واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: فقدان یک مفهوم زیرساختی
نگاهی به "هندوانه شب یلدا" "هندوانه شب یلدا" که جمعه 30 آذرماه از شبکه یک پخش شد، مهمترین ضربه را از فقدان یک مفهوم زیرساختی در کلیت کار دریافت کرده و حتی نمیتواند به کاری متوسط برای پاسداشت یک شب یلدا معمولی بدل شود. بالاخره تلویزیون ایران در اقدامی جالب تصمیم گرفت در میان حجم عظیم فیلمهایی که تولید میکند، یک کار را هم به پاسداشت سنن و آداب و رسوم فرهنگ اصیل ایرانی اختصاص دهد و بلندترین شب سال را با یک فیلم طنز برای مخاطب خود خاطره انگیز کند.طبعاً در نظر گرفتن مولفههای ریشهای چنین مراسمی، تفکر پشت شکلگیری جزئیات آن، آنچه امروز از این مراسم به فراموشی سپرده شده و ... از نکاتی است که در مورد چنین فیلمی میتواند مورد توجه قرار بگیرد و با دراماتیزه شدن بدل به نقاط قوت کار شود.تله فیلم "هندوانه شب یلدا" با این انگیزه اولیه بر اساس فیلمنامه سعید آقاخانی به عنوان نخستین تجربه کارگردانی وی با سرعتی ماورایی ساخته شد و به شب یلدا رسید. یک خطی فیلم که از ابتدا در شناسنامه کار منعکس شد حکایت از آن داشت که فیلم درباره هندوانه ای است که شب یلدا دست به دست آدمهای مختلف می چرخد و وارد زندگی آنها می شود.واقعیت این است که کلیت فیلم بر اساس همین ایده یک خطی شکل گرفته و تصور حرکت و تولید طبق یک فیلمنامه نوشته شده و کامل به نظر دور از ذهن می آید. فیلم به گونه ای این ایده ساده و سهل الوصول را به عنوان یک اصل تغییرناپذیر سرلوحه کار قرار داده که به نظر می آید کمتر توجهی به منطق این حرکت و حتی پرداخت اتفاقات عرض مسیر داشته است.در نظر گرفتن یک هندوانه (نماد آشنا شب یلدا) به عنوان نخ تسبیح که با جابجایی خود به نوعی آدمهای مختلف را به هم پیوند میدهد، علاوه بر اینکه ارجاعی ساده و در عین حال ملموس برای پرداختن به مسائل آدمهای مختلف در چنین شبی است به نوعی سهل و ممتنع هم به نظر میآید. این رویکرد تمهید نوشتاری آشنایی است که در فیلمهای مختلف کارکردهای متفاوت پیدا کرده و به آن خواهیم پرداخت.این شیوه روایت را می توان به روایت دایرهای نزدیک دانست. روایتی که در انتها با رسیدن به نقطه آغازین، به نوعی یک دایره بسته از روابط را درون خود ترسیم می کند و به همین ترتیب مفاهیم درونی خود را هم به نوعی برخاسته از هم می داند. در "هندوانه شب یلدا" هر چند انتهای فیلم به ابتدا پیوند نمی خورد، ولی از برخی قوانین این نوع روایت استفاده می کند.مانند حضور کاراکترهای خطوط فرعی قبلی به عنوان گذری در مقاطعی دیگر و ... که البته سهلترین رویکرد را به این وجه هم دارد چون در ادامه کاربردی ندارد. وقتی مبنای فیلم ایده ای یک خطی با همه گستردگی که می تواند داشته باشد قرار میگیرد، در این صورت چنین رویکردی به خطوط و کاراکترهای فرعی هم چندان عجیب به نظر نمی آید.هر چند هندوانه به عنوان نخ تسبیح برای پیوند خرده قصه های پراکنده در نظر گرفته شده، اما این نوع روایت امکانی در اختیار نویسنده قرار می دهد تا این سیر را با دراماتیزه کردن همان خطوط فرعی به نوعی جذاب کند و به مولفه مفهومی مشترکی فراتر از هندوانه برسد.اما در "هندوانه شب یلدا" چنین وجهی مورد بی توجهی قرار گرفته و همه خرده داستانها و کاراکترهای فرعی به منزله آیتم هایی پراکنده و جدا از هم مورد توجه قرار گرفته اند که حتی در پرداخت کاراکترها هم ظرافت ندارند. کاراکترهایی که بیش از هر چیز به تیپ پهلو میزنند و حرفهایی که میزنند نه تابع یک دیالوگنویسی ساده بلکه یک بداههپردازی صرف است با چند کدگذاری خاص.بسیاری از کاراکترهای فرعی چنین حضوری باری به هر جهت دارند و حتی روابط منطقی و علت و معلولی بر مسائل و ماجراهای کوتاه و بلند آنها حاکم نیست. مثلاً پدری خسیس که خواستگار را به خاطر جهاز ندادن به دخترش دست به سر می کند، دزدانی ساده لوح که گیر مأموران می افتند، پسری شاعر که به نیابت از پدر به شب شعر یلدا می رود، شوهری خیانتکار که دستش برای زن رو می شود، کارگردان تئاتر که از تعطیلی تئاتر می گوید و ...در واقع آقاخانی با برگ برنده خود با بیتوجهی برخورد کرده و اینگونه است که زندگیهای مختلف که در عرض مسیر جابجایی هندوانه به تصویر درمیآیند، نه جذابیت دارند، نه بامزهاند و نه اصلاً هویت دارند. شاید اگر این تعداد خط فرعی کمتر میشد و در عوض تمرکزی بیشتر بر پرداخت کاراکترها و جزئیات بیشتر خط قصههایشان صورت میگرفت، این مشکل کمرنگتر میشد.فیلم از جهت پرداختن به رسوم خاص چنین شبی هم نمی تواند واجد امتیاز خاص شود. شاید تنها بتوان آن مجلس شعرخوانی را که هجویه ای در مدح هندوانه است، از این حیث مورد توجه قرار داد و در بقیه موارد نشانی از شب یلدا ایرانی نزد طبقات مختلف مردم نیست.مجلس خواستگاری، ماجرای دو دزد و همسایه فضول، گدایی که زنش خدمتکار شب شعر است، شب شعر و پسر شاعر که از بدهکاری پدرش را دق داده، سرایدار آپارتمان، پیرمرد و پیرزنی که منتظر تلفن پسرشان هستند، مردی که خیانتش به همسر افشا میشود، سپوری که در خانه قمرخانومی زندگی میکند، کارگردانی که از برچیده شدن تئاتر میگوید و در نهایت شب یلدا قشر کمدرآمد بر سر سفره تئاتر با همان هندوانه ... برخی از خطوطی هستند که نیم خطی آنها هم نمی تواند در یک امتداد قرار بگیرد.تله فیلم "یک روز معمولی" حسن فتحی که از تله فیلمهای اولیه رسانه ملی بود، مثالی جالب برای مقایسهای کوتاه است. در آن فیلم گردش یک چک پول از صبح تا شب باعث سر زدن به زندگی افراد مختلف میشد و شب چک پول سر جای خود بازمیگشت. در این میان آنچه توانسته بود کار را جذاب کند همین مقاطع میانی و کاراکترهای برجسته هر یک بود که همه در جهت پررنگ کردن معضلات اجتماعی مختلف قرار می گرفتند."سفره ایرانی" کیانوش عیاری هم کاری بود که گردش یک اسکناس هزار تومانی تقلبی را در سطح کشور ایران محور قرار میداد و اینگونه به فرهنگ و رسوم اقوام مختلف میپرداخت. با چنین نمونههایی به نظر میآید "هندوانه شب یلدا" مهمترین ضربه را از نبود یک مفهوم زیرساختی در کلیت کار دریافت کرده و در ادامه حتی نمیتواند به یک کار متوسط برای پاسداشت یک شب یلدا معمولی بدل شود. هر چند مایههای مستعد پرداختن به وضعیت اقشار مختلف جامعه در چنین شبی را دارد.فیلم تلویزیونی "هندوانه شب یلدا" به نویسندگی و کارگردانی سعید آقاخانی با بازی سیامک انصاری، مریم امیرجلالی، امیر جعفری، مهران غفوریان، محسن قاضی مرادی، رضا فیض نوروزی، حسین رفیعی، شهرام قائدی، امیر نوری، علی صادقی و ... جمعه 30 آذرماه از شبکه اول سیما پخش شد.منبع : خبرگزاری مهر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 532]