واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ازدواج؛ چرا زود؟ چرا دير؟ جام جم آنلاين: بيبي 75 ساله در هر جمعي از خاطره شب عروسياش ميگويد؛ شبي كه كفش تنگ و سفيد عروس گم ميشود تا او با دمپايي گشاد مردانه راهي خانه بخت شود. شايد تصور عروس 12 10 ساله 60 سال پيش خيلي غيرعادي نبود، اما امروز اين خاطره دستمايه شوخي و خنده جوانترهاست. يا خاطره ديگري كه 65 سال قبل از خميازه و چرت زدن عروس 10 سال پاي سفره عقد ميگويد يا دامادي كه مادرش روز عروسي موهايش را آب و شانه ميكند. افرادي كه اين روزها چين و چروك روزگار را بر پيشاني دارند اين تصاوير را بارها ديدهاند و كمي سخت است كه باور كنيم اين خاطرات امروز هم تكرار ميشود و بسياري از خانواده ها ، نوجوانان خود را در سنين كودكي راهي خانه شوهر ميكنند، اما آمارها گواه است كه با تمام دلنگرانيهاي جوامع شهري در تاخير سن ازدواج جوانان، هنوز ازدواج زودهنگام در جاي جاي كشور و حتي در ساير كشورها هم مشاهده ميشود. كارشناسان معتقدند كه ازدواج يك پديده مشترك فرهنگي است كه به اشكال مختلف در تمام جوامع و ملتها وجود دارد، در هر فرهنگي الگوي مطلوبي از خانواده و شيوه ازدواج وجود دارد. در باور ديني و عرفي ايرانيان، ازدواج چارچوب تعريف شدهاي دارد كه برگرفته از الگوي مطلوب ازدواجامام علي(ع) و حضرت فاطمه (س) است. با توجه به اين كه امروز اول ذيحجه سالروز ازدواج حضرت علي و فاطمه است و روز ازدواج جوانان نام گرفته، ميتوان از آن فرصتي براي آسيبشناسي وضعيت ازدواج جوانان در كشور ساخت. به نظر ميرسد در شرايط حاضر سن ازدواج از حساسيت ويژهاي برخوردار شده كه اين پديده را با وضعيت متعارضي روبهرو كرده است. هر چند مدتي است كارشناسان فرهنگي و اجتماعي نسبت به افزايش سن ازدواج جوانان هشدار ميدهند و ادامه اين روند را داراي پيامدهاي خوشايند و ناخوشايند اجتماعي عنوان ميكنند، اما هنوز معضل ازدواج زودهنگام در بسياري از جوامع و اقوام محلي به قوت خود باقي است كه پيامدهاي منفي و مثبت آن كمتر از ديگري نيست. شواهد و مدارك تاريخي گواهي ميدهد كه ايرانيان باستان سن ازدواج را 2 يا 3 سال پس از بلوغ در نظر ميگرفتند كه غالبا سن عادي بلوغ براي هر دو جنس مرد و زن؛ 15 سالگي بود كه به مناسبت ورود به اجتماع، كمربند مقدس به آنان اهدا ميشد. در ايران باستان، ايرانيان غالبا در سنين 18 يا 19 سالگي ازدواج ميكردند و البته گاهي اوقات پدران و مادران درباره ازدواج فرزنداني كه هنوز متولد نشده بودند به گفتگو ميپرداختند و آنان را به عقد افراد درميآوردند كه البته اين رسم در بسياري موارد عامل دشمني و مرافعه بين اقوام و قبايل محلي بود. شايد با توجه به اين پيشينه فرهنگي مشاهده ازدواجهاي زودهنگام و در آغاز نوجواني كه تا حدود 50 - 40 سال پيش عرف رايج بود و حتي امروز هم در بسياري از خانوادهها به قوت خود باقي است، تعجبي نداشته باشد. آمارها نشان ميدهند متوسط سن ازدواج در سال 1325 براي دختران 19 سال بود. در سال 45 متوسط سن ازدواج پسران به 24 سالگي افزايش و در دختران به 18 سالگي كاهش يافت، در حال حاضر سن ازدواج پسران حول و حوش 28 تا 29 سالگي است و سن دختر به 24 سالگي افزايش يافته؛ هر چند آمارهاي ساز مانهاي دولتي رقمي كمتر را نشان ميدهد. به هر حال سن ازدواج در حال افزايش است و اين افزايش تا آنجا پذيرفته ميشود كه پيامدهاي منفي و ناخوشايند آن تعديل شود، در حالي كه مطالعات اجتماعي بيان كننده اين است كه ازدواج زود هنگام و ديرهنگام در هر دو صورت پيامدها و اثرات مثبتي هم دارند كه براساس فرهنگ حاكم در جامعه طي مرور زمان پذيرفته يا مردود ميشود. ازدواج زود هنگام، چرا؟ خانوادهاي كه دو عضو اصلي آن در سنين كودكي يا نوجواني زندگي مشترك را آغاز ميكنند به نوزاد نارسي شباهت دارد كه كامل شدن نيازمند مرور زمان و مراقبتهاي ويژه آن هم در فضايي خاص است. دليل ازدواج زود هنگام غالبا جلوگيري از فساد اخلاقي زوجين عنوان ميشود كه معمولا با اتكا بر بنيه اقتصادي و اجتماعي و مديريت پدران و ساير بزرگترهاي خانواده زن و شوهر،يك خانواده دوام ميآورد. پيامدهاي مخرب ازدواج زود هنگام آنجا تداعي ميشود كه بدانيم غالب اين ازدواجها شكل اجباري و ناخواسته دارند و به عواملي مانند فقر، ناآرامي اجتماعي، تعلقات قومي، انگيزه محافظت از دختران و قوانين بازدارنده مبتني است. در سطح جهاني حدود 36 درصد زنان 20 تا 24 ساله قبل از رسيدن به 18 سالگي ازدواج كردهاند و سالانه 14 ميليون نوبالغ 15 تا 19 ساله زايمان ميكنند و البته دختران زير 15 سال، 5 برابر بيش از دختران سن 20 سالگي از مرگ و مير ناشي از بارداري و زايمان تلف ميشوند. در ايران هم شايد دغدغهها از تاخير جوانان و عدم تمايلشان به ازدواج حكايت كند اما هنوز ازدواج در سن پايين آن هم از نوع اجباري نگران كننده است. براساس اطلاعات سرشماري سال 85 ، بيش از 35 درصد كل جمعيت كشورمان زير 18 سال دارند ، از مجموع افراد واقع در سن 10 تا 19 سالگي (4/15 ميليون نفر) حدود 6 ميليون و 700 هزار نفر بين 10 تا 14 سالگي و 8 ميليون و 700 هزار نفر بين 15 تا 19 سالگي قرار دارند. از اين تعداد حدود 890 هزار كودك زير 19 سال به ازدواج اجباري تن دادهاند. از بين جمعيت 10 تا 14 سال، 78 هزار نفر حداقل يك بار ازدواج كردهاند (يعني 2/1 درصد) كه از اين بين از كل كودكان ازدواج كرده ايراني 31 درصد را پسربچهها و 69 درصد را دختر بچهها تشكيل ميدهند. از سوي ديگر در گروه سني 15 تا 19 سال، 814 هزار نفر در ايران ازدواج كردهاند. فقر يكي از عوامل اصلي ازدواج كودكان به خصوص دختر بچهها با افراد بزرگسال است. در بسياري از نقاط دنيا، والدين، دختران را بار مالي اضافه بر خانواده ميدانند و ازدواج او اين فشار را بر اعضاي خانواده ميكاهد. از طرفي اعتياد پدر، ملاحظات اخلاقي براي جلوگيري از فساد، بيماري رواني والدين، بيسوادي يا كم سوادي و طلاق والدين از جمله عوامل ديگري است كه منجر به ازدواج فرزندان در سنين كودكي ميشود. در كنار آن ميتوان فرهنگ عشيرهاي و طايفهاي را اضافه كرد كه در برخي استانهاي جنوب شرقي و غربي كشور منجر به تمايل خانوادهها براي ازدواج زود هنگام فرزندان ميشود. ازدواج زود هنگام و پيامدهاي آن ازدواج زود هنگام الزامات قابلتوجهي براي نوجوانان نوعروس و نودامادي دارد كه از نظر سطح آموزش، بهداشت و استقلال مالي و شخصيتي وضعيت مناسبي ندارند. ازدواج زودهنگام و بارداري زودرس در بين دختران 10 تا 14 ساله 5 برابر بيش از زنان در سن 20 تا 24 ساله است. علاوه بر آن از آثار رواني ازدواج زودهنگام نميتوان چشمپوشي كرد ، الزامات ازدواج در سنين پايين اغلب منجر به جدايي از خانواده، دوستان و تعلقات، از دست دادن آزادي، تعامل با همسالان و استفاده از فرصتهاي آموزشي ميشود. با توجه به اين كه ازدواج زودهنگام در تمام دنيا در ميان دختران بيشتر مشاهده ميشود، اين امر روند زنانه شدن فقر را تسريع ميكند، چرا كه در بيشتر موارد ازدواج و بارداريهاي مكرر منجر به دوري آنان از فضاي تحصيل و آموزش خواهد شد. راهكار چيست؟ پايگاه اطلاعرساني جامعهشناسي ايران با ارائه مقاله مفصلي در اين زمينه، دولتها را مسوول تغيير قوانين منع ازدواج كودكان ميداند. آموزش هم از مهمترين راههاي پايان دادن به ازدواجهاي اجباري است. تاخير در ازدواج چرا؟ اما با وجودي كه هنوز مساله اجتماعي ازدواج زودهنگام كه غالبا بر پيامدها و آثار منفي آن تاكيد ميشود با قوت وجود دارد، تاكيد بيشتر مسوولان و سياستگذاران فرهنگي كشور بر افزايش سن ازدواج و نبود تمايل به زندگي مشترك در ميان جواناني است كه در سن ازدواج قرار دارند. عوامل بسياري در ايجاد اين پديده كه البته متاثر از روند جهاني است، دخالت دارد؛ يكي از مهمترين اين مسائل تغيير در باورها و الگوهاي فكري و رفتاري جوانان است كه خواستار شكل جديدي از روابط خانوادگي هستند، شايد همين مساله انتخاب همسر ايدهآل را با تاخير و دشواري روبهرو كند. يكي از مهمترين عوامل تحول موقعيت زنان و ادامه تحصيلات آنان تا مقاطع عالي است، با توجه به الزامات خانه و خانواده براي دختران و پسران، ازدواج ميتواند فرصت ارتقاي تحصيلي را كاهش دهد. بعضي از كارشناسان فرهنگي هم هشدار ميدهند كه افزايش سن ازدواج، معلول فراهم بودن زمينه ارضاي نامشروع نيازهاست. به عقيده اين كارشناسان اين سن ازدواج و انحرافات اخلاقي رابطه علي وجود دارد كه به مرور گرايش آنها را به ازدواج و تعهدات آن كاهش ميدهد. اما يكي از مهمترين علل تاخير در سن ازدواج، تنگناهاي مالي، نبود شغل مناسب و نداشتن مسكن است كه در حال حاضر از عوامل مهم گريز از ازدواج عنوان ميشود، متاسفانه اقدامات كند و سطحي در حمايت از اين قشر از جوانان تاكنون نتوانسته آمار ازدواجها را تا مرز ايدهآل رشد دهد. (اين مرز يك ميليون و 500 هزار ازدواج در سال اعلام شده است.) پيامدهاي ازدواج ديرهنگام هر چند در شرايط كنوني نميتوان سن بخصوصي را مرز ازدواج بهنگام و ديرهنگام دانست. اما به طور معمول وقتي شانس انتخاب همسر و تعدد گزينههاي انتخابي بتدريج با افزايش سن كاهش مييابد از آن به تاخير در سن ازدواج ياد ميشود. تجرد در سنين بالا چه براي مرد و چه براي زن غالبا با پيامدهاي منفي همراه است. اما فاصله گرفتن از ازدواج در سنين نوجواني و ابتداي جواني خالي از آثار و تبعات مثبت نيست. اين آثار معمولا در جوامع و فرهنگ مختلف به طور متفاوت تعريف ميشود. در كشور ما پژوهشها نشان ميدهد كه جوانان با تاخير در ازدواج معمولا فرصت بيشتري براي ادامه تحصيل در دانشگاهها، پيدا كردن شغل مناسب و ارتقاي شأن اجتماعي پيدا ميكنند، اين مساله بخصوص براي زنان بيشتر مصداق خارجي دارد. در عين حال بالا رفتن سن ازدواج آثار جمعي هم دارد و آن مهار جمعيت است، هر چه مدت فرزندآوري افراد جامعه كاهش يابد از رشد جمعيت هم كاسته ميشود. در عين حال تجرد در سنين بالا منجر به بلاتكليفي و كاهش انگيزه و تلاش فردي ميشود. افسردگي و ترس از تنهايي اغلب به سراغ افراد مجرد ميآيد، وسواس زياد در انتخاب و احتياط بيش از حد در تعاملات ميان فردي هم از تبعات تجرد است. مشكلات فيزيكي و فرزندآوري براي زنان يكي از پيامدهاي ديگر تاخير بيش از حد در ازدواج است. راهحل چيست؟ افزايش يا كاهش سن ازدواج يك مقوله فرهنگي است. امروزه فرهنگها نميتوانند به تنهايي و بدون فشار فرهنگ جهاني يا خرده فرهنگهاي بيروني و دروني ادامه حيات بدهند. بنابراين چنانچه سن ازدواج به دغدغه سياستگذاران فرهنگي و اجتماعي كشور تبديل شده، ناشي از تاثيرپذيري فرهنگ داخل از اين فرهنگهاست. علاوه بر آموزش صحيح در حوزه خانواده سالم، با توجه به اين كه تنگناهاي مالي و كسب فرصتهاي شغلي بهانه مهمي براي تاخير در ازدواج است، ايجاد فرصتهاي جديد شغلي و بهكارگيري جوانان مجرد در اين مشاغل ميتواند، گرايش جوانان را به ازدواج افزايش دهد. بعلاوه ارائه امتيازهاي ويژه به جوانان در شرف ازدواج براي كاريابي، اعطاي وامهاي مناسب، تسهيلات رفاهي براي جشنهاي عروسي بخصوص در سازمانها و دستگاههاي اجرايي، توزيع لوازم ضروري زندگي با نرخ پايينتر از بازار نيز ميتواند در افزايش گرايش جوانان به ازدواج موثر باشد. اما از آنجا كه بخش ديگري از موانع ازدواج مربوط به حوزههاي فرهنگي است، بازتوليد انگارههاي مثبت از همسر مناسب و زندگي مشترك مفيد است. متاسفانه در حال حاضر اين انگارهها در حد اغراق و غلو مثبت است و روابط مثبت زوجها يا ناديده گرفته ميشود يا در خوبي آن اغراق ميشود، اصلاح اين تصوير كاذب ضروري است آن هم با ارائه نقش همسر به عنوان همراه و همدم فرد در زندگي كه البته اين امر خود نيازمند بسيج رسانههاي جمعي بخصوص سيما براي توليد برنامههاي هدفمند است. كتايون مصري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 468]