حضرت عیسی (ع) در قرآن چرا عیسی کلمه نامیده شد؟
(بحار: 14 و 77 و 98)لینکهای مربوط منظور قرآن از تورات و انجیل کدام است؟ اوصاف حضرت مریم (ع) در قرآن مجید حضرت عیسی (ع) در قرآن چرا عیسی کلمه نامیده شد؟
اِنجیل یا اناجیل
(بحار: 14 و 77 و 98)لینکهای مربوط منظور قرآن از تورات و انجیل کدام است؟ اوصاف حضرت مریم (ع) در قرآن مجید حضرت عیسی (ع) در قرآن چرا عیسی کلمه نامیده شد؟
(بحار: 14 و 77 و 98)لینکهای مربوط منظور قرآن از تورات و انجیل کدام است؟ اوصاف حضرت مریم (ع) در قرآن مجید حضرت عیسی (ع) در قرآن چرا عیسی کلمه نامیده شد؟
اعجاز جامعیت قرآن 1
قرآن نه مانند تورات است كه در سراسر آن سخنی از معاد نمیگوید و نه مانند انجیل، كه همه توجه آن به آخرت معطوف باشد.16 همانطور كه در قرآن بیش از 1200 ... پیامبران دیگر نیز هر كدام به لغت قوم خود سخن گفتهاند. ... منظور تورات و انجیل، تحریف شده فعلی است.
قرآن نه مانند تورات است كه در سراسر آن سخنی از معاد نمیگوید و نه مانند انجیل، كه همه توجه آن به آخرت معطوف باشد.16 همانطور كه در قرآن بیش از 1200 ... پیامبران دیگر نیز هر كدام به لغت قوم خود سخن گفتهاند. ... منظور تورات و انجیل، تحریف شده فعلی است.
«ذبيح» كدام است؟ اسماعيل يا اسحاق؟
17 نوامبر 2010 – جام جم آنلاين: نام مبارك حضرت ابراهيم(ع) 69 مرتبه در قرآن كريم مذكور است و ... اين سخن در تورات كنوني بدرستي ضبط نشده است، لكن در تلمود ماجرا اين .... مثلا وفق انتهاي باب 22 انجيل متي، حضرت عيسي(ع) با كاهنان و كاتبان يهود .... بسيارى مى پندارند كه منظور از ذبح عظيم گوسفندى است كه به جاى اسماعيل(علیه السلام) .
17 نوامبر 2010 – جام جم آنلاين: نام مبارك حضرت ابراهيم(ع) 69 مرتبه در قرآن كريم مذكور است و ... اين سخن در تورات كنوني بدرستي ضبط نشده است، لكن در تلمود ماجرا اين .... مثلا وفق انتهاي باب 22 انجيل متي، حضرت عيسي(ع) با كاهنان و كاتبان يهود .... بسيارى مى پندارند كه منظور از ذبح عظيم گوسفندى است كه به جاى اسماعيل(علیه السلام) .
قرآن از ديدگاه قرآن (1)
فصل دوم : قرآن بر كدام پيامبر نازل شد؟1. ... تفسیر : کتاب به معنی مکتوب ونوشته شده است وبدون تردید منظور از کتاب ، در آیة مورد بحث قرآن مجید است. ... بنابراین معنی تصدیق قرآن نسبت به تورات و انجیل این است که صفات و ویژگیهای پیامبر« ...
فصل دوم : قرآن بر كدام پيامبر نازل شد؟1. ... تفسیر : کتاب به معنی مکتوب ونوشته شده است وبدون تردید منظور از کتاب ، در آیة مورد بحث قرآن مجید است. ... بنابراین معنی تصدیق قرآن نسبت به تورات و انجیل این است که صفات و ویژگیهای پیامبر« ...
قرآن و دفاع از خود(4)
همچنانكه تورات، انجيل و زبور يكجا نازل شده است. ... توضيح: منظور از كافران، مشركان عرب هستند كه دعوت قرآن را رد ميكردند و نميپذيرفتند و ... و گفتند (تورات و قرآن) دو سحرند كه پشت به پشت هم دادهاند (تا ما را گمراه كنند) و ما نسبت به هر كدام از آنها كافريم.
همچنانكه تورات، انجيل و زبور يكجا نازل شده است. ... توضيح: منظور از كافران، مشركان عرب هستند كه دعوت قرآن را رد ميكردند و نميپذيرفتند و ... و گفتند (تورات و قرآن) دو سحرند كه پشت به پشت هم دادهاند (تا ما را گمراه كنند) و ما نسبت به هر كدام از آنها كافريم.
خداشناسى يهود در قرآن (1)
با اينكه قرآن اصل خداشناسى يهودى را مورد تأييد قرار داده است، اما در عين حال امورى را در .... به آيات ديگر قرآن و شأن نزولي که براي اين آيه گفتهاند، معلوم مىشود كه منظور از ... مطرح شد و آن اينكه آنچه قرآن مجيد به يهود نسبت مىدهد در كدام يك از منابع آمده است؟ ... از اين آيه برمىآيد كه بشارت به پيامبر اسلام در تورات و انجيل زمان پيامبر بوده است.
با اينكه قرآن اصل خداشناسى يهودى را مورد تأييد قرار داده است، اما در عين حال امورى را در .... به آيات ديگر قرآن و شأن نزولي که براي اين آيه گفتهاند، معلوم مىشود كه منظور از ... مطرح شد و آن اينكه آنچه قرآن مجيد به يهود نسبت مىدهد در كدام يك از منابع آمده است؟ ... از اين آيه برمىآيد كه بشارت به پيامبر اسلام در تورات و انجيل زمان پيامبر بوده است.
معجزههاي رياضي و عددي در قرآن
6ـ كلمه (رجل) به معناي مرد مساوي كلمه (امراه) به معناي زن هر كدام 24 بار آمده است . .... حال اگر در همان زمان كه قرآن نازل شد ، نام پيامبر در تورات و انجيل وجود نداشت فوراً علماي ... اسحاق مي باشند و پيامبر اسلام (ص) از نسل حضرت اسماعيل مي باشد و منظور از 12 امير ...
6ـ كلمه (رجل) به معناي مرد مساوي كلمه (امراه) به معناي زن هر كدام 24 بار آمده است . .... حال اگر در همان زمان كه قرآن نازل شد ، نام پيامبر در تورات و انجيل وجود نداشت فوراً علماي ... اسحاق مي باشند و پيامبر اسلام (ص) از نسل حضرت اسماعيل مي باشد و منظور از 12 امير ...
آئين و ملّت ابراهيم (علیه السلام) در قرآن مجيد
احتجاج جاهلانه و استدلال غير منطقيمناظره جاهلانه هر كدام از آنها اين بود كه ... بديهي است مذمت و نكوهش قرآن از آنان، فقط در اين محور است؛ زيرا چنين مناظرهاي، نه بر برهان ... پس چرا در موردي كه جاهليد و در تورات و انجيل از آن سخني به ميان نيامده احتجاج ميكنيد؟ .... ميآيد صحيح همان اعلمهم ميباشد؛ زيرا منظور از علم، در بيان آن حضرت، خصوص علم ...
احتجاج جاهلانه و استدلال غير منطقيمناظره جاهلانه هر كدام از آنها اين بود كه ... بديهي است مذمت و نكوهش قرآن از آنان، فقط در اين محور است؛ زيرا چنين مناظرهاي، نه بر برهان ... پس چرا در موردي كه جاهليد و در تورات و انجيل از آن سخني به ميان نيامده احتجاج ميكنيد؟ .... ميآيد صحيح همان اعلمهم ميباشد؛ زيرا منظور از علم، در بيان آن حضرت، خصوص علم ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها