واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: چرا جوانان دیر ازدواج میكنند؟
پدیده افزایش سن ازدواج نه فقط در ایران، بلكه در كشورهای توسعهیافته فراصنعتی نیز مشاهده میشود.به طوری كه براساس نتایج مطالعات موجود، نسبت افراد ازدواج كرده در آمریكا از 78 درصد در سال 1960 به 52 درصد در سال 2000 و كمتر از 50 درصد در سال 2005 كاهش یافت. پرسش ضمنی و در عین حال اصلی این مقاله چنین است: چرا جوانان دیر ازدواج میكنند؟ در خصوص این پرسش، تعبیرها و تفسیرهای متنوع (و البته گاهاً مرتبطی) از جانب صاحبنظران اقتصادی و اجتماعی شده است. بررسی منابع و ادبیات موجود در زمینه تأخیر ازدواج و همچنین تجربیات و نتیجه مطالعات ، نشان از آن دارد كه تأخیر ازدواج در حال حاضر ریشه در چندین عامل اصلی اقتصادی و به خصوص جامعهشناختی دارد كه عمده تأكید این نوشته نیز بر دلایل اخیر یعنی جامعهشناختی است.بنابر دیدگاه محوری این نوشتار، عامل اصلی افزایش سن ازدواج، تجربه مدرنیته و نوسازی جامعه ایرانی است. جامعه ایران همانند سایر جوامع، با گذار از نظم سنتی و حیات اجتماعی حاكم بر آن و ورود به حیات اجتماعی ملازم با نظم مدرن، تحولات و دگرگونیهایی را از سر گذرانده است. طبیعی است چنانچه این تحولات بدون برنامهریزی و پیشبینی اتفاق افتند و شرایط جامعه به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آماده برای پذیرش چنین تحولاتی نباشد، تبعات منفی آن از دستاوردهای مثبتی كه خواهد داشت، بیشتر است. به نظر میرسد در خصوص افزایش سن ازدواج جوانان، شاهد چنین جریانی باشیم. بدین معنی كه تجربه نوسازی و مدرنیته ایرانی، همگام با سیر ممالك اعم از توسعهیافته و در حال توسعه و شرایط خاص حاكم بر چنین تجربهای، موجب بروز پدیدهای به اسم افزایش سن ازدواج جوانان (و در ادامه، تجرد قطعی در بین برخی) شده است. مكانیسم این تأثیر مدرنیته و نوسازی بر افزایش سن ازدواج و تأخیر آن در سه سطح اتفاق میافتد؛ سطح اول) سطح كلان جامعه؛ یعنی هر چه جامعه از حالت سنتی و نظم خاص حاكم بر آن خارج شده و به موقعیت مدرن با نظم متفاوتی نزدیكتر شود، میزان افزایش سن ازدواج در آن بیشتر خواهد بود. سطح دوم) سطح میانی جامعه؛ یعنی هر چه میزان پوشش نهادها (یا فرایندهای) جایگزین ازدواج در جامعه بیشتر باشد، شاهد افزایش بیشتر سن ازدواج خواهیم بود. سطح سوم) سطح فردی؛یعنی هر چه میزان نوگرایی (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روانی) افراد بیشتر باشد، افزایش سن ازدواج در آنها بیشتر است. بنابراین، میتوان گفت هر چه جامعه به سمت وضعیت مدرن پیش رفته و مؤلفههای بیشتری از حیات مدرن را (با ارزشهای ملازم و ذاتی آن) در سه سطح فوق تجربه كند، تأخیر ازدواج در آن بیشتر است. اما اینكه كدام مؤلفهها و نمودهای تجربه مدرنیته است كه باعث تأخیر ازدواج در جمعیت آماده برای ازدواج كشور میشود، موضوعی است كه در ادامه به شرح مهمترین آنها پرداخته میشود: 1 – آشفتگی اقتصادی (شرایط مسكن، هزینههای زندگی، نامناسب بودن وضع درآمدی با هزینههای زندگی؛ كه تماماً سختی ازدواج را در زمینههای مهریه، جهیزیه سنگین، مخارج جشن عروسی، اهمیت به تجملات و... بیشتر میكنند) و اجتماعی (میزان طلاق در جامعه) به خصوص در نیم دهه اخیر تأثیر جدی بر ازدواج داشته و دیررسی آن را موجب شده است، كه در نهایت تمامی آنها مركز ثقل انتظارات از ازدواج را به سمت عواملی مانند داشتن همسر دارای مدارك تحصیلی عالی، شغل معتبر، وضعیت اقتصادی خوب و... سوق داده است. 2 – عامل دیگری كه امروزه باعث تشدید تأخیر در ازدواج شده، تضعیف باورها و تعهدات در جامعه است. مطالعات نشان داده كه هر چه میزان پایبندی افراد به تعهدات مذهبی كمتر باشد، تأخیر ازدواج در آنها بیشتر است. 3 – افزایش تحصیلات و به دنبال آن اشتغال، كسب درآمد، استقلال اقتصادی و اجتماعی و...، زمینه دیگر تأخیر در ازدواج را فراهم آورده است. این عامل در كنار عواملی مانند تغییر نگرشها و انتظارات جوانان از ازدواج، موجب به وجود آمدن عامل دیگر تأخیر ازدواج به نام محدودیت در یافتن همسر مناسب (هم برای دختران و هم برای پسران) شده است، ضمن آنكه نباید از نظر دور داشت كه امروزه، بخشی به خاطر دلائل فوق، رویكرد گزینش همسر برای ازدواج، رویكرد خود انتخابی است، برخلاف سابق كه به صورت ترتیب داده شده از طرف پدر، مادر، خویشاوندان نزدیك، خویشاوندان دور، دوستان و... بود. 4 – بار معنایی ازدواج، دیگر متفاوت با زمان پیشین است. ظاهرا در دنیای كنونی ازدواج مؤلفهای مادیگرایانه به حساب میآید كه كاركردهای ایجاد امنیت و تحقق نیازهای اقتصادی، مالی و حمایتی آن صبغه تیرگی گرفتهاند. فیالواقع، امروزه افراد، بیشتر واجد ارزشهای فرامادیگرایانه (با محوریت كیفیت زندگی) هستند تا مادیگرایانه ضمن آنكه، در حیات مدرن، بنای ازدواج، به خصوص در میان دختران، بیشتر بر تأمین نیازهای عاطفی و روحی میباشد تا نیازهای فیزیولوژیك و مادی! 5 – شكلگیری و رواج نگرش به برابری جنسیتی در میان برخی دختران، یكی از عوامل اساسی در افزایش سن ازدواج در بین این گروه جمعیتی است. 6 – رویكردهای اقتصادی انتخابی عقلانی و هزینه فرصت نیز، مزید بر سایر دلایل افزایش سن ازدواج جوانان در جامعه میباشد. پیدایش و نضج این نگرش در بین جوانان (به خصوص دختر) كه با ازدواج كردن، بسیاری از فرصتها را از دست خواهند داد كه هزینه از دست دادنشان بیش از هزینه از دست دادن فرصت ازدواج است، تأخیر در ازدواج آنها را موجب گشته است. 7 – تغییر ساختار خانواده از گسترده به هستهای نیز، موجب دیگر افزایش سن ازدواج در جامعه میباشد. در حال حاضر به دلیل غالب شدن خانواده هستهای و در نتیجه، تعداد كمتر اعضای خانواده، تعداد كمتر مجردان خانواده و جو عاطفی و حمایت اقتصادی و اجتماعی حاكم بر آن، كمتر شاهد ازدواج جوانان به خصوص دختران هستیم. 8 – افزون بر عوامل بالا، باید به نبود و یا ضعف محدودیت اعمال شده از طرف خانوادهها بر نسل جوان اشاره كرد كه در تأخیر ازدواج آنان نقش داشته است. مطالعات نشان از آن دارد كه هر چه میزان محدودیت اعمال شده از طرف خانوادهها بر نسل جوان كمتر باشد، آنها نسبت به پذیرش رفتارهایی كه به قبول مسئولیت و تعهد ختم میشود، بیخیالتر هستند و در نتیجه ازدواج آنان (به عنوان نمودی از این رفتارها) دچار تأخیر میشود. در فرجام، اشاره به این نكته نیز لازم است كه مطالب فوق تنها دلالت بر دلایل افزایش سن ازدواج جوانان و دیررسی آن در جامعه داشته است، حال آنكه پدیده تأخیر و دیررسی ازدواج در جامعه، حامل پیامدهایی نیز میباشد كه بررسی و تدقیق در آنها، فضای مفهومی دیگری را میطلبد. منبع: همشهری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1475]