واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: غالبا کسانی که به موسیقی هنری آشنائی ندارند گمان می کنند از وهله اول باید از آن لذت ببرند . اما چون ابتدا چیزی جز یک مشت اصوات ناهنجار و گوش خراش درک نمی کنند از آن متنفر میشوند و دیگر حاضر به شنیدن مجدد نیستند. در موسیقی علمی باید فکر و احساس هر دو برای شنیدن آماده باشد در حالی که موسیقی سبک (پاپ یا فولکلور) را با احساس تنها میتوان درک کرد. بهمین جهت وقتی بخواهند در موسیقی کلاسیک یا موسیقی مدرن با احساس مطالعه کنند نتیجه ای بدست نمی آید زیرا اصولا زیبائی هنری فقط حسی نیست و علاوه بر اصواتی که از راه گوش به ما میرسد هزار نکته دیگر در موسیقی وجود دارد که جز به کمک فکر و تجربه عوامل زیبائی درک آن ممکن نیست. باید دانست که موسیقی هنری موسیقی تفریحی نیست و بجر چند قطعه که جنبه عامیانه پیدا کرده است آهنگهائی که بزرگان موسیقی ساخته اند برای بیان اندیشه ها و احساسات عالی انسان و هنر اصوات و تکنیک سازها است. بنابراین کسانی که به منظور تفریح به اینگونه موسیقی گوش میدهند مقصود خود را نخواهند یاقت. لذتی که از شنیدن موسیقی علمی به شنونده دست میدهد مانند لذتی است که از حل یک مسئله ریاضی در روح انسان حاصل میشود. تقریبا همه شنموندان موسیقی کلاسیک تصدیق میکنند اولین بار که حاضر به شنیدن یک اثر بزرگ شده اند زحمت زیادی تحمل کرده اند . شاید هم چند بار به قصد شنیدن موسیقی از فرط انزجار آنرا نا تمام گذاشته اند.تا آنکه بالاخره موفق شده اند مثلا یک سنفونی را از اول تا آخر گوش کنند و این مبنای توجه آنها به موسیقی شده است. این کییفیت کاملا طبیعی است چون موسیقی علمی برای یک شنونده عادی نکات مجهول بسیار دارد و تا وقتی که این مشگلات حل نشود موسیقی بنظر او نامانوس و گوش خراش است.اما با این نظر سطحی قضاوت تمام نیست زیرا در هر هنر بسیاری از زیبائی ها در نگاه اول زشت است. موسیقی هم زیبائی هنری دارد و اگر بطور سطحی بررسی شود چیز از آن دستگیر نخواهد شد. کسانی که موسیقی علمی را دوست ندارند نباید از علاقه دوستداران موسیقی تعجب کنند . زیرا آنها که زبان و مفهم موسیقی را در یافته اند واقعا به آن علاقمند میشوند. شرح و تفسیرهائی که برای شناختن موسیقی داده میشو د بعنوان راهنمائی است ولی تا وقتی که شنونده به دقت و با اراده خو د در موسیقی مطالعه نکند به مفهوم حقیقی آن پی نخواهد برد.موسیقی کلاسیک طی زمانهای گذشته با کلیه هنرها و مظاهر فرهنگ مانند نقاشی ،ادبیات،تاریخ،فلسفه،روانشناسی و علوم دیگر بستگی پیداکرده بطوری که در هر قطعه موسیقی کیفیات علمی دیگر نیز میتوان یافت. برای شنونده مبتدی ابتدا سویتها و باله ها و قطعات سبک بیشتر قابل درک است . مثلا سویت شهرزاد یا باله گایانه یا راپسودیهای مجار برای شنونده ایرانی تا حدی بلا واسطه مفهوم است.بتدریج به آثار مشگلتر و پیچیده تر توجه میکند و میل کاوش و تحقیق در او انگیخه میشود و میکوشد از آثار شوپن ،چایکوفسکی ، موتسارت، بتهوون و باخ و واگنر نیز سر در آورد و شاید به کارهای آهنگسازان قرن بیستم هم توجه کند و زیبائی را در موسیقی مدرن نیز بجوید. در همه این مراحل هنوز نکات بسیار بر شنونده مجهول است، با این حال حاضر است مثلا یک ساعت وقت خود رارا صرف شنیدن یک سنفونی کند. مسلما این کا ر آسانی نیست زیرا برای آنکه ذهنش از موسیقی منصرف نشود باید پایداری کند وآن عده که در یک کنسرت بظاهر آرام نشسته اند اما فقط برای همرنگ شدن با جمعیت تحمل میکنند بزودی از میدان خارج میشوند باین جهت دوستداران موسیقی علمی فقط به کسانی که برای درک آن صمیمانه زحمت کشیده اند منحصر میشود و از آنجا نه تنها ساختن آهنگ و اجرای آن هنر است بلکه شنیدن موسیقی نیز هنری است. گیتار برای همه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 354]